شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_پنجم چله رو به یاد شهیدی که هر کار میکرد برای خدا بود، #شھیدمحمدابراهیم_هم
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_ششم چله رو به یاد دو شهید مدافع حرم #شھیدڪمیل_قربانی و #شھیدعباس_دانشگر شروع مےکنیم
و ازشون میخوایم
ما رو هم کمک کنه مثل خودشون، درد دین داشته باشیم
اگه #دعای_عهد رو تا الان نخوندی
پاشو بخون
ان شالله مهدیِ فاطمه روت حساب ویژه باز کنه💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
معلمِ خوب از معبر حرفهایش
درهای بهشت را باز میکند
بہ روی شاگردانی که
در ملکوتِ قلب او
آمادهٔ درس گرفتن هستند .
سلام خدا
بر #معلمانی که راههای آسمان را
به شاگردانشان نشان دادند
روز معلم بر شهدا؛
#معلمان مکتب شهادت مبارک باد
ڪاش
راز درس شھادت را
از شما فرا مےگرفتیم...
#شھدا
#روز_معلم
#درس_شھادت
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین....
آموزگار ایمان،
امام خمینی(ره)
از مُشتی جوان که چیزی برایشان مهم نبود
انسانهایی انقلابی ساخت
و به دنیا آموخت که اگر از خدا بترسی
مردم از قدرت ایمانت خواهند ترسید....
همو که مےگفت:
ما میخواهیم به دنیا ثابت کنیم که ابرقدرتها را میتوان با #نیروی_ایمان شکست داد💪
و پیروزی را به دست آورد.✌️
ما با تمام قدرت در مقابل آمریکا میایستیم و از هیچ نیرویی ترس نداریم.
📚صحیفه نور، جلد 22، صفحه 264
#امام_دل_ها
#روز_معلم
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےپیگردالهےدارد‼️
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت چهارم من افتخار داشتم پیش داداش حامد 15ماه سرب
💔
#گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا
#شھیدحامدجوانی
قسمت پنجم
تو سوریه که بودیم چند باری دیدمش،😍
خیلی روحیه خوب و پرنشاطی داشت،
یه بار دیدم که تو حرم حضرت رقیه به زائرا چایی می ریزه
رفتم کنارش، هم صحبت شدیم،
گفت: فلانی من تا شهید نشم برنمیگردم.
راوی همرزم شهید حامد جوانی
#ادامه_دارد...
#اختصاصی_کانال_آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#میخوای_شهید_بشی⁉️
چند سفارش به برادران و خواهرانم میکنم ...
👈گرداگرد وجود رهبری باشید و
👈با شرکت در نماز جمعه و دعای کمیل وحدت خود را حفظ نمایید که اختلاف موجب عذاب وارد شدن به جهنم میباشد.
👈سنگر مسجد را رها نکنید که انقلاب از مساجد رشد کرد.
#شهید_محسن_جوزدانی
📚 گزیده موضوعی وصیتنامه شهدا جلد چهارم
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ...70 اعصابم واقعا خورد شده بود! به مامان و بابا حق دادم که دلشون نمیخواد یه احمق مثل من ،
🔹 #او_را ... 71
یه دفترچه ی شیک و خوشگل!
بازش کردم...
خیلی خط قشنگی داشت!
خیلی تمیز و مرتب،
و با نظم خاصی نوشته بود!
جوری که اولش فکر کردم یه دفتر شعره!!
ولی بعدش فهمیدم شعر نیست!
یعنی تنها شعر نیست!
یه سری جملات
و نوشته ها
و لا به لاشون هم گاهی شعر!
از نوشته هاش سر درنمیاوردم!
نمیفهمیدم یعنی چی!
یه جاهایی معذرت خواهی کرده بود
یه جاهایی تشکر کرده بود
بعضی جاها خواهش کرده بود
یه سری جملات که با خوندنشون گیج میشدم!!
دو تا جمله خیلی نظرمو جلب کرد
"هروقت دیدی آسوده نیستی،
بدون از خدا دور شدی!"
"تو همیشه بدهکار خدایی!
اون میتونه ولت کنه
اما
هواتو داره!!"
دفترچه رو بستم و انداختمش رو بقیه کتاباش!!
از نظر من فقط یه مشت مزخرفات اون تو نوشته شده بود!
خدا!!😒😏
کدوم خدا؟
چرا دست از یه مشت خرافات که کردن تو مغزتون برنمیدارید؟
دلم میخواست همه کتاباشو پاره کنم!
به افکار پوسیدش خندم گرفته بود!
حیف پسر به این خوشتیپی که دنبال این چیزا افتاده!😒
با تموم وجود احساس میکردم حیف شده!
مهم نبود.
سعی کردم به آرامش خودم فکرکنم.
همون چیزی که دنبالش تا اینجا اومده بودم!
گوشیمو سایلنت کردم و انداختمش تو کیفم،
خواستم سیگار روشن کنم
اما احساس کردم نیازی بهش ندارم!
اینجا خودش اندازه دو پاکت سیگار ارامش داشت!
یه لحظه از فکری که کرده بودم بدم اومد!
خاک تو سر من که واحد آرامشم شده پاکت سیگار!!
این سری با دقت بیشتری خونه رو برانداز کردم!
یه کمد دیواری رو به روم بود که درش نیمه باز بود!
هرچی خواستم به خودم حالی کنم که این کار "فضولیه"، نشد!!
لبخند زدم!😊
این کنجکاویه نه فضولی!😉
حداقل با لفظ کنجکاو بهتر میتونستم کنار بیام تا فضول!
نمیدونستم چرا اینقدر نسبت به زندگی این آدم کنجکاوم!
کلا از این آدمای عجیب غریب بود که شبیه یه معما میمونن!!
خصوصا اون مدل نگاه کردنش!😒
با یه احساس گناهی رفتم سمت کمد دیواری !
بوی خیلی خوبی از داخلش میومد!
از همون نصفه ای که از لای در پیدا بود،
داخلشو نگاه کردم!
دو قسمت دوطبقه بود!
یه قسمتش پر از لباس و کفش و کیف بود
ویه قسمتش،
طبقه ی پایین پر از کتاب بود!
انواع و اقسام کتاب ها!!
عربی و فارسی و انگلیسی!
مذهبی و علمی و روانشناسی!
و طبقه ی بالا...!
در کمدو بیشتر باز کردم...
خیلی قشنگ بود!😍
یه پارچه ی فیروزه ای پهن شده بود و روش پر از برگ گلای تازه و خشک شده!
یه قاب عکس
چند تا انگشتر
چندتا تسبیح خوشگل
و یه عااااالمه عطر !
اینقدر خوشگل اونجا رو چیده بود که دلم میخواست کل کمد دیواری رو از جا بکنم با خودم ببرم!!
چشمامو بستم و یه نفس عمیق کشیدم!
دلم میخواست همه ی اون بوها رو تو بدنم ذخیره کنم!
با احتیاط قاب عکسو برداشتم و نگاهش کردم!
خودش بود...
با یه مرد و زن میانسال که احتمالا پدر و مادرش بودن،
ولی هر دوشون خیلی شکسته به نظر میرسیدن!
رو چهرش دقیق شدم.
چیز خاصی تو صورتش نبود،
کاملا شبیه آدمای معمولی بود!
فقط با این فرق که آخوند بود!!😒
اما نمیدونم چرا بنظرم عجیب و غریب میرسید!
چشماش خیلی شبیه اون خانم چادری تو عکس بود،
و مدل ریشهاش هم شبیه اون آقاهه!
البته مشکی تر...
سه تاشون لبخند رو لب داشتن...
خیلی حس خوبی توی عکس بود!❤️
محو تماشای عکس بودم که یهو با صدای بلند در، هول شدم و قاب عکس از دستم رها شد!
تا به خودم بیام و بگیرمش شیشه ای که روش بود، روی زمین به هزار تکه تقسیم شد!!😧
یه لحظه احساس کردم فشارم افتاد!!
انگار یه نفر یه سطل آب یخ رو سرم خالی کرد!
آب دهنم رو قورت دادم
و یه نگاه به قاب عکس کردم و یه نگاه به راهرو!😰
دلم میخواست گریه کنم!
آخه دنیا چه اصراری داشت که منو بدبخت ترین موجود بکنه؟؟😩
سرمو گرفتم و عقب عقب رفتم
که دوباره صدای در بلند شد!
جوری درو میکوبید که انگار سر آورده!!
-آقا سجاد!
آقا سجااااد!
وای...
بدتر از این امکان نداشت!
پشت سر هم در رو میکوبید و اون رو صدا میزد!
نمیدونستم چیکار کنم!
رو تموم بدنم عرق سرد نشسته بود!
تا حالا اینجوری دستپاچه نشده بودم!
اونقدر وحشیانه در میزد که ترسیدم درو از جا بکنه و بیاد تو!
دلم نمیخواست برم جلوی در
اما همسایه ها منو دیده بودن
و میدونستن کسی تو خونه هست!
با ناچاری رفتم سمت در،
اینقدر بد در میزد
که میترسیدم بعد باز کردن در
کنترلشو از دست بده و مشتشو بکوبه تو صورتم!!😥
خیلی اروم درو نیمه باز کردم و از لاش بیرونو نگاه کردم!
یه سیبیلوی چاق کچل در حالیکه ابروهای کلفتش مثل زنجیر گره خورده بود،جلوی در ایستاده بود!!
با مِن و مِن گفتم
-بله بفرمایید!؟
یه ابروشو انداخت بالا
و با حالت مسخره ای یه نگاه به پلاک خونه کرد و یه نگاه به من!
-آقا سجاد؟؟!!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
💔
من اگر عشق را کنم توصیف
شب جمعه حرم،
کنارِ حسین...♡
#شھیدحسین_هریری
#دلتنگ_حرم
#اللهم_الرزقنا_کربلا
#هرگاه_شب_جمعه_شھدا_را_یادکنید
#شهداشمارانزدارباب_یادکنند
💕 @aah3noghte💕
❁﷽❁
💔
یاد آقـا نیستیم و غرق دنیـا گشته ایم...
زندگیهای بدون رنگ و بو
یعنی همین
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_ششم چله رو به یاد دو شهید مدافع حرم #شھیدڪمیل_قربانی و #شھیدعباس_دانشگر شر
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_هفتم چله رو به یاد شهید مدافع حرم #شھیدحسین_آقادادی و برادر شهیدشون #اکبرآقادادی
و شهید بزرگوار #شھیدنصرالله_صالحی شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
اگه #دعای_عهد رو تا الان نخوندی
پاشو بخون
ان شالله مهدیِ فاطمه روت حساب ویژه باز کنه💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
بودنت مثل اتفاقی ساده میماند ولی
بعد از آن با درد و غم
درگیر بودن ساده نیست
#شھیدجوادمحمدی
#رفاقت
#جامانده...
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #حاج_حسین_یکتا: شش ماه فرصت کمی نیست☝️ برای پرنده شدن و تسخـیر شش گوشه عالَم به شرط آنکه بر فر
💔
ما توی بین الطلوعین ظهوریم
در بین الطلوعین شاید خیلی ها خوابشون ببره...
اما فضل الله المجاهدین علی القاعدین...
شهید توسلی فرمانده تیپ فاطمیون
وقتی روزهای اول جنگ سوریه بود از مشهد بلند شد گفت بچه ها من میخوام برم سوریه برای دفاع از حرم حضرت زینب س هرکی میاد بیاد
من هم برای حضرت زینب شرط نمیکنم تهران هم نمیرم بافرمانده ها هماهنگ کنم..
هرکی میاد بیاد...
شهید توسلی باتعداد کمی رفتن برای خدا برای دفاع از حضرت زینب
وقتی شهید شد ۵هزار نفر نیرو داشت
الان هم تیپ فاطمیون شده لشکر فاطمیون...
کی برای خدا قیام کرد و خدا کمکش نکرد؟؟
#حاج_حسين_يكتا
#شھیدعلیرضاتوسلی
#فاطمیون
#ظهور
#بین_الطلوع
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت پنجم تو سوریه که بودیم چند باری دیدمش،😍 خیلی
💔
#گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا
#شھیدحامدجوانی
قسمت ششم
یکی از فرماندهان در سوریه نقل می کرد
"هر چند حامد، 25 ساله بود اما بسیار شجاع و نترس بود💪
تنها نیرویی بود که می توانست مثل آچار فرانسه عمل کند؛ 🔧یعنی هم می توانست در توپخانه فعالیت کند و هم به صورت زمینی.
کامیون را پر از مهمات می کرد و راه می افتاد، وقتی هم می گفتیم داعش در یک کیلومتری ماست، می گفت داعش چه کار می تواند بکند! 🚛🔥💥
فرماندهان رده بالا می گفتند
حامد نیرویی بود که داعش از دستش در امان نبود.😌✌️
همرزمانش می گفتند:
اگر شنیدید هزار نفر داعش در لاذقیه به درک واصل شده اند، بدانید که پانصد نفر آنها را حامد کشته است. برای همین هم او را با موشک تاو ( موشک ضدتانک ) مورد اصابت قرار دادند
#ادامه_دارد...
#اختصاصی_کانال_آھ...
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
🔹 #او_را ... 71 یه دفترچه ی شیک و خوشگل! بازش کردم... خیلی خط قشنگی داشت! خیلی تمیز و مرتب، و با ن
🔹 #او_را ... 72
اخم کردم و تو چشماش زل زدم
-بنظرت به من میاد آقا سجاد باشم؟؟😠
-هه هه!
خندیدم!
برو بگو بیاد جلو در!
-خونه نیست!😠
با پوزخند سر تا پامو نگاه کرد!
-عهههه...
خونه نیستن؟؟
یعنی باور کنم این تو تنهایی؟؟
دلم میخواست کله ی کچلشو از تنش جدا کنم!😤
-کوری؟؟
میبینی که تنهام!
شایدم کری!
نمیشنوی که میگم تنهام!
پوزخند دوباره ای زد و نگاه چندش آورشو از بالای سرم انداخت تو خونه!
-هه!
به حاجیتون سلام ما رو برسون!
بگو آقای فروغی گفت انگار یادت رفته کرایه ی این ماهتو بدی حاج آقا!!
حاج آقا رو جوری غلیظ گفت که دلم میخواست کفشو دربیارم و با پاشنهش بکوبم تو دهنش!
دوست نداشتم بازم باعث شم راجع بهش فکربد کنن!
آخه گناه داشت!
اصلا به قیافش نمیخورد که...
-برای چی اونجوری نگاه میکنی؟؟
بهت میگم کسی نیست!!
باور نمیکنی بیا خونه رو بگرد😠
دوباره سر تا پامو نگاه کرد
-نه دیگه آبجی!
مزاحمتون نشیم!
خوش باشید!
داشت از خونه دور میشد که رفتم بیرون و جلوش رو گرفتم!
-عجب آدم بیشعوری هستی!!
میگم اون خونه نیست!
من تنهام!
حق نداری اون فکرای کثیفتو به هرکسی نسبت بدی!😡
تعجب کرد و بازم یه ابروشو داد بالا!
-اگه تنهایی،اینجا چیکار میکنی؟؟
با قیافه ی حق به جانب گفتم
-ببخشید فکر نمیکردم برای رفتن به خونه ی داداشم لازم باشه از کسی اجازه بگیرم!😡
زد زیر خنده
-داداشت ؟؟😂
چاخان دیگه ای پیدا نکردی؟؟
اولا تا جایی که یادمون میاد،این حاج آقاهه آبجی،مابجی نداشت
دوما اگرم داشت ،از این آبجیا نداشت!!
و با نگاهش به تیپ و لباسام اشاره کرد
-اولا مگه تو از شجره نامه ی ما خبر داری؟؟
دوما من و سجاد مدت ها باهم قهر بودیم،
امروزم برای برداشتن چندتا از مدارکمون کلیدشو ازش گرفتم و اومدم اینجا!
میخواست دوباره دهنشو باز کنه که یه پیرزن از پشت سرم گفت
-دیدی آقا حامد!
گفتم این حرفا رو نگو!
گفتم گناه مردم رو نشور!
تهمت نزن!
آخه این حرفا اصلا به آقاسجاد میخوره؟؟
تازه به خودم اومدم و اطرافمو نگاه کردم!
کلی آدم تو کوچه جمع شده بود!!
اون چاق کچل بیریخت دوباره خندید و سرشو تکون داد!
-آخه شما چرا باور میکنی حاج خانوم؟؟
ماشینو نگاه!
سجاد یه پراید قراضه داره!
ماشین این ،هیچی نباشه،کم کم دویست سیصد میلیون پولشه!!
دوباره توپیدم بهش
-اولا کی گفته این ماشین،مال منه؟
بعدم به تو چه که کی چی داره؟
-واااای بسه چقدر دروغ میگی؟
همه دیدن تو از این پیاده شدی!!
-منم نگفتم از این ماشین پیاده نشدم!
گفتم کی گفته مال منه؟؟
به اون مغز فندقیت فشار بیار!!
میتونم از دوستم قرض گرفته باشم!
دوباره صدای پیرزن مانع حرف زدنش شد!
-بسه دیگه آقاحامد!
دیگه نمیخواد صداتو ببری بالا!
خود آقا سجاد اومد...!!
"محدثه افشاری"
@aah3noghte
@RomaneAramesh
#انتشارحتماباذکرلینک
همسنگرےها
اگه تا الان زیارت عاشورا نخوندین، بسم الله...
روز هشتم چله
ان شالله به نیت #شھیدمسلم_خیزاب💕
و #شھیدحاج_احمدڪاظمی💕
دعای عهد یادمون نره🌹😊
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگرےها✋ #روز_هفتم چله رو به یاد شهید مدافع حرم #شھیدحسین_آقادادی و برادر شهیدشون #اکبرآ
💔
سلام همسنگرےها✋
#روز_هشتم چله رو به یاد شهید مدافع حرم #شھیدمسلم_خیزاب
و شهید بزرگوار #شھیدحاج_احمدڪاظمی شروع مےکنیم
ان شالله از دعای خیرشون بےنصیب نمونیم و اسم ما هم در لیست اسامیِ یاران آخرالزمانی مولا مهدی قرار بگیرد..
اگه #دعای_عهد رو تا الان نخوندی
پاشو بخون
ان شالله مهدیِ فاطمه روت حساب ویژه باز کنه💖
#زیارت_عاشورا فراموش نشه❤️
از پست پین شده، بقیه اذکار و دعاها رو ببین و ان شالله استفاده کن
#التماس_دعاے_شھادت
#آھ...
💕 @aah3noghte💕
💔
#دلشڪستھ_ادمین...
شده دلت تنگ شوَد برای خودت؟😔
شده ریز ریز بباری از آنچه قرار بود بشوی اما ... نشدی؟😞
شده آیا بخواهی سر بر دیوار دلتنگی بگذاری، #چفیه بر سر بیندازی، های های گریه کنی؟😭
شده حسرت روزهایی را بخوری که شاید در دو قدمی شهادت بودی اما لذت گناه،
تو را با صورت،
فرسنگ ها دورتر پرت کرد؟😫
شده بخواهی زمین دهان باز کند و تو را ببلعد! شاید نگاه گناهکار و شرمنده ات بر #مادر_اربابت نیفتد؟😭
شده بخواهی بمیری از خجالت نافرمانی خدای مهربانت؟..........
شده.....؟
#آھ...
انا صاحب الدواحی العظما....
منم صاحب گناهان و جنایت های بزرگ.....
به وحدانیتش سوگند
اگر آنروز...
آن صبحِ روزِ دهـُم
ارباب جانمان به علیِ اکبرش نفرموده بود:
"برو زیر شانه های عمویت، حــرّ را بگیر و او را بیاور" ... شاید هیچگاه جرئت صدا کردن پروردگار را پیدا نمیکردیم...
همه چیز بسته به دستان همین خاندان ڪَرَم است...
کاش این بار هم مـرا بپذیرید....
در روزهای پایانی ماه شعبان،
تو روزهای سبز #چله_شھدایی
دوستان مجازےتون را هم از دعای خیر، فراموش نکنین🙏
💕 @aah3noghte💕
#ڪپےپیگردالهےدارد
شهید شو 🌷
💔 #دلشڪستھ_ادمین... شده دلت تنگ شوَد برای خودت؟😔 شده ریز ریز بباری از آنچه قرار بود بشوی اما ..
از گناهکارترینِ ؛ گناهکاران ؛
به ستّارترینِ ؛ ستّاران ؛
#ببخش ؛
#بیامرز و
#سر_براهم_کن ...
#روزهایپایانیشعبان.....💔
💔
دوستان، عیب کنندم که چرا دل به تو دادم؟!😔
باید اول به تو گفتن☝️
که چنین خوووووبــــــ ، چرایی؟؟؟😬😊🤔
#شھیدجوادمحمدی
#یڪم_متفاوت😑😅
#آھ_اےشھادت...
💕 @aah3noghte💕