eitaa logo
امام زادگان عشق
90 دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4.4هزار ویدیو
352 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷〰🌷〰🇮🇷〰🌷〰🌷 💠 حاج قاسم، حاج احمد مرا ببر... در مستند" نامه ای به احمد" شهید سردار حاج قاسم سلیمانی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه اگر بخواهد به همرزم شهیدش سردار فاتح خرمشهر حاج احمد کاظمی حرف یا نامه ای بنویسد چه می گوید ، ایشان فرمودند : الهی دردت بخوره تو سرم ، اصطلاح من بود نسبت به احمد آنچه مکنونات قلبی من است ، از دورت بگردم . من واقعا دلم می خواست خدا هر چه سریعتر مرا به او ملحق کند . به او اگربنویسم ، این را خواهم نوشت : " من را ببر ". منبع : سايت مشرق 💠 کجایند مردان بی ادعا چند ساعت بعد از اینکه زلزله ی بم رخ داد ، شهید حاج احمد کاظمی با من تماس گرفت و گفت : می خواهیم با سردار قاسم سلیمانی برای کمک رسانی به بم برویم . از من خواست تا به سرلشگر صفوی اطلاع دهم . آن زمان من رئیس دفتر سردار صفوی بودم . صبح موضوع را به سردار صفوی اطلاع دادم و ایشان هم به سرعت به بم رفت . وقتی رسید دید شهید کاظمی یکسر برانکاردی را گرفته و سر دیگرش در دست حاج قاسم است و در حال جا به جا کردن مجروحین هستند . در اربعین شهادت شهید کاظمی او را در خواب دیدم و احوالش را پرسیدم گفت : خوبم و ادامه داد که ماجرای بم را به خاطر داری ؟ کاری که آنجا انجام دادیم اینجا نتیجه داد . این حرف را شهید کاظمی ای زد که در زمان نبرد هشت ساله و در فتح خرمشهر و در عرصه های نظامی اثرگذار بود ، با این وجود حرفی از آن نمی زند و به خدمت جهادی اشاره می کند و سالها بعد همان خدمات رسانی در بم نیز دست شهید سلیمانی را گرفت . به نقل ازسردار نصرالله فتحیان 📚من هستم ... 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
از شهید یحیی السنوار فصل دهم فردای آن روز که برادرم محمود از مصر به غزه آمد، یکی از دانشجوی دیگر هم، از کسانی بود که از مصر برای گذراندن تعطیلات تابستانی به نوار غزه بازگشته بود در جریان بازرسی او نامهای حاوی لیستی از اسامی گروهی از جوانان فلسطینی که در مصر سازماندهی شده بودند دستگیر شده بود که میخواستند تحت رهبری جنبش فتح عملیات چریکی را آغاز کنند. و در این لیست نام محمود هم بود و بر همین اساس دستگیر و مورد بازجویی قرار گرفت محل تحقیق در زندان غزه به دلیل شکنجه و ظلم و پوست انداختن کسانی که وارد آن میشدند (سلاخی خانه نامیده میشد) ساختمانی بود با راهرویی در وسط محل به عرض حدود چهار متر و طول بیست متر، در دو طرف آن اتاقهایی با اندازه های مختلف باز می شد که در آن تحقیق انجام میدادند در این راهرو ،طولانی بازداشت شدگان روی زمین مینشینند یا صورت به دیوار توقف می کنند سرشان را تا شانه ها با کیسه های پارچه ای ضخیم پوشانده و دستهایشان را پشت سرشان بسته اند. سربازها دور آنها می چرخند و بدون وقفه سیلی میزنند و لگد میزنند اگر سربازان احساس کنند که متهم لحظه ای به فکری رفته یا چرت و پینکی زده است آب سردی روی او می ریزند... هر از چند گاهی یکی از بازداشت شدگان به یکی از اتاقهای کنار کشیده میشوند جایی که کیسه را از سرش بر می دارند تا در مقابل گروهی از بازرسان مورد باز جویی قرار گیرند آنها عربی با لهجه عبری صحبت می کنند. هزاران سوال از او میپرسند و بدون وقفه به او لگد، ضربه و سیلی میزنند یکی از بازرسان نقش دوستی را بازی می کند که مشتاق دستگیری است و او را از دست بازرس مهاجم خشن که فقط لگد و سیلی میزند در نقش آدم خوبه ظاهر میشود و میگوید او را رها کنید، من با او صحبت میکنم . میدانم که زدن فایده ای ندارد و می دانم که می خواهد اعتراف کند و وانمود میکند که میخواهند به او حمله کنند و او آنها را از اتاق بیرون میکند بنابراین بیرون می روند و او با کلمات شیرین با متهم صحبت میکند و سعی می کند تا او را متقاعد به اعتراف کند ، چون انکار فایده ای ندارد و همه چیز معلوم است و به او حمله میکنند و او را می زنند و شکنجه میکنند تا اعتراف کند پس چه لازم است؟ اگر موفق به گرفتن اعتراف شد، برایش یک سیگار روشن میکند یا یک پیاله چای میآورند از متهم می خواهند که آن اعترافات را بنویسد و اگر موفق نشد بر میگشتند تا به زور مأموریت خود را به پایان برسانند... بازداشتی را در حالی که دستانش با دستبند آهنی از پشت بسته شده و کیسه ای پارچه ای روی سر و صورت بسته است به پشت پرتاب میکنند و یکی از آنها روی سینه اش مینشیند تا خفه شود و روی کیسه آب میریزد و دیگری روی شکمش می ایستد و سومی چوکی را بین پاهایش قرار میدهد تا از یکدیگر جدا شوند و روی صندلی مینشیند و نفر چهارم بیضه های او را فشار میدهد و دو نفر دیگر که هر کدام یکی از پاهایش را محکم می گرفتند به صورت دوره ایی هر گاه یک دوره تمام میشد چند ثانیه آن را از دور دوم جدا میکردند و بازداشتی را به همین ترتیب روی میز بلندی میانداختند و همان روشها را روی او تمرین میکردند و دستانش با غل و زنجیر آهنی از پشتش بسته می بود. سپس دستانش را به گلویش یا به لوله ای که در بالای دیوار ثابت بود بسته میشد جایی که تقریباً آویزان می شد، نوک انگشتانش تقریباً زمین را لمس میکند و سرش با یک کیسه یا بیش از یک کیسه پوشیده میشود. در معرض ضربات مشت و لگد به شکم و به سرتاسر بدن او و ریختن آب سرد بر روی او و گاهی اوقات پنکه برقی روی او روشن می کنند هوا سرد میشود و فرد احساس میکرد بدنش یخ میزند محمود در بازجویی در سلاخی (خانه زندان غزه تحت همه این روش ها و شیوه های دیگر قرار گرفت تا اینکه قدرتش ضعیف شد و دیگر ندانست که اوست. بنابراین، در طول چهل روز، به ندرت خواب میشد غذا میچشید یا آب را با بدن خود لمس می کرد. در لحظاتی که از ترس مرگ میخواستند کمی به او دلداری بدهند او را در یکی از سلولها که اتاق کوچکی به عرض یک و نیم متر و طول دو و نیم متر بیشتر نبود میگذاشتند.. ادامه دارد ...‌ 🔻... 👇 🌷〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰🌷