برای #نماز_شب کاری به کارمن نداشت،اصرارنمیکرد
باهم بخوانیم.
خیلی مقیدنبودکه بخواهم بگویم هرشب بلند میشد برای تهجد،
نه،هروقت امکان وفضا مهیا بود، ازدست نمیداد.
گاهی فقط به همان شفع و وتر اکتفا می کرد،گاهی فقط به یک #سجده،
کم پیش می آمد مفصل وبا اعمال بخواند.
می گفت آقای بهجت فرمودند ؛اگه بیدارشدی ودیدی هنوز اذان نگفتند وفقط یه #سجده_شکر بجا بیاری
که #سحر رو بیدار شدی ، همونم خوبه.
#شهید_محمد_حسین_محمد_خانی
#عمار_حلب
#به_روایت_از_همسر_شهید
#قصه_دلبری
رفقا حواسمون باشه ، #شهدا از یه ذره #مستحبم نمیگذشتند . شده مز مزش کنند ولش نمی کردند.
ما که دیگه جای خود داریم .
پس از همین الان #شروع کنیم.
یه #یاعلی میخواد
پس....یاعلی❤️
✨join✨
@shahid_moezegholami
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#رماݩ_هادےدلہا 💔 #قسمت_چهاردهم #راوےتوسڪا تومسیر مدرسه تا خونه فقط به حرفای خانم مقری فکر میکردم🤔
#رماݩ_هادےدلہا 💔
#قسمت_پانزدهم
#راوےزینب
مامان: زینبم😢
بهارسرشو پایین انداخت و گفت بیا مانتوتوبپوش
_چیزی شده؟؟😢
بابا: زینبم توباید قوی باشی.ساعت ۵وسایل #حسین رومیارن💔
_نمیریم خونه؟
رفتیم خونه بهار به زور بهم غذا دادبعدم گفت برو بخواب.
_بیدارم میکنی؟😢
_مطمئن باش بیدارت میکنم😊
نمیدونم چقدر گذشته بود که با نوازش های بهار بیدار شدم .
بهار: پاشو زینب جان😍
دیگه کم مونده بچه ها برسن😊
به فاصله نیم ساعت بچه هارسیدن.
از برادرشهید من یک چمدون اومد فقط😔
بابا پیش قدم شد برای باز کردن این چمدون👝 غم💔😔
لباس پاسداریش💔
قرآنش😍
دفترچه اش📒
برای من یه #چادر مشکی یه چادر سفید که به دوستش سفارش کرده بود به خواهرم بگید این #چادرسفید رو به نیت #عروس❤️😍 شدنش گرفتم
یه تسبیح📿 یه انگشتر شرف الشمس که هردو قبل از شهادت داده بود به آقامحسن.
یه قطره #خون_حسینم روی انگشترش بود😭💔
وچند دونه تسبیح خونی بود
چون وقتی حسین #خمپاره میخوره پهلوش زخمی میشه
آقامحسن میدوه سمتش که تسبیح و انگشتر خونی میشن😭💔
تواون حال بدش به دوستش میگه : انگشتز وتسبیح رو بده به خواهرم😊😍
دوستای حسین رفتن اما ماها داغون بودیم😔😔💔💔😭😭
اونشب بهار موند من توبغلش جیغ زدم گریه کردم😭😭😭😭😭😭
بهار وقتی موهامو ناز میکرد میگفت : یادت نره #حسین ازت چه خواسته #یاعلے بگو و بشو #زینب_ڪربلا💔
فرداش شیفتمون بعد از ظهر بود
بهار اول منو بردیه انگشترسازی.انگشتر #حسین رو کوچک کردم انداختم دستم
#تسبیحشم📿شده بود تمام زندگیم❤️💔..
چیز عجیب این بود که #توسکا غایب بود.نه تنها اونروز بله چند روز نیومد مدرسه...
امتحانات دی ماهمون رسیدن و من با تلاش فراوان معدلم از 19/98به 20رسوندم.
اما #توسکا معدلش افت شدیدی پیرا کرد و شد 18.
امتحاناتمون تموم شدو من جشن شاگرد ممتاز مدرسه ام رو سر مزار #شهیدمیردوستے💔🌹 گرفتم.😢
امروز ۹۴/۱۰/۲۵ تصمیم دارم ببینم چرا #توسکا گوشه گیر شده😢☹️...
#ادامہ_دارد..
#قلم_بانومینودری
#کپےاشکال_شرعے
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
#رماݩ_هادےدلہا قسمت #نوزدهم ✨راوےزینب✨ وقتی رسیدیم خونه خیلی حالم بد بوود😞 افتادم روی مبل صدای ن
#رماݩ_هادےدلہا
قسمت #بیسٺم
بعد از اون #خواب بطور معجزه آسایی آروم شدم.وقتی خواب رو برای بهار گفتم بهار گفت این مصداق همون #آیه است👇 《#شهدا نزد ما زنده اند و روزی میخورند..》
چه روزی بالاتر اززیارت سید وسالار شهیدان😊❤️
_بهار؟
بهار: جانم؟
_دلم میخواد بقیه شهدای صابرین رو بشناسم
دلم میخواد شهدای بیشتری رو بشناسم
بهار:عالیه😊👏 یه تیم تشکیل بده شروع کن البته بعداز #راهیان_نور✨
تو وخانواده مهمان اختصاصی ماهستید
_آه😔...اولین عید بعداز #حسین🌹چجوری میشه؟...
بهار: الله اکبر! بازم شروع کردی؟😒
این #سفر برای تو یه نفر #واجبه
_همچین میگی واجبه انگار جنوب نرفتم.!!!😐
بهار: رفتی ولی انگار باورشون نداری
باور نداری #حسین زندس و پیشته چون #جسمشو نمیبینی نفی میکنی زنده بودنش رو
لعنت کن شیطان رو نزار همین بشه نفوذ شیطان
_هیچی ندارم بگم.
میشه من یه نفر رو همراه خودم بیارم؟
بهار: کی؟
_عطیه
بهار: عالیه😉
اتفاقا #کانال_کمیل توبرناممونم هست.
ازمعراج الشهدا خارج شدم شماره عطیه رو گرفتم..📲
_الو سلام عطیه خوبی ؟ چیکلر میکنی؟
عطیه: ممنون توخوبی؟ خونم.
داشتم مسائل فیزیک حل میکردم
_عه! من هنوز حل نکردم واایی😱😬
عطیه: خخخ زینب حالا چیکار داشتی زنگ زدی؟
_آهان عید کجا میخواید برید؟
عطیه: مامان میگن شمال ولی من دلم یه جای #شهدایی میخواد.
اصلا هست همچین جایی؟
_پس چمدونتو ببند #شهدا دعوتت کردن😇
جایی که قدم به قدمش جای پای #شهداست🌹 ومتبرک به گوشت و خون شهداست...
عطیه: زینب اینجا کجاست؟
_مناطق عملیاتی هشت سال دفاع مقدس
۲۴ اسفند میریم تا دوم فروردین.
خودمم میام اجازتو از مامانت میگیرم😊
میشنوی عطیه چی میگم؟
عطیه: زینب!من چیکار کردم #شهدا به دادم رسیدن😰😢؟
_تو #عطیه شدی بخشیده شدی😊 شهدا هم هوات رو دارن.
من برم کاری نداری؟
عطیه: مراقب خودت باش
یاعلی
سوار مترو شدم برای بهشت زهرا
وارد که شدم دیدم حاج خانم میردوستی و عروسشون سر مزار آقا سیدهستن.
مزاحم خلوتشون نشدم.
به سمت قطعه #سرداران_بی_پلاک💔 رفتم
ناخودآگاه سر یه مزار شهید نشستم شروع کردم به حرف زدن
《توهم مثل #حسین من #گمنامی😭😔
من باورتون دارم اما یه خواهرم
دلم گاه و بیگاه حضور برادر شهیدمو میگیره😭😭💔💔
زود بود من #داغ_برادر ببینم😭
بشکنه دستی که #حسینمو ازم گرفت😔
حتی جنازشو بهم ندادن که نازش کنم😭
مثل بقیه خواهرای شهدا صورت نازشو ببوسم😔😭
سینه نازشو لمس کنم..😭》
مداحی #شهیدگمنام گذاشتم باهاش گریه کردم😭
بازنگ گوشی یهو سرمو از مزار شهیدگمنام برداشتم
هواتاریک بود
مامان بود
_الو مادر جان کجایی؟😨
_وای مامان😱بخدا متوجه گذر زمان نشدم بهشت زهرام قطعه سرداران بی پلاک💔
_گریه نکن مادر فدات بشه 😢همونجا بمون بابات میاد دنبالت..
یه ۴۵ دقیقه طول کشید تا بابا رسید
تارسید منو بغل کرد
دونفری گریه کردیم😭😭😭
بابا: پدرت بمیره که #بےحسین شدی😭😔
-نگووو بابا
نگووو😭😭
من الان بجز شما کدوم مرد و دارم
حسین رو شما بزدگ کرده بودی
شما عطر حسینی😍😭❤️
بابا: پس بخند تا منو مادرت بیشتر از این دق نکردیم
وقتی رسیدیم خونه رفتم تو اتاقم نگاهم به تابلو حسین افتاد
"إن الله یحب الصابرین"
رفتم دست و صورتم رو شستم ورفتم تو پذیرایی
_آقا و خانم عطایی فرد بنده شمارو دعوت میکنم بریم پیتزا🍕بخوریم مهمون من😉😇
مامان بابام تعجب کردن😳
ولی همقدم شدن باهام
#یاعلی گفتم تا بشم پایه خونه تا مامان و بابام بیشتر پیر نشن..
#ادامہ_دارد...
#قلم_بانومینودری
#کپےباذکرآیدی_کانال_ونام_نویسنده_مجازوگرنه_حرام
╭━═❆━⊰🔹🍁🔹⊱━❆═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═❆━⊰🔸🍁🔸⊱━❆═━╯
هوالمحبوب
🕊رمان #هادےدلـــــہا
قسمت #بیست_ونهم
اولین جایی که باخود خانم یوسفی رفتیم خود مزار شهیدصفری تبار🇮🇷 بود
میان مزار شهدا تنها مزاری که سنگ قبر نداشت شهیدصفری تبار بود😢
_خانم صفری تبار چرا مزارشهیدتون سنگ مزار نداره؟😒
خانم صفری تبار:
_کمیلم قبل از شهادت خودش گفته بود شهید که شد مزارش سنگ نداشته باشه مثل #حضرت_زهرا مزارش خاکی باشه...
_الهی بمیرم😢.. فدای دلتون بشم
خانم صفری تبار آقاکمیل چطوری شهید شد؟
خانم صفری تبار:
_کمیلم تو عملیات مبارزه با #پژاک شهید شد...
اون شب آخر یعنی دوازدهم شهریور که باهم صحبت کردیم وبعداز خداحافظی که قطع کردم چند ساعت بعدش یه چند دقیقه ای داشتیم به هم پیام میدادیم،
گفتم 👈کمیل جان توروخدا مراقب خودت باش🙏😢
گفت:
_نگران نباش عزیزم.. رزمایش مختصره
گفت:
_خانم صورتم #سوخته بخاطرآفتاب اینجا،
گفتم :
اشکال نداره #دلت_نسوزه
گفت:
دل منم #سوخته عزیزم
قبل ازاینکه پیام آخرشو بخونم بین پیام دادن ها خوابم برد، ای کاش.. ای کاش ... ای کاش...ای کاش.. 😔خوابم نمیبرد وبیشتر باهاش حرف میزدم.
تویه عالم خواب دیدم..
یه #تابوتی هست وتوی تابوت یه #جنازه ایه که یه پارچه مشکی روش کشیدن وهیچ جای این جنازه مشخص نبود وفقط لب های جنازه مشخص بود.. باخودم گفتم چقدر آشناس!
چند نفراومدن این جنازه رو تشیع کنن ولی به جای #لااله_الالله میگفتن #یاامیرالمؤمنین یهو این جنازه با صدای بلند گفت: یاعلییییی😭
اونقدر با ابهت و محکم این جمله روگفت از شدت ترس پریدم.😥
گوشی رو برداشتم که به کمیل زنگ بزنم دیدم #خاموشه ساعت رونگاه👀کردم دیدم حدود ۴صبحه.
بعدنا که قضیه خوابم به گوش همرزمای کمیل رسید میگفتن:
_"خیلی جالبه! آخه فرمانده کمیل اینا یعنی شهید جعفر خانی که با کمیل اینا به شهادت رسید اسم عملیاتو گذاشته بودن #یاعلےبن_ابےطالب و کمیل هنگام شهادت ذکر #یاعلی رولبهاش بود...
_الهی بمییرم برای دلتون😭
خانم صفری تبار:
_خدانکنه عزیزدلم😊ان شاءالله عمرت سالها به دنیا باشه...میخواهید بریم دریا؟🌊اونجا با کمیلم خاطره قشنگی دارم😍...
_آرهه عالیهههههه😍😍
وقتی رسیدیم دریا خانم صفری تبار گفت:
_من و کمیل چند روزی میشد باهم عقد کرده بودیم،یادمه یه روز که کنار دریا رفته بودیم گفت:
_خانم جان یک #رازی رو باید بهت بگم
با تعجب گفتم چی؟😳
گفت:چند سال پیش که مجرد بودم یه خواب عجیب دیدم..
یه آقایی بامحاسن بلند وقد بلندکه چهره نورانی داشت اومد به خوابم دوتا وعده بهم داد که یکیش یادم نیس بهم گفت سال ۸۹/۹۰ دوتا اتفاق خیلی خوب واست میفته اولیش #ازدواجه ودومیش...
هرچقدر فکر میکرد دومیش یادش نمیومد ودائما فکر میکرد بهش.
۲۷بهمن سال ۸۹ ازدواج کردیم.. و۱۳شهریور ۹۰ به #شهادت 🌹🕊 رسید....
ادامہ دارد...
نام نویسنده ؛ بانو مینودری
#کپی_باذکرآی_دی_ڪانال_ونام_نویسنده_وگرنه_حرام_است
╭━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╮
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
╰━═━⊰🍃💔🍃⊱━═━╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرکوی بلندفریادکردم😍😍😍
بنی فاطمه
سر کوی بلند فریاد کردم 🌸
علی شیر خدا را یاد کردم🌸
#علی #ماه_رجب #یاعلی
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
@SHAHID_MOEZEGHOLAMI
....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
#سحر_بیستویکم
بے سحر روزه نگیرید یتیمانِ علے
ڪہ حسن کیسهی نانِ پدرش را آورد...
#یاعلے
#باباعلے
#یاحســن
#شب_قدر
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
. #بازنشر طــرح به مـناسبـت سالروز شهادت #شهید_وحید_فرهنگی_والا❤️🕊🌹 . 「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
♡هوالعشق♡
.
🍃یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ی ما شاد نکرد*
.
🍃 وهب* را که میشناسی؟
از او که می خواندم، پیش از خودش همسرش را می ستودم.
#صبرش را، #شهامتش را، عمق عشقش را. مگر نه اینکه #عشق، خلاصه می شود در رضای معشوق☺️
.
🍃 آنگاه که دل #وهب، می تپید برای #عروج، برای لبیک و برای وصال، دختری دلداده، بندهای دلبستگی را از روحش می شکافت و مردش را به آغوش پر ارج دلدار حقیقی میسپرد.
.
🍃و من در این اندیشه ام که چه بسیار وهب ها و #هانیه ها*، در فراسوی مرزهای عشق، روح هایشان را به یکدیگر پیوند می زنند و جاننثاری می کنند بهر حق.
.
🍃و من در این اندیشه ام که #سمیه بانو*، آنگاه که به پیشواز مردش می رفت، قلبش حامل چه احساسی بود؟😔
.
🍃 آنگاه که با رزهای سرخی که #خون عشق از آنها می چکید و معجری سپید که از سرور سپیدبختی یارش به سر داشت، به پیشواز مالک قلبش می رفت، به چه می اندیشید؟
.
🍃آنگاه که برای آخرین بار، انگشتان لرزانش را روی پوست تهی از گرمای "او" میکشید، چه از ما می خواست؟
چیزی جز تداوم راهی سرخ که سرشار از خون وهب ها و #وحید ها* است؟😓
.
🍃بیا هر گونه که می توانیم، با #جان و مال و #علم و قلم، جهان را مهیای آمدن #منجی گردانیم.
بیا برخیزیم و #یاعلی گوییم❤
.
پ.ن: *جناب حافظ
*وهب بن وهب که در برخی منابع از او به وهب بن عبدالله کلبی یاد شدهاست، جوانی #نصرانی (مسیحی) مذهب بود که در مسیر حرکت #امام_حسین(ع) به سوی کربلا به دست وی #اسلام آورد و در روز عاشورا در کربلا #شهید شد.
*همسر وهب که همچون او در مسیر کربلا به اسلام گروید.
*بانو سمیه یل هیکل همسر شهید فرهنگی والا
*شهید وحید فرهنگی والا
.
✍نویسنده : #زهرا_مهدیار
.
🕊به مناسبت سالروز شهادت #شهید_وحید_فرهنگی_والا
.
📅تاریخ تولد : ۱۵ مهر ۱۳۷۰
.
📅تاریخ شهادت : ۱۵ آبان ۱۳۹۶.بوکمال سوریه
.
📅تاریخ انتشار : ۱۴ مهر ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : تبریز
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی #اربعین_کربلا
「 @SHAHID_MOEZEGHOLAMI 」
شهید حسین معز غلامے³¹⁵
حالا هم در پایان حرفام منتظر نظراتتون برداشت هاتون از حرفای امشب هستم رفقا🙂 بفرستین به پیوی بنده
حرفاتون رو دوست نداشتین پیوی ناشناس بنویسین اینجا👇👇☺️😊
بادقت میخونم🙂
https://harfeto.timefriend.net/16732866286585
#یاعلی
خیلی کار داری؟
سرت شلوغه؟
درس نخوندی؟
من نمیدونم تا امشب وقت داری ...
حتی شب رو بیدار بمون کاراتو انجام بده ...
فردا روزِ کار کردن نیست
روزِ به میدون رفتنه .🌱.!
اغتشاشات تموم شد؛
همه به خانههایشان برگشتند؛
زندانیها با فرمان حضرت آقا آزاد شدند؛
اما جای آرمان، روحالله، فرید، حسین و دانیال خالیه ...
فردا روزِ توی خونه نشستن نیست؛
روزِ تجدید عهد با شهداست :)✨
#یاعلی
https://eitaa.com/shahid_moezegholami
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤ای روح دو صد مسیح محتاج دَمَت
زهرایی و خورشید غبار قدمت
🖤کی گفته که تو حرم نداری بانو؟
ای وسعت دلهای شکسته، حَرَمت
#یافاطمه(س)
#یاعلی(ع)
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/shahid_moezegholami