19.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ📹
امان از ارتفاعات کردستان...
کههمداییهارا برد و هم خواهرزاده را...
#کلام_مادر_بزرگوار
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
@shahid_dehghanamiri
توصیه مادر بزرگوار شهید مدافع حرم
محمدرضا دهقان امیری:
💢ای برادر و خواهر معنوی شهید
شهدا عاشق و معشوق نمی خواهند❌ بلکه شهدا رهرو می خواهند....
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
@shahid_dehghanamiri
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
#دلِبیدلبستگی
جانت را هم به همان راحتی بخشیدی که اموالت را می بخشیدی. کافی بود کسی از لباس یا کفشت تعریف کند. کسی که ازکفش یا لباست تعریف کرده بود به چشم برهم زدنی صاحب آن لباس یا کفش میشد. داشته های خودت کم بودند و به داشته های خانواده هم رحم نمیکردی. به یادگاری های پدرت از زمان جنگ . مخفیانه و دور از چشمش آنها را برمیداشتی و گاهی میبخشیدی شان.
مامان فاطمه تذکر میداد که این ها همه یادگاری های زمان جنگ هستند و پدرت آنهارا دوست دارد،
اما تو گوشت بدهکار نبود تا اینکه یک روز همه را وسط گذاشته و گفته بودی:((اینا خوشگلن. من می خوامشون.))
پدر همه را به تو بخشیده بود. اما از میان همه آنها یک انگشتر را نشانت داده و گفته بود:((این یه دونه مال دوست شهیدم، جواد جمشیدیه. استفاده کن اما تو رو خدا این رو به کسی نده.))
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 #یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهقان #مدافع_حرم #سالگرد_شهادت #دهه_هفتادی
#پیشنهاد_مطالعه
#نشرشهیدکاظمی
#من_و_کتاب
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز
@shahid_dehghanamiri
#شهیدانه{❤️}
*دوست شهید میدونے یعنےچے؟؟*
یعنے:...↷°"
•| وقتے گناه درِ قلبت را مےزند
•| یاد نگاهش بیوفتـــے....
•| و در و باز نڪنے...‹‹‹🍃
•| یعنے محرم اسرار قلبت
•| آن اسرارےڪه هیچڪس نمےداند...
•| بین خودت و...
•| خــ♡ــدا و...
•| دوست شهیدتــــ♡...
•| باشد...‹‹‹💔••
*امتحان ڪن...🌹🌿*
*زندگےات زیباترمےشود🌈*
*رفیق آسمونے یادت نره
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#رفیق_شهیدم
#حضرت_برادر_گلم
@shahid_dehghanamiri
بسم الرب الشهدا و الصدیقین
🍃🌹| #خاطره
اوایل شیطنت های دبیرستانش من رو از رفاقت باهاش میترسوند..
من اونموقع نسبت بهش خیلی آروم تر بودم... و فکر میکردم اینکه بخوام صمیمیتم رو باهاش علنی کنم من رو از چشم مدیر و معاون و مشاور مدرسه میندازه.. واسه همین بیشتر ارتباطمون بیرون مدرسه بود چه دورانی بود!! وقتایی که بیرون مدرسه با هم گشت و گذار داشتیم شبها تا اخر وقت به هم پیامک میدادیم ولی تو مدرسه انگار نه انگار که رفیقیم.. ولی بعد از مدتی وقتی مرام و معرفت و پاک بودنش رو درک کردم خیلی قضیه فرق کرد..
دیگه اواخر دوران دبیرستان بود و با خودم میگفتم آیا ارتباطمون بعد از فارق التحصیلی هم ادامه داره؟؟ تا اینکه وقتی فهمیدیم با هم دانشگاهی و هم رشته ای هستیم جور دیگه واسه رفاقتمون برنامه ریختیم.. عید غدیر 92 بود که عهد بستیم هرجا هستیم با هم باشیم...
(بماند که یکبار عهد شکنی کرد و رفت و ... دیگه برنگشت..) روز ثبت نام دانشگاه محمد خیلی ذوق داشت.. یادم نمیره اون روزی رو که 8 صبح قرار داشتیم و من تا 10 خواب بودم.. محمد کارهای ثبت نام اولیه ش رو انجام داده بود و تا ساعت 11نشسته بود سر قرار دم مترو بهارستان منتظر من.. بدون اینکه حتی بهم زنگ بزنه😐
وقتی دیدمش اول فکر کردم تازه اومده نگو به خاطر من فقط منتظر مونده..
من رو برد کافی نت برای ثبت نام اینترنتی.. شناسنامه و مدارکم رو گرفت خودش شروع کرد به تکمیل مراحل ثبت نام... شاید نشنیده باشید که محمد حافظه خیلی خوبی داشت و بعد از اون جریان واسه همیشه شماره شناسنامه و کد پستی تلفن منزل و حتی کد سریال شناسنامه من رو حفظ بود...
حتی از اون سال تمام انتخاب واحد های من رو محمد اول وقت برام انجام میداد که با هم تو یک کلاس باشیم😄
ترمای بعد از رفتنت خیلی دیر انتخاب واحد کردم...
و خیلی کلاس ها رو غیبت خوردم...
و خیلی روز ها رو بدون تو....
♦️نقل شده از #دوست_شهید
#دلتنگی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
#التماس_دعا
به یاد شهید دهقان
https://eitaa.com/shahid_dehghanamiri
بسم رب الشهدا و الصدیقین
#خاطره🌸
وقتے در راه #شهید و برای رسیدن یه شخصیت #شهید تلاش مےکرد، گاهے به مشڪلاتے برمےخورد
یا یه سرے افراد اذیتش مےکردن
یا طعنه میزدن،تیڪه مینداختن
مسخره میڪردن یا ڪلے بهش فحش میدادن...اما هیچ وقت از تلاشے ڪه میڪرد پشیمون نمےشد!
چون براے #شهید تلاش مےڪرد...
برای #شناخت_شهید،
براے #تقرب_به_شهید و #شبیه_شدن_به_شهید🌹
بهش میگفتم #محمدرضا!
آخه چرا ادامه میدے؟!
آنقدر خودتو ڪوچیڪ نڪن...
به اندازه ڪافے #شهید رو شناختے!
به چه قیمت آخه؟!آنقدر مسخرت میڪنن!
لبخند میزد میگفت:
" بابا چیزے نشده. چیز خاصے نیست براے شهیده..."
لبخند میزد و خیلے راحت مےگذشت...♥️
بعد شهادتش حرفشو درڪ ڪردم...
هرڪاری ڪرد برای #شهید بود
درپایان شهادت روزیش شد....🕊
🔹نقل از #دوست_شهید_بزرگوار
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیرے🌹
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#یادشهدا_باصلوات📿
#اللهم_الرزقنا_شهادت
#خادمالحسین
@shahid_dehghanamiri
《بسم الرب الشهداء والصدیقین》
#برشی_از_کتاب📚
#یک_روز_بعد_از_حیرانی💔
مهدیه میگفت در برابر اشتباه، بی تفاوت نبودی.
ما خیلی وقت ها به خاطر چندتا باور اشتباه،سرمان را زیر برف میکنیم، مثلا می گوییم:((هرکی رو تو گور خودش می خوابونن، یا موسی به دین خود،عیسی به دین خود.))
مهدیه هنوز هم موقع تعریف کردنش به وجد می آید. همان موقع که به آب و آتش میزدی تا جواب همانخطیبمشهور دربارهی حضرت آقا را بدهی .
یادت هست چقدر با پسرش بحث کردی؟
حتی دوره ولایت فقیه را گذرانده بودی
و تعدادی هم کتاب خواندی تا هرجا نیاز بود،
با تسلط صحبت کنی.
🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼
خرید اینترنتی
Manvaketab.ir
📞مرکز پخش
02537840844
📲پیامکی
3000141441
🏭مراجعه به کتابفروشیهای سراسر کشور
🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽🔼🔽 #یک_روز_بعد_از_حیرانی
#فاطمه_سلیمانی_ازندریانی
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری #شهید_دهقان #مدافع_حرم #سالگرد_شهادت #دهه_هفتادی
#پیشنهاد_مطالعه
#نشرشهیدکاظمی
#من_و_کتاب
#معرفی_کتاب
#کتاب_خوب_بخوانیم
#کتاب #کتاب_خوب #کتاب_باز
@shahid_dehghanamiri
🍃💚| #خاطره
حدودا اواخر شهریور بود یا اوایل مهر ماه ۹۴
روی تخت اتاقم دراز کشیده بودم که صدای گوشی همراهم به صدا در اومد
نوشته بود Mamadreza
تلفن رو برداشتم گفت: «داریم میایم دنبالت بریم بیرون»
رسیدن خونهٔ ما با موتور سه ترکه رفتیم تا شهرک شهید محلاتی و طبق معمول گلزار شهدای شهرک
بعد از خوندن فاتحه یه دوری توی شهرک زدیم.
برحسب عادت محمد بدون دست موتور سواری میکرد😅😯
خلاصه رسیدیم تجریش گشنمون بود
ساعت طرفای ۲۲ بود
محمد گفت: «بریم یه سر هیئت پویانفر بعد بریم یه چیزی بخوریم.»
ما گفتیم گشنمونه نمیایم...
محمد گفت: «باشه شما بیرون وایسید
روضه ی اولشو گوش بدم میام حیفه از دستم میره»
گفتیم باشه برو بیا سریع
حدودا بیست دقیقه طول کشید تا بیاد
وقتی اومد گفت: «دمتون گرم خیلی بهم چسبید.»
اصلا شارژ شده بود یهویی...
ما گفتیم حالا که شارژی شام مهمون توایم 😅😁
خلاصه از جایی که خیلی به رستوران چمن علاقه داشت رفتیم اونجا.
ساندویج رو گرفتیم محمد گفت: «بریم توی اون چمن های اون رو به رو بشینیم بخوریم»
تا نشستیم روی چمنا
بارون شروع شد 😐
گفتم این نظر بود تو دادی😄
گفت: «خوبه که! بارون خیلی هم خوبه»
شانس ما بارون بودا
بندم نمیومد
حالا اینا یه طرف، چه جوری با موتور برگشتیم طرف دیگه...
وقتی رسیدیم منزل حالتی شبیه به موش آب کشیده داشتیم.😅
منو رسوند خونه و تیکه کلامی هم داشت که «مشتی هستی وصفا دادی»😊
🔸نقل از دوست #شهید_محمدرضا_دهقان_امیری
🆔 @shahid_dehghanamiri🌹
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃
#خاطرات_شهدا 💌
🔸رابطه ی خوبی با شهدا داشت، هم به مزارشان سر می زد هم به رفتار و منششان...
🔹همسر بزرگوارش می گوید:
«با هم رفتیم سر مزار شهید دهقان، شهیدی که مثل من و آقا نوید، شیفته ی راه و سبک زندگی شهید رسول خلیلی بود.☺️
آقا نوید زیارت عاشورای دلچسبی خواند و با آقا محمدرضا حرف می زد.»✨
🔸عاقبت او هم مانند محمدرضا، شهادتش را از رسول گرفت...
🕊 پرواز شهید رسول خلیلی: 27 آبان 92
🕊 پرواز شهید محمدرضا دهقان: 21 آبان 94
🕊 پرواز شهید نوید صفری: 18 آبان 96
#و_ان_یرزقنی_طلب_ثاری_مع_امام_هدی_ظاهر_ناطق_بالحق_منکم 🌷
#شهید_نوید_صفری🌷
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💌
@shahid_dehghanamiri
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
🔸اسفند ماه سال نود و دو باهم در دوکوهه #خادم_الشهداء بودیم. ☺️
محمدرضا مسئول پشتیبانی دوکوهه بود و به همین علت مدام در رفت و آمد بود🔸
🔹او طبق برنامه از اذان صبح🌥 تا حدوداً ساعت⏰ ده شب در حال خدمت به زائران شهدا بود.
و چیزی که از او در خاطرم مانده این است که شب زمانی که برمی گشت، مستقیم به گردان تخریب می رفت و آنجا تا می دید کاری بر زمین مانده از دیگران سبقت می گرفت برای انجام دادنش.🔹
🔸بعضی از شبها🌙 تا اذان صبح روبروی محل اسکان زائران پست داشتیم.
هر وقت باهم بودیم، محمدرضا جای من هم پست می داد و به جای من هم بیدار می ماند.💫
هیچ وقت در دوران خادمی، آثار خستگی را در چهره ی او ندیدم.🔸
🔹محمدرضا با تمام وجود برای شهدا کار می کرد...🔹✨☺️
🔸عاقبت خودش هم به این قافله رسید و پیشوند نام شهید را به خود اختصاص داد.🔸🇮🇷
#نقل_از_دوست_شهید 🍃
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری 🌷
#ابــووصــال ✨
@shahid_dehghanamiri
🍃بسـم رب الشهدا و الصدیقین 🍃
#ۺـہـود_عـۺق❣✌️🏻
گفتیم: در این هوای سرد❄️، باموتور چرا راه دور می روی؟🏍
می گفت: میرم هیاتی که شهید پروره!
نَفَس شهید توی هیات باشه، یه چیز دیگه ست، 🌷
آقارسول می رفت هیات ریحانه، چیذر هم پر از شهیده،
شاید منم مثل آقارسول عاقبت بخیر شدم و زیبا رفتم...✨
هم زیبا رفت، هم عاقبت بخیر شد، هم مثل آقارسول شد.🕊🇮🇷
#شهید_محمدرضا_دهقان_امیری🌷
#شهیدرسول_خلیلی 🌷
#ابــووصــال✨
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات 💌
@shahid_dehghanamiri