#ننه_علی مادرشهید #قربانعلی_رخشانی
که بدست #ساواک بشهادت رسید پس ازاینکه میشنودپیکر فرزندش درشهر #اهوازدفن شده راهی اهوازشده ودر #گرمای طاقت فرسای جنوب کنارمزارشهیدش بدون هیچ #سرپناهی بیتوته میکند.
بعدها به امر امام ، پیکرشهید به #تهران منتقل شدتامادرشهید آرام بگیرد اما ننه علی بازهم ازفرزندش جدانشدو شب وروز کنارمزارپسرش بود.
تا عده ای ازرزمندگان، کنارشهیدش، برای او #اتاقکی درست کردند.
ازسال ۵۸ تا ۷۸ ننه علی تنها دراین اتاقک فلزی زندگی میکرد.
یکی ازمربیان تربیتی میگوید: محرم ۷۷ بچه هاراازطرف مدرسه به مزارشهدابردم وپیرزنی راکه مشغول شستن مزارشهدابودرادیدم.
بسرآغش رفته و حال حکایتش راکه جویاشدم، ازتامین غذایش پرسیدم که گفت :
🔻مردم برایم میاورند.چندبارهم که بی غذامانده ام #پسرم برایم غذااورده.مگرنمیدانید شهدا زنده اند؟؟؟؟
پریشب پسرم باچندنفر وارد شد وگفت #ننه_پاشو_مهمان_داری !
#قمر_بنی_هاشم بدیدنت آمده!
یکدفعه اتاقک نورانی شدوجوان بینهایت زیبا وبلند بالایی رادیدم..
وجای ایستادن ِ حضرت را نشانم داد.
ننه علی پس از #بیست سال زندگی دراین اتاقک به فرزند شهیدش پیوست.🌹تعالی درجات شهداودلسوختگان شهداصلوات.
🦋🦋🦋
#نشرمطالب_صدقه_جاریه_است
🍃┅🦋🍃┅─╮
@shahidma
╰─┅🍃🦋🍃
#شهید دفاع مقدس، سید علی خرازانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۷/۲/۲۰# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی و زحمت کش متولد شد.
پدر ایشان ،آقا سیدحسین، خوار و بار فروش بودند ، تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
به عنوان #بسیجیی در #جبهه حضور داشت و #بیست و پنجم مهر ۱۳۶۵#، در #سد دزفول به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان #شهید :
در سال های دوم و سوم راهنمایی (1359-1361) یکی از #بهترین و #صمیمی ترین #همکلاسی هایم #امیر ( سیدعلی ) بود.
🍃🌷🍃
دوران بسیار #دوست داشتنی و #خاطره آمیزی داشتیم این ارتباط علیرغم جدایی در دوران دبیرستان ادامه یافت و به بهانه های مختلف دیدار تازه می کردیم
منزل ما ابتدای خانی آباد نو و منزل #امیر کوچه 60 بود.
🍃🌷🍃
گذشت زمان باز هم ما را از هم جدا نمی کرد تا این که #جنگ پای بسیاری از #نوجوانان و #جوانان را به #جبهه باز کرد و البته #امیر بیشتر از من پای #کار بود.
🍃🌷🍃
تا این که 12#خرداد 65# باز هم با هم #ماموریت گرفتیم که به #جبهه بریم #علی دوست داشت به #گردان عمار لشکر 27 بره و من هم دوست داشتم یا با هم باشیم یا در #گردان حمزه باشم.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس، سید علی خرازانی
🍃🌷🍃
درتاریخ ۱۳۴۷/۲/۲۰# در شهر تهران در خانواده ای متدین ومذهبی و زحمت کش متولد شد.
پدر ایشان ،آقا سیدحسین، خوار و بار فروش بودند ، تاپایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت.
🍃🌷🍃
به عنوان #بسیجیی در #جبهه حضور داشت و #بیست و پنجم مهر ۱۳۶۵#، در #سد دزفول به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
به روایت از یکی از دوستان #شهید :
در سال های دوم و سوم راهنمایی (1359-1361) یکی از #بهترین و #صمیمی ترین #همکلاسی هایم #امیر ( سیدعلی ) بود.
🍃🌷🍃
دوران بسیار #دوست داشتنی و #خاطره آمیزی داشتیم این ارتباط علیرغم جدایی در دوران دبیرستان ادامه یافت و به بهانه های مختلف دیدار تازه می کردیم
منزل ما ابتدای خانی آباد نو و منزل #امیر کوچه 60 بود.
🍃🌷🍃
گذشت زمان باز هم ما را از هم جدا نمی کرد تا این که #جنگ پای بسیاری از #نوجوانان و #جوانان را به #جبهه باز کرد و البته #امیر بیشتر از من پای #کار بود.
🍃🌷🍃
تا این که 12#خرداد 65# باز هم با هم #ماموریت گرفتیم که به #جبهه بریم #علی دوست داشت به #گردان عمار لشکر 27 بره و من هم دوست داشتم یا با هم باشیم یا در #گردان حمزه باشم.
🍃🌷🍃
قسمت_۳
هرچه گفتم شغل من #حفاری است و #حفر چاه در هیچ جای دنیا #جرم نیست کسی به حرفم گوش نداد.
و متأسفانه بعضی از اهالی روستا هم که در آن روزها تحت تأثیر #تبلیغات سوء #ضدانقلاب قرار گرفته بودند گروهكها را به اين قبيل كارها تشويق میكردند😔
#اسارت من در #روستاهایی كه در تصرف ضدانقلاب بود و سپس در روستاهای #مرزی از جمله دوله تو و آلواتان #دو سال به درازا کشید و در مدت #دو سال #اسارت بارها تصمیم به #اعدام من گرفتند😔
ولی هر بار به دلایلی که من از آنها خبر نداشتم از اقدام خود منصرف میشدند. در آن #ماه اول #همسرم #فاطمه اسدی، بسیار #تلاش کرد تا مرا آ#زاد کند ولی موفق نشد😔
🍃🌷🍃
و یک بار هم با #تهیه مبلغ #۲۰۰ هزار تومان که در آن سالها مبلغ #قابل توجهی بود برای #آزادی من اقدام میکند ولی چون نتیجه نمیگیرد به صورت #لفظی با گروهکهای ضد انقلاب #در گیر میشود😔
🍃🌷🍃
و آنها #ناجوانمردانه #همسرم را که در آن سالها #بیست و دو سال بیشتر نداشت به #شهادت میرسانند و #پیکرش را در روستای نرگسله به خاک میسپارند.😔
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇
#بی سیم چی #شهید دفاع مقدس
#محمود قندهاری
🍃🌷🍃
درتاریخ سيزدهم مرداد ۱۳۴۴، در شهرستان ری در خانواده ای متدین و مذهبی متولدشد.
پدر ایشان اكبرآقا، در كارگاه تابلوسازي كار ميكردند و مادرش خانه داربودند تا پايان دوره راهنمايي درس خواند.
ایشان باشروع #جنگ تحمیلی بصورت بسیجی به #جبهه رفت.
🍃🌷🍃
سرانجام در تاریخ #بيست و يكم دي ۱۳۶۵#، ایشان با #سمت #تكتيرانداز در #شلمچه به #شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#پيكر#شهید #مدتها در #منطقه بر جا ماند تا سرانجام در تاریخ #بيست و يكم ارديبهشت ۱۳۷۳# تفحص و شناسایی شد.
🍃🌷🍃
#مزار#شهید
تهران بهشت #حضرت زهرا سلام الله علیها،🌷
قطعه ۵۳
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇