ای غائب از نظر؛ به خدا می سپارَمَت...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
#یابن_الحسن_ادرکنی ❤️
🍃🌸 #استاد_پناهیان :
فقط راه رسیدن به خدا مستقیم است و انگار بقیه راهها غیرمستقیم هستند.
💰 برای رسیدن به ثروت باید انفاق کنی،
💥 برای رسیدن به بزرگی باید کوچکی کنی،
😍 برای رسیدن به راحتی باید سختیها را تحمل کنی،
🌹 برای رسیدن به امنیت باید جهاد کنی،
🍃 و برای رسیدن به منافع خودت باید به فکر منافع دیگران باشی.
سلام
روزتون بخیر و نیکی 🌹
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌊 #دریا_دل_عاشق
🛫 یک روز در فرودگاه، شهید حاج احمد کاظمی را دیدم ایشان بعد از احوالپرسی از من پرسیدند :
حاج مرتضی دستت چطور است مواظبش هستی؟
گفتم :
بله یک دست مصنوعی گذاشته ام که به عصب های قطع شده دستم آسیبی نرسد و زیاد درد نکند.
🌹 حاج احمد گفتند :
خدا پدرت را بیامرزد این را نمیگویم. میگویم مواظبش هستی که با ماشینی، درجه ای، پست و مقامی تعویضش نکنی؟
😔 سرم را به پایین انداختم و سکوت کردم.
ایشان ادامه دادند :
اگر یک سکه بهار آزادی در جیبت باشد و هنگام رانندگی یک مرتبه به یادت بیفتد سریعا دستت را از فرمان بر نمیداری و روی جیبت نمیگذاری که ببینی سکه سر جایش هست یا نه؛ آیا این دستی که در راه خدا داده ای ارزشش به اندازه یک سکه نیست که هر شب ببینی دستت را داری، دستت چطور است؟ سر جایش هست یا با چیزی عوضش کرده ای؟
🔴 پس مواظب باش با چیزی عوضش نکنی.
🌐 منبع : abrobad.net
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت بیستم 🔺
✍ #راوی : حاج مرتضی حاج باقری، آزاده اردوگاه ۱۲ که از ناحیه دست راست #جانباز هستند. (قطع دست)
🍃🌸 #شهید_احمد_کاظمی
🌹 #شهید_سانحه_ی_هوایی
#تاریخ_ولادت : ۱۳۳۷، نجف آباد - اصفهان
#تاریخ_شهادت : ۱۳۸۴، ارومیه
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
💍💕💍💕💍💕
💕💍
💍
🕊 #سید_مجتبی
🌹 عبدالمهدی يك بار اعزام شد. يك هفته قبل از اعزامش در مرخصی بود كه خبر شهادت #شهید_مسلم_خيزاب را به ايشان دادند.
😭 گريهاش گرفت. اشك میريخت و میگفت خوش به سعادتش. عاقبت بخير شد. خدا من را هم عاقبت بخير كند.
خواب دوستش شهيد خيزاب را ديده و خيزاب گفته بود :
❤️ آن لحظه كه تير خورده بودم و داشتم جان میدادم امام حسين (ع) آمد و دست راستش را گذاشت روی قلبم.
🔷 چون همسرم هنگام غسل و كفن شهيد خيزاب در گوشش گفته بود دعا كن من هم شهيد شوم، شهيد خيزاب در خواب به همسرم گفته بود :
😍 عبدالمهدی شهادت خيلی شيرين بود. شربت شهادت را خوردم و همانجا كه در گوشم گفتی و از من خواستی كه به امام حسين (ع) بگويم شهيد شوی، حضرت زهرا (س) برات شهادتت را امضا كرد. هر كسی میخواهد به شهادت برسد، حضرت زهرا پای شهادتش را امضا میكند. 😭
🌐 javanonline.ir
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
🔻 قسمت سیزدهم 🔺
🍃🌸 #شهید_عبدالمهدی_کاظمی
✊ #مدافع_حرم
💍💕💍💕💍💕💍💕💍
💫 #حاجت_روایی #نظر_لطف_شهدا
🕊 #همسران_شهدا
📜 روایت ازدواج #شهید_عبدالمهدی_کاظمی و همسرش
💍
💕💍
💍💕💍💕💍💕
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💫 در خدمت #جانباز گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم...
⬅️ ادامه خاطره
گاها با اسلحه انفرادی که ژ.س بود تیراندازی میکردیم تا لوله تیربار دوشکا خنک شود.
از لحاظ گذشت زمان غافل بودیم و یک لحظه دیدیم نزدیکی های ظهر بود که هوا برفی شد و آرام، آرام شروع به بارش برف شد.
👥 چند نفر از بچهها مجروح شده بودند و توسط امدادگران بطور موقت پانسمان شده بودند و در سنگری پناه گرفته بودند.
🌨 با بارش برف به سختی و دشواری های ما اضافه شده بود. کم، کم زمین سفید شده بود و همچنان در حال دفاع از موضع بودیم. سردار شهید بیلرام هم یک دقیقه جایی بند نمیشد و دائم در حال سرکشی به سنگرها بود.
🌨 هوا خیلی سرد شده بود و بارش برف هم شدید شده بود، ضدانقلابیون خیلی به ما نزدیک شده بودند طوری بود که فریاد و داد و بیداد آنها رو می شنیدیم و از حمله خود به ارتفاع و ما صحبت میکردند و تقاضای نیروی کمکی میکردند. اطلاعات رو به سردار شهید دادیم...
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
💠 تصرف ارتفاع آلواتان و تثبیت موقعیت یاد شده توسط گردان امام حسین (ع) و شهادت پنج سپاهی و سردار شهید صمد بیلرام
🔹 قسمت نهم (۷)
✉️ ارسالی از رزمنده و #جانباز_شیمیایی عزیز و گرامی جناب آقای #یدالله_نویدی_مقدم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💫 در خدمت #جانباز گرامی برادر یدالله نویدی مقدم هستیم...
⬅️ ادامه خاطره
😔 از بس کمک خدمههایم فشنگ دوشکا در نوار جا زده بودند که از انگشتانشان خون بیرون میزد.
🔷 وضعیت مقداری به نفع دشمن بود و اینکه ما دیدمان نسبت به آنها گم و ناپیدا بود، دقت شلیک و تیراندازی ما رو پایین آورده بود. چون ما در یک جای معین بودیم ولی آنها در لابهلای درختان و سنگ و سخرهها پنهان شده بودند و این برای آنها خوب بود.
🌹 سردار شهید بیلرام دائم به سرکشی میامد و میگفت که تنها راه شکست آنها مقاومت است. در حال تیراندازی بودم که وِز° وِز گلولهها از بیخ گوشم عبور میکرد و دقیقا من و آن دوشکاچی دیگر رو نشانه رفته بودند.
👥 بچههای خدمه رو که نگاه میکردم پاهایشان تا زانو در گل و برف فرو رفته بود و دستانشان از شدت سرما کبود شده بود، اما خم به ابرو نمیآروردند؛ من هم با دیدن آنها با آن وضعیت بدتر حرصم میگرفت و سنگ و سخره و درخت رو زیر رگبار میگرفتم.
درگیری به غروب کشیده شد. کم، کم مهمات رو به پایان بود و منتظر بودیم بچهها هرچه زودتر مهمات رو به ما برسانند.
😓 از طرفی سرما و از طرفی گرسنگی امان از ما گرفته بود و در همان لحظات لقمهٔ نان و تن ماهی و دستان سیاه و باروتی لذت خاص خودش رو داشت.
@shahid_mohsen_hojaji_ya_hosein
💠 تصرف ارتفاع آلواتان و تثبیت موقعیت یاد شده توسط گردان امام حسین (ع) و شهادت پنج سپاهی و سردار #شهید_صمد_بیلرام
🔹 قسمت نهم (۸)
✉️ ارسالی از رزمنده و #جانباز_شیمیایی عزیز و گرامی جناب آقای #یدالله_نویدی_مقدم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹