eitaa logo
شهید موسوی نژاد
385 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
7 فایل
🌷🌷 اینجا قراره که فقط و فقط از #شـهدا درس زندگی بگیریم 🌷🌷 مطمئن باشین شهدا دعوتتون کردن 🌹سرهنگ پاسدار شهیدسیدعبدالحسین موسوی نژاد ولادت: خمین ۱۳۴۸/۲/۱     شهادت: منطقه سردشت ۱۳۹۰/۴/۳۰ مزار:گلزارشهدای قم "روزانه خواندن زیارت عاشوراراامتحان کنید"
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 #کلیپ #شهدا 👌پیشنهاد ویژه حتما ببینید 🌹 #شهید سید عبدالحسین موسوی نژاد ❣تقدیم به خانواده شهید... @shahidmosavinejad
#رسم_خوبان🌷 خواهر شهید تعریف می کرد که برای انجام کاری به تهران رفته بودم، با برادرم #تماس گرفتم و گفتم که برای ناهار به منزلشان می آیم. از محل کار که به خانه آمد، غذا از بیرون تهیه کرده بود. گفتم داداش جان راضی به #زحمت نبودم. با همان لبخند همیشگی و زیبایش گفت: خواهر جان برای کمک در کار خانه به #همسرم قول دادم که پخت یک وعده غذا با من باشد، امروز نوبت من بود که شما هم قسمت شد #مهمان ما باشی، با توجه به اینکه سرم شلوغ بود از بیرون غذا تهیه کردم. بعد گفت که هفته ای یکبار هم #نظافت خانه به عهده من است. بعد از #شهادت حاج مهدی این روایت را از #پیامبراکرم(ص) خطاب به امیرالمومنین علی(ع) دیدم که ارزش کار شهید را برایم روشن کرد: «ای علی! هر کس در خانه به همسرش کمک کند و غر نزند نامش در دفتر #شهدا ثبت می شود و ... خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا #شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر #دنیا و #آخرت راابرایش خواسته باشد» منبع: جامع الاخبار ،ص ۲۷۵ ، ح ۷۵۱ #شهید_محمد_مهدی_لطفی_نیاسر #شهید_راه_نابودی_اسرائیل @shahidmosavinejad
@rafiei110.mp3
2.07M
شب جمعه و یاد #شهدا نگاه‌ آسمانی شهید بُرونسی #حجت_الاسلام_عالی #التماس_دعا✋ @shahidmosavinejad
#شهدا ↫از شما میخواهم⇩ ↫چـادر مرا آن چنان با ⇠چـــادر خاڪے جدہ ے سادات⇢ پیوند بزنید... ↫ڪہ اگر جان از تنم رود⇩ چــــادر از سرم نرود...✓ شهدا نگاهی #پویش_حجاب_فاطمے @shahidmosavinejad
دلم گرفته مرا ببرید مرا ز غربت این خاک تا خدا ببرید مرا که خسته ترینم کسی نمی خواهد کرم نموده دلم را مگر شما ببرید گر نگاهم نکنید هیچم ... هیچ 😔 @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم یاد شهیدان کرد اینجا هوای جنگ و میدان کرد اینجا بگو از خاطرات خود عزیزم دو چشمم یاد باران کرد اینجا بعضی ها به ما می گفتند حاجی امسال راهیان نرفتیم یک کاری کن خاطرات سال های پیش برایمان زنده شود،ما هم شروع کردیم... تقدیم به همه عاشقان و ... 🔹به روایت حاج حسین کاجی @shahidmosavinejad
🌷 🔰درنخستین روزهای بهار ۱۳۶۶ فرزندی پا به عرصه ی حیات گذاشت که هیچ کس نمی دانست قرار است در بیست و سومین بهار زندگی اش حماسه ای عاشورایی شود و به ندای هل من ناصر اربابش حسین بن علی (ع) لبیک گوید و به خیل شقایق های خونین بال ملحق شود . قبل از به دنیا آمدن , نامش انتخاب شده بود , شبی در خواب ندایی آمد که نام محمد است و چه زیبا که در روز حضرت محمد (ص) به دنیا آمد . محمد فرزندم بود و او را در بدترین شرایط مالی بزرگ کردم , در زمانی که لب به سخن گفتن گشود کلمه ای که به او آموختم نام مبارک (ع) بود . در دوران جنگ که جنازه های مطهر را به شهر بازمی گرداندند محمد را به بغل می گرفتم و با سر بند لبیک یا خمینی که بر سرش می بستم او را به مراسم تشییع و وداع با شهدا می بردم . از همان دوران او را با شهدا آشنا کرده بودم و محمدم را سرباز آقا (عج) می نامیدم . هنوز به سن بلوغ نرسیده نماز و روزه اش ترک نمی شد , در چهره ی معصوم او ایمان و صداقت و پاکی موج می زد ؛ مطمئن بودم که روزی در راه اسلام شهید خواهدشد 🔰علاقه وافری به داشت عجیب بود به ظاهر با ما زندگی می کرد ولی دلش در جای دیگری پر می کشید و حال و هوایش با ما فرق داشت آنقدر عکس و خاطره از شهدا در و در خانه چسبانده بود و من همیشه می گفتم محمدجان شما این خانه را با گلزار شهدا اشتباه گرفته ای , مخصوصا علاقه زیادی به شهید همت داشت حتی مرا به مزار شهیدهمت هم برد او می خواست مرا کم کم آماده کند ولی من غافل بودم به خدا قسم مثل شهید همت شهید شد , خداوند هر چه را که زیبا باشد برای خودش بر می دارد از محمد هم چشمان و صورت زیبایش را برای خود برداشت محمد دل ما را برد و خدا هم دل محمد را . او آرزو می کرد که ای کاش چند سال زودتر به دنیا می آمد تا هشت سال دفاع مقدس را درک می کرد جزء سربازان امام خمینی ( ره ) می بود و با دشمن سینه به سینه می جنگید و شربت شیرین شهادت را می نوشید ؛ عاشق شهادت بود و خود را شرمنده شهدا می دانست زمان جنگ بچه بود اما هر دفعه که حرف جبهه می شد می گفت یادش بخیر جبهه , یادش بخیر شبهای عملیات , یادش بخیر صدای تیر و خمپاره و … . گفتم محمد جان تو که جبهه نبودی , تو که با شهدا نبودی چرا این حرف ها را می زنی ؟ می گفت مادرجان من عاشق شهادت و شهدا هستم , عاشق جبهه و سنگر و خاکریزم برای همین اینطور حرف می زنم ؛ می گفتم پسرم در این زمانه شهید شدن خیلی سخته ولی او می گفت اگر خدا بخواهد می توان به شهادت نائل آمد ؛ گوئی که او می دانست و ندایی شنیده بود اما من غافل بودم .یکم دی ماه هزارو سیصدو هشتادوهشت خدمت سربازی را به پایان رسانید و دوباره عزم و رفتن به خوزستان را کرد هر چه تلاش کردم منصرفش کنم نتوانستم . هنگام رفتن اصرار عجیبی داشت که از من حلالیت بطلبد و بارها میگفت حاجتی دارم , از خدا و جدت بخواه که حاجتم روا شود ؛ من هم رو به 🔰آسمان کردم و گفتم خدایا منو شرمنده محمدم نکن را روا کن .دهم بهمن ماه ۱۳۸۸ بود که به پادگان میشداغ اعزام شد ؛ پنجاه و چهار روز به زائران کربلای ایران خدمت کرد و شش روز قبل از این که مأموریتش به اتمام برسد خود را به آقا (عج) معرفی کرد و دعوت حق را لبیک گفت و خود را در میان جمع شهدا قرار داد .ساعت نُه صبح روز چهارشنبه چهار زنگ دروازه به صدا در آمد ؛ به من گفتند که با آقا محمد کار داریم ؛ گفتم آقا محمد به راهیان نور رفته , از من پرسیدند آقا محمد چکاره هستند ؟ گفتنم یک بسیجی مخلص چطور مگه ؟ گفتند با داداش بزرگتر محمد کار داریم , به خدای احد و واحد فهمیدم محمد به مراد دلش رسیده به سر گرفتم از خدا خواستم خدایا دست محمدم قطع بشه یا قطع نخاع بشه یک عمر کنیزی این عزیزم را می کنم فقط آن چهره معصومش برایم بماند ولی نه این طور نبود خداوند بیشتر از من محمد را دوست داشت , او عاشق خدا بود و خدا هم عاشق او . از خدا خواستم شهادت محمدم را قسمتم کرده , شفاعتش را هم نصیبم بگرداند . روز تولدم خداوند پیکر پاک محمد را به من هدیه داد و شب تولدش به خاک سپرده شد , آنقدرتشییع جنازه عظیم و با شکوه بود و مردم بر سر و سینه می زدند.. ✍به نقل ازمادربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
شهید علمدار: باید کوتاه و زیبای را جمع کنیم و منتقل کنیم، نباید منتظر باشیم که ما رو کنند، باید خودمان بریم دنبال جوان ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل نباشیم، بی فایده است. کلام ما تأثیر نخواهد داشت. 🌷 @shahidmosavinejad
شهید موسوی نژاد
#برشے_از_زندگینامه_شهید🌷 #سفر_راهیان_نور6⃣ فرودین سال ۱۳۹۰که ازراه رسیدتنهاچهارماه به #شهادت سیدبا
🌷 ⃣ سال ۶۷ روز با لباس سبز پاسداری به خواستگاریم آمد . با لحنی دلنشین و ساده با من از ، و و مشکلاتی که در آینده در سر راه وجود دارد ، سخن گفت . منزلشان در کنار منزل ما بود و من ایشان و خانوادهشان را از قبل می شناختم . من هم پذیرفتم که با همراه شوم، مهریه ما چهارده سکه به نیت ۱۴ معصوم (ع) بود . بعد از خواستگاری به جبهه برگشت و چهل روز بعد آمد و مراسم و عروسیمان همزمان با حضور اقوام و جمعی از رزمندگان در ایام نیمه شعبان روزچهاردهم فروردین سال ۶۷ برگزار شد .عبدالحسین سال و من سال داشتم . سرسفره عقد ایشان با همان پاسداری حاضر شدند من از خواهر ایشان تقاضاکردم اگر ممکن هست به ایشان بگویند لباسشان را عوض کنند ولی ایشان نپذیرفتند و گفتند این ، لباس و من است و این نشانه ای جز این نداشت که او همیشه آماده و حاضر برای از همه آن چیزهایی بود که به آن عقیده داشت ، حتی شب از و این برای من یک محسوب می شد که برای چنین شخصی انتخاب شدم شب او می گفت و من گریه می کردم از دوستان ، از رفقایی که در سخت ترین شرایط مشغول از کشورمان هستند و در راه دین خدا جانبازی می کنندشروع زندگی ما با سخن از شهادت ادامه زندگی با رابطه با خانواده و دهه سوم زندگیمان با همسر رقم خورد و چه زیبا به آرزویش رسید . ✍به روایت همسربزرگوارشهید @shahidmosavinejad
⃣ 🌾وقتی از میان همه هیاهوی شهر و خیابانهای و پرجمعیت گذشته و به ورودی گلزار شهدای علی بن جعفر قم می رسم به یکباره دلم هوایی میشود ، هوایی! وقتی کنارت بودم احساس میکردم عمرم نمی گذرد ! سیدی که دوست داشتم لحظات با او بودنم تمام نمی شد😔 . . . 🌾رزمنده ایی قدیمی با اندامی لاغر ، محاسنی و صورتی نورانی با یک که همواره به دور گردن داشت .سید جان همیشه بخاطر جاماندگی از رفقای شهیدت و شوق شهادت داشتی و این شوق و این لباس سرانجام بر قامتت نشست و اوثمره عمری به شوق نشستن را در لابلای کوههای بلند کردستان یافت و با پیکری همچون مادرش فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به جمع قافله کربلاییان پیوست . اولین بارکه دیدمت با خود گفتم به راستی چرا از قافله شهدا جامانده ای تویی که تمامی خصوصیات را که در لابلای صفحات کتابها وخاطرات همرزمانشان دیده و شنیده بودم در زندگی سراسر پر در عمل داشتی بی شک شهادت بودی ....🕊🕊🕊 @shahidmosavinejad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 ۲ 👌پیشنهاد ویژه حتما ببینید 🌹 سید عبدالحسین موسوی نژاد ❣تقدیم به خانواده شهید... ❣واعضای محترم کانال... ❣با شهیدمون حرف بزنید... چی میخواید ازش... @shahidmosavinejad
ماجز گناه چیز دیگری در کوله بارمان نداریم شهدا ما شرمنده امام زمانیم ... از قول ما به بگید ما دوستشان داریم . بگید جنگ با شیطان است . 🤲 @shahidmosavinejad
❗ ✍ آدمهای بزرگ انسان را بزرگ میکند و دوست داشتن آدمهای نورانی به انسان نورانیت میدهد اثر وضعی ، آنقدر زیاد است که آدم باید مراقب باشد مبادا به افراد بی‌ارزش علاقه پیدا کند. چه دوستی بهتراز ⁉️ رفیقت که شهدایی باشد ... @shahidmosavinejad
نشسته بودیم بیرون، رو یکی یکی میاوردن داخل معراج .... دیدم داره همینجوری نگاه میکنه ...! بهش میگم:چیه جاموندی ؟ گفت: یخورده نگاه کن ببین چی میبینی! نگاه کردم ... گفتم: خووو دارن میبرن تو دیگه! گفت: نه ! گفت: دیدی دور ها تو تهران پرستو ها دور گنبد میچرخن! گفتم: اره دیدم! حالا بالای معراج رو نگاه کن پرستو ها دارن دور معراج میگردن .... همون موقعه یاد این جمله افتادم امامزادگان عشق هستند... @shahidmosavinejad
شادی از جنس شهدا.mp3
6.07M
✍من یقینی میخوام که منُ سست نکنه؛ 🍃مثل .... که مشکلات و گرفتاری ها منُ از دویدن برای امام زمان باز نداره! که تردید نتونه منُ زمین بزنه! باید چیکار کنم به این یقین برسم؟ @shahidmosavinejad