💔 آماده اعزام برای شرکت در عملیات کربلای۴ بود، قرآن را آماده کردم که از زیر آن عبور کند، نگاه پدرش از او برداشته نمی شد، به پدر گفت: بابا ۲۳ سال است که مرا می بینی، سیر نشده ای؟ باباش هم که این حرف را شنید سرخ شد و سفید و هیچ چیز نگفت. مهربانی عجیبی در چهره اش موج می زد، فهمیدم که آخرین بدرقه ی اوست، دلم ریخت. ناخودآگاه اشک‌هایم جاری شد، به طوری که احساس کردم اشک چشمانم تا پاهایم را هم خیس کرده است. اگر چه قبلاً خواب دیده بودم و به من الهام شده بود که دو فرزندم شهید می شوند، اما نمی دانم چطور شد که آن روز وقتی پسرم از زیر قرآن رد شد خوابی که دیده بودم مجدداً برایم یادآوری شد. آن روز علی از زیر قرآن عبور کرد و پشت سرش در را بست، اما بعد از ان هیچوقت در خانه ی ما برای او باز نشد. 📚ماندگاران راوی: مادر محترم #شهید_علی_قاقازانی یار خالص #امام_زمان #شهید_مفقودالاثر 💞 @shahiidsho💞

💔 مادرشهید علی قوچانی ازعالم برزخ چه میگوید!!! #شهید_علی_قوچانی #شهید_مفقودالاثر سالروز شهادت 💞 @shahiidsho💞

💔 فرمانده ای که نمی‌خواست بماند... فرماندهان را بردند زیارت امام رضا(ع) وقتی مهدی برگشت توی پد پنج بودیم. برایم سوغاتی جانماز و دو حبه قند و نمک تبرکی آورده بود. نمکش را همان روز زدیم به آبگوشت ناهارمان. اما... مهدی حال همیشگی را نداشت! گفتم: «تو از ضامن آهو چه خواسته‌ای که این چنین شده ای!! نابودی کفار؟ پیروزی رزمندگان؟ سلامتی امام؟» چیزی نمی‌گفت. به جان امام، قسمش دادم، گفت: فقط یک چیز. گفتم: چه چیز؟ گفت: «مصطفی! دیگر نمی‌توانم بمانم. باور کن. همین‌را به امام‌رضا(ع) گفتم. گفتم واسطه شو این عملیات، آخرین عملیات مهدی باشد». عجیب بود. قبلاً هروقت حرف از شهادت می‌شد، می گفت برای چه شهید شویم؟ شهادت خوب است؛ اما دعا کنید پیروز شویم. صرف اینکه دعا کنیم تا شهید شویم یعنی چه؟ اما دیگر انقطاعی شده بود.... امام رضا (ع) هم خیلی معطلش نکرد و بدر شد آخرین عملیاتش.... راوی: مصطفی مولوی 📚نمی توانست زنده بماند #شهید_مهدی_باکری سالروز شهادت سردار کشور #امام_زمان #شهید_مفقودالاثر 💞 @shahiidsho💞

💔 قبل از عملیات، بخاطر گرمای هوا، همراه با تعدادی از بچه ها کلاه های پارچه ای تهیه کردیم و هر کدام اسم و مشخصات خود را روی لبه آنها نوشتیم و به شوخی می گفتیم اگر چیزی از بدنمان نماند، لااقل از روی کلاهمان شناسایی شویم! پاتک عراق سنگین بود بطوری که دشمن برای هر نفر یک گلوله ی تانک شلیک می کرد ... در آن شرایط که بچه ها مجبور می شوند که به خاکریز عقب برگردند، «عبدالحسین» با شلیک آر پی جی سعی در مقابله با دشمن داشت که ناگهان . . . 🕊🕊 غروب شد اما خبری از «عبدالحسین» نداشتیم. شب بچه­ ها دوباره برای بازپس‌گیری مواضع قبلی و شناسایی و انتقال پیکر شهدا رفتند، پیکر او را نیافتند، ... تنها نشانه ای که از عبدالحسین پیدا شد، فقط یک کلاه نیم سوخته بود که نامش روی آن نوشته شده بود. #شهید_عبدالحسین_نوروزی_نژاد سالروز شهادت #شهید_مفقودالاثر 💞 @shahiidsho💞

💔 مادری می‌کنند برایتان مـادران شهدای فاطمیون… لحظاتی از مهمان شدنِ پیکر مطهر شهید گمنام دفاع مقدس در منزل مادر شهید جاویدالاثر لشکر فاطمیون؛ شهید حمیدالله مقصودی #شهید_حمیدالله_مقصودی #شهید_مفقودالاثر #شهید_گمنام 💞 @shahiidsho💞

💔 من مادرم... هم صحبتم با عکس‌ هایت دست خودم که نیست دلتنگم برایت اصلا حواست نیست خیلی دیر کردید ای پهلوانم مادرت را پیر کردی گمنام من این شهر هم جانی ندارد اینجا کسی از تو نشانی ندارد #شهید_گمنام #شهید_مفقودالاثر #نسئل_الله_منازل_الشهداء 💞 @shahiidsho💞

💔 روزمان را متبرک می‌کنیم به یاد شهیدی که امیر سرلشگر جاویدالاثر شهید ابوالحسن ابوالحسنی از شهدای تیز پرواز ارتش جمهوری اسلامی (از شهدای شهرستان بابل ) او در سال 1353 موفق به اخذ نشان و مدرک خلبانی شد و به جمع تیزپروازان هواپیمای شکاری F5 پیوست و بعدها دوره‌های معلمی خلبانی را نیز گذراند. در دوران جنگ تحمیلی، داوطلبانه پروازهای زیادی را برای حفظ و حراست از دستاوردهای انقلاب انجام داد تا اینکه در ساعت 11 صبح روز پنجم آذرماه 59 به مأموریت برون‌مرزی بمباران تأسیسات برق سد دوکان اعزام شد که پس از انجام مأموریت، براثر اصابت موشک، هواپیمایش به آتش کشیده و مفقودالاثر شد. در تاریخ 22 شهریور 60 بود که گواهی شهادت شهید ابوالحسنی از سوی صلیب سرخ جهانی به خانواده‌اش اعلام‌شده اما پیکر پاک ایشان همچنان مفقود باقی‌مانده است. دسته گلی از صلوات به نیابت از تمامی شهدا از صدر اسلام تاکنون، هدیه می‌دهیم محضر حضرت علی و فاطمه زهرا سلام الله علیهما 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 #شهید_ابوالحسن_ابوالحسنی #شهید_خلبان #شهید_مفقودالاثر ♡ ㅤ    ❍ㅤ     ⎙ㅤ     ⌲   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ 💞 @shahiidsho💞 "کپی آزاد ، بدون تغییر در عکس!"