eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وسه 👈این داستان⇦《 امثال تو 》 ــــــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 این آیات کتاب حکیم است 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎تلفن رو که قطع کرد ... بیشتر از قبل، بین زمین و آسمون گیر افتاده بودم ... بیخیال کارم شدم و یه راست رفتم حرم ... 🔸نشستم توی صحن ... گیج و مبهوت ... آقا جون ... چه کار کنم؟ ... من اهل چنین محافلی نیستم... تمام راه رو دختر و پسر قاطی هم زدن رقصیدن ... اونم که از ...💃 🔹گریه‌ام گرفت ... به خدا ... نه اینکه خودم رو خوب ببینم و بقیه رو ... دلم گرفته بود💔 ... فشار زندگی و وضعیت سعید از یه طرف ... نگرانی مادرم و الهام از طرف دیگه ... و معلق موندن بین زمین و آسمون ...😔 🔻می‌ترسیدم رضای خدا و امر خدا به رفتنم باشه ... اما من از روی جهل، چشمم رو روش ببندم ... یا اینکه تمام اینها حرف‌هاش شیطان برای سست کردنم باشه ... 💢سر در گریبان فرو برده ... با خدا و امام رضا درد دل می‌کردم ... سرم رو که آوردم بالا ... روحانی سیدی با ریش و موی سفید... با فاصله از من روی یه صندلی تاشو نشسته بود ... دعا می خوند🍃✨ ... آرامش عجیبی توی صورتش بود ... حتی نگاه کردن به چهره‌اش هم بهم آرامش میطداد ... بلند شدم رفتم سمتش ... حاج آقا ... برام استخاره می‌گیری❓ ... 🔹سرش رو آورد بالا و نگاهی به چهره آشفته من کرد ... چرا که نه پسرم ... برو برام قرآن بیار ... قرآن رو بوسید ... با اون دست‌های لرزان ... آروم آورد بالا و چند لحظه گذاشت روی صورتش ... آیات سوره لقمان بود ...🍃✨ ✨بسم الله الرحمن الرحیم ... الم ...✨ این آیات کتاب حکیم است ... مایه هدایت و رحمت نیکوکاران ... همانان که نماز را بر پا می دارند و زکات می‌پردازند و به آخرت یقین دارند ... آنان بر طریق هدایت پروردگارشان هستند و آنان رستگاران هستند ...🍀🌹 💠از حرم که خارج شدم ... قلبم آرام آرام بود ... می‌ترسیدم انتخاب و این کار بر مسیر و طریقی غیر از خواست خدا باشه... می ترسیدم سقوط کنم ... از آخرتم می‌ترسیدم ... اما بیش از اون ... برای از دست دادن خدا می‌ترسیدم ... و این آیات ... پاسخ آرامش بخش تمام اون ترس‌ها بود ...🍃 ✨حسبنا الله ... نعم الوکیل ... نعم المولی و نعم النصیر ... و لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم ..✨ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ آࢪامش چشـــــݦ مســـــٺ دیـــــدڹ داࢪد... ایڹ چهــࢪه هࢪ ڪہ هسٺ دیـــــدن داࢪد... #نگاهشان_زیباست #شهدا_همیشه_نگاهی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم 🔴《 چفیه 》 🍃اواخر سال ۱۳۶۰ بود؛ ابراهیم در مرخصی به سر می‌برد. آخر
✨﷽✨ 🔴《روش جالب «ابراهیم» برای اسیر کردن بعثی‌ها》 🍃مهربانی شهید «هادی» اسرای جنگی را مجذوب می‌کرد؛ 🍃هر چیزی که از طرف تدارکات برای ما می‌آمد و یا هر چیزی که ما می‌خوردیم؛ ابراهیم همان را بین اسرا توزیع می‌کرد. 🍃همین باعث می‌شد که همه، حتی اسرا مجذوب رفتار او شوند. راوی 👈 همرزم شهید ══💖══════ ✾ ✾ ✾ ⭕️ هر روز یک روایت از خاطرات ناب ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1‌‌
✨﷽✨ 👇👇 💢 با اینکه بارها مجروح شده بود و جراحت‌های قدیمی و سختی داشت ولی همیشه هر طوری که بود خودش را به منطقه می‌رساند فقط در عملیات بیت المقدس به علت خرد شدن استخوان پایش حدود یکسال مشغول درمان و مداوا بود و با اینکه مجبور بود با عصا راه برود ولی باز هم به جبهه برگشت، دشمن لعین ایشان را قبل از شهادت به طرز وحشیانه‌ای شکنجه کرد. ●فرمانده گروهان، گردان ۴ (فتح) پادگان ولیعصر {عج} سپاه تهران ●فرمانده گردان ابوذر در عملیات بیت‌المقدس 🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 جراحی با طعم عشق 》 🖇برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی‌شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می‌شد ... دلم می‌خواست رسما گریه کنم ... 🔹برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست‌هاش رو می‌شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... 🔸من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می‌کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و ... داشتم از خجالت نگاه‌ها و حالت‌های بقیه آب می‌شدم ... 🔻زیرچشمی بهم نگاه می‌کردن ... و بعضی‌ها لبخندهای معناداری روی صورتشون بود ... ▫️چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می‌کرد ... می‌دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... 💢خندید ... سرش رو آورد جلو ... 🔹مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می‌تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... 🔸برای اولین بار توی عمرم، دلم می‌خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم ... 🔻با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله‌ای در مورد شخصیتش نطق می‌کرد ... و من چاره‌ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... 💢توی بیمارستان سوژه همه شده بودیم ... به نوبت جراحی‌های ما می‌گفتن ... جراحی عاشقانه ...💕💕 ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #فرازےازوصیتـــــنامہ ✍ تنها آرزویم اینست که در لحظات آخر عمر خود را کشان کشان بر روی صورت به قدمهای اباعبدالله الحسین(ع) بیاندازم و بر خاک پای مبارک حضرت بوسه زنم، خاک پایش را توتیای چشم بکنم. ▫️فرمانده والامقام▫️ #شهیــد_رضـــــا_داروئیـــــان🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #حـــــرف_دݪ میگن با هر کسی بگردی شبیه او می‌شوی همنشین آدم‌های خوب شو! خوبی هم واگیر داره #رفیق_شهیدم #شهدا_دستمان_را_بگیرید ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
عمل صالح .mp3
2.42M
🎧🎧🎧 ✔️حجت الاسلام #عالی 📜عمل صالح در لحظه #سخنرانی‌_کوتاه #بسیار_زیبا_شنیدنی #پیشنهاد_ویژه_دانلـــــود💯 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈سردار‌ مــدافـــع حـــرم🔻 #شهیــد_حمیـــــدرضا_انصـــــاری🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 و إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ 🍃 و هرگاه وسوسه‌ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر؛ که او شنونده و داناست! #سوره_اعراف_آیه‌_۲۰۰ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 شاعر شده‌ام تا که قلـــــم بردارم از قلـــــب مبارک تو غـــم بردارم آقا ، تو برای من دعا کݧ که فقط در راه رضـــــای تو قـــدم بردارم ... ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا صبح است بیا دوباره پــــرواز کنیم دروازه دل به دوستـــــی بــــاز کنیم دیروز که رفت، رفته را غم نخوریم یک روز دگر به شــــوق آغـــاز کنیم #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨‌‌‌‌﷽✨ #دلنوشتـــــہ_شهیـــــد #اللهم الرزقنا سربازی امام زمان #اللهم الرزقنا در جبهه حق بودن #اللهم الرزقنا در جبهه حق ماندن #اللهم الرزقنا در جبهه حق شهید شدن #اللهم الرزقنا خدایی شدن #اللهم الرزقنا فنا شدن فی‌الله ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ #شهیـد_علـــــی_سیفـــــی🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #سیره_شهیـــــد 🔰حضرت آقا خطاب به پدر شهید فرمودند: 《افتخار کن که چنین پسری داری》 💢 پسر من جنگاور بود، غواص بود، چترباز بود، دوره‌هایی که یک رنجر باید ببیند گذرانده بود، کلاه سبز بود، غریق نجات بود؛ اما قبل از همه اینها محسن یک بسیجی بود؛ یک نظامی خالص. 🔻از خیلی سال قبل‌تر مسئول حوزه بسیج بود، مسئول آموزش ناصحین بود، مسئول آموزش دانش آموزی پاکدشت بود و همیشه خودش را سرباز #رهبر می‌دانست. راوی 👈 پدر شهید ▫️ مدافـــع حــــرم ▫️ #شهیــد_محســـــن_قوطاسلو🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ 🔴 #آمرزش_برای_معلم ◽️خوشا به حال کسانی که بار سنگین ادب و دانش را بر دوش می‌کشند و لذت معنوی آموختن و شکوفا کردن استعدادها و به بار نشاندن انسان‌ها را بر تمام لذت‌های مادی و زودگذر دنیا ترجیح میدهند و خشنودند که در مسیر تعلیم و تربیت به تلاش می پردازند. ◽️در سعادت و نیک بختی و عاقبت به خیری آنان همین فرمایش امام صادق (علیه السلام‌) بس است که فرمودند: «تمامی جنبدگان روی زمین و ماهی های دریا و هر کوچک و بزرگ در زمین و آسمان برای آموزگار خوب طلب آمرزش می‌کنند». ▫️استـــــاد علم و تقوا▫️ #شهیــد_مرتضـــــی_مطهـــــری🌷 《ســــالروز شهــادتــــ》🕊 🌸 #روز_معلم بر تمامی معلمان و استادان سرزمینم گرامی باد🌸 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وچهار 👈این داستان⇦《 این آیات کتاب حکیم است 》 ــــ
🔻 👈این داستان⇦《 تو... خدا باش 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎بالای کوه ... از اون منظره زیبا و سرسبز به اطراف نگاه می‌کردم ... دونه‌های تسبیح، بالا و پایین می‌شد و سبحان‌الله می‌گفتم ... که یهو کامران با هیجان اومد سمتم ...😍 - آقا مهران ... پاشو بیا ... یار کم داریم ...😳 🔹نگاهی به اطراف انداختم ... - این همه آدم ... من اهل پاسور نیستم ... به یکی دیگه بگو داداش ... - نه پاسور نیست ... مافیاست ... خدا می‌خوایم ... بچه‌ها میگن ... تو خدا باش ...😳😳 🔸دونه تسبیح توی دستم موند ... از حالت نگاهم، عمق تعجبم فریاد می‌زد ... - من بلد نیستم ... یکی رو انتخاب کنید که بلد باشه ... 💢اومد سمتم و مچم رو محکم گرفت ... فقط که حرف من نیست ... تو بهترین گزینه واسه خدا شدنی ...👌 🔻هر بار که این جمله رو می‌گفت ... تمام بدنم می‌لرزید ... شاید فقط یه نقش، توی بازی بود اما ... خدا ... برای من، فقط یک کلمه ساده نبود ... ❤️عشق بود ... هدف بود ... انگیزه بود ... بنده خدا بودن ... برای خدا بودن ... 🔹صداش رو بلند کرد سمت گروه که دور آتیش حلقه زده بودن... - سینا ... بچه‌ها ... این نمیاد ... 💢ریختن سرم ... و چند دقیقه بعد ... منم دور آتش نشسته بودم ... کامران با همون هیجان داشت شیوه بازی رو برام توضیح می‌داد ... 🔸برای چند لحظه به چهره جمع نگاه کردم ... و کامرانی که چند وقت پیش ... اونطور از من ترسیده بود ... حالا کنار من نشسته بود ... و توی این چند برنامه آخر هم ... به جای همراهی با سعید ... بارها با من، همراه و هم پا شده بود ... 🔹هستی یا نه؟ ... بری خیلی نامردیه ... دوباره نگاهم چرخید روی کامران ... تسبیحم رو دور مچم بستم ... ✨🍃بسم الله ... تمام بعد از ظهر تا نزدیک اذان مغرب رو مشغول بازی بودیم ... بازی‌ای که گاهی عجیب ... من رو یاد دنیا و آدم‌هاش می‌انداخت ... 🔻به آسمون که نگاه کردم ... حال و هوای پیش از اذان مغرب بود ... وقت نماز بود و تجدید وضو ... بچه ها هنوز وسط بازی ...😳🍃✨ ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #پـــــدرانہ همين ديروز بود انگار نوشتی روی اين ديوار مشقِ "آب_بابا" را پدر هم در دم آخر فقط: "ای #يوسفم درياب بابا را..." پريشب نسخه‌ام را #چفيه‌ات پيچيد هوای تو دوباره از نفس تنگی نجاتم داد... #نگاهش #امان_از_نگاهش‌... #پنجشنبه‌های_دلتنگی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شـھیـــــــدانــــــہ
🍃🌷 #عملیـــــاٺ_بازےدراز #قسمت_اول ....↯ 🔴 شناسنامه عملیات ●نام عملیات: بازی دراز ●زمان اجرا: ۱ ت
🍃🌷 #عملیـــــاٺ_بازےدراز #قسمت_دوم ....↯ 🔴 نام #بازےدراز نامی است پرآوازه كه بسیار از آن شنیده ایم. ارتفاعاتی به مثابه عارضه بزرگی درون مثلث قصرشیرین ـ گیلان‌غرب و سرپل ذهاب كه بر منطقه تسلط كامل دارد 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔻نقش موثر [ #شهیدشیرودی》در عملیات «بازی‌دراز» 🔹برای گرفتن این امتیاز مهم از نیروهای عراقی پس از سه ماه کار نیروهای شناسایی سپاه پاسداران، قرارگاه مقدم غرب سپاه پاسداران و ارتش نخستین عملیات نیمه گسترده را در این منطقه طرح ریزی کردند که با نام عملیات بازی دراز در تاریخ ۱۳۶۰/۲/۱ آغاز شد و به مدت ۸ روز طول کشید و طی آن نیروهای ایرانی و عراقی بارها به تک و پاتک متقابل پرداختند. 🔹نیروهای عراقی با استفاده از پشتیبانی هوایی یگانهای خود را حمایت می‌کردند اما رزمندگان ایرانی از جاده و حمایت هوایی کافی و پشتیبانی آتش محروم بودند در نتیجه نتوانستند روی تمام هدف‌ها مستقر شوند، با وجود این، از بین قله‌های منطقه سه قله آن را اشغال و تثبیت کردند و تنها در تثبیت قله ۱۱۵۰ و یکی از قله‌های ۱۱۰۰ ناکام ماندند. 🔘➼‌┅══┅┅───┄ 🔸در این عملیات هوانیروز ارتش نقش بسزایی ایفا نمود و طی آن خلبان علی‌اکبر شیرودی به #شهادت رسید. ✍ #ادامـــــہ_دارد ... ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ گفتم از جنگ برایم بگو گفت بزرگ شدم از همه بُریدم اعزام شدم جنگیدم همه شهید شدند اسیر شدم از خودم بُریدم آزاده شدم برگشتم همه شهید شده بودند ماندم شهید شدم شهید شدم شهید شدم... #اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ #شهادت_نصیبمان ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #برگے_از_خاطراٺ 💢کانال پر شده بود از شهید .. جای ایستادن نبود، زیر آتش سنگین باید از کانال می‌گذشتند... چـاره‌ای نبود... ‌باید از روی شهدا می‌گذشتند .. ‌با ناراحتی پایش را گذاشت روی اولین شهید، صدای ناله‌اش بلند شد .. ‌ 🔻هنــــوز زنــــــده بــــــــود .. !!!! #اَللّهُمَّ‌ارْزُقْنا‌تَوْفِیقَ‌الشَّهادَةِ‌فِی‌سَبِیلِکَ #رفتنــــد_تا_بمانیــــم ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 برو دایسون 》 🖇یکی از بچه‌ها موقع خوردن نهار … رسما من رو خطاب قرار داد … 🔹واقعا نمی‌فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می‌کنی… اون یه مرد جذاب و نابغه است … و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه … 🔸همین طور از دکتر دایسون تعریف می‌کرد … و من فقط نگاه می‌کردم … واقعا نمی‌دونستم چی باید بگم … یا دیگه به چی فکر کنم … برنامه فشرده و سنگین بیمارستان …فشار دو برابر عمل‌های جراحی … تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی‌تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه… حالا هم که … 😔 💢چند لحظه بهش نگاه کردم … با دیدن نگاه خسته من ساکت شد …از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون … خسته‌تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم … ▫️سرمای سختی خورده بودم … با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه‌ام رو عوض کنن … 🔻تب بالا، سر درد و سرگیجه … حالم خیلی خراب بود … توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد … 🔹چشم‌هام می‌سوخت و به سختی باز شد … پرده اشک جلوی چشمم … نگذاشت اسم رو درست ببینم … فکر کردم شاید از بیمارستانه … اما دایسون بود … تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن … 💢چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست … 🔹گریه ام گرفت … حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم … با اون حال … حالا باید … 🔸حالم خراب‌تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم … 🔻حتی اگر در حال مرگ هم باشم … اصلا به شما مربوط نیست … 💢و تلفن رو قطع کردم … به زحمت صدام در می‌اومد …صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ من از چشمان تو؛ چیزی نمی‌خواهم بجز گاهی نگاهی #نگاهشان_زیباست #شهدا_همیشه_نگاهی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1