eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸 🌿🌼🌿🌸 🌺🌿 🕊 🌸 🌿 🕊 ✳️ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرحیم✳️ ✨اَللّهُمَّ رَبَّ شَهْرِ رَمَضانَ الَّذى اَنْزَلْتَ فیهِ الْقُرْآنَ ✨وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِکَ فیهِ الصِّیامَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد ✨وَ ارْزُقْنى حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فى عامى هذا وَ فى کُلِّ عام ✨وَاغْفِرْ لى تِلْکَ الذُّنُوبَ الْعِظامَ فَاِنَّهُ لا یَغْفِرُها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلاّمُ سلام علیکم 💢 با توجه به نزدیکی ، ماه بهار قرآن طبق روال سال قبل ختم روزانه قرآن رو ان‌شاءالله خواهیم داشت. ✔️هر روز یک ختم کامل به از شما بزرگواران نیز دعوت می‌کنیم در این راه، همگام و همراه ما باشید. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 نکته : از افراد خانواده و دوستان هم می‌تونید کمک بگیرید؛ مثلا یه جز یا یه حزب بردارید و با کمک اونها بخوانید. لینک گروه ختم قرآن : http://eitaa.com/joinchat/2460811282G73bb1bc889 ڪانال_شھیــــدانہ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1 🌸 🌿 🌸 🕊 🌺🌿 🕊 🌿🌼🌿🌸 🌺🌿🌹🌿🌼🌿🌸
🔷🔹🔹 ●نام⇦مهدی شکوری ●تولد⇦ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ ●شهادت⇦۱۶ فروردین ۱۳۹۶ ●استان⇦گلستان ●شهر⇦گنبدکاووس ●مزار⇦گلزارشهرگنبدکاووس 🔻که به دست نیروهای خبیث گروهک تکفیری داعش در خاک سوریه به درجه رفیع نایل آمد. ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #معـــــرفے_شهیـــــد ●نام⇦مهدی شکوری ●تولد⇦ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۶۴ ●شهادت⇦۱۶ فروردین ۱۳۹۶ ●استان⇦گلس
✨﷽✨ ✍ این شهید بزرگوار که همسر و دو فرزند داشت، مدتی قبل از اعزام به سوریه با اصرار، رضایت همسر، پدر و مادر خویش را گرفت تا برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به چند هزار کیلومتر دورتر از زادگاهش برود.اگر چه مهدی شکوری نیک می‌دانست که راه بازگشت از این مسیر سخت و دشوار، خیلی ضعیف است اما وقتی عشق به شهادت در راه خدا و اهل بیت نبی مکرم اسلام (ص) درمیان باشد، سختی و مشقت راه نه تنها آسان می شود بلکه افتخار شهادت در راه دفاع از اسلام و قرآن و رسیدن به قرب الهی و روزی خوردن در آستان دوست، شیرینی و حلاوت خاصی دارد که قابل قیاس با هیچ یک از امور مادی در دنیای فانی نیست. ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ 🌷 《ســــالروز ولادتـــــ》🎊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #بر_باݪ_سخـــــن 🔴 چه زیبـــــا گفت #شهید_حمید_باکری‌ ⇩⇩⇩ 🔻بعد از جنگ رزمنده ها به سه گروه تقسیم می‌شوند: ۱. دسته‌ای به مخالفت با گذشته خود بر می‌خیزند و از گذشته پشیمان می‌شوند. ۲. دسته‌ای راه بی‌تفاوتی را بر می‌گزینند و در زندگی مادی غرق می‌شوند و همه چیز را فراموش می‌کنند. ۳. دسته‌ای به گذشته خود وفادار می‌مانند و احساس مسئولیت می‌کنند که از شدت مصائب و غصه‌ها دق خواهند کرد. #ســـــردار_بی‌نشان #شهیـد_حمیـــــد_باکـــــری‌🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ 💢 قصه مجید ⇧⇧⇧ ▫️حر مدافعان▫️ #شهیــد_مجید_قربانخانی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وشش 👈این داستان⇦《 خدای دوزاری 》 ـــــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 تیله‌های رنگی 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎جا خوردم ... نیم خیز چرخیدم پشت سرم ... سینا بود ... با نگاهی که توی اون مهتاب کم هم، تعجبش دیده می‌شد ... - تو چقدر نماز می‌خونی ... خسته نمیشی❓ ... 🔹از حالت نیم خیز، دوباره نشستم زمین و تکیه دادم به سنگ‌های صخره‌ای کنارم ... 🔸یادته گفتی تا آخر شب با رفیقت می‌گشتید ... از اون طرف هم گرگ و میش با بقیه رفقات، قرار بیرون شهر داشتی⁉️ ... 🔻چند لحظه سکوت کردم ... - خیلی دوست داشتم داستان کیانوش رو گوش کنم ... مخصوصا که صدای هیجان بچه‌ها بلند شده بود ... ولی یه چیزی رو می‌دونی؟ ... من از تو رفیق بازترم ... 💢با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... و چشمش چرخید روی مهر و جانماز جیبیم ... هنوز ساکت بود اما معلوم بود داره به چی فکر می‌کنه ...🤔 🔹آفریقا پر از معادن بزرگ طلا و الماسه ... چیزی که بومی‌های صحرانشین آفریقا از وجودش بی‌خبر بودن ... اولین گروه‌های سفید که پاشون به اونجا رسید ... می‌دونی طلا و الماس رو با چی معامله کردن؟ ... شیشه‌های کوچیک رنگی ...😳 🔸رفتن پیش رئیس قبایل و به اونها شیشه‌های رنگی دادن ... یه چیزی توی مایه‌های تیله‌های شیشه‌ای ... اونها سرشون به اون شیشه رنگی‌ها گرم شد ... و حتی در عوض گرفتن اونها حاضر شدن به قبایل دیگه حمله کنن ... و اونها رو به بند بکشن ... انسانیت و آزادی، هموطن‌هاشون رو ... با تیله‌ها و شیشه‌های رنگی عوض کردن ...😱😱 🔻نگاهش خیلی جدی بود ... - کلا اینها با هم خیلی فرق داره ... قابل مقایسه نیست ... 🔹این بار بی مکث جوابش رو دادم ... - دقیقا ... این رفاقت توش خیانت و نارو زدن نیست ... از نامردی و پیچوندن و دو رویی خبری نیست ... 💢فقط باید ارزش طلا و الماس رو بدونی ... تا سرت به شیشه رنگی پرت نشه ... و یه چیز با ارزش‌تر رو فدای یه مشت تیله کنی ... 🍃این رفاقت چیزیه که کافیه پات رو بزاری توی عالمش و بیای جلو ... از یه جا به بعد ... هیچ لذتی باهاش برابری نمی‌کنه... خستگی توش نیست ... اشتیاقی وجودت رو پر می‌کنه که خواب رو از چشم‌هات می‌بره ...🍃✨ 💠سکوت عمیقی فضا رو پر کرد ... غرق در فکر بود ... نور مهتاب، کمتر شده بود ... چهره‌اش رو درست تشخیص نمی‌دادم ... فکر می‌کردم هر لحظه است که اونجا رو ترک کنه... اما نشست ...😳🤔 🔸در اون سیاهی شب ... جمع کوچک و دو نفره ما ... با صحبت و نام خدا ... روشن تر از روز بود ...🍃✨ 🔹بحث حسابی گل انداخته بود که حواسم جمع شد ... داره وقت نماز شب تموم میشه ... کمتر از ۱۰ دقیقه به اذان صبح باقی مونده بود ... 🔻یهو بحث رو عوض کردم ... - سینا بلدی نماز شب بخونی؟ .... ⚡️مثل برق گرفته‌ها بهم نگاه کرد ... این سوال ... اونم از کسی که می‌گفت ... نماز خوندن خسته کننده است ... بلند شدم ایستادم رو به قبله ...🍃 🍀نماز مستحبی رو لازم نیست حتما رو به قبله باشی ... یا حتما سجده و رکوعش رو عین نماز واجب بری ... نیت می‌کنی ... یه رکعت نماز وتر می‌خوانم قربت الی الله...🍃✨ 😍و ایستادم به نماز ... فکر می‌کرد دارم بهش نماز شب خوندن یاد میدم ... اما واقعا نیت نماز وتر کرده بودم ... 🔹به ساده ترین شکل ممکن ... ۵ تا استغفرالله ... ۱۴ تا الهی العفو ... و یک مرتبه ... اللهم اغفر لی و لوالدی ... و للمسلمین و المسلمات ... و المؤمنین و المؤمنات ... ❤️و این آغاز ماجرای دوستی جدید من و سینا بود ...🌸🌸 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #ڪلام_شهیـــــد 💢می‌گفت #رهبر را دریابید سیدعلی تنهاست، چشمتان به دهان آقا باشد و گوشتان به سخنانش. 🔹ســـــرداروالامقام🔹 #شهید_خیرالله_احمدی‌فر🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ ❤️ما گم شده‌ایم در کوچه پس کوچه‌های زمان بر روی چشم ما پرده‌ای از خاک کشیده‌اند وگرنه شما را مرگی نیست ما اسیران غربت خاکیم ما را بیابید و راه را برای ما نشان دهید ▫️مدافـــــع حـــــرم▫️ #شهید_حسیـــن_جوینـــده🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 🔷 همه دوست دارند کہ به بهشت بروند، اما کسی دوست ندارد بمیرد !! 🔹بهشت رفتن ... جرأت مُردن می‌خواهد !  و #شهـدا چه زیبـا تفسیر ڪردند جرأت را ... #شهید_محمودرضا_بیضائی🌷 #شهید_حسین_ولایتی‌فر🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 《 ۴۶ تماس بی‌پاسخ ‌》 🖇نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم … سرگیجه‌ام قطع شده بود … تبم هم خیلی پایین اومده بود … اما هنوز به شدت بی حس و بی جون بودم … 🔹از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم … بلند که شدم … دیدم تلفنم روی زمین افتاده… باورم نمی‌شد … ۴۶ تماس بی‌پاسخ از دکتر دایسون …😳 🔸با همون بی حس و حالی … رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم … تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد… 🔻پتوی سبکی رو که روی شونه‌هام بود … مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله‌ها رفتم پایین … از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم … انگار نصف جونم پریده بود … ▫️در رو باز کردم … باورم نمی‌شد … یان دایسون پشت در بود… در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می‌زد … با حالت خاصی بهم نگاه کرد … اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام … 🍀با پدرت حرف زدم … گفت از صبح چیزی نخوردی …مطمئن شو تا آخرش رو می‌خوری … ▫️این رو گفت و بی معطلی رفت … 🔻خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل … توش رو که نگاه کردم … چند تا ظرف غذا بود … با یه کاغذ …روش نوشته بود … 🔸از یه رستوران اسلامی گرفتم … کلی گشتم تا پیداش کردم… دیگه هیچ بهانه‌ای برای نخوردنش نداری … 🔹نشستم روی مبل … ناخودآگاه خنده‌ام گرفت … ✍ ادامه دارد ... •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈• 🔰 👉 @MODAFEH14 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ ✨نگاه‌هایتان... گاهی نگران است... گاهی ناراحت! شاید هم دلگیر... ✨اما هر چه هست هیچگاه سایه‌ی چشمهایتان را از سرمان برندارید... نگاهمان کنید! #نگاهشان_زیباست #شهدا_همیشه_نگاهی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #دلنــوشتــــــــــہ دارد دلِ مـا از تو تمنای نگاهــی محروم مگردان دل ما را ، که روا نیـست ... #سلام_بر_ابراهیم #شهدا_همیشه_نگاهی ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
1_63203772.mp3
3.09M
🎧🎧🎧 📃《گناه ناامیدی، بزرگترین گناهه》 🎤سید رضا نریمانی⇧⇧ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. #دعــاےفرج به نیابت از 👈ســرداررشیــــــداســلام🔻 #شهیــد_محمـــــد_حشمتـــــی🌷 🔶 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🔶 #عاقبتتان_شهدایی💔🍃 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔅✨ ﷽ ✨🔅 #کلام_نور 🌺 وعِبَادُ الرَّحْمَٰنِ الَّذِينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا 🍃 بندگان (خاص خداوند) رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی‌تکبّر بر زمین راه می‌روند؛ و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند (و سخنان نابخردانه گویند)، به آنها سلام می‌گویند (و با بی‌اعتنایی و بزرگواری می‌گذرند) #سوره_فرقان_آیه_۶۳ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
هدایت شده از روزانه
✨﷽✨ #اول_هر_سپیده #سلام_امام_زمانم💗 صبحی گره از زمانہ وا خواهد شد راز شــــب تـــــار برملا خواهد شد در راه عزیــزے‌سٺ ڪہ با آمدنش هر قطب‌نمـا قبلہ‌نمــــا خواهد شد! ✨الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــ الْفَــرَج✨ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔆﷽🔆 #سݪام_بر_شھـــــدا در طالع خویش می‌زنم خنده هنوز کز بهر شهـــــادت، نیَّم ارزنده هنوز گشتند عزیـــزان به شهـــــادت نائل شرمنده منم که مانده‌ام زنده هنوز #ســــــلامــ ... #صبحتــــــون_شهــــدایــــے🌼 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #شهیـــــدانہ 💢 امان از این لحظات...! ڪه جمعی می‌روند و جمعی هم می‌مانند... و امان از آن لحظه بازگشت...! ڪه جمعی می‌آیند و جمع دیگر را می‌آورند... جمعی هم می‌مانند که می‌مانند...💔 #التماس_دعای_شهادت ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔷🔹🔹 ●نام⇦حاج حسین بادپا ●تولد⇦ ۱۳۴۸/۲/۱۵ ●شهادت⇦۱۳۹۴/۱/۳۱ ●شهر⇦رفسنجان ●مزار⇦کرمان 🔻محل شهادت: بصری الحدید، درعا، سوریه ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
🔷🔹🔹 #معـــــرفے_شهیـــــد ●نام⇦حاج حسین بادپا ●تولد⇦ ۱۳۴۸/۲/۱۵ ●شهادت⇦۱۳۹۴/۱/۳۱ ●شهر⇦رفسنجان ●مزار⇦
✨﷽✨ ✍ بارها پیش می‌آمد که خمپاره‌ای کنار حاجحسین بادپا به زمین می‌خورد و جمعی از رزمندگان را شهید می‌کرد، اما حاج حسین در کمال ناباوری فقط لباس‌هایش خاکی می‌شد. 🔹یادم می‌آید زمان شهادت علیرضا توسلی (ابوحامد) حاج حسین زانو به زانوی ابوحامد نشسته بود و خمپاره دقیق کنار ابوحامد به زمین خورد، به طور معمول ترکش خمپاره باید با حاج حسین همان کاری می‌کرد که با ابوحامد کرد. 🔸آن خمپاره دست و سر ابوحامد را قطع کرد و نفرات پشت سر او هم شهید شدند اما عجیب بود که برای حاج حسین هیچ اتفاقی نیفتاد و فقط لباس‌هایش خاکی شد. 🔹در یکی از عملیات‌ها تیر به زیر قلب حاج‌حسین اصابت کرد، آن روز خون بدن حاج‌حسین را گرفته بود؛ بچه‌ها تصور کرده‌اند حاج‌حسین در حال شهادت است و شهادتین او را می‌گفتند، ناگهان حاج‌حسین چشمانش را باز کرد و گفت من هنوز زنده‌ام. ❤️همه این اتفاقات موجب شده بود اعتقاد خاصی به حاج‌حسین بادپا پیدا کنم. نقل از 👈 ▫️سردار مدافـــــع حـــــرم▫️ 🌷 《ســــالروز ولادتـــــ》🎊 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
✨﷽✨ #ڪـــلام‌_شهـــید دلتون رو گــرفتار این پیچ و خم #دنیا نڪنید این پیچ و خم دنیا انــــسان رو به باتــــلاق می‌برد و گـــرفتار می‌ڪند ازش نــــــجات هـــم نمیــشه پیدا ڪرد. #شهــید_احـــمد_ڪاظمی🌷 ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوچهل‌وهفت 👈این داستان⇦《 تیله‌های رنگی 》 ــــــــــــــ
🔻 👈این داستان⇦《 الهام نیامد؟! 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎انتخاب واحد ترم جدید ... و سعید، بالاخره نشست پای درس... در گیر و دار مسائل هر روز ... تلفن زنگ زد ... با یه خبر خوش از طرف مامان ...😍 🔹مهران ... دنبال یه مدرسه برای الهام باش ... این بار که برگردم با الهام میام ... 🔸از خوشحالی بال در آوردم ... خیلی دلم براش تنگ شده بود... مادر، اسکن آخرین کارنامه‌اش رو به ایمیل دایی محسن فرستاد ... نمراتش افتضاح شده بود ... شهریور ماه و ثبت نام با چنین نمرات و معدلی؟! ... کدوم مدرسه خوبی حاضر به ثبت نام می‌شد⁉️... 🔻به هر کسی که می‌شناختم رو زدم ... بعد از هزار جا رو انداختن ... بالاخره یه مدرسه حاضر به ثبت نام شد ... زنگ زدم که این خبر خوش رو به مامان بدم ... اما خبر دایی بهتر بود ... - الان الهام هم اینجاست ...🌸 🔹هر بار که تلفنی باهاش حرف می‌زدم ... خیلی پای تلفن گریه می‌کرد 😭... مدام التماس می‌کرد ... - بیاید، من رو با خودتون ببرید ... من می‌خوام پیش شما باشم ... 🔸مادرم پای تلفن می‌سوخت ... و من هر بار می‌پریدم وسط و تلفن رو می‌گرفتم ... اونقدر مسخره بازی در می‌آوردم تا می‌خندید ... هر چند، دردی رو دوا نمی‌کرد ... نه از الهام، نه از مادرم ... نه از من ... 💢حالا بیش از یک سال بود که هیچ تماسی📞 از الهام نداشتیم... و من حتی صداش رو نشنیده بودم ... ❤️دل توی دلم نبود ... علی‌الخصوص وقتی دایی اون جمله رو گفت ... صدام، انرژی گرفت ... - جدی؟ ... می‌تونم باهاش صحبت کنم❓ ... ▫️دایی رفت صداش کنه ... اما دوباره کسی که گوشی رو برداشت، خودش بود ... 🔻مادرت و الهام ... فردا دارن با پرواز🛩 میان مشهد ... ساعت ۴ بعد از ظهر فرودگاه باش ... 💢جا خوردم ... ولی چیزی نگفتم ... تلفن رو که قطع کردم ... تمام مدت ذهنم پیش الهام بود ... چرا الهام نیومد پای تلفن⁉️ ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1
🔷🔹🔹 ●نام⇦روح‌الله کافی زاده ●تولد⇦۱۳۵۹/۰۶/۲۶ ●شهادت⇦۱۳۹۲/۰۲/۱۴ ●شهر⇦اصفهان - نجف آباد ●مزار⇦گلزار شهدای نجف آباد 🔻محل شهادت: در حلب در حالی‌ که یک تانک را تعمیر می‌کرد مورد اصابت گلوله از ناحیه سر قرار گرفت و به شهادت رسید. ____✨🌹✨____ 🆔 @shahidane1