eitaa logo
⸤ شاهِدان اُسوه‍ ⸣
297 دنبال‌کننده
31.2هزار عکس
4.8هزار ویدیو
32 فایل
• ما را بُکُش و مُثله کن و خوب بسوزان • لایق که‍ نبودیم در آن جنگ بمیریم...(: و اینجا می‌خوانیم از سرگذشت، از جان گذشتگان جبهه های حق!-♥️ محلِ ارتباط با ما ☜︎︎︎ @shahidgomnam70 ﴿صلوات بفرست مؤمن🌱﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
•---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🌸💠🍃 🍃💠🌸💠🍃 💦 🌺💦 💦 مدافع حرم اهل بیت علیه السلام دومین شهید مدافع حرم شهرنکا و هفدهمین شهید مدافع استان مازندران .. تولد: 1365/10/1 روستای شهاب الدین شهرستان نکا استان مازندران شهادت: 1395/1/21 شهرک خان طومان استان حلب؛ کشور سوریه سال ورود به سپاه فروردین/1385 (طول خدمت 10 سال) نیروی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درجه : سرگرد رسته نظامی ؛ پیاده میزان تحصیلات: لیسانس نظامی ازدانشگاه امام حسین تاریخ اولین اعزام :94/7/19 به مدت 56 روز تاریخ دومین اعزام :1395/1/14 بعد یک هفته بشهادت رسید.. والدین : غلامرضا سالخورده (پدر) و فرخ اسماعیلی(مادر) دو برادر حمید ؛ جواد سه خواهر ؛ محبوبه ؛نرگس ؛حمیده سالخورده فرزند ششم خانواده بود همسر شهید سالخورده : سیده نرگس قاسمی فرزندشهید سالخورده : زینب سالخورده متولد 93/5/16 و ویژگی های شهیدمحمدتقی سالخورده .... بسیار خوش اخلاق ومهربان و گشاده رو بود..همان لحظات اولی که کسی بااو آشنا میشد میفهمید که این آدم دنیایی نیست..بااینکه بهیچ عنوان درونیاتش را بروز نمیداد..هرگز اهل ادا وشعار دادن وتظاهر نبود. صاف و ساده و خاکی وبی ادعا وخستگی ناپذیر بود..موقع آموزش دادن خسته نمی شد وصادقانه وپرتلاش وجدی هرچه بلد بود دراختیار دیگران میگذاشت..بااینکه همه یقین داشتند که او آسمانی ست ولی پرکشیدنش وندیدنش هنوز درباورها نمی گنجد.. ها و مسئولیت‌ها دوره کوهستان دوره سلاح کشی دوره تخصصی راپل دوره رهایی گروگان دوره جنگ های شهری دوره تخصصی سلاح و مهمات دوره جنگل نوردی و کویر نوردی دوره تخصصی دریایی (غواصی و...) دوره تاب و توان (زندگی در شرایط سخت) عملیات های (داخلی)مهمی که شهید محمد تقی سالخورده در آن شرکت داشت .. با اشرار زاهدان با گروهک پژاک های اشنویه و پیرانشهر سالخورده به بسیجیان در گردان های مختلف به عنوان مربی آموزش : جهت یابی ؛ موانع ؛ تاب و توان ؛ سلاح کشی ؛ چتر کشی ؛ راپل و... آموزش می داد. نورانی از وصیتنامه شهید برای من این آزمایش هم یک مرحله جلوتر بود .که گفته شد آیا تو که این همه برای امام حسین و اهل بیت علیه السلام عزاداری کردی ، تو که این همه ادعا داشتی ، تو که این همه می گفتی کاش ما هم در کربلا بودیم تو که این همه می گفتی ما شیعه ی علی بن ابی طالب هستیم ، تو که این همه برای ماموریت های سخت آموزش دیدی ، تو که این همه تمرین کردی . آیا به مرحله عمل رسیدی عمل میکنی یا جا می زنی؟ بین حرف و عمل خیلی فاصله است ، باید عمل کرد... حالا که ما این راه را انتخاب کردیم ، ان شالله که قبول می شویم.... روحش شاد ویادش گرامی •---•≈•¤💦🍃🌺🍃💦¤•≈•---• 🍃💠🌸💠🍃 💦🌺💦 @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
ایشان دیپلم کشی داشت وقتی به سن رسید، را انتخاب کرد،و پدرش را ادامه داد وقتی جذب شد چندین شد، دیگه همه دعایش این شده بود که نصیبش شود از هایش حرفی نمی زد چون می دانست ،خانواده اش هم چیزی از کار ایشان نمی پرسیدند. 🍃⚘🍃 هر وقت برنامه فتح را نگاه می کرد، می گفت ما ، عاشق فیلم بابایی بود آهنگ «شهید گمنام سلام» را دوست داشت می گفت شدم این آهنگ را برایم بگذارید که همین هم شد.💔 🍃⚘🍃 همیشه وقت بود، # خانواده و#مادرش رو خیلی نگه می داشت. تحصیلاتش را هم ادامه داد تا مقطع کاردانی و...‌‌ بود ودر شرکت می کرد...... 🍃⚘🍃 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈• @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🍁توی آخرین از رضا یه سوال کردم که ببینم نظر درباره اش چیه. رضا توی مسائل خیلی دقیق و جویا بود. ازش پرسیدم ؛ اگر توی ات یه باشه و تو در معرض اسارت باشی و میدونی وقتی بشی چه حرف بزنی چه حرف نزنی آخرش می کشنت حکم اینکه با اون یدونه خودتو بزنی تا اطلاعاتت دست اونا نیفته چیه؟ حدود یک هفته بود که رضا در جستجوی جواب بود. آخر گفت : حکم داره و . وقتی ازش پرسیدم چجوری جواب و پیدا کردی . پاسخ داد:از دفتر حضرت آقا پرسیدم. 💠راوی ؛ عبدالله الرحمن دوست و همرزم شهیدمدافع حرم @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم
🌷🍀زندگی نامه شهید «سیدمجتبی علمدار»🍀🌷 🌷در سحرگاه 11 دی 1345، درست در لحظاتی که مؤذن، آوای دلنشین را سر داده بود، کودکی چشم به جهان گشود که نامش را «مجتبی» نهادند. از تبار که تولدش، بارقه‌ای از امید را در دل «سیدرمضان و نوذر» به وجود آورده بود. پدر و مادری که در سیمای دل‌بندشان، آینده‌ای درخشان را می‌دیدند 🔹سیدرمضان با درآمدی متوسط، همواره دغدغه آن را داشت که تعالیم اسلامی را به درستی بیاموزند و بدان عمل کنند. سیدمجتبی، تحصیلات ابتدائی را در دبستان «شهید عبدالحکیم قره­جه»، دوران راهنمائی را در مدرسه «شهید دانش» و مقطع را در هنرستان «شهید خیری­مقدم» فعلی ساری سپری کرد. اگرچه تحصیلاتش به دلیل پیروی از فرمان پیر و انجام تکالیف الهی ناتمام ماند، امّا بعد از سال­های جنگ، ادامه تحصیل داد. 🔹او در سال 1362 همراه چند تن از دوستانش، دوران را در پادگان منجیل پشت سر گذاشت و بعد از آن به منطقه کردستان اعزام شد. حضور او در کردستان با اتمام والفجر 4 مصادف بود؛ اما بعد از عملیات، به همراه دیگر ، در پایگاه «ساوجی» منطقه عراق مستقر شد. 🔹او در سال 1363، به منطقه جنوب عزیمت کرد و در گردان امام حسین(ع) لشکر 25 کربلا، به‌عنوان استقرار پیدا کرد. این رزمنده سرافراز، از عملیات پیروزمندانه کربلای 1 نیز بود. او بعد از این عملیات، وارد مسلم‌‌بن عقیل شد و تا پایان جنگ نیز، در آن باقی ماند. نخستین عملیاتی که سید همراه این گردان انجام داد، عملیات کربلای 5 بود. گردان مسلم پیش از این ، در منطقه صیداویه در مستقر شد. این‌جا بود که مجتبی، همراه سایر رزمندگان، در کنار استوار جنوب، نجواهای عاشقانه خود را در سوگ اهل بیت(ع) سر داد. 🔹او در عملیات کربلای 8، از ناحیه کتف راست مورد اصابت قرار گرفت و با همان وضعیت، تا پایان حضور داشت. اگرچه این ترکش، هرگز از بدن خارج نشد و او آن را به‌عنوان درّی در صدف وجود خویش نگهداری می‌کرد. این بسیجی خستگی‌ناپذیر که در آغاز سال 1366 جامه را به تن کرده بود، اواخر فروردین همین‌سال(1366)، همراه مسلم، در عملیات کربلای 10 شرکت کرد. ارتفاعات ماووت، هنوز خاطره پایداری‌ها و جوانمردی‌های او را به خاطر دارد. 🔹او در مرداد 1366، به گروهان سلمان از گردان مسلم منصوب شد و در اسفند همین سال(1366)، به همراه سایر نیروهای این ، جهت شرکت در عملیاتی عازم غرب کشور شد. گروهان سلمان، آزادسازی سه‌راهی خُرمال، سیّدصادق و دوجیله و پاسگاه مستقر در آن بود که با موفقیت کامل انجام شد. 🔹روح عاشق و اشتیاق زایدالوصفش به کربلای ایران، بار دیگر او را به جبهه‌های نبرد کشانید. به‌گونه‌ای که تا مدتی پس از پذیرش قطع‌نامه 598 نیز، سراغ او را می‌بایست از آبادان می‌گرفتند. او در زمستان سال 1369 خود را در جنوب پایان داد و سپس فعالیت کاری‌اش را در واحد عملیات، و در ادامه، در لشکر 25 کربلا از سر گرفت. 🌺مجتبی در همین سال(1369)، با بانویی از رسول اکرم، به نام «سیده فاطمه موسوی» کرد که ثمره آن‌ها «سیده زهرا» است. که ترکش و تاول‌های را از سال‌های خون و آتش، در جسمش به یادگار داشت، سرانجام در شامگاه 11 دی 1375 به دعوت حق لبیک گفت و به خیل یاران پیوست. پیکر مطهر این شهید بزرگوار، بعد از وداع و تشییع در ساری، در «مُلامجدالدین» این شهر تا همیشه آرام گرفت. @shahedaneosve شاهدان اسوه، زندگینامه شهدای دفاع مقدس و مدافعان حرم