☘شهیدی که رهبر انقلاب را از مهلکه نجات داد
🌹حاج حميد روي مبل نشسته بود و مشغول خواندن كتاب بود
من هم تلويزيون رو روشن كردم كنار حاج
حميد نشستم
🌹تلويزيون داشت خاطرات جبهه حضرت آقا رو پخش میکرد.
آقای خامنهای گفتند : ما توی یه مهلکه ایی گیر افتاده بودیم
که یه بنده خدایی اومدو با ماشین ما رو از مهلکه نجات داد
🌹حاج حمید همین طور که سرش توی کتاب بود و با همان مظلومیت همیشگی گفت
اون بنده خدا من بودم. ..........
#شهيدحمیدتقوی #شهيدحاج -حميد_تقوي#ابامریم#سردارسپاه#نيروقدس#عراق#سامرا
pari.11
🍀از خاطرات همسر شهید در اینستاگرام
#گاندو #برجام #حجاب #شورای_نگهبان #نهج_البلاغه #اخلاص #تلنگر
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#سیره_شهدا 🌺🍃
از یک محله به یک مدرسه میرفتند ، اما با دو مسیرِ متفاوت.
هر چه دوستش اصرار میکرد که بیا از همین کوچه برویم ، قبول نمیکرد ، میگفت ،
این کوچه پُر از دختره ، من نمیام ،
معلوم نیست این کوچه به کجا ختم میشه!....
#شهیدعلی_صیادشیرازی
📕 یادگاران ۱۱
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#دلنوشته 💌
چقدر حسرت میخورم به کسانی که اونقدر ارادت دارند به شهدا و یقین دارند به زنده بودنشان که در خیلی از اتفاقات خوب زندگی آنها رو دعوت و شریک شادی ها میکنند ......
دوستانی که مراسم تولد و عروسی یا روضه و مولودی های خانگی در پیش دارند زنده بودن و حضور اهل بیت و شهدا رو خیلی خوب میتونید با دعوت خواهی شان حس کنید ...
(از این حرکتی که انجام شده جریانات خیلی زیاد و کرامت های خیلی جالبی دیدم و شنیدم .حتی موردی بوده که روضه خانگی داشتن و خواب دیدن امام زمان گفتن شما ما رو دعوت نکردید ولی حضور داشتیم در مراسم تون)
با آروزی سلامتی روز افزون برای ایشان و تک تک ارادتمندان شهدا
عکس برگرفته از پیج
@mim_dehghan_amiri
#شهید_رسول_خلیلی
#تولد
#تولد_شهدایی
#شهید #شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ در محضر #علماء
✅ #همه_بخشیده_میشویم #ان_شاء_الله
🔶تصوری نادرست درباره #شفاعت در #آخرت
🔴بعضی افراد خیال میکنند که شفاعتهای آخرت مثل شفاعتهای دنیاست.
در شفاعتهای دنیا آن کسی که میخواهند نزد او بروند و شفاعت کنند او میل ندارد، شفیع میرود به زور او را وادار میکند بر خلاف میلش حرفی بزند یا کاری بکند، یعنی شفیع تأثیر میکند روی مشفوعٌ عِنده، نظر او را تغییر میدهد.
💠 چنین چیزی در مورد #خدا امکان ندارد، بلکه خدای متعال رحمتش اقتضا میکند که لطفش متوجه بندگان بشود.
آنجا که رحمتش #اقتضا میکند، اوست که شفیع را برمیانگیزد نه #شفیع او را برمیانگیزد.
آنجاست که میگوید برخیز #شفاعت کن.
او به اراده خدا کار میکند نه خدا به اراده او.
#خدا تابع اراده شفیع نیست، شفیع تابع اراده اوست.
✅ #شهید مرتضی مطهری
📚آشنایی با #قرآن، ج11، ص 199
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#داستانک_شهدا | شهید مهدی زینالدین
گفته بود میآید قم مأموریت. گفتیم «حتما یه سر هم به ما میزنه.» فسنجان دوست داشت. برایش درست کردیم.
مادر اول کاسه آبگوشت روز قبل را گذاشت سر سفره. تا رفت توی آشپزخانه فسنجان را بیاورد، مهدی شروع کرد. آن روز هر چه کردیم، لب به فسنجان نزد. میگفت «من یه نوع غذا بیشتر نمیخورم.»
📚 نشریه قافله نور، شماره106، ص
#شهید_مهدی_زین_الدین
#سبک_زندگی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✅ در محضر #شهدا
🔸 فرار از #گناه
🔸 #غیبت
🔶مجالس مهمونی یکی از جاهائیه که بستر برای حرف زدن از دیگران آمادهی آمادهس.
توی یکی از همین مهمونیها، منم مثل بقیه شروع کردم به حرف زدن در مورد یکی از آشناها.
وقتی از مجلس برمیگشتیم، محمد گفت:
«میدونی #غیبت کردی! حالا باید بریم درِ خونهشون تا بگی پشتِ سرش چی گفتی».
گفتم: « اینطوری که پاک آبروم میره».
با خنده گفت:
«تو که از بندهی خدا اینقدر میترسی، چرا از خودِ خدا نمیترسی؟!»
همین یه جمله برام کافی بود تا دیگه نه غیبت کننده باشم و نه شنوندهی غیبت.
🌹 #شهید محمد گرامی🌹
📙کتــاب دل دریایی، ص71-70
🔴 #پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
🔶هر كس امر به معروف و نهى از منكر نمايد، جانشين #خدا در زمين و جانشين رسول اوست.
📚: مسـتدرك الوسـايـل، ج12، ص179
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر🌸🍃
در جمهوری اسلامی همه آزادند الا بچه حزب اللهی ها!!!
فحش اگر بدهند آزادی بیان است
جواب اگر بدهی بیفرهنگی!
سؤال اگر بکنند آزاد اندیشند
سؤال اگر بکنی تفتیش عقاید است!
تهمت اگر بزنند درجستجوی حقیقتند
جواب اگر بدهی دروغگویی!
مسخرهات بکنند انتقاد است
جواب اگر بدهی بیجنبهای!
اگر تهدیدت بکنند دفاع کردهاند
اگر از عقایدت دفاع بکنی خشونتطلبی!
حزباللهی بودن را با همه تراژدیهایش دوست دارم....
سید شهیدان اهل قلم
#شهیدسیدمرتضی_آوینی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#حضور_امام_زمان_عج_دردفن_شهید🌷
حجة الاسلام و المسلمين طوبائى از روحانيون شهر شیراز نقل میڪند :
وقتى وارد قبر شدم تا تلقين شهيد را انجام دهم ، بہ محض ورود بہ قبر در چهره شهيد حالت تبسمى احساس ڪردم .
وقتى خم شدم و تلقين شهيد را آغاز ڪردم ، بہ محض اینڪه بہ اسم مبارڪ امام زمان (عج) رسيدم مشاهده ڪردم جان بہ بدن این شهيد مراجعت ڪرد ، و شهيد بہ احترام امام زمان(عج) سرش را خم ڪرد ، بہ نحوى ڪه سر او تا روى سينہ خم شد و دوباره بہ حالت اوليہ برگشت ...
در آن لحظہ وقتى احساس ڪردم حضرت صاحب الزمان (عج) در موقع تدفين آن عزیز حضور یافتہ است ، حالم منقلب شد و نتوانستم با مشاهده این صحنہ غيرمنتظره تلقين را ادامہ دهم .
#شهید_احمد_خادم_الحسینی
#یادشهداباذڪرصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍ #ڪلام_شـهید
خطاب به مادر بزرگوارم: مادرم! مرا ببخشيد که براي شما فرزند خوبي نبودم و نتوانستم خدمتي به شما بکنم وآن زحمات شما را جبران کنم. من از شما معذرت ميخواهم؛ چون شما براي من خيلي زحمت کشيدي. وقتي که من پدرم را از سن يازده 11 سالگي از دست دادم تنها شما يار و ياور من بوديد و تنها شما بوديد که من را چنين تربيت کردي که امرزو توانستم با اين اخلاق و حالات، روانه جبهه شوم و شهادت را که سعادت من بود بپذيرم. آفرين بر شما مادرم! که چنين شيري را به گلوي من ريختي و من به شما مادر بزرگوارم افتخار ميکنم...
#شهید_محمد_نوروزی🌷
#سالروز_شهادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#خاطرات_شـهید
عملیات بیت المقدس که تمام شد و رزمنده ها برگشتند، هیچ خبری از محمد نشد نه میگفتند شهید شده، نه خبر اسارتش رو می دادند...
خیلی گذشت مادرم تمام فکرش پیش #محمد بود یکی از آشناهامون داشت میرفت مشهد...
مادرم به من گفت: «یک نامه برای امام رضا علیه السلام بنویس و بخواه که از محمد خبری بیاورند لااقل اگر شهید شده، پیکرش برگردد»
دو سه روز بعد، محمد را آوردند فقط استخوان هایش باقی مانده بود..
#دانش_آموز_شهید
#محمد_اندرخور🌷
منبع: فهمیده های کلاس
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️یک هفته بود مادرم در بیمارستان بستری بود. مصطفی به من سفارش کرد که «شما بالای سر مادرتان بمانید ولش نکنید، حتی شبها.»
🍀و من هم این کار را کردم. مامان که خوب شد و آمدیم خانه، من دو روز دیگر هم پیش او ماندم، یادم هست روزی که مصطفی آمد دنبالم، قبل از این که ماشین را روشن کند دست مرا گرفت و بوسید، می بوسید و همان طور با گریه از من تشکر می کرد.
🍀من گفتم: «برای چی مصطفی؟»
گفت: این دستی که این همه روزها به مادرش خدمت کرده برای من مقدس است و باید آن را بوسید.»
🍀گفتم: از من تشکر می کنید؟ خب این که من خدمت کردم مادر من بود، مادر شما نبود که این همه کارها میکنید.»
🍀گفت: «دستی که به مادرش خدمت می کند مقدس است و کسی که به مادرش خیر ندارد به هیچ کس خیر ندارد. من از شما ممنونم که با این همه محبت و عشق به مادرتان خدمت کردید.» هیچ وقت یادم نرفت که برای او این قدر ارزش بوده که من به مادر خودم خدمت کردم.
#شهید_مصطفی_چمران
#درس_اخلاق
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔻☜شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه #ابراهیم_هادی بود👇👇
#شهید_داوود_عابدی🌷
💠 الگویی بنام ابراهیم:
💟مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک #رزمنده در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک #ورزشکار حرفه ای، #مداح خوش صدا و سیما و یک #نیروی_شجاع در کار اطلاعاتی است و ....
💟آن مرد بزرگ #ابراهیم_هادی بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و #اخلاص او برای ما حرف می زدند. بعد از #والفجر مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد.
💟وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار #داوود بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر #خیره شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در #کانال_کمیل، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد.
💟داوود او را #الگوی خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و #مرام ابراهیم را ادامه دهد.
اواخر سال 1361 بود که با داوود #تهران بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با #موتور بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی.
💟عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد #مسجد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: #ابراهیم_زنده_شده!! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از #تعجب به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود #ابراهیم اومده!
💟داوود هم با #لحن_لوتی خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما #انگشت_کوچیکه کل ابرامم نمیشیم.
💟 بعد جلسه همه با داوود کلی #عکس یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو #تازه کنی؟؟؟
من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو #خلوتاش با ابراهیم #رازها داشت....
#شهید_داوود_عابدی🌷
شادی روحش #صلوات
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#مواظب_چشماتون_باشید
دو روز مونده بود از سوریه برگردیم
محمد حسین با قرارگاه هماهنگ کرد که به داخل شهر بریم و سوغاتی مختصری برای خانواده هامون تهیه کنیم.
بچه ها لباس شخصی پوشیدن و آماده رفتن شدیم که محمدحسین سفارش هایی کرد و آخر سر گفت ‼️
بچه ها #چشماتون قشنگ شده ، مواظب چشماتون باشید که گناه زیبایی چشماتون 👀رو نگیره .
آره کسی می تونست این حرف رو بزنه که چشمای خودش #پاک باشه
و ما به وضوح نورانیت✨ و پاکی رو توی #چشماش می دیدیم😍
#شهید_محمدحسین_بشیری 🌷
#سالروز_ولادت
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
از خاطرات #همسر_فرمانده
تازه از عراق برگشته بود كه خبر فوت مادر #شهيد_بروجردي را شنيده بود قرار شد باهم به مراسم تشيع برويم ،نيمه هاي مراسم بود كه حاج حميد با من تماس گرفت و گفت كاري پيش آمده است و بايد برود من هم با يكي از دوستان بسيجي كه در مراسم ديده بودم هماهنگ كردم كه باهم به خانه بازگرديم براي خواندن نماز به نمازخونه رفتيم بين دو نماز امام جماعت در باره بازنشستگي صحبت كرد و گفت "امروزه مردان بجاي بازنشسته با زن نشسته ميشوند "
شب سر سفره شام صحبت امام جماعت را به حاج حميد گفتم وگلايه كردم كه :شما هم مثلا بازنشسته شدي،ولي هنوز دست از كار و ماموريت برنميداري..........
حاج حميد در حالي كه مي خنديد گفت:بازنشسته نه !
من يك بأز (پرنده شكاري )نشسته هستم...
#شهيد #حميد_تقوي #ابامريم #فرمانده
خاطرات #همسر_فرمانده در اینستاگرام صفحه شخصی
pari.11
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#تلنگر
نماز گفتگوی راز است و برآوردن نیاز ،
راز بزرگ بندگی ،
و نیاز به سخن گفتن با همصحبتی که در صحبتش ملالی نیست ،
و آنچه از همدمی اش بار می آید
شیرینی و راحتی و آرامش است ...
صیاد دلها ، امیر سپهبد بسیجی
#شهیدعلی_صیادشیرازی
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
از طرف خانم ها چند تا خواستگار داشت. مستقیم به او گفته بودند آن هم وسط دانشگاه. وقتی شنیدم گفتم: چه معنی داره یه دختر بره به یه پسر بگه قصد دارم باهات ازدواج کنم،اونم با چه کسی! اصلا باورم نمی شد. عجیب تر اینکه بعضی از اونها مذهبی هم نبودند...
🌷شهید محمدحسین محمدخانی🌷
به روایت: همسرشهید
📚قصه ی دلبری
#پهپاد #صلوات #تلنگر
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📝 متن خاکریز خاطرات ۱۴۷
✍️ شهیدی که شیفته ی حضرت زهرا(س) بود، حضرت زهرا(س) او را شفا داد و مانند حضرت زهرا(س) شهید شد...
#متن_خاطره
سیّدکمال تویِ عملیات محرّم مجروح شد و دکترها از زنده ماندنش قطعِ امیدکردند. اما حضرت زهرا(س) اومدند به خوابش و فرمودند: پسرم! تو شفا گرفتی؛ فقط قول بده جبهه رو ترک نکنی... بعد از این خواب سر از پا نمیشناخت. تویِ عملیات خیبر شد فرماندهی گردانِ حضرت علیاکبر (ع). بس که حضرت زهرایی
بود اسمِ گردانش رو تغییر داد وگذاشت یا زهرا(س) ...
وقتی هم شهید شد ایامِ فاطمیه بود ؛ ترکش خورده بود به پهلویش...
📌خاطرهای از زندگی سردار شهید سیّد کمال فاضلی
📚منابع: کتاب سردار فضائل، کتاب خط عاشقی ۲
#شهیدفاضلی #توسل #عنایت_اهل_بیت #حضرت_زهرا #عشق_اهلبیت #شهادت #فاطمیه
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🚩شهید دوران، حقیقتی شبیه افسانهها
🗓۳۰ تیر ۱۳۶۱ شهادت سرلشکر خلبان شهید عباس دوران
🔻رهبر انقلاب اسلامی: ما در سابقهى اين پايگاه [پایگاه هوایی شهید نوژه همدان] كسى مثل شهيد عباس دوران را داريم، كه بهخاطر ايمان جان خودش را آشكار و صريح بر سر يك هدف گذاشت. اگر ماجراى شهيد دوران را در كتابها خوانده بوديم يا امروز هر كس مىخواند، احتمال مىداد كه #افسانه باشد؛ اما ما آن را با چشم خودمان ديديم، كه اگر نديده بوديم، مىگفتيم افسانه است. اينها شوخى نيست؛ اينها عظمت دارد؛ همت انسانها اينجور است و ما بايستى در هر بخشى همت كنيم. ۱۳۸۳/۰۴/۱۸
📌تصویری از حضور فرمانده کل قوا بر مزار سرلشکر خلبان شهید #عباس_دوران در اردیبهشتماه ۱۳۸۷ در شیراز
📡, @tasnimnews