eitaa logo
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
245 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
5 فایل
حاج اصغر : ت ۱۳۵۸.۰۶.۳۱، ش ۱۳۹۸.۱۱.۱۳ - حلب رجعت پیکر حاج اصغر به تهران: ۱۳۹۸.۱۲.۰۴ حاج محمد (همسر خواهر حاج اصغر) : ت ۱۳۵۶.۰۶.۱۵، ش ۱۳۹۵.۰۶.۳۱، مسمومیت بر اثر زهر دشمنان 🕊ساکن قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران ناشناس پیام بده👇🌹 ✉️daigo.ir/secret/6145971794
مشاهده در ایتا
دانلود
✨من یک مادرم، مادر فرمانده‌ای که هر سال ترک دیار و خانواده کرده بود و دوشادوش سپهبد حاج قاسم سلیمانی به دفاع از حرم عقیله بنی هاشم پرداخت و در نهایت یک ماه پس از شهادت حاج قاسم به آرزویش رسید و آسمانی شد. 😔می خواهم از کسی سخن بگویم که همچون علمدار دستش از بدنش جدا شده همچون سیدالشهدا (ع) که عمری برایش گریه کرده بود، سر از تنش جدا شد.....💔 💫من مادر حاج قاسم هستم آقای اصغری که نگران جان حاج قاسم بود و فقط یک ماه پس از ایشان توانست این دنیا را تحمل کند. 😭دنیای با اصغر بودن به ما نیاموخت که بی او چه کنیم اما وفای آقای اصغر به ما آموخت محبت بی منت شما عزیزان را فراموش نکنیم همه به وسعت قلب هایتان آمدید در کنار ما بودید. در انتها من مادر اصغر از تمام دوستان خوب فرزندم که در این مدت یاد پسرم را زنده نگه داشتند تشکر می کنم... ✍مادر دهه دوم ۱۴۴۲ ۹۹.۰۶.۱۱ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
💔🌱 حَسرَتِ کَربُبَلا دَر دِلِ مَن پِنهانیست مَن ندانَم کِه چِه اَندازِه زِ عُمرَم باقیست کَربَلا گَر نَشُدَم دَعوَت اَز این بارِ گُناه٬ ضامِنِ مَن بِشَوَد ضامِنِ آهو کافیست... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
... 🍃اولین بار بود که مشرف می شد. بی تاب دیدن حرم بود. دوست داشت زودتر برسد. ❄️آن سال هوا خیلی سرد بود. تقریبا دوتا اتوبوس بودیم. به مرز مهران که رسیدیم، متوجه ازدحام جمعیت شدیم. مردم پشت مرز منتظر بودند و مرز بسته شده بود. 🚗مجبور شدیم همانجا توقف کنیم. به دنبال جایی بودیم که شب را آنجا بگذرانیم. بچه ها خسته بودند و هرچه می گذشت، هوا هم سردتر می شد. ✔️بالاخره جایی را پیدا کردیم. بزرگ نبود ولی بهتر از بی جایی بود. بعد از انجام کارها تصمیم گرفتیم استراحت کنیم. وقتی وارد شدیم، تقریبا بیشتر بچه ها خوابیده بودند. جای زیادی باقی نمانده بود. دیدم رفت بیرون. دنبالش رفتم و گفتم: الان جایی برایت پیدا می کنم که استراحت کنی. گفت: نه. بگذار زائرها راحت استراحت کنند. امشب را یک جوری سر می کنیم. ... راوی : دوست شهید 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💎🍃 🕋سفر حج، میقات با خدای عشق با پای دل راه سخت صفا و مروه را پیمودن كار عاشقان است. بین آنكه دلش مشتاق باشد،‌ با آنكه پایش مشتاق باشد فاصله‌ای است به وسعت آسمان تا زمین. 🌷مرتضی كه از این سفر بازگشت،‌ به دیدارش رفتیم، در عرفات گم شده بود، می‌گفت: «آنقدر گشتم تا توانستم كاروان خودمان را پیدا كنم. خیلی برایم عجیب بود. من كه گم بشوم دیگر چه توقعی ازآن پیرمرد روستایی است.» 😌لبخندی بر لبانش نشست و ادامه داد : «بعد یادم آمد كه ای بابا! حدیث داریم كه هركس در عرفات گم بشود خدا او را پذیرفته است.» 🌾صحرای عرفات، حضور صاحب‌الزمان (عج) و دل بی‌قرار آوینی، اگر تمام اشك‌هایش در جبهه بی‌شاهد بود،‌ آنجا كه دیگر مولایش دل بی تاب سید را می‌دید. آنجا كه حجه‌بن‌الحسن (عج) اشك را از روی گونه‌های مردان خدا پاك می‌كند، دستانش را می‌گیرد،‌ تا راه را گم نكند سیدی دست در دست سیدی والامقام هفت وادی عشق را با پای جان می‌دود....   ❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🍃 ایستاده ایم در فتنه خیز حادثه ها قد کشیده ایم... نماهنگی از و حضورشان در صحنه نبرد.. پ.ن : در ثانیه ای از فیلم حضور دارند. ❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃 باز آینه و آب و سینیِ چای و نبات باز پنج شنبه و یاد شهدا با صلوات 🌷مزار مطهر و در قطعه ۴۰ بهشت زهرا (س) تهران @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🌱 ما به جارو زدن خانه ی تو محتاجیم... تا ابد فخر بر این خدمت شاهانه کنیم @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❣ #سفر_عشق... #قسمت_اول 🍃اولین بار بود که مشرف می شد. بی تاب دیدن حرم بود. دوست داشت زودتر برسد.
... 🏡جایی که اجاره کرده بودیم، یک انباری کوچک داشت که وسایلمان را داخلش گذاشته بودیم. تقریبا ده متر بود و حتی جایی برای نشستن نداشت. گفت : بیا همین جا استراحت کنیم. 🔹بااینکه سخت بود اما وسایل را جابجا کردیم و آن شب را گذراندیم. مرز هنوز باز نشده بود و ما هم جایی برای رفتن نداشتیم. هوا هم سردتر و سردتر می شد. 🌙شب دوم فرا رسید. در حال استراحت بودیم که صدایی شنیدیم. به دنبال صدا رفت بیرون. یکی از زوار عراقی با بچه ۴ ساله اش توی سرما ایستاده بود و دنبال جایی برای استراحت بود. عربی بلد بود. کمی با هم حرف زدند. ❄️تا دید آن بچه از سرما میلرزد، طاقت نیاورد. برگشت و رو به من گفت : این مرد و خانواده اش جایی برای موندن ندارن. تا صبح که مرز باز بشه باید منتظر بمونن. چون عراقی هستن راحت میتونن رد بشن، فقط مشکلشون امشبه. اگه موافقی امشب جامونو بدیم بهشون. ... راوی : دوست شهید 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🌱 🍂گریه کن امام حسین (ع) بود.از اونایی که گریه کردنش با بقیه فرق می کرد. وقتی از مجلس امام حسین (ع) می آمد  بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه می کرد. 👌کارهاش طوری تنظیم می شد که به روضه (ع) برسه. هر جا روضه بود می دیدیش. زیارت عاشورا می خوند، روزی چند بار. همیشه هم می گفت : «من توی  بغل تو شهید می شم.» حرف اون شد.... تو بغل من شهید شد اونم با گلوی بریده.  ✍روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند : هذا محب الحسین عليه السلام. ❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
(عج) در کلام (ع) : 👥در میان ما اهل‌بیت دوازده مهدی وجود دارد که اولین آن‌ها امیر مؤمنان علی‌بن‌ابی‌طالب (ع) و آخرین آن‌ها نهمین فرزند من است و اوست قیام‌کننده به حق، خداوند به وسیله او زمین را پس از آن‌که مرده است زنده می‌کند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه می‌دهد، اگر چه مشرکان نپسندند. 🍂برای او غیبتی است که گروهی در آن از دین خدا بر می‌گردند و گروهی دیگر بر دین خود ثابت می‌مانند که این گروه را اذیت کرده و به آن‌ها می‌گویند: «پس این وعده چه شد اگر راست می‌گویید؟» 🚨آگاه باشید آن‌که در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسی است که در مقابل رسول خدا (ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است. ✍الشیخ الصدوق ✍کرب و بلا - پایگاه تخصصی امام حسین (ع) @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🦋 : هرکی با خدا رفیق میشه، اهلِ بَلا میشه؛ هرکی هم اهل بلا بشه، اهلِ کربلا میشه! @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🍃 حاج اسماعیل دولابی : هنگامی که به یاد (ع) می افتید، تردیدی نداشته باشید که آن حضرت هم به یاد شما است... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❣ #سفر_عشق... #قسمت_دوم 🏡جایی که اجاره کرده بودیم، یک انباری کوچک داشت که وسایلمان را داخلش گذاشته
... 🍒رفت و بچه را از بغل پدرش گرفت و بردش توی اتاق. دوتا پتو انداخت روی بچه تا گرم شود. آمد بیرون و ایستاد دم در و به آن مرد عراقی گفت : برو زن و بچه هایت را بیاور اینجا. مافقط همینجا را داریم آن هم در اختیار شماست تا هر وقت که اینجا هستید. ☺️مرد خوشحال شد و رفت و با خانواده اش برگشت. تا نماز صبح نشسته بودیم دم در و با هم حرف می زدیم. ✔️گفت: می دانستی خدمت به زوار امام حسین (علیه السلام) کمتر از زیارت حضرت نیست؟ اِن شاالله خدا و حضرت بواسطه این زوار نگاهی هم به ما بکنند و راه برایمان باز شود. 🌙آن شب هم گذشت؛ شب بعد نشسته بودیم و با بچه ها حرف می زدیم. همه منتظر بازگشایی مرز بودند. هرکس چیزی می گفت. 🔺یکی پرسید: اگر مرز را باز نکنند با چه رویی برگردیم؟ ما به همه گفته ایم که برای زیارت می آییم و روی برگشت نداریم. کلی با هم گفتیم و خندیدیم. 😅یکی از بچه ها گفت: اگر مرز باز نشد، بریم روستای ما و چند روز آنجا بمانیم تا همه گمان کنند رفته ایم کربلا! 🍃 [محمد] گفت : از آقا امیرالمومنین (علیه السلام) بخواهید و ایشان را به حق خانم زینب (سلام الله علیها) و جناب مسلم قسم بدهید تا مرز باز شود. چون حضرت روی این دو بزرگوار حساسیت ویژه ای دارند. ان شاالله مرز باز می شود. من شک ندارم که به کربلا می رسیم.... ... راوی : دوست شهید 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
❤️🍃 مقام معظم رهبری : امروز هرکس که نام را کوچک بدارد و حرکت عظیم در کشور ما را نادیده بگیرد و تحقیر کند، به تاریخ این ملت کرده است. ۱۳۸۰.۰۸.۲۰ @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🍃🌸به (س) علاقه زیادی داشت و برای شهدا و خانواده شهدا ارزش زیادی قائل بود. همیشه می‌گفت ما مدیون شهدا و خانواده‌های آنان هستیم. 😞شهادتش برای ما خیلی سخت بود، اما ما راهی را انتخاب کردیم که سراسر نور است و از این بابت حداقل اهل بیت (ع) نیستیم. 💔دلتنگی چیزی نیست که رفع شود، هر روز که می‌گذرد بیشتر هم می‌شود. در این مسیر از خدا و اهل بیت (ع) کمک می‌خواهم تا یاری‌ام کنند. من همه جا حضور ایشان را در کنار خودم و دخترم به ویژه در مواقع سختی حس می‌کنم. . . . . 🕊روزی که به رسید در تهران همه باخبر بودند الا ما. شب به هیئت رفتیم و تا گوشی‌ام آنلاین شد همسر پیام داد و پرسید برای همسرت اتفاقی افتاده؟ 😥نگران شدم، گفتم من خبری ندارم. مگر چیزی شده؟ تماس که قطع شد، پشت بندش خانم یکی از همکاران شوهرم تماس گرفت و خبر داد در شهر حماه به شهادت رسیده.... 🍂🍁🍂🍁🍂 ▪️در معراج الشهدا توی گوشش گفتم شهادتت مبارک، سلام من را به آقا اباعبدالله برسان، خداروشکر مهر شهید کنار نامت خورد و خانم قبولمان کرد.... ❤️ @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🍃🌺بسم رب الشهدا و الصدیقین
❤️🍃 از هر کجا که پر بکشم کربلا روم تا هست گنبد تو، کبوتر کبوتر است... @shahid_hajasghar_pashapoor 🕊🌹
🦋در بهشت زهرای تهران قطعه ۵۰، شهیدی خوابیده است قول داده برای  دعا کند... ✨سنگ قبر ساده او حرفهای صمیمانه اش و قولی که به زائرانش می دهد دل آدم را میکند. 📜 بخشی از : 📝شما چهل روز  باشید خواهید دید که درهای رحمت خداوند چگونه یک به یک در مقابل شما باز خواهد شد. 📿نمازهای واجب خود را دقیق و بخوانید، خواهید دید درهای اجابت به روی شما باز میشود. 🍃سوره  را هر شب یک مرتبه بخوانید، خواهید دید که چگونه فقر از شما روی برمی گرداند. 🚨از شما بزرگواران خواهشی دارم، بعد از نمازهای یومیه  فراموش نشود و تا قرائت نکردید از جای خود بلند نشوید، زیرا امام منتظر دعای خیر شما است... ❣اگر درد دل داشتید و یا خواستید بگیرید بیایید سر مزارم؛ به لطف خداوند حاضر هستم. من منتظر همه شما هستم. دعا می کنم تا هرکسی لیاقت داشته باشد  شود. 💫خداوند سریع الاجابه است، پس اگر می خواهید این دعا را برای شما انجام دهم شما هم من را با خوشی یاد کنید. خواندن  و یاد شما بسیار موثر است برای من، پس فراموش نکنید. @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🍃
شهیدان حاج اصغر پاشاپور و حاج محمد پورهنگ
❣ #سفر_عشق... #قسمت_سوم 🍒رفت و بچه را از بغل پدرش گرفت و بردش توی اتاق. دوتا پتو انداخت روی بچه تا
... 📅روز بعد رفتیم سر مزار آیت الله قاضی (ره). گفت: ایشان در وجود حضرت علی (علیه السلام) غرق شده. اِن شاالله که ما هم همینطور باشیم و از نسل ما افرادی مثل آیت الله قاضی تربیت شوند و به درد اسلام و اهل بیت (علیهم السلام) بخورند. 🍃بعد از دو سه روز که نجف بودیم، به قول محمد با اجازه از امیرالمومنین (علیه السلام) راهی شدیم به سمت کربلا. سوار اتوبوس شدیم و حرکت کردیم. یه تسبیح گرفته بود دستش و تقریبا تمام مسیر مشغول ذکر گفتن بود. زیاد حرف نمی زد. 🕌تقریبا نزدیک حرم بودیم ولی بخاطر ازدحام بیش از حد و کنترل بهتر مسیر راه ورودی بسته شده بود. مجبور شدیم پیاده حرکت کنیم. 🏠محل اسکان ما در شارع سدره بود. کمی استراحت کردیم. 🔸گفت: منتظر چی هستی؟ بریم حرم. گفتم: صبر کن کلید اتاق را بگیریم، وسایل را بگذاریم و بعد برویم. گفت: نگران وسایل نباش. بگذارشان همان گوشه و برویم. 🔹گفتم: پس اول کجا برویم؟ گفت: مگر تفاوتی دارد؟ گفتم: همه میگن اول بروید سراغ حضرت عباس (ع) و اذن زیارت ارباب را بگیرید. ✨راهی شدیم به سمت حرم. زیارت باصفایی بود. رفتیم بین الحرمین. فقط اشک می ریخت. کمی آرام شد. گفت: اِن شاالله به حق این دو بزرگوار هر چه میخواهی خدا عنایت کند. 🤲بعد دست هایش را آورد بالا و رو به آسمان گفت: خدایا! خودت از دلم خبر داری. 😅خندیدم و گفتم: ای ناقلا! فکر کنم دوست داری ازدواج کنی... ... راوی : دوست شهید 🌷 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
🎂🎁🍒❤️ 🍒🕊 🎊 خلاصه ات که می کنم تازه تو ماه می شوی در این بساط گُم شدن نشانِ راه می شوی... حاج محمد ۱۵ شهریور، سالروز تولدت مبارک میدانم دعاگوی ما هستی و به یادمان، فقط امیدوارم باعث نشویم فراموشمان کنی.💔 ❤️همسرِ خواهرِ و رفیق حاج اصغر @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊 🎂🎁🍒❤️🎂🎁🍒❤️
🖼پوستر 🎯نفوذ آموزشی 🚨جلوی اجرای ۲۰۳۰ را بگیرید مقام معظم رهبری فرمودند : الان هم شنیده‌ام سند۲۰۳۰ در گوشه و کنار بوسیله آدمهای ناباب یا غافل دارد اجرا میشود؛ این را باید به طور جدی دنبال کنید. 👺دشمن قصد دارد کاری را که بوسیله نظامی از انجام آن ناتوان است، با نفوذ و از راههایی مانند سند ۲۰۳۰ و ساختن انسان‌هایی تربیت کند که مثل او فکر و اهداف عملیاتی او را پیاده کنند تا زمینه غارت ملتها فراهم شود. 🔥 @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊
💔🌱 کاش دلتنگی را پایانی بود... ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم... 🍒محمدحسین جان پسر کوچولوی حاج اصغر 🌷آقامهدی پسر بزرگِ شهید @shahid_hajasghar_pashapoor 🌹🕊