eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
303 دنبال‌کننده
28.3هزار عکس
3.9هزار ویدیو
31 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 5⃣2⃣2⃣ در جبهه، کار، گره خورده بود. برای رهایی از بن بست عقل ها به جایی قد نمی داد. دو راه در پیش بود یا باید خرمشهر را می گرفتند که در این چند روز برای دست یافتن به آن به هر دری زده بودند ولی موفق به فتح آن نشده بودند یا باید به سوی بصره می رفتند. از قضا بیش تر، از کارشناسان نظامی که از دور دستی بر آتش داشتند همین را پیشنهاد می کردند و از تهران نامه ها یشان را به قرارگاه کربلا ارسال می کردند و مُصر بودند نظرشان اعمال شود. آن ها گمان می کردند با تهدید بصره عراق مجبور می شود دل از خرمشهر بکند. اما آنان که در جبهه بودند و توان نیروهای خود را می دیدند می فهمیدند که چنین کاری شدنی نیست . اتفاقا پیش از این سرهنگ صیاد هم به چنین نتیجه ای رسیده بود. او ساعت ۲۴ شب ۲۱ اردیبهشت، افسران عملیاتی خود را برای شور ستادی فرا خواند. گفت با فرماندهان سپاه به این نتیجه رسیده اند که قرارگاه فتح تقویت شود: " بنا به دستور یا از منطقه قرارگاه قدس و یا از منطقه ی قرارگاه نصر، وارد عمل شده و به سوی بصره تک نماید. " (۱) و آن دو قرارگاه دیگر هم پدافند مناطق آزاد شده را به عهده بگیرد. آن شب یکی از افسران او اجازه گرفت و به شدت با این طرح مخالفت کرد و احتمال موفقیت در آن را بسیار کم دانست. اما سرهنگ نظرات او را نپذیرفت. وقتی بقیه افسران هم از نظرات نفر پیشین پشتیبانی کردند او از جا در رفت و دستور داد در این باره دیگر بحث نکنند و گرنه خود شخصاً وظایف آن ها را انجام خواهد داد و بر اساس این تصمیم، وظایف جزء به جزء یگان ها را ابلاغ خواهد کرد. اما اتفاقی که در آن محور افتاد باعث شد عجالتاً بصره را فراموش کنند. شکست های پی در پی صدام در جبهه جنگ باعث شد دوستان عربش در منطقه به وحشت بیفتند. شورای همکاری خلیج فارس جلسه گذاشت. صدام گفت عقب نشینی هایش تاکتیکی بوده است و برای اینکه قدرتش را به آنان نشان دهد در محور قرارگاه قدس حمله سنگینی کرده و پاسگاه شهابی را مجددا اشغال کرد . ________________________ ۱. عملیات بیت المقدس، ص ۲۱۳ ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 6⃣2⃣2⃣ در تبلیغات خارجی، این حمله خیلی بزرگ جلوه داده شد و به همین بهانه صدام به تعدادی از فرماندهانش نشان شجاعت داد. هر چند این حمله دستاورد زیادی برای ارتش عراق نداشت. اما شکستن خط خودی و نیز تجهیزات و قدرتی که ارتش عراق از خود به نمایش گذاشت به فرماندهان ایران فهماند که حمله به طرف بصره راحت تر از حمله به خرمشهر نیست. پیشروی به سوی بصره نیاز به امکاناتی داشت که قرارگاه کربلا فاقد آن بود. پیش از عملیات، آنان تنها برای بیست روز مهمات تدارک دیده که اکنون آن بیست روز رو به اتمام بود. از سوی دیگر سرهنگ صیاد آن قدر دستش از نیرو خالی بود که برای ادامه عملیات مجبور شد چهار تیپ از نیروهای قرارگاه فجر را به خرمشهر آورد. این ریسک خطرناکی بود. اکنون منطقه عملیاتی فتح المبین چنان خالی از نیرو شده بود که اگر عراق می توانست در آن جا کاری کند چه بسا تمامی زمینی را که دو ماه پیش، از دست داده بود را مجددا می توانست پس بگیرد. البته سرهنگ معتقد بود ارتش عراق مانند ایران تمام توش و توانش را برای منطقه خرمشهر گذاشته است. هر چه که بود فعلا باید تنها به خرمشهر فکر می کردند. این تاخیر یک هفته ای باعث شد عراق از جنوب شرقی خرمشهر پلی روی اروند نصب کند تا روز مبادا از آن محور هم بتواند نیروهایش را پشتیبانی کند. طبیعی بود اگر این تاخیر بیش تر از این ادامه داشت، عراق با ایجاد موضع مستحکم دیگری راه رسیدن به خرمشهر را دشوار تر از این که هست می کرد. چندین جلسه مشورتی با حضور فرماندهان سپاه و ارتش برگزار شد . نیروها هیچ آمادگی ادامه عملیات را نداشتند. دو فرمانده عالی رتبه ی جنگ وقتی از آن جلسات طَرفی نبستند از جبهه به اهواز برگشتند تا در فضای خلوت، دنبال چاره باشند و سرانجام آن را یافتند. با تغییراتی در طرح، باید عجالتاً خرمشهر را به محاصره در می آوردند تا در فرصت بعد آن را اشغال کنند. خبر محاصره خرمشهر باعث می شد نیروهای مردمی به جبهه بشتابند و با انگیزه ی بهتری کار دنبال شود . ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 7⃣2⃣2⃣ « چشم هایمان از خوشحالی می درخشید مثل اینکه کار تمام شده بود. حالت جالبی است که فرماندهی مطمئن باشد طرحی که می خواهد به اجرا در بیاورد پیروزی هست . یعنی ما پیروزی را در آن جرقه ی ذهنی که به وجود آمد دیدیم . دوتایی با هم صحبت کردیم . مشکل کار در این بود که این طرح را چطور به فرماندهان ابلاغ کنیم با آنان بحث های دیگری کرده بودیم و حالا یک دفعه این طرح را مطرح می کردیم . در ذهنمان بود که می گفتیم مشورت هایمان چه شد. مخصوصاً بچه های سپاه، اهل بحث و این چیزها بودن و فکر می کردیم اگر چیزی را فی البداهه بگوییم ممکن است برایشان سنگین باشد. خداوند یاری کرد و گفتم من این را ابلاغ می کنم. یعنی مسئولیت ابلاغش را به عهده گرفتم . آقای محسن رضایی هم قبول کرد و گفت اشکالی ندارد از طرف من شما به سپاه و ارتش ابلاغ کنید. » * آن دو با قلب هاي لبريز از اميد، خود را به منطقه رساندند. به فرماندهان ابلاغ شد فوراً خود را به پاسگاه فرماندهي قرارگاه نصر برسانند. حدود ظهر بود که سرهنگ وارد اتاق جلسه شد. اتاق جلسه از دو سنگر تو در تو تشكيل شده بود که تا بيست روز پيش متعلق به عراقي ها بود. مساحت هر سنگر حدود ٢ در ٣ بود. بيش از پنجاه نفر در آن فضاي کوچك گرم و دم کرده، خود را جا داده بودند. در گوشه اي چند دستگاه بيسيم بود که هر از گاهي صدايي ازشان برمي خواست و در بيرون از سنگر هم مدام صداي توپخانه ها مي آمد. به آن دو در بالاي مجلس جا داده شد. ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 8⃣2⃣2⃣ * « اين جلسه، از تاريخي ترين جلسات است. از نظر نظامي، چون آشنا بودم، مي دانستم که براي ارتشي ها مشكل نيست. منتها بچه هاي سپاه، چون نظامي هاي انقلابي جديد بودند، بايد ملاحظه مي شدند. براي اين‌که آنها هم کنترل شوند، مقدمه را طوري گفتم که احساس کنند فرصتي براي بحث نيست و به عبارت ديگر، دستور ابلاغ مي شود و بايد فقط براي اجرا بروند. چون وقت کم بود و اگر مي خواست فاصله بين عمليات بيفتد، اين طرح خراب مي شد. گفتم: " من مأموريت دارم – اين طور گفتم که خودم را هم به عنوان مأمور قلمداد کنم – که تصميم فرماندهي قرارگاه کربلا را به شما ابلاغ کنم. خواهش مي کنم. خوب گوش کنيد و اگر سؤال داشتيد بپرسيد تا روشن تر توضيح بدهم. مأموريت را بگيريد و سريع برويد براي اجرا. " محكم، مأموريت را ابلاغ کردم. در يك لحظه، همه به هم نگاه کردند و آن حالتي را که فكر مي کرديم، پيش آمد. اولين کسي که صحبت کرد برادر شهيدمان – که ان شاءالله جزو ذخيره ها مانده باشد – احمد متوسليان بود . فرمانده ی تيپ ٢٧ حضرت رسول (ص) بود. ايشان در اين چيزها خيلي جسور بود. گفت: " چه جوري شد؟! نفهميديم اين طرح از کجا آمد؟ " منظورش اين بود گه اصلاً بحثي نشده، يكدفعه شما تصميم گرفتيد و طرح را ابلاغ کرديد. من گفتم: " همينطور که عرض کردم، اين دستور است و جاي بحث ندارد. " تا آمديم از ايشان فارغ شويم، شهيد خرازي صحبت کرد – احتمالاً احمد کاظمي هم صحبت کرد – من يك خرده تندتر شدم و گفتم: " مثل اين که متوجه نيستيد. ما دستور را ابلاغ کرديم، نه بحث را. " از آن ته ديدم آقاي رحيم صفوي با علامت دارد حرف مي زند. توصيه به آرامش مي کرد. خودش هم لبخندي بر لب داشت و به اصطلاح مي گفت مسأله اي نيست. هم متوجه بود که اينطور بايد گفت و هم متوجه بود که اين صحنه طبيعي است و بايد تحملش کرد. »* ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 9⃣2⃣2⃣ * « آنچه مرا بيشتر ناراحت کرد، گفته هاي يك سرهنگ ارتشي بود. از عناصر ستاد خودمان بود؛ از استادان دانشكده ی فرماندهي و ستاد. استاد خوبي هم بود به نام سرکار سرهنگ «محمدزاده». ايشان گفت: " ببخشيد جناب سرهنگ. ما راهكارهاي زيادي براي عمليات داديم. اين جزو هيچ کدام از راهكارها نبود. " گفتم: " من از شما تعجب مي کنم که استاد دانشكده فرماندهي و ستاد هستيد و چنين سؤالي مي کنيد. مگر نمي دانيد تصميم فرمانده در مقابل راهكارهايي که ستادش به او مي دهد، از سه حالت خارج نيست. يا يكي از راهكارها را قبول مي کند و دستور صادر مي کند. يا تلفيقي از راهكارها را به دست مي آورد و آن را ابلاغ مي کند . يا هيچ کدام از آنها را انتخاب نمي کند و خودش تصميم مي گيرد. چون او بايد به مسئولين بالا و خدا جواب بدهد. فرمانده ملزم به تصميم گيري و اتخاذ تدبيري است که پيش خدا جوابگو باشد، نه پيش انسان‌هاي ديگر. اين حالت سوم است. " من که غافل شده بودم، در اثر برخورد رواني برادر رحيم صفوي، يك خرده تحمل خودم را بيشتر کردم. داشتم نااميد مي شدم و فكر مي کردم اين جلسه به کجا مي انجامد. به خودم گفتم: " درنهايت به تندي دستور را ابلاغ مي کنم. بالاخره بايد اجرا شود. ميدان جنگ است و بايستي يك خرده روح و روان هم آماده باشد. " خداوند متعال مي فرمايد: " فاءن مع العسر يسرا. " او ما را کشاند تا نقطه ی اوج سختي و يكدفعه آساني را نازل آرد؛ بدون اينکه خودمان نقش زيادي داشته باشيم. جريان جلسه يكدفعه برگشت. برادر احمد متوسليان گفت: " من خيلي عذر مي خواهم که اين مطلب را بيان کردم. ما تابع دستور هستيم و الان مي رويم به دنبال اجرا هيچ نگران نباشيد. " برادر خرازي هم همين طور. همه شان با هم هماهنگ کردند و شروع کردند به تقويت فرماندهي براي اجراي دستور. اينطور که شد، گفتم: " بسيار خوب. اينقدر هم وقت داريد. سريع برويد براي عمليات آماده شويد و اعلام آمادگي کنيد. " اينها که رفتند يك دفعه غبار غمي دل مرا گرفت. خدايا، با اين قاطعيتي که در ابلاغ دستور نشان دادم، با اين شرايطي که توي جلسه به وجود آمد و بعد هم خودت حلش کردي، حالا اگر اين طرح نگرفت، آن وقت چكار کنيم؟ دفعه بعد، توي اتاق هاي جنگ، نمي شود اين طور دستور داد، چون ياد صحنه هاي قبلي مي کنند. » * ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷 بسم رب الشهداء و صدیقین🕊 🔴 زندگینامه قسمت 0⃣3⃣2⃣ عمليات با يك ساعت تأخير آغاز شد. فرماندهان قرارگاه کربلا، در ساعت ٢٢/٢٥ روز اول خرداد، حدود ٩ تيپ نيرو را در ظلمات شب از سه محور روانه ی ميدان کردند. اينها به اضافه يك تيپ احتياط تمام دارايي قرارگاه بود که اکنون به ميدان ريخته بود. نيروهاي محور راست، با سرعت جلو کشيدند و شكافي ميان نيروها و مواضع دشمن ايجاد کردند. تأمين شلمچه با آنان بود. اما در دو محور، کار گره خورده بود. * « اما از دو محور ديگر هيچ خبري از پيشروي شان نمي آمد. هرچه هم راهنمايي مي کرديم به نتيجه نمي رسيدند. از اين بابت ما شديداً نگران بوديم و اين نگراني تا صبح ادامه داشت. هنگام نماز صبح بود. اکثر کساني که در اتاق جنگ بودند از شدت خستگي افتاده بودند. نماز را که خواندم احساس کردم ديگر چشمانم بسته مي شود و نمي توانم پلك ها را نگه دارم. خواب بدجوري فشار آورده بود. ولي دلم نمي آمد از کنار بيسيم بروم. همانجا دراز کشيدم و سعي کردم چند دقيقه اي بخوابم. در عالم خواب و رويا، ناگهان ديدم سيدي عاليقدر که عمامه اي مشكي دارد، وارد قرارگاه شد. چهره اش گرفته بود و بسيار محزون و خسته به نظر مي آمد. به احترامش همه از جا برخاستيم لحظه اي بعد انگار که ديگر کارش تمام شد و کار ديگري ندارد، بلند شد و گفت: ـ من مي خواهم بروم آيا کسي هست من را در اين مسير کمك کند؟ من زودتر از بقيه جلو دويدم و دستشان را گرفتم تا از قرارگاه خارج شود. بيرون که رفتيم به ذهنم رسيد، حيف است اين سيد بزرگوار با اين همه خستگي که دارند، پياده راه بروند پس بغلش کردم ديدم با تبسمي زيبا به من نگريست و اظهار محبت کرد. از اين نگاه محبت آميز او چنان به وجد آمدم که از خوشحالي به گريه افتادم. ناگهان به صداي گريه خودم از خواب پريدم. با روحيه اي که از اين خواب گرفته بودم، ديگر خوابم نمي آمد. متوجه شدم از بيسيم صداي تكبير گفتن مي آيد. فهميدم دو محوري که کارشان گير کرده بود، توانسته اند به اروند برسند. » * ⬅️ ادامه دارد.... ارسال فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است. 🌸🌸🌸🌸🕊🕊🕊🕊🌸🌸🌸🌸 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
﷽ ♨️ متن خواندنى و قابل تأمل 👌 ✍عظمت یاور انقلابیِ امام خمینی(ره) و امام خامنه ای که تاریخ بعدها او را خواهد شناخت... آیا👇 می دانید علت جُــک ساختن برای ، این انقلابیِ واقعی چیست؟ 1. فقط👇 آیت الله جنتی است که ۴۰ روز روزه نذر میکند که پسر مفسدم دستگیر و شود و مثل بعضی از بزرگان به خاطر پسرش به زمین و زمان تهمت نمیزند و وقتی پسرش اعدام میشود خم به ابرو نمی آورد ۲. فقط👇 آیت الله جنتی است که نوه اش را برای تربیت میکند و شهادت آصفش را جشن میگیرد ۳. فقط👇 آیت الله جنتی است که وقتی پسر دیگرش علی جنتی در وزارت ارشاد خرابکاری میکند نه تنها از او دفاع نمیکند بلکه انتقادها را به او روا می دارد ۴. فقط👇 آیت الله جنتی است که اینبار در اوج پیری و تنهائی ، بدون همسر، بدون پسران و بدون نوه و بدون حزب و باند و مافیا میتواند👇 به آقابالاسرها و آقازاده ها انتقاد کند چون پرونده خودش است ۵. فقط👇 آیت الله جنتی است که یار بی یار امام خمینی و امام خامنه ای است ۶. فقط👇 آیت الله جنتی است که می تواند در خطبه های نماز جمعه به نویسنده نامه بی سلام به رهبری در جریان فتنه، بگوید "گردن کلفت" فقط 👇 آیت الله جنتی است که می تواند هر گردن کلفتی را کند... ۷. فقط👇 آیت الله جنتی است که بعد از اینهمه جک و حداقل ابروهایش را بالا نمیاندازد و به جای اینکه مثل بعضی ها همه ی امکاناتی که در اختیار دارد و میتواند داشته باشد را برای به منتقدان یا انتقاد از منتقدان و یا حتی فراتر از آن تهمت زدن به منتقدان و جنگ با منتقدان به خط نمی کند ۸. فقط👇 آیت الله جنتی است که می تواند شجاعانه در تریبون نماز جمعه از سران فتنه ۸۸ سخن بگوید... ۹. فقط👇 آیت الله جنتی است که می تواند در میان تمسخر و خنده های فرمانداران دولت روحانی سخن بگوید و را وسیله ی براندازی بداند... ۱۰. فقط👇 آیت الله جنتی است که می تواند قید جایگاه علمی خود (که در حد است) را بزند و در شورای نگهبان مقابل لیبرال ها و متحجرین بایستد و فحش بخورد... ❌ اگر شما جای دشمن بودید به چنین مهره ی محکم و مومنی نمیکردید؟!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز سالگرد عملیات کربلای ۴ است یاد همه شهدا کربلا ۴ و ۵ بخصوص شهدا غواص که بدونه هیچ جان پناهی در داخل اب با موانع و ...در اون اتش جنگیدن و مردانه شهید شدن 🌷روحشان شاد... @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
جای شهداے غواص خالی😔 که سالها پیش دل به دل اروند زدند و اروند را با خون خود رنگین کردند یاد ان ۱۷۵ غواص بخیر که با دستان بسته زنده به گور شدن💔 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ روایت عینی یک غواص از آخرین لحظات عملیات کربلای ۴ 🎥 به مناسبت سالروز آغاز عملیات کربلای ۴ @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
14.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚨انتشار نخستین بار | فیلم کامل لحظه ترور و به شهادت رسیدن سپهبد حاج قاسم سلیمانی و همراهانش از لنز دوربین های مداربسته فرودگاه بغداد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 📌 🔆 در فراقِ یار... 📝 شناخت امام زمان از استاد (قسمت شانزدهم)
شناخت امام زمان - قسمت شانزدهم.mp3
3.34M
✨سهم امروزمون از یاد مولای غریب 💫💫💫💫💫 🎙 ؛ 📝 موضوع: 📌 قسمت شانزدهم 👤 استاد 🔺 راه حل رسیدن به فرج در کلام امام باقر.
او ایستاد پای امام زمان خویش... 🌹 امروز ۴ دی سالروز شهادت شهید مدافع حرم " " گرامی باد. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
📋 این شهید عزیز را بیشتر بشناسیم... 🕊شهید مدافع حرم قاسم تیموری 💫با این ستاره ها میتوان راه را پیدا کرد. 💐شادی روح پرفتوح شهید . @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
انا لله و انا الیه راجعون ☑️مادر سه شهید والامقام (عبدالخلیل،جلیل و منصور کارکوب زاده) جانباز شهیده خانم زهرا کارکوب زاده به فرزندان شهیدش پیوست. 🔸وی عمر خود را در عرصه دفاع از اسلام و انقلاب گذراند 🔸همزمان با آغاز جنگ تحمیلی علیه انقلاب اسلامی، فرزندانش را راهی جبهه های حق علیه باطل کرد و در سال اول جنگ عبدالخلیل در آبادان به شهادت رسید. 🔸جلیل فرزند دوم نیز در همان سال در عملیات منطقه تپه های مدن در 18سالگی به شهادت رسید. 🔸محمد رضا و منصور نیز در سال سوم دفاع مقدس در عملیاتی به اسارت در می آیند که محمدرضا در سال69 به میهن بازمی گردد ولی تا امروز خبری از منصور 16 ساله خانم کرکوب زاده نمشد. 🔸سالها غم دوری از فرزندان و دلتنگی فرزند 16 ساله مفقود الاثر مانع فعالیت های انقلابی خانم کارکوب نبوده و منزل ایشان پایگاه اجتماعی جوانان انقلابی بوده است. 🔸در سفر مقام معظم رهبری به قم در سال 89 و حضور رهبری معظم در منزل این خانواده شهید حضرت آقا خطاب به خانم کارکوب زاده می فرمایند:"من امشب بنا نبود قم بمانم ،فقط بخاطر نامه شما ماندم، برای اینکه بتوانم شما را ببینم" @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔴 آیا مومنان نمیخواهند از خواب غفلت بیدار شوند ؟؟ 📍أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ (سوره حدید آیه ۱۶) 📍ﺁﻳﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻫﻞ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﺁﻥ ﻧﺮﺳﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﻳﺎﺩ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻗﺮﺁﻧﻲ ﻛﻪ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪﻩ ﻧﺮم ﻭ ﻓﺮﻭﺗﻦ ﺷﻮﺩ ؟ ﻭ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻧﺒﺎﺷﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺳﻤﺎﻧﻲ ﺑﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ، ﺁﻥ ﮔﺎﻩ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ [ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﺩﺭ ﺍﻣﻮﺭ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﻱ ﺩﻭﺭ ﻭ ﺩﺭﺍﺯ ] ﺑﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﮔﺸﺖ ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺩﻝ ﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻏﻴﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﺷﺪ ، ﻭ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺯ ﺁﻧﺎﻥ ﻧﺎﻓﺮﻣﺎﻥ ﺑﻮﺩﻧﺪ .✳✳✳ 📍 ﻗﺮﺁﻥ ﮔﺮﻭﻫﻰ ﺍﺯ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﺳﺨﺖ ﻣﻠﺎﻣﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺷﻊ ﻧﻤﻰ ﺷﻮﻧﺪ؟، ﻭ ﭼﺮﺍ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﻯ ﺍﺯ ﺍﻣﺘﻬﺎﻯ ﭘﻴﺸﻴﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﻏﻔﻠﺖ ﻭ ﺑﻴﺨﺒﺮﻯ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ؟ ﻫﻤﺎﻥ ﻏﻔﻠﺘﻰ ﻛﻪ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺁﻥ ﻗﺴﺎﻭﺕ ﺩﻝ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺴﺎﻭﺗﻰ ﻛﻪ ﺛﻤﺮﻩ ﺁﻥ ﻓﺴﻖ ﻭ ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺳﺖ! ﺁﻳﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻪ ﺍﺩﻋﺎﻯ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻛﻨﺎﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻣﻬﻢ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﮔﻰ ﮔﺬﺷﺘﻦ ﻭ ﺗﻦ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﻰ ﻣﺮﻓﻪ ﺳﭙﺮﺩﻥ، ﺩﺭ ﻧﺎﺯ ﻭ ﻧﻌﻤﺖ ﺯﻳﺴﺘﻦ، ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻋﻴﺶ ﻭ ﻧﻮﺵ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺳﺎﺯﮔﺎﺭ ﺍﺳﺖ؟!✴✴✴
🔺 کلامی از علما ⭕️ آیت‌الله بهجت ⁉️کدام گردنه در قیامت نمیتوان از آن عبور کرد ؟
🔴سیاست امروز استكبار، سیاست اندلسی کردن ایران است ♦️امام خامنه ای :تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! ♦️ موضوعی که من با شما در میان میگذارم شکل موعظه ندارد؛ بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت - که شما جوانان باشید - در میان گذاشته میشود... اروپاییها وقتی خواستند اندلس را از مسلمانان پس بگیرند، اقدامی بلند مدّت کردند... آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را به‌طور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند! را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند! گذشت زمان راههای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند. ۸۱/۱۲/۰۶
🌅 برخیز! دیگر انتظار به سرآمده؛ باید به زمین بازگردی... و تو سال‌هاست که منتظر این لحظه‌ای. چه لحظه باشکوهی است آن هنگام که با او به نماز می‌ایستی ❤️ اینک تو و تمام جهانیان حواریون مهدی شده‌اید 🌸 ولادت مبارک باد @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🔻گزارش سری ساواک از کمبود سوخت در دوران پهلوی و ابراز نارضایتی شدید مردم از این لحاظ 🗞سند ساواک ۶ دی ۱۳۵۷
خندیـــد لب شما، لب ما خندیـــد بارید دو چشمتان، دو چشمم بارید شما تمام زندگـــی مایـــی تا ڪور شود هر آنڪه نتواند دید 🌸اللهم احفظ امامنا الخامنه ای🌸 ↙ قرار ما هرشب ساعت ۲۳ یک تصویر از @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امروز هم با کوله بارش از راه رسید .. سلام! تشنه‌ی دیدار توام .. دلم را دریاب @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
شور عشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد "یا حسین" گفتم و این اسم نمک گیرم کرد... سلام ارباب @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
عشــق را تدريس کن.. تا من در هر صبــح، تو را از بَر کنم.. وقتی گنجشکان سر و صدا به راه می اندازند و من در نگاهم به نقطه ی اتّصال نگاهت، بودنت را، فرياد می زنم ... 🌷شهید محمدعلی ابوحسن🌷 شهید فیس بوک چی حزب الله 📎سلام ،صبحـتــون شهــدایــی🌷 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
: ما انقلاب کردیم که اضطرارامام زمان(عج)را به استقرارتبدیل کنیم.ورسیدن به این هدف هزینه دارد وهزینه آن همین درسوریه وعراق شهید دادن است. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم