eitaa logo
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
3هزار دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
9.7هزار ویدیو
224 فایل
#یازهــرا «س»💚 شهـــــ⚘ــــــیدزهرایی محمدرضا تورجی زاده🌷 📖ولادت:۱۳۴۳/۴/۲۳ 📕شهادت:۱۳۶۶/۲/۵ 🕯مزار:گلستان شهدای اصفهان 🆔️خادم شهید⚘ @s_hadi40 ♻️خادم تبادل🗨 ↙ @AA_FB_1357 #ثواب_کانال_تقدیم_حضرت_زهرا_س♡✅
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿|روایتی‌عجیب از # شهید محمدحسین‌محمدخانی از زبان در حرم حضرت‌رقیه {سلام الله علیها}
41.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مستند " من میترا نیستم " 🔺 روایتی از زندگی دختری نوجوان به نام "زینب کمایی" که مورد خشم و کینه اعضای گروهک منافقین قرار می گیرد و ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤 🌷 تاثیرات عجیب روی انسان 🌺🌹🌺 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
ما زیاد عبادت میکنیم، اما واقعا یاد خدا نیستیم! •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
بزرگترین هدف زندگی.mp3
1.52M
  💥 بزرگترین هدف زندگی ▪️بزرگترین هدفم اینه که: برم دانشگاه، تشکیل خانواده بدم، بچه دار بشم... مگه چیزی بالاتر از اینا هم وجود داره؟! منبع: مجموعه یاد خدا •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
📗🇮🇷یازهراس♡شهیدتورجی زاده🇵🇸📗
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۲۹: با خواهرم رفتیم برگه ی جواب آزمایش را بگیریم، جوابش مثبت بود
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۳۰: برای خواندن اذان و اقامه در گوشش، پیش هر کس که زورمان رسید بردیمش. در یزد رفتیم پیش حاج آقا آیت اللهی و حاج آقا مهدوی نژاد. در تهران هم حاج آقا قاسمیان، حاج منصور ارضی و حاج حسین مردانی. با هم رفتیم منزل حاج آقا آیت اللهی. حرف هایی را که رد و بدل می شد، می‌شنیدم. وقتی اذان و اقامه حاج آقا تمام شد، محمد حسین گفت: «دو روز دیگه می رم مأموریت‌، حاج آقا دعا کنید شهید بشم!» هُری دلم ریخت. دیدم دستشان را گذاشتند روی سینه محمد حسین و شروع کردند به دعا خواندن. بعد که دعا تموم شد، گفتند: «ان شاءالله خدا شما رو به موقع ببره، مثل شهید صدوقی مثل شهید دستغیب!» داخل ماشین بهش گفتم: «دیدی حاج آقا هم موافق نبودند حالا شهید بشی؟» روزی که می‌خواست برود مأموریت، امیرحسین ۴۷ روزش بود. دل کندن از آن برایش سخت بود. چند قدم می رفت سمت در و برمی گشت دوباره نگاهش می کرد و می بوسیدش. وقتی می رفت مأموریت، با عکس های امیرحسین اذیتش می‌کردم. لحظه به لحظه عکس تازه می‌فرستادم برایش، می خواستم تحریکش کنم زود برگردد. حتی صدای گریه و جیغش را ضبط می کردم و می فرستادم، ذوق می کرد. هرچی استیکر بوس داشت می‌فرستاد. دائم می پرسید: «چی بهش می دی بخوره؟ چه کار می کنه؟» وقتی گله می کردم این جا تنهایم و بیا. می گفت: «برو خدا رو شکر کن حداقل امیر حسین پیش تو هست، من که هیچ کی پیشم نیست!» می گفت: «امیرحسین را ببر تموم هیئت هایی که با هم رفتیم!» خیلی یادش می کردم در آوردن و بردن امیر حسین به هیئت، به خصوص موقع برداشتن ساک و وسایلش. هیچ وقت نمی گذاشت هیچ کدام را بردارم، چه یک‌ ساک چه سه تا. به مادرم می گفتم: «ببین چقدر قُده! نمی‌ ذاره به هیچ کدومش دست بزنم!» امیرحسین که آمد خیلی از وقتم را پر می‌کرد و گذر ایام خیلی راحت تر بود. البته زیاد که با امیرحسین سروکله می زدم تازه یاد پدرش می افتادم و اوضاع برایم سخت تر می شد. زمان هایی که برای امیرحسین مشکلی پیش می‌آمد، مثلاً سرماخوردگی، تب و لرز و همین مریضی های معمولی، حسابی به هم می ریختم. هم نگرانی امیرحسین داشتم و هم نمی‌خواستم بهش اطلاع بدهم، چون می‌دانستم ذهنش درگیر و از نظر روحی خسته می شود. می گذاشتم تا بهتر شود، آن موقع می گفتم: «امیرحسین سرماخورده بود حالا خوب شده!» امیرحسین سه ماه و نیمه بود که از سوریه برگشت. می‌خواست ببیند امیرحسین او را می شناسد یا نه؟ دستش را دراز کرد که برود بغلش، خوشحال شده بود که «خون، خون رو می کشه!» وقتی دید موهای دور سر بچه دارد می ریزد، راضی شد با ماشین کوتاه کند. خیلی ناز و نوازشش می کرد از بوسیدن گذشته بود، به سر و صورتش لیس می زد. می گفتم: «یه وقت نخوریش!» همه اش می گفت: «من و بابام و پسرم خوبیم!» بی نهایت پدرش را دوست داشت. تا در خانه بود خودش همه ی کارهای امیرحسین را انجام می‌داد، از پوشک عوض کردن و حمام بردن تا دادن شیر کمکی و گرفتن آروغش. ⏪ ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📒 «قصه ی دلبری» ⏪ بخش ۳۱: چپ و راست گوشی اش را می گرفت جلویم که «این نماهنگ را ببین» زنی لبنانی بالای جنازه ی پسر شهیدش قرص و محکم ایستاده بود و رجز می خواند. می گفت: «اگه عمودی رفتم افقی برگشتم، گریه و زاری نکن! مثل این زن محکم باش!» آن قدر این نماهنگ را نشانم می داد که بهش حساسیت پیدا کردم. آخری ها از دستش کفری می شدم، بهش می گفتم: «شهادت مگه الکیه؟ باشه تو برو شهید شو، قول می دم محکم باشم!» نصیحت می کرد که بعد از من چه طور رفتار کن و با چه کسانی ارتباط داشته باش. به فکر شهادت بود و برای بعد از آن هم برنامه ی خودش را تنظیم کرده بود. در قالب شوخی و گاهی هم جدی حرف هایش را می زد. می گفت: «این که این قدر توی سوریه موندم و یا کم زنگ می زنم، برای اینه که هم شما راحت تر دل بکنین هم من!» بعد از تشییع دوستانش می‌آمد می‌گفت: «فلانی شهید شده و بچه ی سه ماهه اش رو گذاشتن روی تابوت!» بعد می گفت: «اگه من شهید شدم، تو بچه رو نذار روی تابوت بذار رو سینه ام!» حتی گاهی نمایش تشییع جنازه ی خودش را هم بازی می کردیم. وسط هال دراز به دراز می خوابید که مثلا شهید شده و می خندید، بعد هم می گفت: «محکم باش!» سفارش می کرد چه کارهایی انجام دهم. به حرف هایش گوش نمی دادم و الکی گریه و زاری می کردم تا دیگر از این شیرین کاری ها نکند. رسول خلیلی و حاج اسماعیل حیدری را خیلی دوست داشت. وقتی شهید شده بودند تا چند وقت عکس و بنر این دو شهید را طراحی می‌کرد. برای بچه‌های محل کارش که شهید شده بودند، نماهنگ های قشنگی می ساخت. تا نصف شب می نشست پای این کارها. عکس های خودش را هم، همان هایی که دوست داشت بعداً در تشییع جنازه و یادواره هایش استفاده شود. روی یک فایل در رایانه اش جدا کرده بود. یکی سرش پایین است با شال سبز و عینک، یکی هم نیم رخ. اذیتش می کردم می گفتم: «پوستر خودت را هم طراحی کن دیگه!» در کنار همه کارهای هنری اش، خوش خط هم بود. ثلث، نستعلیق و شکسته را قشنگ می نوشت. این خوش خطی در دوران دانشجویی و در اردوها بیشتر نمود پیدا می کرد: پارچه ی جلوی اتوبوس، ‌روی درهای ورودی و دیوارهای مسجد و حسینیه ها: می روم تا انتقام سیلی زهرا بگیرم، منم گدای فاطمه. وقتی از شهادت صحبت می‌کرد، هر چند شوخی و مسخره بازی بود، ولی گاهی اشکم در می آمد. به قول خودش فیلم هندی می‌ شد و جمعش می کرد. گاهی برای اینکه لجم را در آورد، صدایم می زد: «همسر شهید محمدخانی» من هم حسابی می افتادم روی دنده لج که از خر شیطان پیاده شود. همه چیز را تعطیل می‌کردم. مثلا وقتی می رفتیم بیرون، به خاطر این حرفش می نشستم سرجایم و تکان نمی خوردم. حسابی از خجالتش در آمدم تا دیگر از زبانش افتاد که نگوید: «همسر شهید محمدخانی» روزی از طرف محل کارش خانواده‌ها را دعوت کردند برای جشن. ناسازگاری ام گل کرد که: این چه جشنی بود؟ این همه نشستیم که همسران شهید بیان روی صحنه و یک پتو از شما هدیه بگیرن؟ این شد شوهر برای این زن؟ اون الان محتاج پتوی شما بود؟ آهنگ سلام آخر خواجه امیری گذاشتن و اشک مردم در اومد که چی؟ همه چی عادی شد؟» باید می رفتم روی جایگاه و هدیه می گرفتم که من نرفتم. فردایش داده بودند به خودش آورد خانه گفت: «چرا نرفتی بگیری؟» آتش گرفتم با غیظ گفتم: «ملت رو مثل نونوایی صف کرده بودن که برن یکی یکی کارت هدیه بگیرن! برم جلو بگم من همسر فلانی ام و جلوی اسمت رو امضا کنم؟ محتاج چندر غاز پولشون نبودم!» گمان کردم قانع شد که دیگه من را نبرد سر کارش، حتی گفت: «اگر شهید هم شدم نرو!» ⏪ ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 •ــــــــــــــــــــ••ـــــــــــــــــــ ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯ ┄┅══✼🍃🌷🍃✼══┅┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「‌‌‌‌ 𝓗𝓮𝓼 𝓐𝓻𝓪𝓶𝓮𝓼𝓱 」 - 🌱 داغ_حرم 🇮🇷 تقدیم به شهدای مظلوم شاهچراغ (ﷺ) خواننده سیدصادق_آتشی •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«𝓗𝓪𝓭𝓲𝓼 𝓢𝓽𝓸𝓻𝔂» . اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ C᭄ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
「🦋🖇•°•°」 لطافت دختـ🌸ـرانہ ام را زیࢪ چادࢪ مشڪے پنهان میڪنم تا مبادا به دنیاے صـ🎀ـوࢪتے ام خدشہ واࢪد شود... آخࢪ میدانے دنیاے صورتے دخترانہ حساسـ😌 استـ . چادرم راعاشقم✌️😊 ـــــ🍃🐚/^^ــہـ۸ـــــہـــــ۸ـــــ 💚 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹احسنت به این بانوان ایرانی ....به این شیر زنهای اسلامی....چقدر خوبه دراین روزها مانند این مجاهدین جنگ نرم بتونیم جهادمان را بر علیه این بی بندوباریها وکشف حجابها وهرزگی ها باهمین حضور در خیابانها ومترو نشان بدهیم 💚
♦️ ازفتته ها بدتان نیاید! #
‏برای همه آنان که رفتند تا به خاک و ناموس ایران، تجاوز نشود... پ.ن: کلاه شهدای ایرانی در منطقه البیضا که توسط سربازان عراقی کنار هم قرار داده شده‌اند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ⇜✾ دعاےفرجـــــ✾⇝ «بسم الله الرحمن الرحیم» «الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.️» ❁﴿دعاے سلامتے امامـ زمانـ (عج)﴾❁*بسم الله الرحمن الرحیم* «"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"»‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌✨‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••『⏰🎞』•• مـن بـه خــاك می افتم کــه تــو بــمانی... ایـــ🇮🇷ــــران مـــــــن ♥️ •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من سجده به خاک جمکران میخواهم از یوسف گمگشته 💔 نشان میخواهم فریاد و فغان، از غم تنها 😔 بودن من مهدی صاحب الزمان 💚 میخواهم 🤲🌷 ╭═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╮       @shahidtoraji213 ╰═━⊰🍃🌺🍃⊱━═╯ ما را به دوستان خود معرفی کنید.‌
⚫️ یکی بسیجی مدافع حرم دیگر در گیلان ➕ مجید یوسفی، بسیجی مدافع حرم اهل شهرستان آستانه‌اشرفیه، شامگاه دیروز در بندرکیاشهر توسط یکی از اغتشاشگران به شهادت رسید. ➕این بسیجی مدافع حرم، در عملیات دستگیری اغتشاشگرانی که در روزهای گذشته اقدام به آتش زدن اموال عمومی و برهم زدن امنیت مردم در بندرکیاشهر کرده بودند به شهادت رسید. ➕ از مجید یوسفی ۲ فرزند پسر به اسم محمدصالح و احمدرضا به یادگار مانده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
38.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نام فیلم: تک_تیرانداز کارگردان علی غفاری ژانر: جنگی ،تاریخی •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯
🥀 ••|🌿🕊|•• 📖 🦋یک روز دو مرد غریبه وارد روستای چشمیدر شدند و به عنوان خریدار اشیاء عتیقه در روستا می گشتند. 🌱حنیفه با دیدن آن ها مشکوک شد و به فرزندش گفت: این دو نفر جاسوس هستند، این ها نه ظاهرشان و نه رفتارشان به عتیقه فروش شبیه نیست. 💎رفتار آن ها را کاملاً زیر نظر گرفت، وقتی یقین حاصل کرد که این دو نفر گروهک هستند، رفت، موضوع را به پایگاه اطّلاع داد، نیروهای پایگاه بلافاصله این دو نفر را دستگیر کردند و از آن ها اسناد فراوانی به دست آوردند، ازجملۀ این اسناد نقشه های پایگاه های سپاه در منطقه، وضعیّت نیروهای پایگاه ها، نحوۀ تردّد نیروها و… بود. ✨فرمانده پایگاه از این اقدام حنیفه بسیار قدردانی کرد و گفت: مادر! شما کار بسیار بزرگی انجام دادید، اگر شما نبودید معلوم نبود چه اتّفاقی می افتاد. ما به وجودِ امثال شما افتخار می کنیم. 🕊حنیفه در جواب گفت: من سرباز بی سلاح انقلاب هستم، تا زنده ام در خدمت کشور و مردم هستم. 🥀🕊 🕊 📗 📖 •ــــــــــــــــــــ••ــــــــــــــــــــ• ‌ زاده🚩 ╭─*═ঈ🇮🇷ঈ═*─╮  @shahidtoraji213 ╰─*═ঈ❤️ঈ═*─╯