فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 لحظه اعلام خبر شناسایی پيكر مطهر شهيد مجيد قربانخانی به مادر بزرگوارشان..
مادر نازنینم چشمـت روشـــــن....
مبارک باشد بازگشت دردانهات...
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهید_مجید_قربانخانی🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#جنگ_تنبهتن_با_تکفیریها
💢صادق قبل از شهادت غریب به ۴۰ تکفیری را در جنگ تنبهتن به هلاکت رسانده بود.
🔺شهامت شهید شکیب در منطقه عملیاتی آنقدر بالا بود که تا نزدیکی چند قدمی تانکهای دشمن پیش میرفت و با تاکتیکها و شجاعت خاص خودش، آنها را منهدم میکرد.
🔻صادق در ماموریت خود در سوریه آنقدر ورزیده و شجاع بود که بسیاری از نیروهای خود را نجات داد و به عنوان یک فرمانده لایق ماموریتها را اجرا میکرد.
راوی 👈 همرزم شهید
▫️ مدافـــع حــــرم ▫️
#شهیــد_صـــــادق_شکیـــــب🌷
《ســــالروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#ڪلام_شهیـــــد
💢 از توصیه های زبانی حاج آقا به ما این بود که پیرو ولایت فقیه باشیم، سعی کنیم اعمالمان طوری باشد که دل امام زمان (عج) شاد بشود و سعی کنیم با اعمالمان به امام عصر (عج) خدمت کنیم.
🔻در مورد رعایت حجاب خیلی به ما توصیه میکردند و میگفتند که مراقب باشیم دچار غفلت از نفس خودمان نشویم زیرا شیطان از غفلت ما استفاده میکند و مسیر ما را دچار انحراف خواهد کرد.
راوی 👈 همسر شهید
▫️ مدافـــع حــــرم ▫️
#شهیــد_روزبـــــه_هلیسایـــــی🌷
《ســــالروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجاهوسوم
《 حمله چند جانبه 》
🖇ماجرا بدجور بالا گرفته بود … همه چیز به بدترین شکل ممکن … دست به دست هم داد تا من رو خورد و له کنه …
🔹دانشجوها، سرزنشم میکردن که یه موقعیت عالی رو از دست داده بودم … اساتید و ارشدها، نرفتن من رو یه اهانت به خودشون تلقی کردن … و هر چه قدر توضیح میدادم فایدهای نداشت … نمیدونم نمیفهمیدن یا نمیخواستن متوجه بشن … 😔
🏢دانشگاه و بیمارستان … هر دو من رو تحت فشار دادن که اینجا، جای این مسخره بازیها و تفکرات احمقانه نیست … و باید با شرایط کنار بیام و اونها رو قبول کنم …
🔸هر چقدر هم راهکار برای حل این مشکل ارائه میکردم …فایدهای نداشت … چند هفته توی این شرایط گیر افتادم …شرایط سخت و وحشتناکی که هر ثانیهاش حس زندگی وسط جهنم رو داشت …
🔻وقتی برمیگشتم خونه … تازه جنگ دیگهای شروع میشد… مثل مردهها روی تخت میافتادم … حتی حس اینکه انگشتم رو هم تکان بدم نداشتم …
🔻تمام فشارها و درگیریها با من وارد خونه میشد … و بدتر از همه شیطان …کوچکترین لحظهای رهام نمیکرد … در دو جبهه میجنگیدم …
🔹درد و فشار عمیقی تمام وجودم رو پر میکرد …نبرد بر سر ایمانم و حفظ اون … سختتر و وحشتناک بود… یک لحظه غفلت یا اشتباه، ثمر و زحمت تمام این سالها رو ازم میگرفت … دنیا هم با تمام جلوهاش … جلوی چشمم بالا و پایین میرفت … میسوختم و با چنگ و دندان، تا آخرین لحظه از ایمانم دفاع میکردم …
💠حدود ساعت ۹ … باهام تماس گرفتن و گفتن سریع خودم رو به جلسه برسونم …
🍀پشت در ایستادم … چند لحظه چشمهام رو بستم … بسم الله الرحمن الرحیم … خدایا به فضل و امید تو …
🔻در رو باز کردم و رفتم تو … گوش تا گوش … کل سالن کنفرانس پر از آدم بود … جلسه دانشگاه و بیمارستان برای بررسی نهایی شرایط …
💠رئیس تیم جراحی عمومی هم حضور داشت …
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
Taheri babolharam.mp3
2.46M
💕💕💕
🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا
🕊💚🕊
⇦ به نفس ...↯↯
حاج محمدرضا #طاهری
کربلایی حسین #طاهری💕
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
💕💕💕 🕊💕سرود زیبا ویژۀ میلادِ گل سرسبد عالم حضرت بقیه الله العظم مهدی موعود روحی له الفدا 🕊💚🕊 ⇦ به نف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔅✨ ﷽ ✨🔅
#کلام_نور
🌺 وَ لاٰ تَرْكَنُوا إِلَى اَلَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ اَلنّٰارُ وَ مٰا لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ أَوْلِيٰاءَ ثُمَّ لاٰ تُنْصَرُونَ
🍃 و به کسانى که ستم کردهاند متمایل مشوید که آتش [دوزخ] به شما مىرسد، و در برابر خدا براى شما دوستانى نخواهد بود، و سرانجام یارى نخواهید شد.
#سوره_هود_آیه_۱۱۳
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#برگے_از_خاطراٺ
🔴《 نیمه شعبان 》
🍃عصر روز نیمه شعبان ابراهیم وارد مقر شد، همان روز بچهها دور هم جمع شدیم؛ از هر موضوعی صحبت به میان آمد تا این که یکی از ابراهیم پرسید:
بهترین فرماندهان در جبهه را چه کسانی میدانی و چرا؟!
🍃ابراهیم کمی فکر کرد و گفت: تو بچههای سپاه هیچکس را مثل محمد بروجردی نمیدانم محمد کاری کرد که تقریبا هیچ کس فکرش را نمیکرد، در کردستان با وجود آن همه مشکلات توانست گروههای پیشمرگ کرد مسلمان را راهاندازی کند و از این طریق کردستان را آرام کند.
🍃در فرماندهان ارتش هم هیچکس مثل سرگرد علی صیاد شیرازی نیست، ایشان از بچههای داوطلب سادهتر است، آقای صیاد قبل از نظامی بودن یک جوان حزباللهی و مؤمن است.
🍃از نیروهای هوانیروز، هرچه بگردی بهتر از سروان شیرودی پیدا نمیکنی، شیرودی در سرپل ذهاب با هلیکوپتر خودش جلوی چندین پاتک عراق را گرفت. با این که فرمانده پایگاه هوایی شده آنقدر ساده زندگی میکند که تعجب میکنید! ...
🍃همان روز صحبت به اینجا رسید که آرزوی خودمان را بگوئیم.؛ هرکسی چیزی گفت، همه منتظر آرزوی ابراهیم بودند. ابراهیم مکثی کرد و گفت: آرزوی من شهادت هست ولی حالا نه! من دوست دارم در نبرد با اسرائیل شهید شوم!
راوی 👈 جمعی از دوستان
❣هـــــادی دلهـــــا❣
#شهیــد_ابراهیـــــم_هـــــادی🌷
《ســــالــــروزولادتــــــــ》
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#فرازےازوصیتـــــنامہ⇩⇩
✍به نام او و به یاد او که همه چیزم از اوست وجودم، معبودم، معشوقم و زندگیام اوست و بازگشتم نیز به سوی اوست.
🔹پروردگارا اینک احساس میکنم که قصد بخششم را داری پس آمادگی هجرت را نیز به من عطا کن، خدایا از تو میخواهم ابتدا پاکم کنی بنحوی که بخود آیم از خواب غفلت بیدار و آماده رفتن شوم آنگاه رهسپارم کنی.
🔸خدایا توفیق ده که ادامه دهنده راه شهدا باشم.
#شهیــد_حمید_ربانی_نوغانی🌷
《ســــالروزشهــــادتــــ》🕊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#فـــــرازےازوصیتـــــنامہ⇩⇩
✍ پروردگارا!
قافله شهیدان ایران و محرومان در افق خونبار انقلاب در حرکت است، ما را بدان متصل کن..
▫️خدایا!
ما را بصیرتی ده که به هر چه مینگریم تو را ببینیم..
▫️یکی از آیات و نشانههای رحمت خداوند انقلاب عظیمالشأن اسلامی است که ما با درک انقلاب بسیاری از آیات خدا را بیشتر و بهتر درک کردیم..
▫️اگر این انقلاب نبود، ایثارها و فداکاریها و حماسه آفرینیها در جبههها شکل نمیگرفت و اگر این انقلاب نبود، ما شاهد جوانانی نبودیم که چون حضرت علیاکبر (ع) در راه امام خود جان هدیه کنند و چون حضرت قاسم (ع) شهید شوند.
●|دکتـــــر داروساز|●
#شهیــد_محمدمهدی_فقیهی🌷
《ســــالروز ولادتــــــــ》🎊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻 #قسمتــــ_صدوسیوسه 👈این داستان⇦《ابراهیم》 ــــــــــــــــــــــــ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمتــــ_صدوسیوچهار
👈این داستان⇦《 والله خیر حافظا 》
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎اشک توی چشمم حلقه زد ...
🍃✨خدایا ... من بهت اعتماد دارم ... حتی وسط آتیش ... با این امید قدم برمیدارم ... که تمام این مسیر به خواست توئه... و تویی که من رو فرستادی ... ولی اگر تو نبودی ... به حق نیتم ... و توکلم نگهم دار و حفظم کن ... تو رو به تسبیحات فاطمه زهرا قسم ...
▫️از جا بلند شدم و رفتم سمت اتوبوس ...
🍃✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ... اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ... لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ ...
🔹و اولین قدم رو گذاشتم روی پلههای اتوبوس ... مسئول گروه ... توی در باهام سلام و احوال پرسی کرد ...
🔸داداشت گفت حالت خوب نیست ... اگه خوب نیستی برگرد ... توی کوه حالت بهم بخوره ممکنه نشه کاری برات کرد ... وسط راه میمونی ...
💢به زحمت خودم رو کنترل کردم و لبخند زدم ...
نه خوبم ... چیزی نیست ...
▫️و رفتم سمت سعید ... نشستم بغلش ...
- فکر کردم دیگه نمیای ...
- مگه تو دار دنیا چند تا داداش دارم ... که تنهاشم بزارم؟ ...
🍀تکیه دادم به پشتی صندلی ... هنوز توی وجودم غوغایی به پا بود ... غوغایی که قبل از اینکه حتی فرصت آرام شدن پیدا کنه ... به طوفان تبدیل شد ...
🔻مسئول گروه از جاش بلند شد و چند قدم اومد جلو ...
سلام به دوستان و چهرههای جدیدی که تازه به گروه ما ملحق شدن ... من فرهادم ... مسئول گروه و با دو نفر دیگه از بچه ها ... افتخار همراهی شما و سرپرستی گروه رو داریم ...✨🍀
۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰
#ادامــــــہ_داردـ ـ ـ
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#زندگی_به_سبک_شهدا
🔴 #گنـاههای_ڪوچڪ
➣●یڪ روز مریم آمد و گفت: به من یڪ روز مرخصی بده. رفت و شب برگشت، دیدم سخت راه میرود!
پرسیدم: "تصادف ڪردی؟"
جوابی نداد...
➣●پاپیچش شدم تا بالاخره گفت ڪه روی لولههای نفت ڪه خدا میداند توی آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میشدند #پا_برهنه_راه_رفته!
➣●پرسیدم: چرا این ڪار رو ڪردی؟
گفت: غـافـل شده بودم این ڪار رو باید میڪردم تا یادم بیاید چه آتشی در آخرت منتظـر من است.
➣●گفتم: تو ڪه جز خدمت ڪاری نمیڪنی.
گفت: فڪر میڪنی!
🔻بعضی اشارهها، بعضی سڪوتهای نه به جا؛ همهی اینها گناهای ڪوچیڪیه ڪه تڪرار میڪنیم و برامون عادی میشن.
▒نماد رشادت و مجاهدت زن ایرانی▒
#شهیــده_مریـــــم_فرهانیـــــان🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
✨﷽✨ #آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم 🔴《 تفحص 》 🍃اواخر دهه هفتاد، بار دیگر جستجو در منطقه فکه آغاز شد،
✨﷽✨
#آشنـــــایے_با_ابراهیـــــم
🔴《 برخورد با دزد 》
🍃نشسته بودیم داخل اتاق، مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد، شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
🍃بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در، یکی از بچههای محل لگدی به موتور زد، دزد با موتور نقش بر زمین شد!
🍃تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد، چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب، درد میکشید که ابراهیم رسید موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
🍃رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ...
🍃دزد گریه میکرد، بعد به حرف آمد: همه اینها را میدانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمدهام، مجبور شدم.
🍃ابراهیم فکری کرد، رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدا را شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد. از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش.
🍃مال حرام زندگی را به آتش می کشد، پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
راوی 👈 عباس هادی
══💖══════ ✾ ✾ ✾
💖 روزی که به دنیا آمدی
هرگز نمیدانستی زمانــی میرسد که
آرامشبخش روح و روان ما میشوی 💖
🌷 #شهیـد_ابراهیـــــم_هـــــادی🌷
🎊🎉سالروز میلادت مبارک🎉🎊
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز #زندگے_نامه شهید سیدعلی حسینی •┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ •• 🌸بِسمِ رَ
﷽
#رمان_بــدون_تـــو_هرگـــز
#زندگے_نامه
شهید سیدعلی حسینی
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈ ••
🌸بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸
#قسمت_پنجاهوچهارم
《 پله اول 》
🖇پشت سر هم حرف می زدن … یکی تندتر … یکی نرم تر …یکی فشار وارد می کرد … یکی چراغ سبز نشون می داد …همه شون با هم بهم حمله کرده بودن … و هر کدوم، لشکری از شیاطین به کمکش اومده بود … وسوسه و فشار پشت وسوسه و فشار … و هر لحظه شدیدتر از قبل …
پلیس خوب و بد شده بودن … و همه با یه هدف … یا باید از اینجا بری … یا باید شرایط رو بپذیری …
من ساکت بودم … اما حس می کردم به اندازه یه دونده ماراتن، تمام انرژیم رو از دست دادم …
به پشتی صندلی تکیه دادم …
– زینب … این کربلای توئه … چی کار می کنی؟ … کربلائی میشی یا تسلیم؟ …
چشم هام رو بستم … بی خیال جلسه و تمام آدم های اونجا…
– خدایا … به این بنده کوچیکت کمک کن … نزار جای حق و باطل توی نظرم عوض بشه … نزار حق در چشم من، باطل… و باطل در نظرم حق جلوه کنه … خدایا … راضیم به رضای تو …
با دیدن من توی اون حالت … با اون چشم های بسته و غرق فکر … همه شون ساکت شدن … سکوت کل سالن رو پر کرد…
خدایا … به امید تو … بسم الله الرحمن الرحیم …
و خیلی آروم و شمرده … شروع به صحبت کردم …
– این همه امکانات بهم دادید … که دلم رو ببرید و اون رو مسخ کنید … حالا هم بهم می گید یا باید شرایط شما رو بپذیرم … یا باید برم …
امروز آستین و قد لباسم کوتاه میشه و یقه هفت، تنم می کنید… فردا می گید پوشیدن لباس تنگ و یقه باز چه اشکالی داره؟ … چند روز بعد هم … لابد می خواید حجاب سرم رو هم بردارم …
چشم هام رو باز کردم …
– همیشه … همه چیز … با رفتن روی اون پله اول … شروع میشه …
سکوت عمیقی کل سالن رو پر کرده بود …
✍ ادامه دارد ...
•┈┈┈••✾•🔸🔶🔸•✾•┈┈┈•
#ارسال_انٺقاداٺ_و_پیشنهاداٺ_به
#آیدی_خادم_کانال🔰
👉 @MODAFEH14
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1
✨﷽✨
#درس_اخلاق
🔴 ️خوابی که مادربزرگ شهید جهاد مغنیه دید..
🔹دو هفته بعد از شهادت جهاد، خواب دیدم آمده پیشم، مثل زمانی که هنوز زنده بود و به من سر میزد و میآمد پیشم. گفتم: جهاد، عزیز دلم، چرا اینقدر دیر آمدی؟ خیلی منتظرت بودم.
🔸جهاد گفت: بازرسیها طول کشید، برای همین دیر آمدم. در عالم خواب یادم نبود شهید شده، فکر کردم بازرسیهای سوریه را میگوید. گفتم: مگر تو از بازرسی رد میشوی؟
🔹گفت: آره، بیشتر از همه سر بازرسی نماز ایستادم. با تعجب گفتم بازرسی چی؟
🔸گفت: بازرسی نماز. و ادامه داد، بیشتر از همه چیز از #نماز صبح سؤال میشود. نماز صبح. تازه یادم آمد جهادم شهید شده. پرسیدم: حساب قبر چی؟
🔹گفت: شهدا حساب قبر ندارند. حسابی در کار نیست. ما هم الان کارمان تمام شد و راه افتادیم...
▫️مدافـــــع حـــــرم▫️
#شهیــد_جهـــــاد_مغنیـــــه🌷
____✨🌹✨____
🆔 @shahidane1