eitaa logo
روایتگری شهدا
23.1هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💐بسم رب الشهداء و الصديقين💐 🌷باعرض سلام و شب بخير به همراهان گروه بیان معنوی🌷 ✍هرشب با روایتگری زندگی نامه شهدا،میزبان دلهای پاک شماهستیم 🍀امشب همراه با 🌿هشتمین شهیدماه افسران؛ شهید سرلشگر خلبان عباس بابایی _________ 🍀قسمت هشتم 🔴مرد عزب و سور عروسی من تا سال ۶۱ به دلایل مختلف نتوانسته بودم کنم. هرگاه شهید بابایی را می‌دیدم، او با ذکر روایات گوناگون، مرا نسبت به ازدواج تشویق می‌کرد. در یکی از روزها که به طور خصوصی باهم صحبت می‌کردیم، گفت: بالام جان تا کی می‌خواهی عزب بمانی؟ بیا و ازدواج کن. سوری هم به ما بده. در برار اصرار شهید بابایی شرمنده شدم و ضمن برشمردن مشکلاتم به ایشان گفتم که همه خانواده‌ام تحت تکفل من هستند و تأمین ازدواج برای من مشکل است. او با لبخندی گفت: شما نفرش را انتخاب کن و بگو، ان‌شاءالله بقیه کارها درست میشود. آنگاه گفت اگر وقت کردی فردا بیا پیش من. موقعی که به نزد ایشان رفتم مقداری پول از جیب درآورده و به من داد و گفت که با این مبلغ مقدمات کار را فراهم کنم. ابتدا من از دریافت پول امتناع کردم؛ ولی شهید بابایی گفت: من موقعیت تورا درک میکنم. در ضمن این پول به عنوان فرمانده پایگاه در اختیار من قرار داده شده، تا در چنین مواردی هزینه شود. به هر حال کمک ایشان باعث شد تا من مدتی بعد تشکیل بدهم. منبع: برگرفته از کتاب پرواز تا بی‌نهایت 🍀شادی روح شهیدان اسلام صلوات🍀 🌹اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍوَّ آلِ مُحَمَّدٍ وَّ عَجِّلْ فَرَجَهُم🌹 @majnon100 ✅گروه بیان معنوی https://t.me/joinchat/AAAAAEA_WeLENPadr7dSFA 👥کانال افسران جوان جنگ نرم: telegram.me/joinchat/BBmAijuziGup93W29V-moA 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌷| بعضی وقت ها که حرف از رفتن و می زد،🕊 دلتنگ می شدم و می گفتم : تو بگو من با این سه تا بچه چی کار کنم؟😔💔 می گفت : ببین ‼️ من فقط وسیله هستم ، همسرتم💍، خونه تم ، امیدتم ، سایه بالا سرتم؛ اما سرپرست تو ، سرپرست همه ما خداست☝️ : ملیحه! پشت صحنه زندگی من تو که می تونم فعالانه قدم بردارم👌 اگه من توی ، پشتوانه گرمی نداشته باشم، اگه همسرم، خانواده ام رو نگردونه و بچه ها رو بر عهده نگیره و به کار من خدشه وارد کنه. باش هیچ موفقیتی به دست نمیاد💯 اینها رو که می شنیدم یکم آروم می شدم 😌 و تحمل دوریش برام شیرین می شد 😍✌️ |🌷 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊 💥روایتگری شهدا ┏━━━🕊🏴🕊━━━┓ 🏴 @shahidabad313 ┗━━━🏴🕊🏴━━━┛ 🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊🏴🕊
👆خاکریز خاطرات ۱۴۰ 🌸 شهیدی که ثابت کرد در عشق هم بهترین است... #خانواده #مسئول #همسرداری #عشق #برنامه_ریزی #شهیدبهشتی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍️ شهیدی که ثابت کرد در عشق هم بهترین است... بارها شاهد بودم که بعضی‌ها می‌خواستند روزِ جمعه برای کاری که داشتند خدمتِ آقای بهشتی برسند و نظرِ ایشان را جویا شوند ، اما دکتر بهشتی به آنها می‌گفت: « جمعه ی من مالِ خانواده است ... » 📌خاطره‌ای از زندگی روحانی مظلوم شهید آیت الله دکتر بهشتی 📚منبع: کتاب سیره ی شهید دکتر بهشتی، صفحه ۷۰ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🆔 @majnon313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
1_14288620.pdf
377.1K
👆👆 📘کتاب «پاوه سرخ» بر اساس #زندگی نامه #شهید چمران #قصه فرماندهان شماره ۶ 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 ✅احادیث درباره روز جمعه (1) ❤️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : روز جمعه آقاى روزهاست و نزد خداوند عز و جل از روز #قربان و روز #فطر نيز بزرگتر است. (2) ❤️امام على عليه السلام : هر #روز_جمعه مقدارى #ميوه به #خانواده خود #هديه دهيد تا از آمدن #جمعه خوشحال شوند. (3) ❤️امام باقر عليه السلام : #خير و #شر ، در روز جمعه دوچندان مى شود. (4) ❤️امام باقر عليه السلام : در روز جمعه [ #ثواب] #صدقه دو چندان مى شود؛ زيرا روز جمعه بر ديگر روزها #فضيلت دارد. (5) ❤️پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : #روز #جمعه ، روز عبادت است ، پس #خداوند عزيز و ارجمند را در آن #عبادت كنيد . 🔰منابع‌؛ (1) بحار الأنوار: 89/267/5 (2) بحار الأنوار: 104/73/24 (3) بحار الأنوار: 89/283/28. (4) ثواب الأعمال : 220/1. (5) الخصال : ج 2 ص 383 . #همراه_با_شهدا #تلنگر #تربیتی #حدیث #همراه_با_اهلبیت #کاربردی 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
base.apk
5.28M
👆👆 ✅ «زیباتر از شقایق» 👌 #خاطرات #حیا و #عفاف در سیره #شهدا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ #تلنگر #خانواده ❤️ #رسول_الله (ص) : إنَ خیرَ نسائِکُم الولودُ الوَدود پیامبر خدا (ص) : بهترین زنان شما ، زنان زایا و مهربان اند. 📚تهذیب الاحکام ج 7 ص 400 ❤️ #امام_صادق (ع) : 🌷 #مرد در {اداره} خانه و خانواده اش به سه خصلت نیاز دارد که باید آن ها را به کار ببرد ، اگرچه این ویژگی ها در #طبیعت (درون) او نباشد : 👈خوش رفتاری ، 👈گشاده دستیِ سنجیده 👈 و غیرت برای ناموس داری. 📚تحف العقول ص 322 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
base.apk
5.95M
👆👆 ✅ نرم افزار «شمیم خاطره» 👌مجموعه خاطرات ناب از رفتار و اخلاق #شهدا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ✅ #تلنگر #خانواده 🌷سیزده سال بیشتر نداشت که به خاطر شرایط مالی خانواده تصمیم گرفت برای کار، به شهرستان نکا برود. یکی از همشهری‌ها آنجا تعمیرگاه داشت، حسن همانجا مشغول به #کار شد. 👌 هر روز باید مسافت زیادی را از خانه خاله‌اش (که خارج از شهر قرار داشت) طی می‌کرد تا به تعمیرگاه برسد. یک بار صاحب کارش با تعجب پرسید: «چرا هر روز این مسافت زیاد رو میای؟ خونه‌ی دایی و عموت که نزدیک‌تره، نکنه مشکلی باهاشون داری؟» ❤️حسن گفته بود: «نه مشکلی نیست؛ دایی و عمو #دختر دارند و برای من سخته که برم تو خونه‌ای که دختر #نامحرم اونجاس. 👌خاله‌ام دختر نداره و من اونجا راحت‌ترم». --------------- ❤️رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: 🌷 #حيا و #ايـمان قرين يكديگرند. اگر يكـى از ميان رفت ديگرى هم از بین می‌رود. 📚(نهج الفصاحه، ص453 ، ح1429) #شـهید حسـن دهـقان طـزره برگرفته از خاطره خواهر شهید. 📚آرشیو هیئت محبین اهل‌بیت(علیهم السلام) روستای طزره 🌹الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💕 ۱💕 ✔️راوی: پدر شهيد 🍂در روستاهاي اطراف به دنيا آمدم. روزگار ما به سختي مي گذشت. 🍂هنوز چهار سال از عمر من نگذشته بود كه پدرم را از دست دادم. بسيار بيشتر شد. با برخي بستگان راهي شديم. 🍂يك بچه در آن روزگار چه ميكرد؟ چه كسي به او توجه داشت؟ زندگي من به سختي ميگذشت. چه روزها و شب ها كه نه داشتم نه جايي براي. 🍂تا اينكه با ياري خدا كاري پيدا كردم. يكي از بستگان ما از بود. او از من خواست همراه ايشان باشم و كارهايش را پيگيري كنم. 🍂تا سنين در تهران بودم و در خدمت ايشان فعاليت ميكردم. اين هم كار خدا بود كه سرنوشت ما را با امور الهي گره زد. 🍂فضاي معنوي خوبي در كار من حاكم بود. بيشتر كار من در و اين مسائل بود. 🍂بعد از مدتي به سراغ رفتم. چند سال را در يک كارگاه بافندگي گذراندم. ⚘@pmsh313 🍂با پيروزي به روستاي خودمان برگشتم. با يكي از دختران خوبي كه خانواده معرفي كردند كردم و به برگشتيم. 🍂خوشحال بودم كه خداوند سرنوشت ما را در ي خودش رقم زده بود! 😊 🍂خدا لطف كرد و ده سال در در محله ي به عنوان مشغول فعاليت شدم. 🍂 در باعث شد كه خواسته يا ناخواسته در فرزندانم مثبتي ايجاد شود. 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💕 🍃 ✔️راوی:حجت الاسلام سميعي 👈سال 1384 بود كه💧#مسجد_موسي_ابن_جعفر (علیه السلام) تغيير كرد. من به عنوان انتخاب شدم و قرار شد را به سمت يک سوق دهيم.در اين راه🌷 با راه اندازي🌷 كمك بزرگي به ما نمود. ⚘@pmsh313 🌿مدتي از راه اندازي گذشت. يك روز با به سمت حركت كرديم.به جلوي (ع) رسيديم.🌷 با جواني كه داخل بود سلام و عليك كرد. 🌿اين پسرک حدود شانزده سال سريع بيرون آمد و حسابي ما را تحويل گرفت. و حياي خاصي داشت. متوجه شدم با🌷 خيلي شده.وقتي رسيديم، از🌷 پرسيدم: از كجا اين پسر را ميشناسي؟ 🌿گفت: چند روز بيشتر نيست، تازه با او آشنا شدم. به خاطر خريد، زياد به مغازه اش ميرفتيم.گفتم: به نظر پسر خوبي مي ياد.چند روز بعد اين همراه با ما به اردوي و آمد.در آن بود كه احساس كردم اين پسر، بسيار پاكي دارد. اما کلا مشخص بود که در درون خودش به دنبال يك ميگردد! 🌷@shahidabad313 🌿اين حس را سالها بعد كه حسابي با او شدم بيشتر كردم. او مسيرهاي مختلفي را در زندگي اش كرد.🌷 راه هاي بسياري رفت تا به خودش برسد و گمشده اش را پيدا كند.من بعدها با🌷 بسيار شدم. او خدمات بسيار زيادي در حق من انجام داد كه گفتني نيست. 🌿اما به اين رسيدم كه هادي با همه ي مشكلاتی كه در داشت و بسيار سختي ميكشيد، اما به دنبال خودش ميگشت.براي اين حرف هم دليل دارم: در#فوتباليست خوبي بود، به او می گفتند: *🌷 دِل پيه رو* 🌷 هم دوست داشت خودش را بروز دهد. 🌿كمي بعد را رها كرد و ميخواست با كردن، گمشده ي خودش را پيدا كند.بعد در جمع بچه هاي و مشغول فعاليت شد.🌷 در هر عرصه اي كه وارد ميشد بهتر از بقيه كارها را انجام ميداد.در هم گوي را از بقيه ربود. ⚘@pmsh313 🌿بعد با بچه هاي هيئتي شد. از اين به آن رفت. اين دوران، خيلي از لحاظ#رشد كرد، اما حس ميكردم كه هنوز گمشده ي خودش را نيافته.بعد در اردوهاي و اردوهاي🌷 و او را ميديدم. بيش از همه فعاليت ميکرد، اما هنوز ... 🌿از لحاظ و هم وضع او خوب شد اما باز به آنچه ميخواست نرسيد.بعد با بچه هاي قديمي#رفيق شد. با آنها به اين و آن ميرفت. دنبال🌷 بود. 🌿بعد خريد، براي خودش كسي شده بود. با برخي بزرگترها اينطرف و آنطرف ميرفت. اما باز هم ...تا اينكه پايش به باز شد. كمتر از يك سال در بود. اما گويي هنوز ... بعد هم راهي شد. نا آرام🌷، گمشده اش را در كنار مولایش (ع) پيدا كرد. 💥او در آنجا گرفت و براي هميشه شد... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚اثر زخم فتنه❤️ ۲ 👈رفتيم به سمت. يك مقرّي بود كه نيروهاي در آن مستقر بودند. قرار بود به آنجا رفته و پس از گرفتن تجهيزات منتظر دستور باشيم. در طي مسير يك باره به مقابل درب رسيديم. درست در همان موقع جسارت اغتشاش گران به☀️ آغاز شد. ⚘@pmsh313 🌷 وقتي اين صحنه را مشاهده كرد ديگر نتوانست تحمل كند! به من گفت: همين جا بمون... سريع پياده شد و دويد به سمت درب اصلي. من همين طور داد مي زدم:🌷 برگرد، تو تنهايي مي خواي چي كار کنی؟🌷 ...🌷 ... 🌷@shahidabad313 🌴اما انگار حرف هاي من را نمي شنيد. چشمانش را گرفته بود. به او جسارت مي شد و نمي توانست كند.همين طور كه🌷 به سمت درب مي دويد يك باره آماج سنگ ها قرار گرفت. ⚘@pmsh313 🌴من از دور او را مي كردم. مي دانستم كه🌷 بدن ورزيده اي دارد و از هيچ چيزي هم نمي ترسد. اما آنجا شرايط بسيار پيچيده بود.همين كه به درب نزديك شد يك🌷 محكم به صورت🌷 و زير او اصابت كرد. 🌴من ديدم كه🌷 يك دفعه سر جاي خودش ايستاد. مي خواست حركت كند اما نتوانست!خواست برگردد اما روي افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخيد و باز روي افتاد. ⚘@pmsh313 💢از شدت ضربه اي كه به صورتش خورد، نمي توانست روي پا بايستد. سريع به سمت او دويدم. هر طور بود در زير باراني از و 🌷 را به عقب آوردم.خيلي درد مي كشيد، اما نمي كرد. بزرگي روي صورتش ايجاد شده و همه ي صورت و لباسش بود. 🌷 چنان دردي داشت كه با آن همه ، باز به خود مي پيچيد و در حال بي هوش شدن بود. سريع او را به منتقل کرديم. چند روزي در يكي از بيمارستان هاي خصوصي تهران بستري بود. آن جا حرفي از و اتفاقي كه برايش افتاده نزد. ⚘@pmsh313 🌴آن ضربه آنقدر بود که بخش هايي از صورت🌷 چندين روز بي حس بود.شدت اين ضربه باعث شد که گونه او شد و تا زمان 🌷، وقتي🌷 مي زد، جاي اين زخم بر صورت او قابل مشاهده بود. 📍بعد از مرخص شدن از، چند روزي صورتش بسته بود. به هم نرفت و در پايگاه مي خوابيد، تا نگران نشوند. اما هر روز تماس مي گرفت تا آن ها نگران سلامتي اش نباشند. ⚘@pmsh313 📍بعدها پيگيري كردند و گفتند: بيا خودت را بگير، اما🌷 كه همه هزينه ها را از خودش داده بود لبخندي زد و پيگيري نكرد.حتي يكي از گفت: من پيگيري مي كنم و به خاطر اين ماجرا و بستري شدن🌷، برايش درصد جانبازي مي گيرم. 🌷 جواب او را هم با لبخندي بر لب داد! 🌷 هيچ وقت از فعاليت هاي خودش در💥 حرفي نزد، اما همه دوستان مي دانستند كه او به تنهايي مانند يك عمل مي كرد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚کار برای شهدا،با تمام وجود❤️ 🌷(۲) ✔️راوی: دوستان شهید 👈كار آغاز شد. از طريق🕌 و🌷 و... تصاوير شهداي محل جمع آوري شد. 🌷@shahidabad313 🌷 در همان ايام با فتوشاپ و ديگر نرم افزارهاي كامپيوتري را ياد گرفت. استعداد او براي فراگرفتن اين كارها زياد بود. 🌷 را اسكن و سپس در يک اندازه ي مشخص طراحي كردند. بَنر تهيه ميشد. بعد هم با يك نجار هم صحبت شد كه اين تصاوير را به صورت چوبي در آورد. 🌷@shahidabad313 🌲 خيلي سريع به نتيجه رسيد.🌷 وانت پدرش را مي آورد و با يك دريل و... كار را به اتمام ميرساند. 💢بيشتر کوچه هاي محل ما با تابلوهاي قرمزرنگ 🌷 مزين شد ⚘@pmsh313 💢یادم هست برخي ها مخالف اين حركت بودند! حتي از بچه هاي! 🌷@shahidabad313 💢ميگفتند شما اين كار را ميكنيد، ولي يك سري از اراذل و اوباش اين تصاوير را پاره ميكنند و به🌷 اهانت ميكنند. ⚘@pmsh313 📍اما حقيقت چيز ديگري بود. ارادت مردم به🌷 فراتر از تصورات دوستان ما بود. 📍الان با گذشت شش سال از آن روزها هنوز يادگار 🌷 و دوستانش را روي ديوارهاي محل ميبينيم. 🌷@shahidabad313 📍هيچ کس به اين تابلوها بي احترامي نکرد، بر عکس آنچه تصور ميشد، تقاضا براي نصب از محلات ديگر هم رسيد. 🌿در بسياري از محلات اين حرکت آغاز شد. بعد هم شهرداري، حرکت عظيمي را در اين زمينه آغاز کرد. 🌷@shahidabad313 🍀بعد از آن در برگزاري نمايشگاه براي🌷 فعاليت داشت،🌷 كسي بود كه به تأييد تمام دوستان، وقتي كار براي🌷 بود، با تمام وجود ميكرد. 🌴يكبار در ميدان🌷 او را ديدم. نيمه هاي شب آنجا ايستاده بود! ⚘@pmsh313 🌷 در داخل ميدان برقرار بود. تمام دوستانش رفتند اما🌷 مانده بود تا مراقب وسايل و لوازم نمايشگاه باشد. 🌷@shahidabad313 🌱از ديگر کارهاي🌷 که تا اين اواخر ادامه يافت، فعاليت در زمينه ي🌷 بود. 💥براي🌷 پوستر درست ميکرد، در زمينه ي طراحي تصاوير کار ميکرد و... 🍂حتي رايانه ي شخصي او، که پس از🌷 به تحويل شد، پر بود از تصاوير شهداي 🌷 که🌷 براي آنها طراحي انجام داده بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚💚گره بازکن مشکلات مردم❤️❤️ 🍃 ✨ ✔️راوی:حجت السلام سميعي و... 👈يادم هست در خاطرات🌷 خواندم كه هميشه دنبال از مشكلات مردم بود. 🌷@shahidabad313 📍اين🌷 والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر باشد تا از مشكلات مردم بگشايم. 📍من دقيقاً چنين شخصيتي را در🌷 ديدم. او🌷 را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي🌷 ميگذاشت. 🌷@shahidabad313 🌷 صبحها تا عصر در كار ميكرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با كار ميكرد. 📍اما چيزي براي خودش خرج نميكرد. وقتي مي فهميد كه مثال نوجوانان🕌، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نميكرد. 🌷@shahidabad313 📍يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به دارد، حتي اگر شده ميكرد و كار او را راه مي انداخت.🌷 چنين انسان بزرگي بود. ⚘@pmsh313 💢من يك بار احتياج به پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما🌷 تا احساس كرد كه من احتياج به دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد. 📍زماني كه ميخواستم كنم نيز هفتصد هزار تومان به من داد.ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم. 🌷@shahidabad313 📍اما يك بار برادري را در حق من تمام كرد. زماني كه براي تحصيل در مستقر شده بودم، يك روز به🌷 زنگ زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به دارم، اما نه دارم و نه موتورشناس هستم. 📍هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه🌷 زنگ زد. گوشي را برداشتم.🌷 گفت: كجايي؟ گفتم: توي در. گفت: برات خريدم و با وانت آوردم، كجا بيارم؟ 🌷@shahidabad313 💢تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.نميدانيد آن چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه🌷 براي بسياري از اطرافيان همينگونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود. 🌷 اين را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود. ⚘@pmsh313 👈كارهاي او مرا ياد حديث☀️ (ع) در بحارالانوار، ج 75 ،ص 379 انداخت که فرمودند: همانا قبول اعمال شما، برآوردن نيازهاي برادرانتان و كردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنين نکنيد)، هيچ عملي از شما پذيرفته نميشود. ٭٭٭ 🌷 درباره ي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش حرفي نميزد. بيشتر اين مطالب را بعد از🌷 فهميديم. 🌷@shahidabad313 📍وقتي🌷🌷 شد و برايش گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در كنار برادر آقا🌷 در🕌 بودم. ⚘@pmsh313 💥يک خانمي آمد و همينطور به تصوير🌷 نگاه ميكرد و💧 ميريخت. كسي هم او را نميشناخت.بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي🌷 كار دارم.برادر🌷 جلو رفت. من فكر كردم از بستگان🌷 است، اما برادر🌷 هم او را نميشناخت. 🌷@shahidabad313 💢اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد.براي ما عجيب بود. همه جور از🌷 شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين را تحت پوشش داشته! 📍حتي زماني كه🌷 در و شهر اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.در مراسم تشييع🌷، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم.بعدها فهميديم كه🌷 گره از كار بسياري از آنان گشوده بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚اهل ذکر،دائم با وضو،❤️ 🍃 ✨ 👈اين سخنان را از خيلي ها شنيدم. اينکه🌷 ويژگي هاي خاصي داشت. هميشه💧 بود. مي کرد.اکثر اوقات ذکر#هيئت را مي گفت. 🌷@shahidabad313 💢 بود. گاهي به مي گفت: من دو هزار تا(علیه السلام) حفظ هستم. يا مي گفت: امروز هزار بار ذکر(علیه اسلام) گفتم، امام حسين (علیه السلام) و گريه براي ايشان بود. ⚘@pmsh313 💢واقعاً براي ارباب با سوز 💧 مي ریخت. او زبانزد رفقا بود. اگر کسي از او تعريف مي کرد، خيلي بدش مي آمد. وقتي که شخصي از زحمات او مي کرد، مي گفت: را خدا آزاد کرد! 💢يعني ما کاري نکرده ايم. همه کاره خداست و همه ي کارها براي خداست. حال و هوا و خواسته هايش مثل همسن و سالش نبود. دغدغه مندتر و جهادي تر از ديگر بود.انرژي اش را وقف و کار فرهنگي و کرده بود. در آخر راهي جز در پاسخگوي غوغاي درونش نشد. 🌷@shahidabad313 📍من شنيدم که دوستانش مي گفتند:🌷 اين سال هاي آخر وقتي مي آمد، بارها روي صورتش مي انداخت و مي گفت: اگر به نامحرم کنيم راه🌷 بسته مي شود. ⚘@pmsh313 📍خيلي دوست داشت به برود و از (علیها السلام) دفاع کند. يک طرف ديوار خانه را از بنري پوشانده بود که رويش اسم (علیها السلام) نوشته شده بود. مي گفت نبايد بگذاريم عمه ي سادات، دست تروريستها بيفتد. 🌷@shahidabad313 💢وقتي مي خواست براي نبرد با برود، پرسيديم و را مي خواهي چه کني؟ گفت: اگر🌷 نشدم، درسم را ادامه مي دهم. اگر🌷 شوم، که چه بهتر خدا مي خواهد اينگونه باشد. 🔰در ميان فيلم ها به خيلي علاقه داشت. سي دي را تهيه کرد و براي پخش نمود.خواهرش مي گفت: من مدت ها فکر مي کردم🌷 هم مثل آدم هاي درون ، هر شب با و با دوستانش به🌷 (علیها السلام) مي رود. صحنه هاي اين فيلم همه اش جلوي چشمهاي من است. 🌷@shahidabad313 💎همه اش نگران بودم مي گفتم نکند شباهت هاي🌷 با محتواي اتفاقي نباشد! 🌷 مثل ما نبود که تا يک اتفاقي مي افتد بيايد براي همه تعريف کند. هيچ وقت از اتفاقات نگران کننده حرف نميزد. در کلامش جاري بود. ⏺برادرش مي گفت: «نمي گذاشت کسي از دستش ناراحت شود اگر دلخوري پيش ميآمد، سريعاً از طرف درمي آورد.🌷 به ما مي گفت يکي از خاله هايمان را در ناراحت کرده، اما نه ما چيزي به خاطر داشتيم نه خاله مان.ولي همه اش مي گفت بايد بروم بطلبم. هيچ وقت نداشت کسي با دلخوري از او جدا شود.» 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💚ديدگاهش دنيوي نبود❤️ 🍃 ✨ ✔️راوی:خانواده شهید 🌟خواهرش مي گفت: گاهي از☀️ زنگ می زد مي گفت به چيزي نياز پيدا کرده، ما سريعاً برايش تهيه مي کردم و مي فرستاديم. که آمده بود آلوچه و چيزهاي ترش خريده بودم! رفت آنها را آورد سر سفره تا با آنها کند! 🌷@shahidabad313 🍭مي گفت: آنقدر در☀️ چيزهاي شيرين خورده ام كه الآن دوست دارم چيزهاي ترش بخورم. به خاطر همين خوردني هاي ترش برايش به☀️ مي فرستادم. ⚘@pmsh313 ⚡آخرين باري که به آمد، و تقريباً آبان ماه سال 1393 بود. رفتار و اخلاق🌷 خيلي تغيير كرده بود. احساس مي كرديم خيلي بزرگتر شده. 🌷@shahidabad313 ⚡آن دفعه با مقدار زيادي نقد آمده بود! هر روز از بيرون مي رفت و شبها بر مي گشت.بعد هم به دنبال خريد لوازم مورد نياز نيروهاي مردمي بود. طراحي، تهيه ي و و ... از كارهاي او بود. ⚘@pmsh313 ⚡مقدار زيادي پارچه ي زرد با خودش آورده بود. ما کمکش کرديم و آنها را بريديم.پارچه ِ ها باريك باريك شد.🌷 اسامي☀️(علیها السلام) را رويشان چاپ کرد و از آن ها سربندهاي قشنگي درآورد. همه ي آن سربندها را با خودش به☀️ برد. 🌷@shahidabad313 ⚡در آخرين حضورش در، حدود هشتاد نفر از بچه هاي کانون🕌 به رفتند.در آن سفر🌷 هم حضور داشت، زحمات زيادي کشيد. او يکي از بهترين نيروهاي اجرايي بود. اين آخرين خاطره ي رفقاي مسجدي با🌷 رقم زده شد.🌷 وقتي در☀️ مشغول و بود، مانند ديگر اين توانايي را در خودش ديد که تشکيل دهد و مسئوليت خانواده ي جديدي را به دوش بگيرد. ⚘@pmsh313 ⭐به اطرافيان گفته بود اگر مورد خوبي سراغ دارند به او معرفي کنند.🌷 هم مثل همه ملاک هايي براي در ذهنش داشت.ملاک هاي او بر خلاف برخي، ملاک هاي خاص و خدايي بود. ديدگاهش دنيوي نبود. او به فراتر از اين چيزها مي انديشيد. 🌷@shahidabad313 🌷 دلش مي خواست همسرش داشته باشد. مي گفت دوست ندارم همسرم به شبکه هاي اجتماعي و تلويزيون و... داشته باشد.🌷 اخبار را پيگيري مي كرد، اما به راديو و تلويزيون و نداشت.وقتش را پاي سريال ها و فيلم ها نمي كرد. مي گفت خيلي از اين برنامه ها وقت را مي دهد. ⚘@pmsh313 💢از نظر او بدون اين ها زيباتر بود. چند جايي هم در☀️ براي رفته بود اما...بار آخر با پدرش كرد و گفت: بايد با من به☀️ بياييد. من رفته ام و از من خواسته اند با خانواده ات به بيا. 🌷@shahidabad313 📌روزهاي آخر كارهاي خودش را هماهنگ كرد. حدود هزاران براي خريد. چندين هزار و هم طراحي و چاپ کرد و با خودش برد.خواهرش مي گفت: آخرين بار وقتي🌷 به☀️ رفت، يک با دست خط کاملاً معمولي که پاک نويس هم نشده بود داخل پيدا كرديم. ⭐در آنجا نوشته بود: حجاب هاي امروزي بوي☀️ (علیها السلام) نمي دهد حجابتان را زهرايي کنيد.پيرو خط باشيد. اگر دنبال اين باشيد، به آن چيزي که مي خواهيد مي رسيد همان طور که من رسيدم. راهپيمايي نُه دي يادتان نرود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚡﷽⚡ 🌷(۹) ✅ ⭕️به و دو چندانی این پویش ⭕️ان شاءالله اندکی از دین ما به ادا شود 🔺️ ☀️ 🔻 و شهدای مدافع حرم 🍁 ⬅️متولد تیرماه ۱۳۴۰ در شهرستان است در سال ۱۳۶۱ به استخدام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی درآمد 🍁این مجاهد غیور در تاریخ ۳۱ فروردین سال ۱۳۹۴ به همراه گروهی از رزمندگان تیپ فاطمیون که فرماندهی آنان را بر عهده داشت به فیض شهادت نائل آمد.در قطعه مدافعان حرم شهرستان شوشتر به خاک سپرده شد. 💠هادی کم رو و کم حرف بود. بسیار سنجیده سخن می گفت.شوخی بی مورد نمی کرد. وقار و صلابتی که داشت، باعث میشد همه در حضور او به خود اجازه ندهند کار سبک و سخیفی انجام دهند. 🔹همسر🌷 در روزهای ابتدایی که خبر حاج هادی را شنیده بود و فهمیده بود پیکر شهید در اختیار داعشی‌ها قرار گرفته است با رفتاری زینبی در جمع مردم تاکید کرد: 🌟راضی نیستیم برای بازگشت پیکر که در اختیار تکفیریها است حتی یک ریال هزینه شود و آن پول دوباره بر ضد استفاده شود.و این امر حکایت از این دارد. 🍀این سخنان همسر شهید سبب شد شخصیت‌هایی وی را با از شیرزنان صحنه مقایسه کنند. 🔮 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀 💎 🌟@shahidabad313 💎 🌟@pmsh313 🍀🌟🍀🌟🍀🍀🌟🍀🌟🍀🍀
👈: 🌷 📍 💢 به سیاسیون کشور...(۲) 🌟در دوره حکومت و حاکمیت خود در هر مسئولیتی، به مردم و به آنان را عبادت بدانند و خود خدمتگزار واقعی، توسعه‌گر ارزش‌ها باشند، نه با توجیهات واهی، ارزشها را بایکوت کنند. 🌟مسئولین همانند پدران جامعه می‌بایست به مسئولیت خود پیرامون و حراست از جامعه توجه کنند، نه با بی‌مبالاتی و به‌خاطر احساسات و جلب برخی از آرای احساسی زودگذر، از اخلاقیاتی حمایت کنند که طلاق و فساد را در جامعه توسعه دهد و خانواده‌ها را از هم بپاشاند. حکومت‌ها عامل اصلی در استحکام خانواده و از طرف دیگر عامل مهم از هم پاشیدن هستند. 💎اگر به عمل شد، آن وقت همه در مسیر رهبر و انقلاب و جمهوری اسلامی هستند و یک صحیح بر پایه همین اصول برای اصلح صورت می‌گیرد. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🌱 🌺@shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
⏺گفت‌وگوی با نفیسه پورجعفری دختر🌷 بزرگوار حسین پورجعفری،دوست چندین ساله🌷 📍 👇 ⬅دختر‌ها خیلی بابایی هستند؛ رابطه شما به عنوان کوچک با پدرتان چگونه بود؟ ⭕ خیلی و بود. قبل ازدواجم با برای به رفتیم. با آنکه خیلی از شده بودم ولی با تشویق‌های پدرم شدم کمی از را طی کنم ولی نتوانستم تا بالا بروم و با هم برگشتیم. 📍با آنکه بیشتر وقت‌ها بیرون از بود ولی همان زمان کمی که در حضور داشت باحوصله می‌نشست و از حال و کار تک‌تک ما می‌کرد و باخبر می‌شد. در شرایطی هم که نمی‌شد ما را ببیند از مادرمان بچه‌ها را جویا می‌شد. ⬅به نظر شما چه ویژگی‌ای در پدرتان بود که او را به🌷 رساند؟ ⭕ همیشه سعی می‌کرد در کارهایش باشد. کمتر کسی از کار‌های او پیدا می‌کرد. 📍اصلاً و_مقام نبود. حتی از پدرم چهار سال ایشان را می‌خواستند تا برود پست جدیدش را بگیرد که پدرم قبول نمی‌کرد. 📍یک بار هم🌷 به پدرم گفت: «چرا نمی‌روی خودت را بگیری؟» به 🌷 می‌گوید: «من با آمده‌ام و دوست دارم در هم باقی بمانم.» آن را که درجه سرداری به آن بود پدرم اصلاً استفاده نکرد. 📍فقط یک بار به ما بچه‌ها پوشید که از او گرفتیم که الان آن در همه جا پخش است. پدرم خیلی به والدینش می‌گذاشت. 📍وقتی که سال ۶۲ پدربزرگمان می‌کند، مادرش را می‌آورد تا با خودش کند. تا سال ۷۴ که مادربزرگمان به رفت پیش ما می‌کرد. 📍همیشه می‌گفت: «اگر من به جایی رسیده‌ام از پدر و مادرم بوده است.» در صحبت‌هایشان می‌گفتند: «اگر یک می‌خواهید بروید و پدر و مادرتان از دستتان نباشد آن هیچ‌گونه ندارد. 📍مهم آن است که و از فرزندانشان داشته باشند.» همچنین پدرم خاصی به☀️(ع) و🌷 داشتند و به بچه‌های خیلی اهمیت می‌دادند و همیشه دوست داشت در مراسم و و شب‌های همگی در کنار هم داشته باشیم. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 ☀️روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🎐 (۱۶) l ⬅️ 🔸سردار سلیمانی از ورود به حاشیه‌ها در هر زمینه‌­ای دوری می­‌جست،اهل افراط و تفریط نبود،فراجناحی بود و نگاهش به جریانات مختلف سیاسی که در زیر فعالیت می­‌نمایند به مثابه افراد یک با سلایق متفاوت بود کلیت جامعه ایرانی را یک خانواده می­‌دانست ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷 @shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
🌹نامه‌ی سراسر عشقِ شهید ، به دختر بچه هایش 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊