🌸﷽🌸
#مناجات_از_جنس_شهدا
دل مرا یکسره تسخیر کن تا به دیگران دل ندهم..
بگذار مانند فرشتگان فقط درهوای قدس تو به پرواز درآیم
دلم گرفت، روحم پژمرد.
صبر و طاقتم به سرآمد. از گذشته ها شرمنده ام و از آینده ها بیمناک...
#شهید_چمران
🔴 خدایا قلبم راچنان از محبت خودت پرکن که جز تو را آرزو نکند...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
قسمت(120)
پیروزی انقلاب وارد سپاه شد.خب،فرهنگی که بود،جزء سری اول پاسداران همدان هم محسوب میشد،روی همین حساب در سپاه برای خودش کیا وبیایی داشت.
البته خیلی هم آدم تودار و مرموزی بود.در سپاه مسئولیت روابط عمومی را برادرمان آقای اسماعیل فدایی به عهده داشت و آقای ایکس از نیروهای زیر دست او بود.آن روزها،روابط عمومی سپاه همدان مجله ای در تیراژ محدود به اسم النصر را منتشر میکرد که آقای ایکس بر آن نظارت داشت.یادم هست چند بار آقای فدایی به طور خصوصی به او گفته بود:من درباره ی این آقا ذهنیت دارم،آدم مشکوکی به نظر میرسد.
وقتی در اواخر اسفند 1359 محمود شهبازی توسط آقای بروجردی به عنوان فرمانده سپاه استان همدان معرفی شد،همین آقای ایکس از روز اول شروع کرد به جوسازی علیه شهبازی.
-واکنش محمود شهبازی در قبال جو سازی های او چه بود؟
-معلوم است،محمود نسبت به جوسازی های آقای ایکس ابداً واکنش نشان نداد.انسان فوق العاده مهذّبی بود و با حلم عجیبی کج رفتاری های او را تحمل میکرد.
بعد که در تابستان سال 60 شهبازی بچه های کادر و ذخیره همدان را بسیج کرد و به جبهه ی سر پل ذهاب فرستاد،آقای ایکس هم که از کادرهای روابط عمومی سپاه همدان بود،به منطقه آمد.
-در منطقه هم به مخالف خوانی هایش علیه شهبازی ادامه داد؟
-بله،اصلا آدم مشکوکی بود.کنار پادگان ابوذر یک قسمت حوضچه مانندی واقع شده بود که در آن آب جمع میشد و مبدل شده بود به یک استخر طبیعی.در آن هوای گرم تابستان سال 1360 منطقه غرب،بچه رزمنده ها روزها می آمدند به آنجا،ساعتی تفریح میکردند،تنی به آب میزدند و جان میگرفتند.بعضی مواقع شهبازی هم به آنجا می آمد،آب تنی میکرد،البته بازیگوشی هایش هم ادامه داشت،مخصوصا اوقاتی که می آمد و میگفت بچه ها بیایید برویم فلانی را در آب غوطه بدهیم.
در یکی از همین روزها بود که برادرهای ما محمد ترکمان و سعید بادامی آمدند و خبر آوردند آقای ایکس چند نفر از بچه ها را تحریک کرده تا موقعی که شهبازی وارد حوضچه شد بروند او را بگیرند و زیر آب نگهش دارند
-که چه؟میخواستند خفه اش کنند؟
-نه!فقط بنا داشتند بیش از حد معمول او را زیر آب نگه دارند طوری که
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
قسمت(121)
به قول معروف با این کار حال محمود را بگیرند و او را پیش چشم جمع خرد کنند.
در هر صورت،شهبازی در نظر بچه های سپاه استان به عنوان یک فرمانده جدی و با صلابت مطرح شده بود.آقای ایکس می خواست ابهت او را پیش چشم بچه ها بشکند.
-عکس العمل شما در قبال این قضیه چه بود؟
-ما تا متوجه نقشه ی آقای ایکس برای محمود شدیم،معطل نکردیم.به محض اینکه ایکس و سایرین خواستند به شهبازی در آب حمله کنند،من و ترکمان و بادامی رفتیم به طرفداری از محمود و طوری وانمود کردیم که از قضیه مطلع نیستیم و قصد داریم ما هم با آنها شوخی کنیم به طرفداری از محمود،آقای ایکس و دوستان او را گرفتیم و توی آب غوطه دادیم.خلاصه به این صورت نیز آقای ایکس که جزو مخالفین شهبازی بود به سنگ خورد.
-حالا این مخالف خوانی ها اساس و مبنایی هم داشت یا این که صرفا ناشی از اختلاف سلیقه او با شهبازی بود؟
-اساس و مبنا داشت،آن هم چه اساس و مبنایی!آقای ایکس کسی بود که قبل از شروع همین عملیات شهید رجایی و شهید با هنر،مرتکب خیانت شد.
-خیانت؟!
-بله،قبل از عملیات،آمد و گفت:برای این حمله من یک سری متون تبلیغاتی آماده کرده ام که می خواهم بروم همدان،آنها را با دستگاه پلی کپی سیاه تکثیر کنم و سریع برسانم به منطقه،طوری که در همان شب عملیات،این ها را بین بچه ها توزیع کنیم.
خب از کادرهای روابط عمومی سپاه استان بود،همه به او اعتماد داشتند.به همین بهانه خیلی راحت از منطقه خارج شد،در حالی که رو نوشتی از نقشه ی عملیات در شرف اجرای ما را هم با خودش برده بود.اول به همدان آمد و آن متون تبلیغاتی کذایی را داد تکثیر کنند.بعد هم سریع رفت تهران و نقشه عملیات را به رابطین خویش تحویل داد.به این ترتیب عملیات سوم بازی دراز یا همان حمله ی یازدهم شهریور 1360 ما،شروع نشده،او رفت.
در جریان حمله متوجه شدیم تمام راه کارهایی را که به هزاران خون جگر شناسایی کرده بودیم-اعم از راه کارهای 2,1و4-سوخته اند و دشمن آنها را زیر آتش گرفته.
ادامه دارد....
حجت الاسلام طائب-انتخابات آینده و نقش جبهه فرهنگی انقلاب-چهاردهمین همایش کشوری ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی(0).mp3
21.56M
💥 صحبت های فوق العاده جالب "استاد طائب" در زمینه نزدیک کردن ظهور😊👌
در همایش تبیین بیانیه گام دوم انقلاب/قم ۲۲ آذر
🍉 فرا رسیدن شب یلدا، بهار دیدارها گرامی باد. 🍉
#امام_رضا
به بزرگترها احترام بگذارید و با کوچکترها مهربان باشید و صله رحم نمایید.
#یلدای_امام_رضایی
@shahid_tahernia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | بالاتر از صحابه
🔺 گزیدهای از بیانات اخیر رهبر انقلاب در ابتدای جلسه درس خارج فقه. ۹۸/۱۰/۰۱
➕قرائت بخشی از وصیتنامه امام خمینی توسط آیت الله خامنهای
📥 سایر کیفیتها و ارسال نظر👇
http://farsi.khamenei.ir/video-content?id=44454
🌸﷽🌸
🌹شهيد محراب آيت الله دستغيب:
هركس ميخواهد بداندکه اگر #امامزمان عج ظهور فرمايد, نسبت به ايشان چه موضعي خواهدداشت، ببيند الان با #نائب برحقش چگونه است اگر توانست مطيع ايشان باشد,اطاعت از #امامزمان عج هم ميتواند بكند.
🌹سالگرد شهادت آیت الله دستغیب گرامےباد
تقدیم به این شهید بزرگوار صلوات🇮🇷🌹
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | رهبر انقلاب: اگر شهیدان درست معرفی شوند، جوانان آنها را به عنوان #الگو انتخاب میکنند.
👈 اگر #جوانان ما به شهدا دل ببندند، راه آنان را دنبال میکنند
🔹️ اگر راه شهدا را دنبال کنند، این نقطهی مقابل آن حرکتی است که سعی میکند جوان ما به هرزگی دل ببندد.
🌟 چیتسازیان، ابراهیم هادی، وزوایی؛ نمونه شهدایی که بخاطر معرفی خوب، جوانها به آن دل بستند. ۹۸/۹/۲۵
🏷 #فرهنگ_شهادت
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
تمثال زیبای رهبر معظم از کنار هم گذاشتن عکس سه هزار شهید....
یعنی حواست باشه
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت نرسد را از شهدا یاد بگیریم.
شهدا اعتقاد داشتند ولایت فقیه
امتداد راه انبیاست ....
و اگر من و تو اعتقاد داشته باشیم:
خط سرخ شهادت خط آل محمد و علی علیهم السلام
است؛ پس: با جان و دل پشتیبان ولایت فقیه باید باشیم.
ولایت_فقیه❤️
@shahid_tahernia
شهدا...
دلم تنگ،
زمین تنگ،
زمان پُر حسرت؛
تو دلت شاد،
چه آرام در آغوش خدایی🕊
امشب سلام ما را به ارباب برسانید...
#شهیدِ_تاسوعا
#شهید_آقا_سجاد_طاهرنیا
#گلزارشهدایِ_رشت
#یادِ_شهدا_باصلوات🌹
@shahid_tahernia94
#مهدی
🌸﷽🌸
#شهــــیدانه💛
خواهر شهید ابراهیم هادے مے گفت :
یک روز موتور شوهرخواهرم را از جلوے منزل مان دزدیدند، عده اے دنبال دزد دویدند و موتور را زدند زمین.
ابراهیم رسید و دزد زخمے شده را بلند ڪرد،
نگاهے به چهره وحشت زده اش انداخت و به بقیه گفت: اشتباه شده! بروید.
ابراهےم دزد را برد درمانگاه و خودش پیگیر درمان زخمش شد.
آن بنده خدا از رفتار ابراهیم خجالت زده شد.
ابراهیم از زندگے اش سوال ڪرد، ڪمڪش ڪرد و برایش ڪار درست ڪرد.
طرف نماز خوان شد، به جبهه رفت و بعد از ابراهیم در جبهه شهید شد...
‼️ اگر مثل ابراهیم هادے هنر جذب نداریم، دیگران را هم دزد نڪنیم.
#شهیدابراهیمهادی
#درساخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#عاشقانه_شهادت
توی وصیت نامه اش برایم نوشته بود:
اگر "بهشت" نصیبم شد
منتظرت می مانم باهم برویم...!
#همسر_شهید_دقایقی🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#کلام_شهید
💢مهم نیست که آدم مسؤلیت داشته باشد یا نداشته باشد، مهم این است که اگر امام زمان (عج) بیاید در جایگاه میدان صبحگاه بایستد و بخواهد نیروها را ورچین کند، آن قدر توانمندی و اخلاص داشته باشیم که امام ما را انتخاب کند، مگر امام زمان (عج) به این جایگاه و مسؤلیت آدم ها نگاه می کند؟!!
#شهیدمدافع_حرم_محمود_رادمهر
#خاطره
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#سبک_زندگی_شهدا
صدای اذان شنیده شد، خدمتگزار وارد اتاق شد و گفت: غذا آماده است، سرد میشود، اگر اجازه میفرمایید بیاورم.
شهید رجائی فرمودند: خیر بعد از نماز، وقتی كه خدمتگزار از اتاق خارج شد، ایشان با چهرهای متبسم و دلی آرام خطاب به من فرمودند: عهد كردهام هیچ وقت قبل از نماز ناهار نخورم اگر زمانی ناهار را قبل از نماز بخورم باید یك روز روزه بگیرم.
#شهید_محمدعلی_رجایی
اهمیت به #نماز
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
🌸﷽🌸
#کلام_شهید
💠از طرف من به جوانان بگوئيد چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپا خيزيد و اسلام خود را دريابيد. انسان يک تذکر در هر چهار ساعت به خودش بدهد، بد نيست. بهترين موقع بعد از پايان نماز، وقتی سر به سجده می گذاريد، مروری بر اعمال از صبح تا شب خود بيندازد، آيا کارمان برای رضای خدا بود.
#شهید_ابراهیم_همت🌷
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
@shahid_tahernia
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق ،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب:مهتاب خین
قسمت(122)
بعد از خاتمه ی حمله بود که متوجه شدیم آقای ایکس سالها است عنصرنفوذی سازمان مجاهدین خلق در سپاه همدان بود.او نقشه ی عملیات را به دوستان منافقین خودش داد و آنها هم نقشه را تحویل رژیم بعث عراق دادند.
-بعد از این کار متواری شد؟
-نه،برگشت منطقه،حتی در عملیات هم حضور داشت که دستش به طور سطحی مجروح شد و او را برای مداوا به همدان فرستادند.
-یعنی هیچ کس در سپاه از سوابق این شخص کوچک ترین اطلاعی نداشت؟
-خب،ما میدانستیم که در اوایل انقلاب،چند صباحی طرفدار گروهک جنبش مسلمانان مبارز(۱)به سرکردگی یک دندان ساز چپ گرا به اسم حبیب الله پیمان بوده ولی حتی به مخیله ی احدی از ما خطور نمیکرد که به منافقین پیوسته باشد.
-چرا؟خب خطوط عقیدتی و فکری هر دو گروه،خصوصا التقاط مارکسیستی شان که خیلی به هم شبیه بود؟!
-آخر او از بچه های مبارز قبل از انقلاب در مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله وسلم)شهر همدان بود.از اول تشکیل سپاه هم که آمد توی این مجموعه و به قولی،جزء پاسداران قدیمی ما بود.در همین عملیات هم که زخمی شد.چه کسی فکر میکرد چنین آدمی یک منافق نفوذی باشد؟!
بعد از پایان عملیات،بچه های سپاه او را ردیابی کردند و گرفتار شد.ساعت ده شب رفتند به محل سکونتش در شهرک فرهنگیان همدان.در زدند و بیدارش کردند و به همان دست مجروحش دستبند زدند.باز هم نقش بازی میکرد و میگفت این شوخی های بیمزه چیه؟دست من را باز کنید،خوشم نمی آد!سریع او را به تهران فرستادند.آنجا دادگاهی شد و بعد از اثبات خیانتش 48 ساعت بعد در مقابل جوخه ی اعدام قرار گرفت و معدوم شد.
-خیانت عناصر نفوذی در جبهه ی سرپل ذهاب منحصر به همین یک مورد بود؟
-نه،باز هم مواردی داشتیم.بعد از آن که در روزهای اول جنگ،ما تپه ی اول از رشته ارتفاعات قراویز را از دشمن گرفتیم،ارتش آمد روی این ارتفاع دیده بان گذاشت تا تجمع نیروهای دشمن روی تپه های بعدی قراویز را با آتش خمپاره بکوبد.بعد از شورش مسلحانه ی منافقین در خرداد 1360 یکی از سربازان دیدبان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱.این گروه نشریه ای داشت به اسم امت که هوادارانش را وادار میکرد آنها را سر چهاراه بفروشند،بچه حزب اللهی ها از سر مزاح به افراد این گروه میگفتند:امت فروش،به امتی هم معروف بودند.
@shahid_tahernia94
#همدانی
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات سراسر عشق،سردار شهید
#حاج_حسین_همدانی
کتاب :مهتاب خین
قسمت(123)
ارتش در روی ارتفاع اول قراویز کشته شد،یک سرباز دیپلمه بود،جسدش را با کلی احترام به عقب منتقل کردند،و حتی در داخل پادگان ابوذر هم او را به عنوان شهید تشییع کردند و بعد هم بردند داخل سردخانه گذاشتند تا بفرستند به شهر ودیارش.در سردخانه خواستند محتویات جیب هایش را تخلیه و جمع آوری کنند تا همراه جنازه به دست خانواده اش برسد که دیدند عجب!....دیدبان به اصطلاح شهید ما،منافق است!
-از جیب او کارت عضویت منافقین را در آوردند؟
-نه آقاجان،کارت کدام است؟! تا قبل از حادثه،بچه های خودی مدام گلایه داشتند که آقا!چرا این خمپاره هایی را که از عقب،سر دشمن میفرستید،همه اش اطراف مواضع ما میخورد؟
بر اثر همین آتش خمپاره خودی،شاید ده ها نفر از بچه های ما شهید یا مجروح شده بودند.
بعد که محتویات جیب آن سرباز دیدبان را بررسی کردند،دیدند در چند صفحه کاغذ مفصل نوشته:
-امروز یک شنبه یکی از آنها را به درک واصل کردم.
اینجوری گزارش مأموریت،برای سازمان منافقین مینوشته.
-پس این گزارش ها را از جیب او درآوردند!
-بله،خود من هم آنها را دیدم.جالب است که گوشه کاغذها هم خونی بود،آغشته به خون او بودند.بعد از آن بود که بچه های حفاظت اطلاعات ارتش از سرپل ذهاب آمدند و پی گیری قضیه افتاد دست آنها.
-طی مدت حضور در منطقه ی سرپل ذهاب،چطور فرصت رسیدگی به امور واحد تدارکات سپاه استان همدان را پیدا میکردید؟آخر گفتید که آن شناسایی ها را به صورت مستمر داشتید انجام میدادید.
-این طور نبود که واحد تدارکات سپاه همدان بی سرپرست باشد،اولاً خودم چند بار برای سرکشی به امور این واحد به صورت سفرهای یکی دو روزه به همدان رفتم.در ثانی،برادرمان امیر چلویی که او را به عنوان معاونت واحد تدارکات تعیین کرده بودم،خیلی خوب به مسائل تدارکاتی سپاه همدان سر وسامان میداد.لذا دیگر خیلی فارغ البال شدم و توانستم با خاطری آسوده به کارهایم در جبهه برسم.
خاطرات سراسر عشق ,
#سردار شهیدحاج حسین همدانی
#کتاب:مهتاب خین
کتابخانه (مجمع جهانی خادمین شهدا)
یادگاه ••مسافرتاسوعا••شهيد(سجادطاهرنيا)
شهیدتاسوعا #سجادطاهرنیا🕊🌹 @shahid_tahernia
#بانی_عزای_مادر
#آقاسجاد علاقهی زیادی به #استاد اخلاقش داشت. آخر هفتهها توفیق داشت پای درس #استاد در قم حاضر میشد و خیلی مواقع همراه #استاد تا تهران میرفت و در جلسات تهران هم شرکت میکرد.
مسئولیت بردن استاد تا جلسهی تهران را به درخواست خودش #قبول کرده بود. از طرف دفترِ استاد مبلغی بابت ایاب و ذهاب به #آقاسجاد دادند.
#آقاسجاد هم این مبلغ را در گوشهای نگه میداشت تا #ایام_فاطمیه برسد.
#نوروز ۹۳... مصادف با ایام فاطمیه...وقتی برای دیدن پدرومادرش به رشت رفت با دوستانش صحبت کرد و #ایستگاه_صلواتی برپا کرد و تمام آن پول را برای شادیِ #مادر_سادات هزینه کرد...
#احترام ویژهای به #سادات و فرزندان #حضرتزهرا .س. میگذاشت. در مسیر تهران_قم زمانی که از سر کار به خانه برمیگشتیم، اگر روحانیای با #عمامهمشکی میدید بلافاصله میگفت بزن کنار سوارش کنیم.
همین که ماشین توقف میکرد سریع از ماشین #پیاده میشد و #سیدِروحانی را با اصرار روی صندلی جلو سوار میکرد و خودش #عقب مینشست. همهی این احترام، به خاطر عشق به #حضرتزهرا سلامالله علیها بود.
#نقل_از_همرزم_شهید🌹
#برگرفته_از_کتاب📘
#ساقیان_حرم🇮🇷
#خاطرات_شهیدمدافعحرم🕊
#سجادطاهرنیا🌷
@shahid_tahernia