هدایت شده از
امام زادگان عشق
#همسران_صبور_شهدا
قرار هر پنجشنبه ی دلم ،
گوشه ای از شهر ،
که آسمانش تو را در بر گرفته است...
هدیه به روح مطهر #شهداء#امام_شهداء#اموات
#صلوات
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_هجدهم
قربان صدقه کنجد توی شکمت
بروی، دلت قیلی ویلی برود که دارد کلیه و کبدش شکل می گیرد، با ویارت
کنار بیایی تا اندازه لوبیا شود، دل
ببندی به شنیدن صدای قلبش بعد
بیهوا سقط شود. بعد از یازده سال بچه دار شده بودم. داشتم از غصه دق
میکردم
،خودم را پیدا کردم. چند ماه بعد، دوباره از فرهاد مشتلق گرفتم برای پدر شدنش این بچه هم پایش به دنیا بند نبود. مبتلا شده بودم به توکسوپلاسموز جنینم سقط میشد. دکترها میگفتند دیگر بچه دار
نمیشوم پاک ناامید شدیم. بیشتر دلم به حال فرهاد میسوخت به هر حال من مجتبی را داشتم
اتفاقی یکی ازدوستانم دکتری را
معرفی کرد که در طبابت حرف اول و
آخر را میزند پا شدیم رفتیم مطبش نسخه های قدیمی ام را دید گفت: اگه بهت پروژسترون و استروژن تزریق بشه، بچه میمونه!» نسخه نوشت. داد دست فرهاد. به همهٔ
داروخانه های تهران سر زدیم
تخمش را ملخ خورده بود رفتیم پیش دکتر که این نسخه گیر نمی آید. عصبانی شد سر فرهاد داد زد: «پس
معلومه اون قدرها
هم
بچه
نمیخواید» بروبر نگاهش کردیم.
من نمیدونم شده میری نسخه رو میزنی روی میز وزیر بهداشت و ازش
دارو میگیری
فرهاد دارو را از زیر سنگ پیدا کرد رفتم تحت درمان دکتر طولی نکشید جواب آزمایش بارداری ام مثبت شد.
روی پایمان بند نبودیم بعد از دوماه دوباره علائم سقط جنین ایجاد شد. زنگ زدم به دکتر شرایط را برایش توضیح دادم گفت:
👇👇
«تکون نمیخوری اگه تونستی بچه رو نگه داری که هیچ؛ وگرنه برای همیشه با بچه خداحافظی کن فوری زنگ زدم به فرهاد با گریه گفتم: باید برم
خونه مادرم؛ دکتر گفته باید
استراحت مطلق باشم.
یک هفته از استراحتم میگذشت دوستم زنگ زد تا گفت مدینه ام
بغضم ترکید دوسه دقیقه فقط گریه
میکردم نمیتوانستم حرف بزنم
وسط هق هق گریه هایم گفتم:
بچه تو از حضرت زهرا (س) بگیر .زنگ میزد «امروز پشت دیوار بقیع متوسل شدم برات امروز توی مسجدالنبی نماز حاجت خوندم... زیر
ناودان طلا بچه تو از خدا خواستم دست گذاشتم به دیوار کعبه از فاطمه بنت اسد سلامتی بچه توخواستم...
ماه محرم بیقراری هایم بیشتر شد
در رختخواب صدای دسته های عزاداری را می شنیدم اشک میریختم از امام حسین می خواستم این بچه را برایم نگه دارد . مادر فرهاد خوشحال آمد و گفت: «این بچه
میمونه روسری بسته بود به علامت هیئت. اعتقاد داشت بازشدن گره روسری نشانه حاجت روایی
است.
آخرای ماه صفر رفتم سونوگرافی دکتر گفت: «سه قلو داری تا چند روز در شوک بودیم. حالم بد شد. فرهاد رساندم مطب. بعد از معاینه دکتر گفت دو قلوش رفته!» دل بستم به تنها جنین باقیمانده پسر
بود اسمش را انتخاب کردیم
محمد حسین آن سالها
محمد حسین طباطبایی به عنوان حافظ قرآن مطرح بود. به عشق او اسم پسرمان را گذاشتیم
محمد حسین
توی این مدت خیلی حواسم به حلال و حرام بود همیشه دست و صورتم آب وضو میچکید
تسبیح
از دستم نمی افتاد،
بين الطلوعين دعای عهد و زیارت
عاشورا میخواندم حتی سعی
میکردم روی افکارم مسلط باشم باور داشتم که همین افکار هم روی بچه اثر دارد توی روابط با نامحرم
خیلی حساسیت به خرج میدادم؛
طوری که چادرم را کامل میکشیدم
توی صورت اصلاً اهل موسیقی
نبودم که بخواهم نوار گوش بدهم
روزی دوسه ساعت مینشستم پای
رحل قرآن وقتی تیر میکشید توی کمرم، دراز میکشیدم ولی باز صدای عبدالباسط و پرهیزگار و منشاوی توی گوشم بود.
اگر یکی مفاتیحم را نگاه میکرد متوجه میشد اهل جامعه کبیره هستم. آن قسمت از کتاب دست خورده تر بود اگر دقیق می شد یک جاهایی رد اشکم لو میرفت و بذلتم انفسكم في
،مرضاته و صبرتم على ما اصابكم في جنبه. برای خواندن این زیارت ولع به خرج میدادم تا سلول به سلول جنین در شکمم عطروبوی اهلبیت بگیرد .میخواستم کلیه و کبدش با فصل الخطاب عندكم» جوش
بخورد؛ اولین ضربان قلبش با و ما
خصنا به من ولايتكم طيبا لخلقنا و
طهاره لانفسنا و تزکیه لنا» همراه
شود دست و پایش با «فثبتنی الله ابدا ما حييت على موالاتکم و محبتكم
و دینکم جوانه بزند.
به امید شنیدن صدای قلب بچه رفتم دکتر باز ته دلم را خالی کرد امیدی به ماندن بچه نبود با اشک چشم از
مطب زدم .بیرون خسته شده بودم دیگر طاقت نداشتم بچه سه ماهه ام را از دست بدهم. باز کارم شد دعا و توسل. از سر جایم تکان نمی خوردم همه کارهایم را مادرم انجام میداد
⬅️ ادامه دارد....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
🔹🔸🔹
🎋هشت توصیه امام هشتم برای روزهای آخر شعبان
🍃اباصلت میگوید:
*👈در آخرین جمعه شعبان خدمت امام رضا علیهالسلام رسیدم. فرمود:
👈ای اباصلت، بیشترِ ماه شعبان سپری شده و امروز آخرین جمعه شعبان است،
👈پس در روزهای باقیمانده کوتاهیهای روزهای گذشته را جبران بکن و باید به آنچه برایت مهم است اقدام کنی:
⏪ ۱. زیاد دعا کن.
⏪ ۲. زیاد استغفار کن.
⏪ ۳. زیاد قرآن تلاوت کن.
⏪ ۴. از گناهانت به درگاه خدا توبه کن تا خالصانه به ماه خدا وارد شوی.
⏪ ۵. هر امانتی که گردنت هست ادا کن.
⏪ ۶. تمام کینههایی که در دلت نسبت به مؤمنان داری، از دل بیرون کن.
⏪ ۷. هر گناهی که به آن مبتلا هستی از آن دست بکش و تقوای خدا پیشه کن و در آشکار و پنهان بر خدا توکل کن...
⏪ ۸. و در روزهای باقیمانده این ماه بسیار بگو:
*✨اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ...*
خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز...
📚عیون اخبار الرضا علیه السلام ج۲ ص۵۱.
📚بحارالانوار ج ۹۴
🌺اللهم عجل لولیک الفرج🌺
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ جمعه
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
۲۴ شعبان ۱۴۴۴
۱۷ مارس ۲۰۲۳
ذکر روز :اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
هدایت شده از
امام زادگان عشق
ا ❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸زیارت روز جمعه🌸
🌸 زیارت امام زمان علیه السلام درروز جمعه 🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا نُورَ اللَّهِ الَّذِي يَهْتَدِي بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَ يُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخَائِفُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْوَلِيُّ النَّاصِحُ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا سَفِينَةَ النَّجَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا عَيْنَ الْحَيَاةِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ السَّلاَمُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللَّهُ لَكَ مَا وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَ ظُهُورِ الْأَمْرِ السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ أَنَا مَوْلاَكَ عَارِفٌ بِأُولاَكَ وَ أُخْرَاكَ أَتَقَرَّبُ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى بِكَ وَ بِآلِ بَيْتِكَ وَ أَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ وَ ظُهُورَ الْحَقِّ عَلَى يَدَيْكَ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ يَجْعَلَنِي مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ لَكَ وَ التَّابِعِينَ وَ النَّاصِرِينَ لَكَ عَلَى أَعْدَائِكَ وَ الْمُسْتَشْهَدِينَ بَيْنَ يَدَيْكَ فِي جُمْلَةِ أَوْلِيَائِكَ يَا مَوْلاَيَ يَا صَاحِبَ الزَّمَانِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى آلِ بَيْتِكَ هَذَا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَ هُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ وَ الْفَرَجُ فِيهِ لِلْمُؤْمِنِينَ عَلَى يَدَيْكَ وَ قَتْلُ الْكَافِرِينَ بِسَيْفِكَ وَ أَنَا يَا مَوْلاَيَ فِيهِ ضَيْفُكَ وَ جَارُكَ وَ أَنْتَ يَا مَوْلاَيَ كَرِيمٌ مِنْ أَوْلاَدِ الْكِرَامِ وَ مَأْمُورٌ بِالضِّيَافَةِ وَ الْإِجَارَةِ فَأَضِفْنِي وَ أَجِرْنِي صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْكَ وَ عَلَى أَهْلِ بَيْتِكَ الطَّاهِرِينَ.
❀✿🌺❀✿🌺❀✿
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحيم
#تفسیر_یک_دقیقه_ای_قرآن_جلسه_458
🌹 آیات187و188سوره آل عمران
🌸 وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثاَقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتاَبَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَاتَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَآءَ ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُون (187) لا تحسبن الذين يفرحون بمآ أتوا و يحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب أليم (188)
َ
🍀 ترجمه: و وقتی كه خداوند از كسانى كه به آنان كتاب (آسمانى) داده شد، پیمان گرفت كه حتماً باید آن را براى مردم بیان كنید و كتمانش نكنید. پس آنها آن (عهد) راپشت سر خویش انداختند و به بهاى كمى مبادله كردند، پس چه بد معامله اى كردند. (187) گمان مبر کسانی که به آنچه انجام داده اند شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه انجام نداده اند ستایش شوند، پس گمان نبر که برای آنها نجاتی از عذاب است بلکه برای آنها عذابی دردناک است. (188)
🌷 #أخذ: گرفت
🌷 #میثاق: پیمان محکم
🌷 #أوتوا: داده شدند
🌷 #لتبيننه: بايد آن را بیان کنید
🌷 #لا_تکتمونه: پنهان نکنید
🌷 #نبذوه_ورآء_ظهورهم: پشت سر انداختند
🌷 #اشتروا: مبادله کردند، یعنی چیزی را با چیزی معامله کردند
🌷 #ثمنا_قلیلا: بهای ناچیزی
🌷 #فبئس: پس چه بد است
🌷 #یفرحون: شادمانی می کنند
🌷 #أتوا: انجام دادند
🌷 #يحبون: دوست مى دارند
🌷 #يحمدوا: ستايش می شوند
🌷 #مفازة: نجات
🌷 #لهم: براى آنها
🌷 #أليم: دردناک
🌸 در شب تاریک، #چراغ را پیش روی خود قرار می دهند تا راه را نشان دهد در این دنیای تاریک و ظلمانی، #کتاب_خدا را هم باید پیش روی خود قرار دهیم تا راه را نشانمان دهد و اگر کلام خدا و کتاب خدا را پشت سر بگذاریم به بیراهه می رویم و دچار گرفتاری و ضرر خیلی بزرگی می شویم. برای نمونه یهود و نصارا کتاب خدا و کلام خدا را پشت سر گذاشتند که در این آیات به آن اشاره شده است.
🔴 #شأن_نزول: جمعی از یهود به هنگامی که آیات کتاب آسمانی خویش را تحریف و کتمان می کردند، از این عمل خود بسیار شاد و مسرور بودند و در عین حال دوست می داشتند که مردم آنها را عالم و دانشمند و حامی دین و وظیفه شناس بدانند که این آیات نازل شد.
🌸 و إذ أخذ الله ميثاق الذين أوتوا الكتاب لتبیننه للناس و لا تکتمونه: و وقتی که #خداوند از کسانی که به آنان کتاب آسمانی داده شد، پیمان محکم گرفت که حتماً بايد آن را برای مردم بیان کنید و کتمانش نکنید. امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند: خداوند از اهل كتاب پیمان گرفت كه آنچه درباره ى حضرت محمّد صلى الله علیه وآله در #تورات و #انجیل آمده است براى مردم بگویند و كتمان نكنند. فنبذوه ورآء ظهورهم: پس آنها آن (عهد) را پشت سر خویش انداختند. اما اهل کتاب با این همه در این پیمان محکم الهی خیانت کردند و حقایق کتاب های آسمانی را کتمان نمودند.
🌸 سپس اشاره به دنیا پرستی شدید آنها می کند که به خاطر منافع خویش و بهای ناچیز حقایق الهی را کتمان کردند. و اشتروا به ثمنا قليلا فبئس ما يشترون: و آن را به بهای ناچیزی مبادله کردند، پس چه بد معامله ای کردند. اگر چه این آیه درباره دانشمندان #یهود و #نصارا است ولی هشداری به مسلمانان هم است که آنها در تبیین و روشن ساختن فرمان های الهی و معارف دینی بکوشند و هیچ جایی حق را ناحق نکنند و در مقابل ناحق سکوت نکنند.
🌸 گروهی از #یهود که حقایق را کتمان کردند انتظار ستایش و تقدیر دارند که آیه 188 سوره آل عمران به پیامبر می فرماید: لا تحسبن الذین یفرحون بمآ أتوا و يحبون أن يحمدوا بما لم يفعلوا: گمان نبر کسانی که به آنچه انجام داده اند شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه انجام نداده اند ستایش شوند. سپس می فرماید: فلا تحسبنهم بمفازة من العذاب و لهم عذاب أليم: پس گمان نبر که برای آنها نجاتی از عذاب است بلکه برای آنها عذابی دردناک است.
🔹 پيام های آیات187و188سوره آل عمران
✅ #خداوند براى هدایت مردم، از دانشمندان پیمان مخصوص گرفته است.
✅ بیان #حقایق باید به نوعى باشد كه چیزى براى مردم مخفى نماند.
✅ وظیفه ى #دانشمندان، تبیین كتاب آسمانى براى مردم است.
✅ انگیزه ى سكوت دانشمندان از بیان حق، رسیدن به مال و مقام و یا حفظ آن است.
✅ #علم به تنهایى براى سعادت و نجات كافى نیست، بى اعتنایى به مال و مقام نیز لازم است.
✅ عمل به #دین و تعهّدات الهى ارزش والا دارد.
✅ رذایل اخلاقی ، هلاکت قطعی را به دنبال دارد.
✅ گناهکار ممکن است پشیمان شده و توبه کند و نجات باید ولی افراد مغرور حتی درصدد توبه بر نمی آیند، لذا امیدی به نجات آنان نیست.
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺
هدایت شده از
امام زادگان عشق
وتاابدبہآنانکہ..
پلاکشانراازگردنخویشدرآوردنـد
تامانندمادرشانگمنـاموبۍمزاربمانند
مدیونیـم...💔!
سلام ✋
#صبحتون_شه🌹دایی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
[در غربت مرگ ،بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیش ترند]🌱
#شهید_آرمان_علی_وردی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#Sahebe Keshvare Ma_F.mp3
9.13M
📼 نماهنگ انقلابی
« صاحب کشور ما »
✍️🎙جواد کنعانی
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
#کتاب_آرام_جان
#خاطراتی_از_شهید
#محمد_حسین_حدادیان
#به_روایت_مادر
#نویسنده: محمد علی جعفری
#نشر_شهید_کاظمی
#قسمت_نوزدهم
دعادعا میکردم نیمه شعبان به دنیا .بیاید خبری نشد. دکتر گفت شنبه بیا برای معاینه ۲۲ ،شعبان ۲۳ دی. تا صبح هوف هوف برف بارید فرهاد دستم را محکم چسبیده بود که لیز .نخورم نه ماه بار شیشه را با تمام سختی هایش گذرانده بودم با آژانس رفتیم بیمارستان دی. تازه تأسیس بود و خصوصی و برای از ما بهتران
هزینه اش را به جان خریدیم فرهادمیگفت میخوام وجدانم راحت
باشه که هیچ کم و کسری نذاشتم خانم دکتر شیفت بخش زنان پرسید شما برای وضع حمل اومدی؟» گفتم «نه به من تاریخ الان رو ندادند گفت ما علائم رو داریم میبینیم شما آماده ای!» داخل یکی از اتاقها بستری شدم. لباس فرم بیمارستان را پوشیدم روی تخت به پهلو دراز کشیدم از داخل پنجره درخت ها را دیدم که انگار لباس برفی پوشیده بودند سفیدی بیرون اتاق شادی میریخت در دلم به نوزادم
گفتم :چقدر قدمت مبارکه امروز
همه زمین پر از برکت خدا شده
محمد حسین یک
ربع به سه
بعد از ظهر به دنیا آمد. توی اتاق زایمان دیدمش داشتم الحمد لله میگفتم که بیهوش شدم
تا چشم باز کردم مادرم را دیدم با چه ذوقی گفت: «چه پسر کاکل زری ای آوردی به خودش می بالید که مردم دور بچه ات جمع شده بودند و تماشایش میکردند یکی از همراه ها ازم پرسید خانم چی خوردی که پسرت این قدر خوشگل شده؟!» زیر
لب ماشاء الله میگفتم
سه کیلو و هفتصد و بیست گرم بود؛ با پنجاه و یک سانت قد. تپل و سفید.
👇👇👇
فکر میکردی کله گردش را همین الان با ماشین چهار زدی؛ یکدست و پرمو و بور. فرهاد ولخرجی کرد؛ به نگهبان دم در تا پرستارهای بخش
زنان پول و شیرینی داد.
با اینکه تجربه مادری داشتم، مثل شکم اولی ها ندید بدید بازی
در می آوردم از بیمارستان که مرخص شدم بچه را ندادم به کسی که بیاردش. دلم نمیآمد ازم جداش کنم چسباندمش تنگ بغل؛ توی پله ها توی آسانسور توی راهرو تا
پای ماشین.
توی آن بریز بریز برف، مادرم جوش جوش میزد که بچه را خوب
بپوشان طاقت نمی آوردم مدام پتو را از صورتش کنار میزدم نگاهش
میکردم و ناز و قربانش میرفتم سرم را گیج و ویج بردم نزدیک .دهانش جیغ نیمه بنفشی از ته حلقم بیرون پرید مادرم خشکش زد این چرا خرخر میکنه؟!
مادرم غیظ کرد ،نصفه عمر شدم
خب خوابه ندیده بودم
شیرخواره ای خرخر کند. با پس زمینهٔ ذهنی ام مدام نگرانش بودم.
مجتبی دم در منتظرمان بود صبرش نبود بچه را ببریم داخل تا ببیندش. داخل که آمدیم کتش را پهن کرد
روی زمین پا کرد توی یک کفش که
بگذاریدش داخل .کتم آستینهای کت را جورواجور میانداخت روی
بچه و قاه قاه میخندید
یک عرق چین سفید کوچک گذاشتم
سرش همه میخندیدند که پسرت
شبیه حاجی ها شده از همان ساعات
اول مقید شدم باوضو شیر بدهم از
اول تا آخر شیر خوردن محمد حسین
تمام حواسم را جمع میکردم
بسم الله میگفتم نیت میکردم
خدایا به بنده ات خدمت می کنم تا
بتونه برات خوب بندگی کنه تا
سیر شدن بچه اللهم کل لولیک و انا انزلنا میخواندم گاهی هم روضه هایی که از مرحوم کافی شنیده
بودم ،با خودم زمزمه میکردم چکه چکه های اشکم را با سرانگشتم
میگرفتم و میمالیدم روی صورتش
میخواستم شیری که میخورد طعم
روضه امام حسین بدهد.
شبها که همه خواب بودند روی محمد حسین چهار دست و پا نیم خیز میشدم فقط نگاهش میکردم پلک نمیزدم توی دلم ذوق میکردم دندانهایم را به هم می سابیدم مادربزرگم دیده بود صبح بهم گفت: «مگه تو دیوانه ای؟ مگه تا حالا بچه نداشتی؟ اگر یه غریبه تو رو ببینه میگه خدا نکرده شاید بچه اش عیبی داره که این طور
خیره خیره نگاش میکنه به ظاهر میخندیدم ولی درونم آشوب بود این دلواپسی تا روز دهم ادامه داشت. وقتی دکتر گفت بچه رشد جنینی بسیار خوبی داشته نفس راحتی کشیدم ،قدش وزنش دور سرش
دور سینه اش و دور بازوش همه بالای
نمودار رشد بود
از آن به بعد هرجا چراغ روضه ای روشن بود سعی میکردم شرکت کنم به این بهانه که در آنجا به محمدحسین شیر بدهم. روزهایی هم که از قبل مشخص بود قرار است برویم روضه، در خانه بهش شیر نمیدادم حتی اگر بهانه میگرفت.
به هر زحمتی بود آرامش میکردم تا برسیم به مجلس...
⬅️ ادامه دارد ....
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ شنبه
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
۲۵ شعبان ۱۴۴۴
۱۸ مارس ۲۰۲۳
ذکر روز : یا رب العالمین
ای خدای جهانیان
روزِمان را با سَلام بَر چهارده مَعْصوم آغاز میکنیم
🌱اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ اَللّه صل الله
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَاَلْمؤمِنین
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ اَلزَهْراءُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلمُجْتَبی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حُسَینَ بنَ عَلیٍ سَیدَ اَلشُهَداءِ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَاَلحُسَیْنِ زینَ اَلعابِدینَ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدَ بنَ عَلیٍ نِ اَلباقِرُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَعْفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ نِ اَلصادِقُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُوسَی بنَ جَعْفَرٍ نِ اَلکاظِمُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یاعَلیَّ بنَمُوسَیاَلرِضَا اَلمُرتَضی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مُحَمَّدٍ بنَ عَلیٍ نِ اَلجَوادُ
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا عَلیَّ بنَ مُحَمَّد نِ اَلهادی
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا حَسَنَ بنَ عَلیٍ نِ اَلعَسْکَری
🌱اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا بَقیَةَ اللَّه، یا صاحِبَ اَلزَمان
وَ رَحْمَةَ اَللّهِ وَ بَرَکاتِهِ
#اللّهُمَّ_عَجِّلْ_لَوِلیِڪَ_اَلْفَرَجْ
🔻#اینجا_خیمه_گاه_شهداست... 👇
🌷〰〰〰🇮🇷〰〰🌷
@shahidanemasjedehazratezeynab
🌷〰〰🇮🇷〰〰〰🌷