eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
✍به درخواست محمدتقی، بلافاصله بعد از در سی خرداد ماه همراه همسرش رفتند تربت حیدریه و یکماه آنجا ماندند. قبل از به همسرش گفته بود. 🍀 در زندگی باید باشی. زندگیت باید رو دوشت باشه چون زندگی با یک یعنی همین، جنگ نبود بازهم من یک جا بند نمی شدم... همش از این شهر به اون شهر... و باز تاکید کرده بود؛ زندگی با یه جهادگر یعنی همین! با همه این حرفهایی که زده بود خانم بله را گفت. محمدتقی با شنیدن بله عروس سرش را بلند کرد و نگاهش کرد و خندید. ساده و الهی و باصفایشان همین قدر و شروع شد. 📚منبع : هفته نامه یالثارات الحسین علیه السلام، شماره 655 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
💎 (۴۲) 🍀(ره) 🍁 همراه با تلاش خالصانه 🌿 و درس آموز 🍂مقدمه سازی 👈: ص ۶۳ 🔹️به اهتمام: سیدعبدالمجید کریمی 🔸️انتشارات زائر رضوی 🖊آخرین عکس یادگاری ص ۶۷ 🔸️من آخرین لحظه ای که را دیدم، چند ساعت قبل از شهادتش بود. یک حالت جوانی در وی دیدم. او بسیار بود. 🔸️تا کسی به این شهید نزدیک نمی شد، پی به شخصیتش نمی برد. من در دوران زیاد نزدیکش نبودم؛ اما در توفیق شد از نزدیک با ایشان آشنا شوم. 🔸️در لحظۀ آخر که شهید همدانی را دیدم، تکانی خوردم. احساس کردم او از خود است. بعدا وقتی با خانواده اش صحبت کـردم، یقین پیدا کردم که واقعااز شهادت خـود مطلع بـود. 🔸️با خنده به من گفت: ’بیا عکسی بگیریم، شاید ما باشد.‘ وقتی ایـن حـرف را زد، تکان خوردم.« 🌼شهید سلیمانی ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
💚برخورد صحيح❤️ص ۱۷۳ ✔جمعي از دوستان شهيد ♻️...پاييز ۱۳۶۱ بود. با موتور به سمت ميدان آزادي مي رفتيم. مي خواستم ابراهيم را براي عزيمت به جبهه به ترمينال غرب برسانم. ♻️يک ماشــين مدل بالا از کنار ما رد شــد. خانمي کنار راننده نشسته بود که درستي نداشت. نگاهي به ابراهيم انداخت و حرف زشتي زد.ابراهيم گفت: سريع برو دنبالش! ♻️من هم با سرعت به ســمت ماشين رفتم. بعد اشاره کرديم بيا بغل، با خودم گفتم: اين دفعه حتمًا دعوا مي كنه. اتومبيل کنار خيابان ايستاد. ما هم كنار آن توقف کرديم. ♻️منتظــر برخورد ابراهيم بودم. ابراهيم كمي مكــث كرد و بعد همين طور که روي موتور نشسته بود با راننده سلام و احوال پرسي گرمي کرد! راننده که تيپ ظاهري ما و برخورد خانمش را ديده بود، توقع چنين سلام و عليکي را نداشت. 🍁@pmsh313 ♻️بعد از جواب سلام، ابراهيم گفت: من خيلي معذرت مي خوام، خانم شما فحش بدي به من و همه ريش دارها داد. مي خواهم بدونم که... ♻️راننده حرف ابراهيم را قطع کرد و گفت: خانم بنده غلط کرد، بيجا کرد! ابراهيم گفت: نه آقا اين طــوري صحبت نکن. من فقط مي خواهم بدانم آيا حقي از ايشــان گردن بنده اســت؟ يا من کار نادرستي کردم که با من اين طور برخورد کردند؟! ♻️راننــده اصلا ً فكر نمي كرد ما اين گونه برخورد كنيم. از ماشــين پياده شــد. صورت ابراهيم را بوسيد و گفت: نه دوست عزيز، شما هيچ خطائي نکردي. ما اشتباه کرديم. خيلي هم شرمنده ايم. بعد از کلي معذرت خواهي از ما جدا شد. 🍁@shahidabad313 ♻️اين رفتارها و برخوردهاي ابراهيم، آن هم در آن مقطع زماني براي ما خيلي عجيب بود. امــا با اين کارها راه درســت برخورد كردن با مردم را به ما نشــان مي داد. ♻️هميشه مي گفت: در زندگي،آدمي موفق تراست که در برابر ديگران باشد. کار بي منطق انجام ندهد و اين رمز موفقيت او در برخوردهايش بود. ♻️نحــوه برخورد او مرا به ياد اين آيــه مي ِ انداخت: » بندگان)خاص خداوند(رحمان کساني هستند که با آرامش و بي تکبر بر زمين راه مي روند و هنگامي که جاهلان آنان را مخاطب سازند )و سخنان ناشايست بگويند( به آنها سلام مي گويند ⚡( -فرقان آيه 63) ┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓ ❖ @shahidabad313 ❖ ┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
📌پیام شهید   می گفت: ✨ در زندگی، آدمی مؤفق تر است که در برابر عصبانیت بقیه  باشد 🕊 ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✫⇠ ✫⇠ ✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده ⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش 💥انتقام از منافقين در اردوگاه(۲) 🔸️منافقين نمي توانستند در مقابل اسراي درد كشيده مقاومت كنند. سر، دست، پا و دندانهاي بسياري از منافقين شكسته شد. صداي فرياد و نالة آنان در فضا پيچيده بود و چند نفرشان به حال اغما رفتند. 🔹️اين تسويه حساب ما با منافقين، به دليل رشادت و از خود گذشتگي ساير اسرا بود كه خود را در مقابل كابل و باتوم عراقي ها قرار داده بودند تا ما بتوانيم به راحتي منافقين را به سزاي اعمالشان برسانيم. 🔸️نيروهاي كمكي وارد اردوگاه شده بودند و اقدام به تيراندازي هوايي مي كردند؛ سپس همة اسرا را با ضربات شديد به داخل آسايشگاهها ريخته، درها را قفل كردند. تمام محوطه به هم ريخته بود. 🔸️صداي عراقي ها لحظهاي خاموش نمي شد و اين طرف و آن طرف مي دويدند. صداي آمبولانس ها نيز براي مداوا و تخلية منافقين مجروح شده، شنيده مي شد. نگهبان ها نيز هر لحظه از جلوي پنجره ما را تهديد مي كردند كه مجازات سختي در انتظارتان است. 🔹️با اينكه در اثر درگيري با عراقي ها مجروح و خوني شده بوديم، ولي همگي خندان بوديم؛ زيرا احساس مي كرديم كوچكي از دشمنان قسم خوردة مردم ايران گرفته ايم. اين حركت ما موجب شد تا شبانه منافقين را از اردوگاه خارج و به مكان ديگري انتقال دهند. 🔹️عراقي ها ما را سختي كردند و چندين روز از آب، غذا و نيازهاي اولية ما كاستند.آنان هر روز چند نفر را براي بازجويي و شكنجه بيرون مي بردند. چند روز بعد خود عراقي ها گفتند كار شما بسيارخوب بود. اگر ما هم شرايط شما را داشتيم، همين كار را مي كرديم و اضافه كردند ما به آنان با ديدة نگاه مي كنيم. 🔸️همواره به اسرا تأكيد مي كردم كه بايد به دشمن قسم خورده اثبات كنيم كه ما ايراني و وارث تمدني بزرگ و پرچمدار نهضت خونين هستيم. 🔹️ما همواره تلاش مي كرديم تا با تقويت روحيه، در برابر فشارهاي سخت و غير انساني آنان خم به ابرو نياوريم و به اميد پيروزي و رهايي از دست دژخيمان عراقي، همواره بوديم... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯