eitaa logo
امام زادگان عشق
94 دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
7.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در محضر ولایت سخنرانی های بصیرتی از رهبر عزیزمان حضرت آیت الله خامنه ای « مدظله العالی» 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🌿🌼بسم الله الرحمن الرحیم🌼🌿 🌺سلام علیکم🌺 🇮🇷دهه فجر بر فجر آفرینان مبارک🇮🇷 ❥◎🌺•❥•═┅•❥•🌸◎❥• سوره انعام 🌺بسم الله الرحمن الرحیم✨ وَ كَذَّبَ بِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ الْحَقُّ قُلْ لَسْتُ عَلَيْكُمْ بِوَكِيلٍ «66» و قوم تو اين قرآن را تكذيب كردند، با آنكه سخن حقّى است، بگو: من وكيل و عهده‌دار ايمان آوردن شما نيستم پیامها: - چون راه شما حقّ است، از تكذيب مردم نگران نباشيد. - تو مسئول وظيفه هستى، ضامن نتيجه نيستى. 🌤🌤 ﷽❣ ❣﷽ ✨مهدی جان✨ صبحها را به سلامی به ‌تو پیوند زنم🖐️ ای سرآغازترین روز خدا، صبح بخیر🍀 به امیدی ڪه جوابی ز شما می آید🍁 گفتم از دور سلامے به شما... صبح بخیر💚 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ┄✨✼ حدیث هفته 🍃🕌🍃✼✨ پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: لایَستَکمِلُ عَبدٌ حَقیقَةَ الإیمانِ حَتَّی یَدَعَ المِراءَ وَ إن کانَ مُحِقّاً. هیچ کس حقیقت ایمان راکامل نمی کند مگر اینکه جدال لفظی را رها کند، هر چند حق با او باشد. 📚بحارالانوار ج۲،ص۱۳۸ •┈┈••✾❀🌸❀✾••┈┈• 🌹شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات🌷 فرازی از وصیت‌نامه  طلبه شهید «سید محمدمهدی حسینی کاشانی» چه شیرین است جان دادن در راه معبود و چه جان افزاست به میهمانی دوست شتافتن چه جانانه است جان دادن به جان آفرین چه خوش است به بزم عاشقان رفتن به جمع دوستان عاشق،شهیدان شاهد منادیان آزادی شهیدان ره آزادی مظلومان صدیق گمنامان جان بر کف،معبودا خودت مرا ببخش العفو گناهانم بسیار است،کسی جز تو ندارم کوتاهی در فرایض و….توارحم الراحمینی و، اما تو مادر بدان که در امانت خیانت نکردی و چه خوش است رد کردن امانت به صاحبش که همانامعبوداست وتو پدر که مشوق من بودی و مربی من مرا که به دیدار دوست و در فراق من صبر کن 🌺🌺🌺   ......... 🇮🇷مناسبتهای هفته🇮🇷 .......... ❄️ بهمن ماه❄️ ۱۲-بازگشت امام خمینی(ره) به میهن اسلامی و آغاز 💐دهه مبارک فجر| ۱۴- روز فناوری فضایی- 🌼ولادت امام محمدباقر(ع)-🙏 لیله الرغائب 🌺تعجیل درامرفرج امام زمان(عج)۱۰صلوات
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاد بود شهید حاج قاسم سلیمانی و ۴۲۳شهید مدافع حرم روز ۱۲بهمن همزمان با آغاز چهل و سومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در مصلی قدس بعد از نماز عشاء 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
شرح ماجرای هشتم بهمن 1357 قتل عام مردم بی گناه کشتار عده ای از جوانان و نوجوانان بی گناه قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی « حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه به‌وسیله‌ی دولت دست‌نشانده‌ی آمریکا انجام گرفت به جای خود» در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستاده‌ی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یک‌جوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند او در خاطرات خودش می نویسد «اینها اسناد تاریخی است» و می گوید من به ژنرال قره‌باغی گفتم که در مواجهه‌ی با مردم ، لوله‌ی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لوله‌ی تفنگها را پایین آوردند، عدّه‌ای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر می گوید؛ قره‌باغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایده‌ای نکرد، مردم عقب نرفتند، آن‌وقت هایزر می گوید من دیدم این ژنرال‌های شاه چقدر کودکانه فکر می کنند؛ یعنی باید ادامه می دادند، باید مرتّب می کُشتند.
ببینید این رژیمِ دست‌نشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتل‌عام هم‌وطنان را به ارتشبد ایرانی می دهد و این به دستور او و به توصیه‌ی او عمل می کند و چون فایده‌ای ندارد، می رود به او می گوید فایده‌ای ندارد؛ او هم می گوید اینها بچّه‌اند، اینها کودکانه فکر می کنند. این، ماحصل و خلاصه‌ی حکومت پهلوی در ایران است. آمریکایی‌ها این‌جوری با ما شروع کردند؛ با انقلاب این‌جوری شروع کردند. بعد هم در طول این مدّت هرچه توانستند توطئه کردند. 📚 بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
| : ۱۲۵ اینجا بالای سر مزارت و روبه روی عکست راحت تر می توانم حرف هایم را بزنم. بازهم آمدم پیش خودت، جایی که میتوانم بغض مانده در گلویم را بشکنم و از خاطره ها بگویم. خیلی دلم میخواست بیایم سوریه. مگر خودت نمی گفتی که دلت میخواهد ما را هم با خودت ببری. هرچند، یک بار که رعدوبرق شد و محمدعلی در بغلم بود، وقتی از جا پریدم و فریاد زدم، گفتی: «توی سوریه مدام صدای تیر و مسلسل و خمپاره س، چطور می خوای ببرمت اونجا؟ اگه قلبت بگیره چی؟ فکر سوریه رو از سرت بیرون کن سمیه!» | اما بعد یادت رفت. وقتی رفتی سوریه فراموشت شد که چه گفته بودی. زمزمه های دلتنگی ات شروع شد و باید بیایی هایت. بالاخره پاسپورت خودم و فاطمه را گرفتم، اما سر گرفتن پاسپورت محمدعلی خیلی سختی کشیدم. مژدهای که داده بودی این بود: «چون توی عملیات اخیر با کمترین شهید و مجروح نیروهایم از صحنه جنگ بیرون اومدن، به من تشویقی زیارت کربلا رو دادن، اما من ازشون خواستم شماها بیایین پیشم.» وقتی به خانم صابری زنگ زدم تا خداحافظی کنم گفت: «منم دارم میرم سوریه.» زمانش را که پرسیدم دیدم یکی است، این شد که باهم آمدیم. کاروانمان از خانواده رزمندگان بود و بیشتر خانواده شهدا. به فاطمه سپرده بودم اگر تو را دید نپرد بغلت و بابا بابا نکند، چون میترسیدم بچه های خانواده شهدا ناراحت شوند. از گیت که رد شدیم وقتی آمدی خیلی معمولی برخورد کردم و وقتی خواستی دست فاطمه را بگیری زدم روی دستت. ناراحت شدی: چرا این طوری میکنی؟» . چون اون بچه ها بابا ندارن و ناراحت میشن! به خودت آمدی: «راست میگی؟ چرا حواسم نبود؟» با اتوبوس رفتیم هتل. همین
که در اتاق جا گیر شدیم، محمدعلی را بغل کردی و گفتی: «من پسرم رو بردم!» . کجا؟ - پادگان! - این بچه شیر می خواد! - دو ساعت دیگه میام! خانواده شهدا طبقه هفتم بودند و ما ششم، اما محمدعلی را که آوردی گفتی: وسایلت رو جمع کن ما هم بریم طبقه هفتم، زشته خودمون رو جدا از اونا بدونیم!» هر روز می رفتی با پدر و مادر شهدا صحبت می کردی. بیشترشان از نیروهای فاطمیون بودند. اگر می خواستند با جایی تماس بگیرند، می رفتی و گوشی ات را میدادی. خانواده مفقودالاثری در جمع بود، اسم گمشده شان را پرسیدی. گفتی چند فیلم در گوشی دارم. چقدر خوشحال شدی وقتی مادر اسیر تصویر فرزند خود را بین اسرا دید! چقدر آن مادر دعایت کرد و تو با همه وجود میخندیدی! در روزهایی که سوریه بودیم چقدر کمک حالم بودی. محمدعلی را نگه میداشتی تا غذایم را بخورم، برایم لقمه میگرفتی و دهانم می گذاشتی. برنامه گذاشته بودند برویم زینبیه. همراهمان آمدی. پشت زینبيه مزار شهدا بود، ما را بردی آنجا. زیارت حضرت رقیه (س) هم جزو برنامه مان بود. وقتی شب طوفان شن و غبار شد، برایم ماسک گرفتی و جلوی حرم عکس انداختیم. سینه ام از شن و غبار اذیت می شد، اما بودن با تو لذت بخش بود. در زیر آن آسمان بی ستاره، مزار خانم حضرت زینب (س) مثل ماه می درخشید و تو به عنوان مدافع آن ماه در کنارم بودی و من، که نمی خواستم از دستت بدهم. برای زیارت تا ورودی حرم باهم میرفتیم و بعد مسیر مردانه و زنانه میشد. فاطمه با من بود و محمدعلی با تو. یک روز از بلندگوهای حرم، کسی به عربی و شعارگونه چیزهایی میگفت. پرسیدی: متوجه میشی چی میگه؟» . نه کاملا - بطل یعنی قهرمان و قائد یعنی فرمانده تمام شیعیانی که امروز شهید شدن، اسامی شون از مناره های حرم در حال اعلام شدنه. برای زیارت اجازه نمی دادند تنها برویم، باید محافظ یا مسئولی که برای ما گذاشته بودند همراهی مان می کرد. البته وضع ما فرق می کرد. تو مجوز عبور داشتی، برای همین بعضی روزها بدون محافظ راهی میشدیم. از تهران که می آمدم النگویی را که شکسته بود فروختم و پولی را هم که جمع کرده بودم رویش گذاشته بودم. در آنجا رفتیم طلافروشی کوچکی که در زینبیه بود. می خواستم النگوی تازه ای بخرم، اما قیمت النگوی انتخابی ام چهارونیم میلیون بود و نخریدم. در حال برگشت، رفتیم زیارت حضرت رقیه (س). در حرم تازه عروسی را دیدم که شوهرش از فاطمیون بود و شهید شده بود. چنان گریه می کرد که از حال رفت. مادرشوهرش هم بود. خیلی ناراحت شدم و به دلم بد آمد. ما را به مسجد اموی بردی و برای فاطمه توضیح دادی که اینجا کاخ یزید بوده. به طرف حرم خانم زینب (س) که رفتیم، در طول مسیر گیتهای بازرسی بود. جلوی اولین گیت، مسئول گیت تو را بغل کرد و به عربی با تو صحبت کرد. - چی میگفت؟ . می پرسید کجا بودی؟ خیلی وقته ندیدمت! هرجا میرفتیم کسی جلو می آمد و با تو سلام و احوالپرسی می کرد. برایم جای تعجب بود. بعد از زیارت به ما «بوزه» دادی: ظرفهایی لبالب از بستنی کم شیرینی که روی آن عسل ریخته شده بود. بعد از مغازه ای دو کتیبه خریدیم، یکی برای هیئت مادربزرگت و یکی برای مادرت. برای خانم صاحب خانه هم کتیبه خریدیم و هدایای کوچکی برای این و آن. همه این لحظه ها در کنار تو و با عطر تو پر می شد. انگار شیشه هایی بلورین با اشکالی مختلف. خصوصا که زیارت خانم زینب کبری (س) و حضرت رقیه (س) هم لذتی دیگر داشت. ⬅️ .... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
5.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی با شهدا *مادر شهید موسوی: عشق به شهادت در پسرم او را مجنون کرده بود* *مادر شهید موسوی* در خصوص عشق به شهادت پسرش روایت می کند: با پدرش که حرف میزد معلوم بود چند باری خطر از بیخ گوشش رد شده، به شوخی چند باری حرف از شهادت زده بود اما بار آخر میگفت: *دعا کنید این‌بار شهید شوم.* بعد از *شهادتش* هم همه می‌گفتند که سیدمصطفی خودش می‌خواست و دعا کرده بود که برود. به *سیدمصطفی* می‌گفتند: چرا حرف *شهادت* را میزنی؟ تو که خانواده خوبی داری؟! گفته بود: به خاطر دل کندن از خانواده نیست، دلم با عشق دیگری است. عشق و علاقه زیاد *سیدمصطفی* به *شهادت* اگر نبود او را به سوریه نمی‌کشاند. مادر *سید مصطفی* در ادامه می گوید: با من از *شهادت* حرف نمی‌زد می‌دانست ناراحت می‌شوم. ولی من بی تابی و شوق او را برای *شهادت* میدیدم. ◇ اگر عشق و اراده‌اش نبود بار اولی که برگشت دیگر به سوریه نمی‌رفت ، اما خودش می‌‌خواست که برود ، خودش می‌خواست که وارد رزم شود ، آرزویش شده بود که *شهید* شود. 🔹️ *«شهید سید مصطفی موسوی»* روز پنج شنبه ۱۸ آبان ۱۳۷۴ به دنیا آمد و در پنج شنبه ۲۱ آبان ماه ۱۳۹۴ در سن ۲۰ سالگی، در سوریه، جام *شهادت* را نوشید. سید که از نسل دهه ۷۰ بود، بر خلاف خیلی از هم نسل‌هایش، خیلی زود راه و هدف خود را پیدا کرد و با معرفتی که با مطالعه فراوان و گوش به فرمان رهبر بودن به دست آورده بود، به خیل عظیم آسمانیانی شتافت که نزد خدا روزی می خورند. یادش گرامی باذکر صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
✨🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃✨ هرکس چهل صبا دعای عهدرابخواند ازیاران امام زمان «عج» خواهدشد ان شاالله به نیابت از شهداء. امام شهداء و اموات با هم میخوانیم بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى  الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ  وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ  وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. پس دست خودرابرران پای راست میزنی و3بارمیگویی⬇️⬇️ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا