eitaa logo
خاطرات‌وکرامات شهید عاملو
2.6هزار دنبال‌کننده
909 عکس
355 ویدیو
22 فایل
نویسنده : @alirezakalami صاحب ۱۳ عنوان کتاب از زندگینامه شهدا و سه کتاب از خاطرات #شهید_کاظم_عاملو 👈برای دسترسی سریع به #فهرست مطالب کانال، ابتدا پیام «سنجاق‌شده» را کلیک کنید، سپس سراغ #هشتک‌ها بروید 🫡 ادمین تبادل : @shahid_gomnam18
مشاهده در ایتا
دانلود
140307 -.mp3
زمان: حجم: 5.68M
دوستی که سوالی را درباره از یکی از شخصیت‌ها که خودش از شاگردان میرزا اسماعیل و -با یک واسطه- آیت‌الله است، می‌پرسد.😱 جواب این عارفِ واصل فقط دو کلمه بود!🤔 بسیار جالب 👌 حتما گوش کنید 🧏‍♂ نکته: منظور از اینکه شهید، بدون تلاش خاصی به این مقام رسید این است که او «بدون چله‌نشینی و ریاضت‌های آنچنانی» بدینجا رسیده است؛ والّا مکّرر سیره و رفتار و دقت‌نظرهای شهید در امور شرعی و اخلاقی را در کتاب‌ها نقل کرده‌ام. ضمناً بنده خودم این عارف گمنام را تا حدودی می‌شناسم و از ذکر نام معذورم. ولی-شاید برای اعضای محترم شنیدن این جمله نیز خالی از لطف نباشد- ایشان وقتی بر سر قبر مطهر حاضر شدند، گفتند:👇 از این نقطه، نور به آسمان ساطع(در حال تابیدن) است!😳 @shahid_ketabi
بحمدالله و با استعانت از خداوند متعال، بعد از مدتی طولانی، نسخه اولیه قبر نورانی به همراه زیارت ضریح مطهر حضرت یحیی بن موسی(ع) به حضور شما علاقه‌مندان تقدیم می‌گردد. امیدوارم دلدادگانِ دور و نزدیک شهید، نهایت بهره‌برداری معنوی را از این فضای عرفانی برده و بنده را نیز از دعای خیر خویش محروم نگردانند.🥺 👇👇 بر روی لینک زیر کلیک کنید 👇👇 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 https://archaboom.com/Amloo/ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 تذکر : تلفن همراه باید به صورت عمود گرفته بشه؛ لذا ابتدا قسمت مربوطه را فعال کنید. با باز شدن صفحه گلزار، دوبار به صفحه بزنید تا تصویر تمام صفحه گوشی را بگیرد. در ضمن ، «فاتحه فراموش نشود» 🤲 @shahid_ketabi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
3.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
راهنمای استفاده از شهید کاظم عاملو ظاهراً بعضی دوستان منظورم را از بارگذاری این فایل متوجه نشدند! یک چیز فوق‌العاده‌ای هست این زیارت مجازی در کل کشور نمونه‌ای برای این کار من ندیدم جز یک جا... حتما ببینیدهاااااا😖 ضمنا برای دسترسی به تمامی مطالب کانال (مطلب سنجاق شده)رو بزنید🙏 @shahid_ketabi
کاظم به من گفت: «تو بیستم بهمن ۶۴ شهید می‌شی!» این را یکی دو سال قبل‌ترش گفت. من(سال ۱۳۶۴) در عملیات والفجر ۸ نیروی اطلاعات‌عملیات گردان بودم. شب، وسط یک درگیری گیر کردیم و من هر لحظه در انتظار چیزی بودم که همه آرزویش را داشتند. موقع پیش‌روی، یک تیربار عراقی قفل کرد روی کانال ما و شروع کرد به شلیک کردن. درگیر شدیم و زخمی شدم... رسیدیم به اولین اورژانس. خیلی درد داشتم. بعد از مداوای سطحی، رفتیم فرودگاه اهواز و از آنجا با هواپیمای۳۳۰ به ساری اعزام شدیم. مراحل درمان که به پایان رسید برگشتم سمنان. اما سوالی ذهنم را درگیر کرده بود. با خودم می‌گفتم پس چرا نشدم؟! تا اینکه یک روز کاظم را دیدم. قبل از سلام و احوالپرسیِ درست و درمان با توپ پُر ازش پرسیدم: «پس چرا شهید نشدم!؟ مگه نگفتی... .» حرف‌هایم تمام نشده بود که کاظم با خونسردی تمام جواب داد: «برو از مادرت بپرس چرا!» منظورش را نفهمیدم. توی همین درگیری ذهنی در اولین فرصت رفتم پیش مادرم تا ته‌توی قضیه را دربیاورم. نشستم و ماجرا را برایش تعریف کردم. مادرم تا شنید بغض کرد و گفت: «همون شب خیلی دلم گرفت.» شب عملیات را می‌گفت. یک حسی بهش گفته بود که قرار است مرا از دست بدهد؛ یک حس مادرانه. همان شب به (س) متوسل شده بود و از خانم خواسته بود که دست من و برادرم را بگذارد در دستش. نگرانی مادرم به جا بود. آنوقت‌ها برادرم در عراق اسیر بود و مدت‌ها بود که ازش خبری نداشت. من هم که جبهه بودم. مادرم می‌گفت همان شب خواب حضرت را دیدم. خانم(س) بهم گفتند: «دوتایشان سالم برمی‌گردند @shahid_ketabi