「 شھـادت + دهــ⁸⁰ـه 」
#ستارههای_زینبی اولین باری که #صحبت از رفتن و مدافع حرم ✌️شدنش به میان آمد بسیار نگران شدم. زمانی
#خاطرات_شـهدا
💠خواب شهادت علیرضا را زمانی که سوریه بود دیدم
🍃🌺یک #شب خواب دیدم یکی آمد و به من گفت «حسین» دوست داری پدر شهید شوی⁉️ من گفتم بدم نمی آید ولی پسرم دو هفته دیگر ازسوریه برمی گردد. از #خواب پریدم و به فکر فرو رفتم. به خانواده و خانمش هم در مورد خوابم هیچ چیزی نگفتم. 🚫گفتم رویای صادقانه است و از کنار این موضوع گذشتم.سرانجام روز #موعود رسید و علیرضا قرار شد پس از چند ماه از سوریه🕌 برگردد.
🍃🌺منتظرش بودیم #ساعت خیلی دیر می گذشت. خیلی چشم براه بودیم، گویا بخاطرمسائل امنیتی ساعت پرواز ✈️را چندبار تغییر داده بودند. سردار #سلیمانی هم توی همان پرواز علیرضا حضور داشت.چند وقت پس از بازگشت از سوریه، قرارشد به اتفاق خانواده چند روزی برای استراحت به شمال🏕 برویم. برنامه ریزی کرده بودیم. اما #علیرضا برای رفتن شتاب داشت.
🍃🌺دفاع از #حرم و جنگ با تکفیری ها را به رفتن به شمال و نمک آبرود ترجیح داده بود.💯 با وجود اینکه دوستانش اصرار کرده بودند که نیاز به #استراحت داری و حتما با خانواده مسافرت برو. اما علیرضا دنبال حکم 🔖و گرفتن امضاء برای سفرش، این بار به عراق بود. به همکاران و دوستانش گفته بود این #ماموریت را من باید بروم و خانواده ام را در جریان گذاشته ام.👌
✍راوی؛پدر شهید
#شعید_علیرضا_مشجری🌷
#سالروز_شهادت
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال ? ?💞شهادت + دهه هشتاد💞
بیا خیال کنیم...😔
دستانمان بین ضریح
گره خوردهاند!
بیا خیال کنیم...
کفشهایمان را از
کفشداری گرفتهایم و...
عقبعقب قدم بر میداریم
و میگوییم:
ولا جعلالله آخرالعهد منی لزیارتکم!
بیا #خیال کنیم...
#امشب_کربلاییم!
#شب_جمعه
#حرم😭😭
•••••••••••••⊱✾⊰••••••••••••
@Shahadat_dahe_hashtad
کانال💞شهادت + دهه هشتاد💞
°•♡{﷽}♡•°
/ʝסíꪀ➘
|❥ @karbala_h
↬عِشٰقـِ♥️|تو
بِه دُنیـ{🌍}ـآنِمیدَمٖـ📿حسین جانم📿
|👣|کربلات با پای پیاده و تاول زده دُنیآمِـღـه
/ʝסíꪀ➘
|❥ @karbala_h
#اللهم الرزقنی کربلا🕌💕
اگه لفت دادی یه دعا واسه کربلا رفتنم بکن رفیق🌙
لینک #دلبرمونه👇👇
/ʝסíꪀ➘
|❥ @karbala_h
کلی عکس #حرم ساکن کربلا🍂✋
عکس نوشته و دلنوشته #مذهبی _طوری🌸💎
تکست کوتاه ✨🖤
/ʝסíꪀ➘
|❥ @karbala_h
همه چییییی داریم✋🌺
فقط چون کانال نوپاس لطف کنین عضو شین💎🤗
#شهید_بابک_نوری_هریس👈رفیق شهید کانالمونع✌️😌📿
#امام_حسینی_باشیم🌸🌸
/ʝסíꪀ➘
|❥ @karbala_h
[…🖤🌱…°}
مـــــا ڪہ ندیـدیـم😞
#ولےمیگݧ وقتے مےرسے حـرم
گݪـــــدستہ هارو #اینطـــــورے مےبینے😭
#پروفایݪ💕
#حـــــرم🖤
#نوڪر_حسیݩ_ناحـــــلہ🖤
@shahadat_dahe_hashtad
🖤 شهادت +دهه هشتاد🖤
🗣خانوووووووووم......شماره بدم؟
🚗خانوم خوشگله برسونمت؟؟
💁♂ #خوشگله چن لحظه از وقتتو به ما میدی؟؟
☝️اینها جملاتی بود که دخترک در طول مسیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!‼️
بیچاره اصلا” اهل این حرفها نبود… این قضیه به شدت آزارش می داد😔
🎋 تا جایی که چند بار تصمیم گرفت بی خیال درس و مدرک شود و به محل زندگیش بازگردد...
🌸روزی به امامزاده ی نزدیک #دانشگاه رفت…
👈شاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!‼️
🍁دخترک وارد حیاط امامزاده شد
خسته… انگار فقط آمده بود #گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!!!
🍃رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد
وارد #حرم شد و کنار ضریح نشست🌸
😔زیر لب چیزی می گفت انگار!!! ‼️
😭خدایا کمکم کن…
☝️چند ساعت بعد،دختر که کنار #ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
👩💼خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان #زیارت کنن!!!‼️
😧دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت 8 خود را به خوابگاه برساند…
💃به سرعت از آنجا خارج شد… وارد #شهر شد…
اما… اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
😯 انگار محترم شده بود… #نگاه #هوس_آلودی تعقیبش نمی کرد!‼️
🌼احساس #امنیت کرد…با خود گفت: مگه میشه انقد زود دعام #مستجاب
شده باشه!!!!
🙎فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! ‼️اما اینطور نبود!
🌿یک لحظه به خود آمد…
🌸دید #چادر #امامزاده را سر جایش نگذاشته…!☺️