eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌹 آیات187و188سوره آل عمران 🌸 وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاَقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتاَبَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَاتَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُون (187) لا تحسبن الذين يفرحون بمآ أتوا و يحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب أليم (188) َ 🍀 ترجمه: و وقتی كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب (آسمانى) داده شد، پیمان گرفت كه حتماً باید آن را براى مردم بیان كنید و كتمانش نكنید. پس آنها آن (عهد) راپشت سر خویش انداختند و به بهاى كمى مبادله كردند، پس چه بد معامله اى كردند. (187) گمان مبر کسانی که به آنچه انجام داده اند شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه انجام نداده اند ستایش شوند، پس گمان نبر که برای آنها نجاتی از عذاب است بلکه برای آنها عذابی دردناک است. (188) 🌷 : گرفت 🌷 : پیمان محکم 🌷 : داده شدند 🌷 : بايد آن را بیان کنید 🌷 : پنهان نکنید 🌷 : پشت سر انداختند 🌷 : مبادله کردند، یعنی چیزی را با چیزی معامله کردند 🌷 : بهای ناچیزی 🌷 : پس چه بد است 🌷 : شادمانی می کنند 🌷 : انجام دادند 🌷 : دوست مى دارند 🌷 : ستايش می شوند 🌷 : نجات 🌷 : براى آنها 🌷 : دردناک 🌸 در شب تاریک، را پیش روی خود قرار می دهند تا راه را نشان دهد در این دنیای تاریک و ظلمانی، را هم باید پیش روی خود قرار دهیم تا راه را نشانمان دهد و اگر کلام خدا و کتاب خدا را پشت سر بگذاریم به بیراهه می رویم و دچار گرفتاری و ضرر خیلی بزرگی می شویم. برای نمونه یهود و نصارا کتاب خدا و کلام خدا را پشت سر گذاشتند که در این آیات به آن اشاره شده است. 🔴 : جمعی از یهود به هنگامی که آیات کتاب آسمانی خویش را تحریف و کتمان می کردند، از این عمل خود بسیار شاد و مسرور بودند و در عین حال دوست می داشتند که مردم آنها را عالم و دانشمند و حامی دین و وظیفه شناس بدانند که این آیات نازل شد. 🌸 و إذ أخذ الله ميثاق الذين أوتوا الكتاب لتبیننه للناس و لا تکتمونه: و وقتی که از کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شد، پیمان محکم گرفت که حتماً بايد آن را برای مردم بیان کنید و کتمانش نکنید. امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند: خداوند از اهل كتاب پیمان گرفت كه آنچه درباره ى حضرت محمّد صلى الله علیه وآله در و آمده است براى مردم بگویند و كتمان نكنند. فنبذوه ورآء ظهورهم: پس آنها آن (عهد) را پشت سر خویش انداختند. اما اهل کتاب با این همه در این پیمان محکم الهی خیانت کردند و حقایق کتاب های آسمانی را کتمان نمودند. 🌸 سپس اشاره به دنیا پرستی شدید آنها می کند که به خاطر منافع خویش و بهای ناچیز حقایق الهی را کتمان کردند. و اشتروا به ثمنا قليلا فبئس ما يشترون: و آن را به بهای ناچیزی مبادله کردند، پس چه بد معامله ای کردند. اگر چه این آیه درباره دانشمندان و است ولی هشداری به مسلمانان هم است که آنها در تبیین و روشن ساختن فرمان های الهی و معارف دینی بکوشند و هیچ جایی حق را ناحق نکنند و در مقابل ناحق سکوت نکنند. 🌸 گروهی از که حقایق را کتمان کردند انتظار ستایش و تقدیر دارند که آیه 188 سوره آل عمران به پیامبر می فرماید: لا تحسبن الذین یفرحون بمآ أتوا و يحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا: گمان نبر کسانی که به آنچه انجام داده اند شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه انجام نداده اند ستایش شوند. سپس می فرماید: فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب أليم: پس گمان نبر که برای آنها نجاتی از عذاب است بلکه برای آنها عذابی دردناک است. 🔹 پيام های آیات187و188سوره آل عمران ✅ براى هدایت مردم، از دانشمندان پیمان مخصوص گرفته است. ✅ بیان باید به نوعى باشد كه چیزى براى مردم مخفى نماند. ✅ وظیفه ى ، تبیین كتاب آسمانى براى مردم است. ✅ انگیزه ى سكوت دانشمندان از بیان حق، رسیدن به مال و مقام و یا حفظ آن است. ✅ به تنهایى براى سعادت و نجات كافى نیست، بى اعتنایى به مال و مقام نیز لازم است. ✅ عمل به و تعهّدات الهى ارزش والا دارد. ✅ رذایل اخلاقی ، هلاکت قطعی را به دنبال دارد. ✅ گناهکار ممکن است پشیمان شده و توبه کند و نجات باید ولی افراد مغرور حتی درصدد توبه بر نمی آیند، لذا امیدی به نجات آنان نیست. 🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
هدایت شده از  امام زادگان عشق
وتا‌ابد‌بہ‌آنانکہ.. پلاکشان‌را‌از‌گردن‌خویش‌درآوردنـد تا‌مانند‌مادرشان‌گمنـام‌و‌بۍ‌مزار‌بمانند‌ مدیونیـم...💔! ‌ سلام ✋ ‍🌹دایی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
[در غربت مرگ ،بیم تنهایی نیست یاران عزیز آن طرف بیش ترند]🌱 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#Sahebe Keshvare Ma_F.mp3
9.13M
📼 نماهنگ انقلابی « صاحب کشور ما » ✍️🎙جواد کنعانی 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
: محمد علی جعفری دعادعا میکردم نیمه شعبان به دنیا .بیاید خبری نشد. دکتر گفت شنبه بیا برای معاینه ۲۲ ،شعبان ۲۳ دی. تا صبح هوف هوف برف بارید فرهاد دستم را محکم چسبیده بود که لیز .نخورم نه ماه بار شیشه را با تمام سختی هایش گذرانده بودم با آژانس رفتیم بیمارستان دی. تازه تأسیس بود و خصوصی و برای از ما بهتران هزینه اش را به جان خریدیم فرهادمیگفت میخوام وجدانم راحت باشه که هیچ کم و کسری نذاشتم خانم دکتر شیفت بخش زنان پرسید شما برای وضع حمل اومدی؟» گفتم «نه به من تاریخ الان رو ندادند گفت ما علائم رو داریم میبینیم شما آماده ای!» داخل یکی از اتاقها بستری شدم. لباس فرم بیمارستان را پوشیدم روی تخت به پهلو دراز کشیدم از داخل پنجره درخت ها را دیدم که انگار لباس برفی پوشیده بودند سفیدی بیرون اتاق شادی میریخت در دلم به نوزادم گفتم :چقدر قدمت مبارکه امروز همه زمین پر از برکت خدا شده محمد حسین یک ربع به سه بعد از ظهر به دنیا آمد. توی اتاق زایمان دیدمش داشتم الحمد لله میگفتم که بیهوش شدم تا چشم باز کردم مادرم را دیدم با چه ذوقی گفت: «چه پسر کاکل زری ای آوردی به خودش می بالید که مردم دور بچه ات جمع شده بودند و تماشایش میکردند یکی از همراه ها ازم پرسید خانم چی خوردی که پسرت این قدر خوشگل شده؟!» زیر لب ماشاء الله میگفتم سه کیلو و هفتصد و بیست گرم بود؛ با پنجاه و یک سانت قد. تپل و سفید. 👇👇👇
فکر میکردی کله گردش را همین الان با ماشین چهار زدی؛ یکدست و پرمو و بور. فرهاد ولخرجی کرد؛ به نگهبان دم در تا پرستارهای بخش زنان پول و شیرینی داد. با اینکه تجربه مادری داشتم، مثل شکم اولی ها ندید بدید بازی در می آوردم از بیمارستان که مرخص شدم بچه را ندادم به کسی که بیاردش. دلم نمیآمد ازم جداش کنم چسباندمش تنگ بغل؛ توی پله ها توی آسانسور توی راهرو تا پای ماشین. توی آن بریز بریز برف، مادرم جوش جوش میزد که بچه را خوب بپوشان طاقت نمی آوردم مدام پتو را از صورتش کنار میزدم نگاهش میکردم و ناز و قربانش میرفتم سرم را گیج و ویج بردم نزدیک .دهانش جیغ نیمه بنفشی از ته حلقم بیرون پرید مادرم خشکش زد این چرا خرخر میکنه؟! مادرم غیظ کرد ،نصفه عمر شدم خب خوابه ندیده بودم شیرخواره ای خرخر کند. با پس زمینهٔ ذهنی ام مدام نگرانش بودم. مجتبی دم در منتظرمان بود صبرش نبود بچه را ببریم داخل تا ببیندش. داخل که آمدیم کتش را پهن کرد روی زمین پا کرد توی یک کفش که بگذاریدش داخل .کتم آستینهای کت را جورواجور میانداخت روی بچه و قاه قاه میخندید یک عرق چین سفید کوچک گذاشتم سرش همه میخندیدند که پسرت شبیه حاجی ها شده از همان ساعات اول مقید شدم باوضو شیر بدهم از اول تا آخر شیر خوردن محمد حسین تمام حواسم را جمع میکردم بسم الله میگفتم نیت میکردم خدایا به بنده ات خدمت می کنم تا بتونه برات خوب بندگی کنه تا سیر شدن بچه اللهم کل لولیک و انا انزلنا میخواندم گاهی هم روضه هایی که از مرحوم کافی شنیده بودم ،با خودم زمزمه میکردم چکه چکه های اشکم را با سرانگشتم میگرفتم و میمالیدم روی صورتش میخواستم شیری که میخورد طعم روضه امام حسین بدهد. شبها که همه خواب بودند روی محمد حسین چهار دست و پا نیم خیز میشدم فقط نگاهش میکردم پلک نمیزدم توی دلم ذوق میکردم دندانهایم را به هم می سابیدم مادربزرگم دیده بود صبح بهم گفت: «مگه تو دیوانه ای؟ مگه تا حالا بچه نداشتی؟ اگر یه غریبه تو رو ببینه میگه خدا نکرده شاید بچه اش عیبی داره که این طور خیره خیره نگاش میکنه به ظاهر میخندیدم ولی درونم آشوب بود این دلواپسی تا روز دهم ادامه داشت. وقتی دکتر گفت بچه رشد جنینی بسیار خوبی داشته نفس راحتی کشیدم ،قدش وزنش دور سرش دور سینه اش و دور بازوش همه بالای نمودار رشد بود از آن به بعد هرجا چراغ روضه ای روشن بود سعی میکردم شرکت کنم به این بهانه که در آنجا به محمدحسین شیر بدهم. روزهایی هم که از قبل مشخص بود قرار است برویم روضه، در خانه بهش شیر نمیدادم حتی اگر بهانه میگرفت. به هر زحمتی بود آرامش میکردم تا برسیم به مجلس... ⬅️ ادامه دارد .... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا