🍃🌹| #خاطره
#تا_آخر_بخونید
قالاللهتعالے:
«مَن طَلَبَنـے وَجَدَنے
و مَن وَجَدنی عَرَفَنے
و مَن عَرَفَنی احَبّنـے
و مَن احَبّنی عَشَقَنے
و مَن عَشَقَنی عَشَقْتُهُ
و مَـــن عَشَقْتُہُ قَتَلْتُہُ
و من قَتَلْتُهُ فَعَلَےدِیتُهُ
و مَنعلےدیتُہفانادِیتُه»
آن کس ڪه مرا طلب کند مــرا مـی یابد..
و آنڪسڪه مرا یافت مرا مےشناسد
و آنڪسڪه مرا شناخت مرا دوسٺ مےدارد
و آنڪسڪه مرا دوسٺ داشت به من عشق مےورزد..
و آنڪسڪه به من عشق ورزید، من نیز به او عشق مےورزم...
و آنڪس ڪه من به او عشق ورزیدم، او را مــيکشم...
و آنڪس را ڪه من بکشـم، خونبهایِ او بر من واجب است...
و آنڪسڪه خونبهایش بر من واجب شود
پس خودِ من خونبهای او مـی باشمـ...
♦️میگفت من و یکی از دوستام داشتیم از هیئت ریحانه برمیگشتیم میخواستم دوستمو خونشون برسونم.
یهو توی اتوبان شهید صیاد شیرازی، چرخ موتورم پنچر شد و خیلی شیک با یه ماشین تاکسی تصادف کردیم..
(بماند که نزدیک بود سرش زیر چرخ ماشین بره و کلی زخمی شد و سرشو بخیه زدن و ....)
گفتش شاید باورت نشه اما لطف هیئتیه که قبلش رفته بودم وگرنه شاید الان نبودم که باهات حرف بزنم...
🍃🌹| نقل شده از #دوست_شهید
#موتور
#RTR_180
#شهید_محمدرضا_دهقان
#مثل_تو_پیدا_نمیشه
#چشم_به_راه_نشین
#یادش_میفتی
🍃🌹| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃📝| شعرمورد علاقه ے #آقا_محمدرضا که سروده ی مادرشان استـ.. #شهید_محمدرضا_دهقان 🌸💌| @shahid_dehghan
🍃📝| #مادرانه
درد عشاق را به کجا باید برد....
بر در میکده ے یار وفا باید برد...
چون که عاشق سر و دست مےبازد.....
سخن باختنش را به خدا باید برد....
هیچگاه فکر نمےکردم دو بیتی که بعد از شهادت دومین شهید خانواده یعنی برادرم #محمدرضا سرودم روزی و روزگاری مصداق عینی پیدا کند.....
سال شصت و شش در آن شب سرد و بی روح پیکر بی جان برادرے نازنین که از جان بیشتر دوستش داشتم در آغوش کشیدم.....
برادرے که فقط سرش آسیب دیده بود.....
اما نمی دانم چرا در شعرم سخن از فدا کردن سر و دست به میان آوردم.....
اما نه .....
می دانم....
چرا که در تقدیر من چنین نوشته بودند که بعد بیست و هشت سال ....
شاهد در آغوش کشیدن فرزن برومندم،پسرم،پاره جگرم،باشم که هم سر را فداے یار کرده بود و هم دست را .....
خدایا قسم به قطره قطره هاے خون #محمدرضا ها ،بر دل پر درد من مرهم باش....
امان از دل #زینب صبور...
🔹به روایت #مادرشهید💜
#دل_ما_سوخت_دراین_راه_ولےارزش_داشت.
#امان_از_دل_زینب
#باز_هم_بگذریم
🌸💌| @shahid_dehghan
ماندیـم و شما
بال گشودید از این شهر...
رفتیـد بہ جایےکہ
ببینیـــــــد #خدا را ...
🌸شهید نوید صفری، در کنار مزار #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری💜
🍃🌸 @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
ماندیـم و شما بال گشودید از این شهر... رفتیـد بہ جایےکہ ببینیـــــــد #خدا را ... 🌸شهید نوید صفری
🌷بسم ربّ الشّهداء و قلوب الصّابرین🌷
🔸رابطه ی خوبی با شهدا داشت، هم به مزارشان سر می زد هم به رفتار و منششان...
🔹همسر بزرگوارش می گوید: «با هم رفتیم سر مزار شهید دهقان، شهیدی که مثل من و آقا نوید، شیفته ی راه و سبک زندگی شهید رسول خلیلی بود.
آقا نوید زیارت عاشورای دلچسبی خواند و با آقا محمدرضا حرف می زد.»
🔸عاقبت او هم مانند محمدرضا، شهادتش را از رسول گرفت...
🕊 پرواز شهید رسول خلیلی: 27 آبان 92
🕊 پرواز شهید محمدرضا دهقان: 21 آبان 94
🕊 پرواز شهید نوید صفری: 18 آبان 96
#و_ان_یرزقنی_طلب_ثاری_مع_امام_هدی_ظاهر_ناطق_بالحق_منکم 🙏
#شهید_نوید_صفری
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🍃🌸| @shahid_dehghan
﷽
دنبال شهرتیم،
و پے اسم و رسم و نام..
غافل از اینڪه
فاطمه (س) #گمنام مے خرد..
#هر_ڪه_شد_گمنام_تر
#زهرا_خریدارش_شود
🌸 @shahid_dehghan🕊
گر چه در خیال تو بسیار بِهْ از ما باشد...
ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر...
#شبتون_شهدایی🌙
#التماس_دعای_شهادت♥️
🍃🌙| @shahid_dehghan
🍃📚|خاطرات کتاب ابووصال
📝 #امر_به_معروف_خونین
با یکی از رفقایش برای خرید نان به سمت نانوایی محل میرفتند که میبینند که چند نفر ارازل و اوباش به نانوایی حمله کردند و با کتک زدن به شاطر میخواهند دخل را خالی کنند.
ترس و وحشت عجیبی بین مردم افتاده بود.
کسی جرأت نداشت، کاری کند. #محمدرضا سریع خودش را وارد معرکه کرد تا مانع شود. اما یکی از ارازل شیشه نوشابه خالی که آنجا بود را به زمین کوبیده و با ته بطری شکسته به او حمله می کند.
پشت گردنش میشکافد،زخمی به عمق یک بند انگشت.
در بیمارستان سینا جراحی شد و سر و گردنش بیشتر از هجده بخیه خورد.
اوموقع فقط چهارده سالش بود که می خواست #امر_به_معروف کند.
📝| نقل شده از #مادر_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_17
🍃📚| @shahid_dehghan
کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
🍃💙| @shahid_dehghan
🍃📝| به قلم خواهر بزرگوار #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری:
مدتهاست که تعداد زیادی از عزیزان انتظار دارند از جزئیات خصوصیات شهید سخن بگوییم که کاملا این انتظار بحق است.
از آنجا که امکان پاسخگویی به تک تک عزیزان نیست، سعی کردیم با ساخت مستند و چاپ کتاب تا حدی دِین خود را ادا کنیم اما متاسفانه با بی مهری هایی مواجه شدیم و کار بی نتیجه ماند.
به همین دلیل تصمیم گرفتیم هرازگاهی یکی از خصوصیات اخلاقی محمدرضا را به تماشا بنشینیم.
آنچه در نظر من در بین خصوصیات او تلالو درخشانی داشت، #اخلاص بود، آنچه این گونه معنا میشود:
"پاک کردن نیت از غیر خدا و انجام دادن عمل، تنها برای خدا."
برای محمد، شرمندگی و خجالت از مردم معنا نداشت.
برایش کاملا این جملات غیرموجه بود: زشته جلوی مردم! مردم چی میگن؟!!
او تنها قضاوت #یک تن را قبول داشت و حدود #یک تن را مصرّانه پایبند بود.
مصداق دیگر اخلاصش این بود که کار خیرش #دیده_نمیشد، به تعبیر دیگر طوری انجام میداد که دیده نشود!
از واجبات دینی اش گرفته تا هر کار خیر دیگر.
کمکهایش به چشم نمی آمد.
تنها #یک_نفر میدید و خرید...
محمدرضا زیرکانه، دلش را، حال درونی اش را، کمکهایش را و حتی انجام وظایفش را پنهان کرده بود پشت چهره ای خندان و پر از شیطنت و هیاهو تا خیالش راحت باشد کسی جز #خدا در متاعش شریک نیست.
دلیلش؟
بعد از شهادتش تازه گیر و گرفتاری ها شروع شد، تازه فهمیدیم نبودنش چه دردی دارد، غمش جراحتی مرهم ناپذیر شد...
خیلی ها تازه فهمیدند چقدر جفا کردند در حقش...
بگذریمـ....
من به عنوان خواهر محمدرضا، ضمانت می کنم دلسوزی، مهربانی و معرفت او را.
از این صفاتش برای رهایی از دغدغه های پست دنیا و یافتن راه های آسمان سوء استفاده کنید!
🍃ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
🍃ای بی خبر ز لذت شرب مدام ما
#بی_برادری
#شهدا_ی_اربعه_حلب
#ناز_او_باید_کشید
#یا_زهرا(س)
🍃💙| @shahid_dehghan
🌸🍃
رفتےو نمانده هیچ از تـــــو اثرے
از منچه بجامانده بِجُـز چشم ترے
گیرم که نگویم چِقـَدَر بـی تابم
جانا! خودت کـہ از دلم باخبرے..
🌸🍃
#دلتنگے💔
@shahid_dehghan
هدایت شده از کانال رسمی شهید محمدرضا دهقان امیری
بی تو هر #شب
چہ ڪَــران میڪَـذرد ...
ڪَـاهی بہ خیال و ...
بسیار بہ دلتنڪَی ...!!!
#شبتون_شهدایی🌙
#التماس_دعای_شهادت♥️
🍃🌙| @shahid_dehghan
ثبت نام چله ختم زیارت عاشورا
زمان شروع ختم :پنج شنبه ۱۱ مرداد
ثبت نام از طریق آیدی👇👇👇
@Shahid_Lums
🔺اولویت با کسانی ست که زودتر ثبت نام کنند
#پست_درخواستی
https://eitaa.com/chelle_nokari
🍃📚| خاطرات کتاب ابووصال
📝 #بچه_معارفی
در دوران تحصیلی راهنمایی آثار تربیتی خانواده به خوبی در او نمایان شد و پس از اتمام دوران راهنمایی با مشاوره و توصیه مدیر مدرسه که روی اعتقادات بچه ها کار میکرد، او را در مدرسه ای که همین هدف را داشت ثبت نام کردند. دبیرستان امام صادق(ع) انتخاب شد، با اینکه هر دو آزمون ورودی رشته ی معارف و ریاضی آن دبیرستان را با رتبه های عالی قبول شده بود، اما رشته ی معارف را انتخاب کرد و به تحصیل ادامه داد.
📝| نقل شده از #مادرشهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۱۹
🍃📚| @shahid_dehghan
🍃📚| خاطرات کتاب ابووصال
📝 #بچه_هیئتی
حضورش در هیئت های عزاداری باعث شده بود تا زمینه های اعتقادی و معنویش عمیق تر شود و شوق شهادت در جان و روحش ریشه بدواند.
با این که پنجشنبه ها مدرسه اش تعطیل بود، به جای خواب و تفریح و شیطنت، در هیئت مدرسه اش شرکت داشت. اغلب شب ها همانجا می ماند و تا صبح در برپایی مراسم دعای ندبه کمک کند. به کار های اجرائی در این زمینه علاقمند بود و هرجور که بود سعی میکرد تا در این برنامه ها حضور داشته باشد.
📝| نقل شده از #پدر_شهید
#ابووصال
#خاطره_شماره_۲۰
🍃📚| @shahid_dehghan
🍃 #شهادت
حکایت عاشقانه آنانے است
ڪہ دانستند #دنیاجاے ماندن نیست...
باید پرواز کردتا #خدا..🕊
#شبتون_شهدایی🌙
#التماس_دعای_شهادت♥️
🍃🌙| @shahid_dehghan