eitaa logo
امام زادگان عشق
93 دنبال‌کننده
15هزار عکس
4هزار ویدیو
333 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
💐📣💐📣💐📣💐📣💐📣💐📣💐📣 یادآوری 📣 📣 ✅حوزه حضرت زهراسلام الله علیها برگزارمی کند ✅ ✅راهیان نورعمومی درتیرماه ۱۴۰۱ ✅بازدیدازمناطق عملیاتی غرب وشمالغرب👇 🌹بازدیدازیادمان های سیران بند 🌹بالحسن 🌹دارساوین 🌹بولفت 🌹تبه الله اکبر 🌹باشگاه افسران 👈گذشتن ازشهرهای 🌷بانه 🌷سردشت 🌷سنندج درنهایت👇 ❤️بازدیدازباغ موزه دفاع مقدس همدان ⏳تاریخ اعزام ۱۴۰۱/۴/۱۹ 💐سفربصورت ۴روره هست وظرفیت محدودمی باشد💐 💰هزینه سفر:هرنفر۶۵۰۰۰۰هزارتومان 💰 ثبت نام :تماس باخانم اسماعیلی۰۹۱۲۷۴۷۱۰۹۷ شماره کارت ۵۸۹۲۱۰۱۰۱۴۸۲۰۴۴۹ اسمعیلی لطفاعکس فیش واریزی رابه پی وی ارسال فرمایید.
براساس خاطراتی از و فرزندش و یکم مادربزرگم، يعني مادرمادرم که زن دايي پدر ميشد در مورد ایشان خاطرات جالبي داشت: از کودکی او را می شناختم. پسر بسیار خوبي بود. نوجوانی و جوانی اش بسیار سربه زیر بود. همسایه مان بودند. آن وقتها هنوز دامادمان نشده بود، اما بعضی وقت ها در منزل ما می خوابیده یک شب که در خانه ما خوابیده بود، نیمه هاي شب متوجه شدم چراغ انبارکاه روشن است! رفتیم سراغ محمد آقا؛ سر جایش نبود! خیلی برایم عجیب بود. با خودم گفتم: ممکنه محمدآقا رفته باشه اونجا! ولي آخه چرا؟! اونجا که به جز کاه و چند تا هندوانه، چیز دیگه ای نیست! بالاخره رفتم ببینم قضیه از چه قرار است؟ پاورچین پاورچین رفتم دم در انبار؛ با کمال تعجب دیدم محمد آقا آن جا نشسته و هندوانه مي خورد؟ با خودم گفتم: نکنه شام نخورده؟ یا تشنه اش شده؟ اینقدر این جوان ابهت داشت و در مقابل نامحرم باحیا بود که خجالت می کشیدم با او حرف بزنم. هنوز درهمین افکار بودم که محمد بلند شد. فورا سرفه کردم و گفتم: تشنه هستید؟ او که انگار از دیدن من یکه خورده بود، گفت: راستش ميخوام فردا روزه بگیرم، آمدم سحري بخورم! گفتم: چرا نگفتین براتون سحري درست کنم؟ جواب داد: نه، نمي خواد، چون تابستونه، ترسیدم تشنه بشم، غذا نمی خوام، همین هندوانه کافیه. به این فکر می کردم که ما کجا و او کجا؟ که عذرخواهی کرد از این که مزاحم خواب من شده، برگشت سرجایش و 👇👇👇👇👇
گرفت خوابید. سالها گذشت و محمدآقا داماد خانواده ما شد. آنها به کاشمر رفتند و محمدآقا در سپاه مشغول شد. بیشتر روزها و شبها به دنبال کارهاي انقلاب بود. یکبار رفتم و از صبح تا عصر پیش دخترم و نوه ها بودم. موقع برگشت قرار شد بروم ترمینال تا به روستا برگردم. چند قدمي بيشتر از منزل دخترم دور نشده بودم که حاجي با موتور رسید، پرسید: کجا؟ گفتم: دارم میرم روستا. گفت: حالا چرا به این زودي؟ پس يکي دو دقیقه صبر کنین برم موتور رو بزارم خونه، تا ترمینال همراهتون بیام. منتظر بودم که دامادم حداقل براي یک بار هم که شده، تعارفم کند و مرا با موتور برساند، اما نه تنها تعارف نکرد، بلکه گفت صبر کن موتور را بگذارم و همراهيات کنم با این که ناراحت شدم. ولي گفتم: نميخواد به زحمت بیفتین. اگر قراره بیایید، با همین موتور ما رو هم برسونید ترمینال. حاجي که انگار منتظر این حرفم نبود، سرش را پایین انداخت و در حالی که معلوم بود خجالت می کشد گفت: شرمنده ام؛ خودتون که میدونید این موتور مال بیت الماله و استفاده ي شخصي ازش حرامه. من فقط همین قدر حق دارم که با این موتور، از سپاه تا منزل بیام و برگردم. از این جهت عذر میخوام، نميتونم شما رو برسونم. خلاصه آن روز من با ناراحتي تمام برگشتم به روستا، ولي بعدها فهمیدم که حق با او بوده و من توقع نابجا داشتم. اي كاش امروز هم ذره اي از آن حساسیت ها نسبت به بیت المال وجود داشت. یکی از بستگان مي گفت: حاجي در مأموريت هايي که ميرفت یک بقچه نان و پنیر همراه می آورد؟ این کار ساده بارها جان نیروها را نجات داده بود. چندین مرتبه در محاصره قرار گرفتیم و یا مأموریت ما طولاني شد و حاجي طاهري با همان لقمه هاي نان و پنیر و گردو به ياري ما آمد. يكي از دوستان حاج آقا در آن سالها برادر سیدمرتضي بختياري، وزیر اسبق دادگستري و رئیس کمیته امداد بودند. ایشان می گفت: در یکي از مأموریت هاي مبارزه با مواد مخدر همراه حاجي طاهري بودم. ما به یکی از مناطق مرزي خطرناک رفتیم. در طي مسير خيلي از نيروهاي همراه ما ترسیده بودند. شب جمعه بود و ما در تاریکی در داخل خودرو در حرکت بودیم. حاجي طاهري اجازه گرفت و شروع کرد از حفظ دعای کمیل را خواند! صداي گرم ایشان چنان آرامشي در نیروها ایجاد کرد که بعد از گذشت چهل سال هنوز آن لحظات را به یاد دارم. مرحوم حاج آقاي عربي که از خطباي توانمند و از فرماندهان سپاه کاشمر بود می گفت: با حاجي طاهري در یک سفر به شهر برداسکن رفتیم. حاجي براي جذب نیرو شروع به سخنرانی نمود. من باور نمی کردم که یک جوان ساده روستايي چنین فن بياني داشته و چنین سخنراني حماسي و پرشوري داشته باشد. او به راستي معجزه انقلاب بود. ⬅️...... 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
29.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❇️🔸 اهمیت کودکی برای آموزش رفتار درست، تمرین ادب و دستور پذیری 🔸استاد پناهیان
* زاده تاریخ تولد: ۲۵ / ۱ / ۱۳۵۵ تاریخ شهادت: ۱۶ / ۸ / ۱۳۹۴ محل‌تولد:تهران محل شهادت: سوریه مزار: کرج *🌹راوی ← چند ماهی حقوق دریافت نکرده بود، گفت دیگر حقوق مرا واریز نکنید!‼️از شهید علی تمام زاده سوال کردم چرا؟ گفت؛ چند روزی غیبت از کار داشته‌ام🍂شرعا گرفتن این حقوق شبهه ناک است ،آخه این مبلغ را برای حضور مستمر من تعیین کرده‌اند.🍃راوی← میخواستم برم سفر کربلا، شهید تمام زاده بهم گفت: قربة الی الله تصمیم گرفتم تمام هزینه های مالی این سفر تورو هم حساب کنم!🌷من میدونستم حاجی مستاجره و قسط و وام و...زیاد داره،🥀گفتم چرا آخه؟ گفت: حاجت دارم و نذر کردم هزینه های یه زائر امام حسین علیه السلام رو حساب کنم.🌙به شوخی گفتم حاجی فکرکنم نذرتو بندازی حرم آقا زودتر جواب بگیریاااا، خرج من کنی خدا میذاره تو کاست...(:💫خندید... اما حالا که دارم به اون روزا فکر میکنم میبینم چقدر خوب نذرش ادا شد...و شهید شد🕊️ راوی← با شهید علی تمام زاده هماهنگ کردم یکی از مدافعان حرم رو بفرسته به مراسم شهدای مدافع حرم افغانستانی،🌙شهید تمام زاده هم برای این جلسه شهید مصطفی صدرزاده (سید ابراهیم ) رو که اومده بود مرخصی فرستاد.💫 گفتم حاج علی ویژگی این رزمنده که فرستادی سخنرانی چیه؟⁉️ گفت: شب تاسوعا شهید میشه خودش هم میدونه!!‼️دقیقا شب تاسوعا شهید صدرزاده به مولاش ابوالفضل پیوست!💫اون جلسه به بچه ها گفتم باهاش عکس بگیرید شهیده! 📷 8 ماه بعد فقط عکس برا ما موند و هر دوی اونا پرواز کردند،🕊️ شهید علی تمام زاده از پهلو مجروح شده بود🥀و به دلیل خونریزے در باغ زیتونی حوالی حلب شربت شهادت را نوشید* 🔻... 👇 🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷 @shahidanemasjedehazratezeynab 🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از سالن مطالعه
خطبه ۴۴.mp3
4.63M
شرح و تفسیر خطبه ۴۴ نهج‌البلاغه درخدمت حجةالاسلام استاد احمد غلامعلی یک‌شنبه‌ ۵ تیر مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین‌الدین -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا