eitaa logo
روایتگری شهدا
23.3هزار دنبال‌کننده
12.6هزار عکس
5.7هزار ویدیو
84 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
base.apk
حجم: 7.18M
👆👆 ✅ «دوران طلائی» مجموعه #خاطرات دوره نوجوانی شهیدان 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ #تلنگر #اجتماعی فوق دیپلمش را از #دانشگاه #تهران در رشته #هواشناسی گرفته بود. سال پنجاه و پنج هم برای ادامه #تحصیل به دانشگاه ملی رفت و سرِ کلاس شهید مطهری نشست. هیاهوی #انقلاب همه جا را گرفته بود و ساواکی‌ها اگر کسی را می‌گرفتند بی رحمانه شکنجه می‌کردند. ابراهیم می‌گفت: «شب‌ها درِ خانه را باز بگذارید تا اگر مأموران #شاه #مردم را تعقیب کردند، راه فراری برای مردم وجود داشته باشد». یک روز هم هراسان و آشفته به خانه آمد. از چشم‌هایش معلوم بود که گریه کرده. پرسیدم: «چیزی شده؟ نمره کم آوردی؟» 👌گفت: «نه. مگه نمی‌دونید، دیشب منزل امام(قدس سرّه) را #محاصره کردند». -------------- ❤️ #امام_صادق (علیه السلام) فرمودند: 🌷 مؤمن #مظلوم را يارى مى‏‌كند و به مسكين و درمانده رحم مى‌نمايد؛ جانش از او در #رنج است و مردم از او در آسايش. 📚(اصول کافی، ج2 ، ص231 ، ح4) #شـهید ابراهـیم امـامی 📚برگرفته از سایت ستاد کنگره بزرگداشت سه هزار شهید سمنان 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
۲۷ آذر   و روز مختصری از : ایشان در سال 1307، در خانواده‌ای روحانی در متولد شد پس از فراگیری مقدمات،راهی شد و در محضر بزرگانی چون ره ، علامه طباطبایی و .. استفاده نموده و خود مدرسی بزرگ در گردید. ایشان در حالیکه استادی بزرگ در قم بودند، پا به عرصه گذاشته و تا درجه دکترا ادامه تحصیل دادند مفتح که توطئه استعمار در جدا نگاه داشتن دو قشر دانشگاهی و روحانی، از هم را با تمام وجود احساس کرده بود، ایجاد وحدت میان این دو قشر مهم جامعه را وجهه همت خود قرار داد و در کنار آموزش و تدریس و تربیت نیروهای جوان به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت در سال‌های 1340 تا 42، سخنرانی‌های او در شهرهای مختلف در روشن ساختن مواضع نهضت اسلامی و افشای چهره رژیم پهلوی بسیار مؤثر بود که با آگاهی ساواک این جلسات تعطیل و ایشان دستگیر و مورد آزار و اذیت ساواک قرار گرفت. محبوبیت و مقبولیت مفتح در میان طلاب و دانش‌آموزان موجب شد که او را از آموزش و پرورش اخراج و در سال 1347، به نواحی بدآب و هوای جنوبی ایران تبعید کنند و بعد از سپری شدن مدت تبعید نیز از ورود ایشان به قم جلوگیری به عمل آمد و ایشان با اقامت در تهران به تدریس از دانشکده الهیات مشغول شد. ایشان به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان امامت جماعت مسجد دانشگاه را عهده‌دار شد. سخنرانی‌های ایشان در مسجد دانشگاه در ترغیب نسل روشنفکر و تحصیل کرده به اسلام اثر بسزایی داشت مفتح همچنین در حسینیه ارشاد نیز به فعالیتهای تبلیغی و علمی می‌پرداخت و پس از تعطیلی این حسینیه بوسیله ساواک،ایشان با قبول امامت مسجد جاوید در سال 1352، هسته دیگری از دانشجویان و روشنفکران را به دور خود جمع نمود. در آذر 1353 مسجد جاوید مورد هجوم ساواک قرار گرفت و مفتح نیز دستگیر و زندانی شد. یاد و خاطره عید فطر سال 1357 که در قیطریه تهران و با استقبال بی‌نظیر مردم تهران به امامت مفتح انجام شد در تاریخ همیشه می‌درخشد در خطبه های این ، مفتح برای اولین بار نام را آشکارا بر زبان جاری و رهبری امام را مورد تأکید قرار داد و روز پنجشنبه 16 شهریور را به عنوان تجلیل از نهضت تعطیل اعلام کرد که زمینه ساز راهپیمایی 17 شهریور و وقایع جمعه سیاه گردید. مفتح با تشکیل شورای از سوی امام به عضویت این شورا درآمد. سرانجام این بزرگوار در روز 27 آذر 1358، هنگام ورود به دانشکده الهیات، توسط گروهک فرقان هدف گلوله قرار گرفت و به فیض عظیم نائل آمد. این روز به مناسبت فعالیت و مجاهدت این بزرگوار در راه تحقق وحدت میان حوزه و دانشگاه،روز وحدت روحانی و دانشجو نامیده شده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
کلام از شهدا ✍ملت عزيز و ... در همه صحنه ها داشته باشيد و گوش به فرمان رهبر عزيز که هرچه فرمودند با جان و دل پذيرفته و به آن جامه عمل بپوشانيد ... وحدت خود را حفظ کنيد ... نسبت به مسائل اسلام و انقلاب و دين و قرآن و اجتماع خود بي تفاوت نباشيد و در همه صحنه ها بايد امروز حضور فعال داشته باشيد چرا که هرچقدر از عمر مي گذرد نياز بيشتر به ايثارگري و فداکاري دارد و هر کسي خواست بين مسلمين و مومنين جدايي بيندازد و مانع رشد و انقلاب گردد آن را با کمال قدرت سرکوب نماييد و به اين اجنبي ها ندهيد. 📚منبع کلام شهدا:سايت ابر و باد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره ازشهدا ✍مدتی از پیروزی گذشت. شاهرخ نشسته بود مقابل تلویزیون، سخنرانی حضرت در حال پخش بود. داشتم از کنارش رد می شدم که یکدفعه دیدم تمام صورتش را پر کرده. گفتم: شاهرخ، داری گریه می کنی؟! 💢با دست اشکهایش را پاک کرد و گفت: امام، بزرگترین لطف خدا در حق ماست. ما حالا حالاها مونده که بفمهمیم خوب چه بزرگیه، من که حاضرم جونم رو برای این آقا فدا کنم. 📚منبع : کتاب شاهرخ حُر انقلاب اسلامی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره از شهدا ✍در یك سرد سردار شهید محمدناصر ناصری به بیرجند آمد. چیزی از آمدنش نگذشته بود كه قرار شد برای انجام مأموریتی همراهش به قائن بروم. ماشینی از گرفتم و دونفری راهی آنجا شدیم. ♻️ چون وقت زیادی نداشت و می‌بایست دو - سه روز دیگر به منطقه برود، تصمیم گرفت در همان مأموریت سری به روستای گازار بزند و دوستان و اقوامش را ببیند. من هم چون در آنجا كاری داشتم، از آن تصمیم خوشحال شدم. آن روستا تقریباً در مسیر راه ما بود. در یكی از آبادیهای بین راه، درست موقعی كه می‌خواستم تغییر مسیر بدهم و بروم سمت گازار، دستش را گذاشت روی فرمان و گفت: چی كار داری می‌كنی؟ 💢حیرت زده گفتم: دارم می‌روم گازار دیگه حاج آقا! در آن آبادی یك پایگاه بسیج بود. از من خواست ماشین را آنجا ببرم. با همان حیرت و تعجب پرسیدم: برای چی؟ گفت: برای اینكه بتوانیم یك جای مطمئن پاركش كنیم. ☘پرسیدم: پارك برای چی حاج آقا؟ با خونسردی گفت: حالا به تو می‌گویم. در آن زمان هوا سرد و سوزناك بود و از آسمان برف می‌بارید. وقتی علت این كار را پرسیدم، گفت: این ماشین و بنزینش مال است و ما چون در گازار كار شخصی داریم، نداریم از آن استفاده كنیم. 📥به حرفش كردم. راسخی داشتم كه او آن قدر به گردن تشكیلات دارد كه حتی می‌تواند ماشین را جزء خودش به حساب آورد؛ ولی ایشان از آن طرز برداشت من ناراحت شد و گفت: ما برای و فقط داریم وظیفه مان را انجام می‌دهیم و نباید چنین نابجایی داشته باشیم. درحالی كه به طرف جاده می‌رفت، ادامه داد: اینها یك رخنه‌های به ظاهر كوچك است كه از همان جاها در وجود آدم می‌كند و كم كم كار را به جایی می‌رساند كه خدای ناكرده به اسم و واین حرفها، میلیون میلیون از را می‌كشد بالا و خم به ابرو هم نمی‌آورد. 💠آن روز حدود یك ساعت زیر بارش برف، در آن سوز و سرما كنار جاده ایستادیم تا ماشین رسید و سوارمان كرد. 📚منبع : راوی: محمدعلی پردل؛ ر. ك: كلید فتح بستان، صص 272 - 273 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💕 ۱💕 ✔️راوی: پدر شهيد 🍂در روستاهاي اطراف به دنيا آمدم. روزگار ما به سختي مي گذشت. 🍂هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود كه پدرم را از دست دادم. بسيار بيشتر شد. با برخي بستگان راهي شديم. 🍂يك بچه در آن روزگار چه ميكرد؟ چه كسي به او توجه داشت؟ زندگي من به سختي ميگذشت. چه روزها و شب ها كه نه داشتم نه جايي براي. 🍂تا اينكه با ياري خدا كاري پيدا كردم. يكي از بستگان ما از بود. او از من خواست همراه ايشان باشم و كارهايش را پيگيري كنم. 🍂تا سنين در تهران بودم و در خدمت ايشان فعاليت ميكردم. اين هم كار خدا بود كه سرنوشت ما را با امور الهي گره زد. 🍂فضاي معنوي خوبي در كار من حاكم بود. بيشتر كار من در و اين مسائل بود. 🍂بعد از مدتي به سراغ رفتم. چند سال را در يک كارگاه بافندگي گذراندم. ⚘@pmsh313 🍂با پيروزي به روستاي خودمان برگشتم. با يكي از دختران خوبي كه خانواده معرفي كردند كردم و به برگشتيم. 🍂خوشحال بودم كه خداوند سرنوشت ما را در ي خودش رقم زده بود! 😊 🍂خدا لطف كرد و ده سال در در محله ي به عنوان مشغول فعاليت شدم. 🍂 در باعث شد كه خواسته يا ناخواسته در فرزندانم مثبتي ايجاد شود. 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔸 : جشن هاے انقلاب اسلامے باید همچون مراسم اعیاد مذهبے گرامے داشته شود. زنده نگه داشتن یاد شهداے انقلاب باعث تداوم و حرکت اسلامے است... 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⭕️شهادتِ حسینی؛ چهلّمِ انقلابی! 🔹بزرگ‌مردی را می‌شناسیم که به خاطر ارادت‌اش به امام حسین(ع) شبِ زیارتی ایشان به رسید و همچنین به خاطر ارادت‌اش به ، چهلّمین روزِ شهادت‌اش مقارن می‌شود با چهل و یکمین سالگردِ پیروزی انقلاب اسلامی🌹 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
کلام از شهدا زماني و مكاني خود را كاملاً حس كرده و در اين كه شهداي اسلام است در حدّ توانتان كوشا باشيد. آذري 📚منبع:سايت 50 سال عبادت 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
خاطره از شهدا ✍یک ماه از پیروزی گذشته بود. ابراهیم هر روز با کت و شلوار شیک به محل کار، که در شمال تهران بود، می آمد. یک روز دیدم گرفته و ناراحت است، ازش پرسیدم: داش ابرام! چیزی شده؟ گفت: نه، چیز مهمی نیست. ♻️ گفتم: اگر چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم. جواب داد: چند روزه که یه دختر بی حجاب توی این محله به من گیر داده، می گه تا تو رو به دست نیارم، ولت نمی کنم. نگاهی به قد و بالایش کردم و گفتم: مرد حسابی! با این تیپ و قیافه ای که تو بهم زدی، چیز عجیبی نیست. گفت: یعنی تو می گی به خاطر تیپم این حرف رو زده. گفتم: شک نکن! فردا وقتی ابراهیم آمد سرکار، نزدیک بود از خنده روده بر شوم؛ موهای تراشیده با پیراهنی بلند و شلوار کردی و دمپایی. 📚منبع : کتاب هادی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚ارادت عجیب به ساحت ولایت❤️ ۲ 👈در يكي از كارهاي پياده نظام دشمن، كه در شبكه هاي ماهواره اي آموزش داده مي شد، نوشتن به مسئولان و روي ديوارها و ... بود. ⚘@pmsh313 🌷 نسبت به☀️(مدظله العالی) بسيار بود.☀️ او به عجيب بود. 💢يادم هست چند ماه كه از گذشت، طبق يك برنامه ريزي از آن سوي مرزها، همه ي اتهامات، كه تا آن زمان به وقت زده مي شد به سمت ☀️ رفت! 💢آنها در شبكه هاي ماهواره اي مي كردند كه چگونه در مكان هاي مختلف روي ديوارها كنيد. بيشتر صبح ها شاهد بوديم كه روي ديوارها نوشته بودند.🌷 از ي شخصي خودش چند اسپري تهيه کرد و صبح هاي زود، قبل از اين كه به محل كار برود، در خيابان هاي محل با دور مي زد. اگر جايي شعاري عليه مسئولان روي ديوار مي ديد، آن را مي کرد. 🌷@shahidabad313 🍂يکي از دوستانش مي گفت: يک بار شعاري را گوشه اي از عابر ديده بود. به من اطلاع داد که يک را در فلان جا فلان قسمت نوشته اند و من دارم مي روم که آن را کنم. گفتم: آخه تو از کجا ديدي که اونجا نوشته اند!؟ گفت: من هر اين مناطق را مي کنم، الان متوجه اين شدم. 🍂بعد ادامه داد: کسي نبايد چيزي بنويسد، حالا که همه ي مردم پاي ايستاده اند ما نبايد به اجازه ي جولان دادن و عرض اندام بدهيم. ⚘@pmsh313 🌷 خيلي روي☀️#حساس بود. يک بار به او گفتم اگر شعاري روي ديوار بنويسند و ما برويم آن را کنيم، چه سودي داره چرا اين همه وقت مي گذاري تا پاک کني؟ اين همه مي کني، خب دوباره مي نويسند! 🍂گفت: نه، اين كساني كه مي نويسند زياد نيستند. اما مي خوان اينطور جلوه بدهند كه خيلي هستند. من اينقدر مي کنم تا ديگر ننويسند.در ثاني اين ها دارند يه را كه به قول خودشون به مربوط مي شه به💥 و مي گذارند. اين ها همه برنامه ريزي شده است. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
♻️ و (۱) 🔰مقام معظم رهبری : 1⃣این‌جور نباشد که تصوّر بشود «فقط یک جنگی بود مثل جنگهایی که بقیّه دارند در میکنند... این نبود قضیّه؛ قضیّه قضیّه‌ی ، آرمان الهی، حاکمیّت و بود، بود که اینها را میکشاند. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊