شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
یه وقتایی زنگ می زد بهم، دخترم خونه مون بود گوشی رو بر می داشت. سعید می گفت؛ گوشی رو بده مامانت، من
👆👆
عجالتا این خاطره را مجددا مرور کنیم.
یه بار فکر می کنم با داداشم اینا (بابای سعید)، خونهی خواهرم بودیم و موقعی که خواستیم برگردیم سعید گفت: «عمه! سوار موتور میشی ببرمت؟! مامانم که میترسه!»
گفتم آره. من سوار موتورش شدم و انقدر تو پستی بلندی خیابونا رفت و پیچید لای ماشینا، هی گفت عمه نمیترسی؟!
گفتم نه، برای چی بترسم عمه؟! ترس نداره که. خب من جوونیهام هم خیلی رو موتور مینشستم.
تا منو از پیروزی رسوند به جنت آباد، هی گفت؛ عمهم چقدر شجاعه...عمهم خوبه... همه ش باید بیام عمهم رو بردارم با موتور اینور اونور ببرم...عمهم نمیترسه.
انقدر خوشحال بود که منو سوار موتورش کرده و من هم نمیترسم. هر چی میپیچید لای ماشینا و اینور اونور می رفت، اصلاً من نگفتم چیکار میکنی.
گفت والا مامانم هی میترسه و میگه یاابالفضل، سعید اینوری نرو، سعید اونوری نرو، سعید الان ماشینه میزنه بهت، الان اینجوری میشه. مامانم پشت موتور من همهش میلرزه.😅
گفتم نه عمه، من اون روزا با شوهرم هم که بیرون میرفتیم، مرتب رو موتور بودیم یا امامزاده صالح می رفتیم یا شاهعبدالعظیم یا خونه اقوام تا تهرانپارس و اینور اونور، هرجا میرفتیم با موتور بودیم. طوری که همه میگفتن شما توریست هستید.
خلاصه سعید منو رسوند و خیلی خوشحال بود که من نمی ترسم.
راوی؛ #عمه_سکینه
#خاطرات_سعید
_____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
بچهها نَمیریدا !! اگه بمیرید به جسدتون دست نمیزنن میگن غسلِ میّت داره ولی اگه شهید بشید بچهها سرِ تیکهی کفنِتون دعواست...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حاج حسین یکتا
پیام ارسالی خواهر شهید مصطفی احمدی روشن👇
سلام
خیلی ممنونم بابت واسطه ی آشنایی شدنتون
باور بفرمایید هربار که سر میزنم به این کانال حداقل یک لبخند غلیظ همراهم میشه
و اینکه چقدر شخصیت این شهید بزرگوار مثل برادرم شاده
#ارسالی_اعضا
@shalamchekojaboodi
شلمچه (شَلَم) کجا بودی؟
پیام ارسالی خواهر شهید مصطفی احمدی روشن👇 سلام خیلی ممنونم بابت واسطه ی آشنایی شدنتون باور بفرمای
سلام و عرض ادب و احترام خدمت شما خواهر بزرگوار
چقدر جالبه که برادر مصطفای شما اخیرا با یک کتاب که به طور ناخواسته در مسیر ما قرار می گیره، واسطه آشنایی مون با خودشون و خانواده محترمشون می شن و بعد طولی نمی کشه که چنین پیامی از جانب شما خواهر گرامی شون به دست مون میرسه.
حقیقتش بعد از خواندن فصل مربوط به شهید احمدی روشن از کتاب منم یه مادرم، دوست داشتیم آقا مصطفی رو روایت کنیم؛ برادر دوستداشتنی شما که حقیقتا مانند نامش مصطفی بود و برگزیده، همانطور که آقا مصطفای صدرزاده چنین انتخاب شده بود.
و دوست داشتیم از مادر عزیزتان بیشتر بگوییم، اما چه کنیم که زبانمان الکن و فرصتمان ناچیز است. باشد که خدا با این نشانه ها، توفیق بلند کردن عَلَم یاد شهدا را در حیات و ممات مان عطا کند و بتوانیم اندکی از حقی که شهدا به گردن مان دارند با زنده نگهداشتن یادشان ادا کنیم.
اللهم اجعل محیای محیا محمدو آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد 🤲
هدیه به روح همه شهدا از جمله دانشمند شهید؛ دکتر مصطفی #احمدی_روشن صلوات
@shalamchekojaboodi
رسانههای لبنانی در پی حملات دیشب حزب الله به سرزمین های اشغالی و بیت هلل:
این حملات درباره واکنش به ترور فؤاد شکر در بیروت نیست، بلکه بخشی از فعالیت «عادی» حزبالله در حمایت از غزه است.
پ ن؛ این یه ترقه بازی بود، منتظر آتیش تهیه باشید.
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از کانال حسین دارابی
به آقای پزشکیان بگید تو انتصاباتش یه استعلام از نهادهای امنیتی و قضایی بگیره، چندتا از انتصاباتش قبلا مسأله دار بودن.... 😐
انتصاباتش تا اینجای کار البته
هدایت شده از کانال حسین دارابی
مث اینکه استعلام میگیره، اونایی که مشکلی ندارنو میزاره کنار
مشکل دارا رو مسوولیت میده😂
دی ماه سال ۷۴ من از سفر عمره که برگشتم و رسیدم فرودگاه، دیدم کسی به استقبالم نیومده ...⬇️⬇️
@shalamchekojaboodi
دی ماه سال ۷۴ من از سفر عمره که برگشتم و رسیدم فرودگاه، دیدم کسی به استقبالم نیومده، به هر جا تلفن زدیم هیچکسی نبود، از فرودگاه که بیرون اومدم، دیدم بچههام اومدند و منتظرند.
منو آوردن خونه ولی خدا میدونه که دیگه چه روزی به سر من اومد؛
برای استقبال ازم، نه اسفند و نه گوسفند و نه چراغونی ...هیچ خبری نبود. حتی یه شام درست نکرده بودن بگن خب حالا مامان ما میاد اقلا یه لقمه شام تو خونه باشه، هیچ برنامهای نداشتند.
من وقتی اومدم تو اتاق و دیدم اینا انقدر ساکتن، مثل اینکه سقف اتاق اومد رو سر من.
همینطور نشسته بودن این نگاه به اون میکرد، اون نگاه به این میکرد. کمی بعدتر چایی درست کردن ولی من دیگه هیچی نخوردم. گفتم هیچی نمیخوام فقط به من بگید چی شده؟! هی می گفتن هیچی نشده، مامان هیچی نشده.
گفتم پس چرا شماها انقدر پریشونید؟! هیچی نگفتند. گفتم پس پاشید برید خونههاتون، گفتن نه ما می خوایم امشب که شما اومدی پهلوی شما بخوابیم. دیگه خوابیدند و من هم توی اتاق کوچیکه بدون تشک و بدون هیچی در کنار یکی از دخترام خوابیدم.
مثل مرده افتادم یه گوشه. یه لباس نازک تنم بود و دخترم هی میگفت مامان لباستو عوض کن سرما میخوریا.
از بس که اعصابم خورد بود میگفتم نه مامان سرد نیست. با همون لباسی که تو هوای گرم عربستان پوشیده بودم، خوابیدم. چیزی هم رویم ننداختم، اگرچه از شدت ناراحتی خوابم نمی برد.
او هی یه لا مینداخت روم و من میگفتم ننداز مامان، گرمم می شه. تا صبح مُوَکلِ من بود و هی ازم مراقبت می کرد.
برای نماز صبح که بلند شدم اصلاً گیج بودم و هی دورشون تاب میخوردم، ببینم علامتی هست که اینا یه چیزی بگن، دیدم نه اصلا حرف نمی زنند. حتی روی لباس مشکیهاشون هم، لباس پوشیده بودن که من نبینم.
صبحانه رو که خوردیم داماد کوچیکم منو صدا کرد و گفت پاشو بیا. وقتی رفتم تو اتاق گفتش که میخوام ببرمت ملاقات سعید. من دیگه اصلا باور نکردم هر چی قسم خورد گفتم ممد آقا به من دروغ نگو. بچه برادر من دیگه جای ملاقات نداشت، سعید شهید شده😭 شما میخواین به من نگید، بگو تو رو خدا چی شده. گفت آره سعید شهید شده.
همون موقع با گریه و زاری پا شدیم رفتیم بهشت زهرا(س) و از بهشت زهرا هم رفتیم خونه داداشم و الان(سال۸۷) ۱۳ ساله که من چشم به راه موندم دیگه. چشمم به دره که ببینم سعید کی از در می یاد تو 😭
راوی؛ #عمه_سکینه
#خاطرات_سعید
___________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
هدایت شده از صبح حسینی
دم دروازهی ساعات خدا رحم كند
به دلِ عمه سادات خدا رحم كند
محملم پرده ندارد مددی يا ستّار
حاجتم وقت مناجات خدا رحم كند
چشم من تار شده يا تو به هم ريخته ای؟!
گريه دار است ملاقات، خدا رحم كند
كو علمدار حرم؟ آبرويم در خطر است
وسط اين همه الوات خدا رحم كند
سَرِ بازار به انگشتْ نشانم دادند
رد شدم با چه مكافات خدا رحم كند
به همان خنجر كُنْدی كه تو را زَجْرَت داد
مي كند شِمْر مُباهات خدا رحم كند
سرت از نيزه زمين خورد دلم ريخت حسين
زير پا رفتی به لبهات خدا رحم كند
نيزه نيزه شده از بس گلوی پارهی تو
گم شدی بين جراحات خدا رحم كند
به حرم چون لبِ تو چوبِ حراجی زده اند
تا نميرم ز بليّات خدا رحم كند
چشم يك شهر به دنبال كنيز است حسين
تا كنم حفظ امانات خدا رحم كند
چانه می زد سَرِ گهواره يكی پيش رباب
بهر تسكين مصيبات خدا رحم كند
قاسم نعمتی
#مرثیه_ورود_اهل_بیت_به_شام
#مرثیه_اسارت_اهل_بیت
https://eitaa.com/sobhehoseini
✋ بسم رب الشهدا و الصدیقین
🕌✋زیارت نامه شهدا
✋🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَولِیاءَ اللهِ و اَحِبّائَهُ ،
✋🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ،
✋🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصَارَدینِ اللهِ،
✋🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یااَنصارَرَسُولِ اللهِ ،
✋🌷اَلسَلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَاَمیرِالمُومِنینَ ،
✋🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ فاطِمَةَ
سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ،
✋🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ
بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ،
✋🌷اَلسَّلامُ عَلَیکُم
یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ،
بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ،
وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها
دُفِنتُم ،
وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا،
فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم
فَاَفُوزَمَعَکُم.
🤲 🕊 اللهم الرزقنا شهادت
🌸 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم .
❤️ تنها راه سعادت
ایمان ، جهاد ، شهادت
🕌 شهدای والامقام ،
سعید شاهدی و رضا مومنی
ارسالی آقای رضا کشاورز #محمدیان
سعید خیلی مرد بود، مسئول هیئت ایشون بود دیگه، تو کار هیئت یکه و تنها بیچاره می دوئید. یعنی الان تو این بچه هایی که تو هیئت هستند اونی که خیلی هم می دوئه، یک دهم سعید نمی دوئه.
یه زمانی ما آشپز هیئت بودیم همون موقعها که هیئت خونه حاج آقا ملککندی می افتاد، سعید می اومد صفر تا صدش رو کمک مون می کرد و بیشتر از خودمون کار می کرد. هیچ وقت اعتراضی هم نمی کرد.
از طرفی با موتور می رفت بلوار ابوذر حاج محسن را از خونهش می آورد.
تو گرما و سرما می دیدی با یه پیرهن... یالّا...
یه وقتایی هم دنبال این و اون بود که ماشین پیدا کنه. می گفت تمام دوستای ما هم عین خودمون گَری گوری اند.😂 یه ماشین ندارند ماشین شونو بگیریم بریم حاج محسن را بیاریم.
بالاخره خودکشی می کرد تا حاجی رو به وقتش می رسوند. خدا خیرش بده به حق حضرت زهرا سلام الله علیها، خدا رحمتش کنه.
راوی: آقای قربان #غزالی
#خاطرات_سعید
_____________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
🔵🔵🔵
فوری/برخی منابع خبر دادند که حملات سپاه ساعت 1:20 بامداد(ساعت شهادت حاج قاسم) شروع میشود یا ساعت 2:58 دقیقه بامداد!!!
یا ساعت ۴ صبح
یا فردا ظهر
یا پسفردا
یا دو روز دیگه
یا هفته دیگه
😂😂😂
اینجور پست ها اسرائیلی ها رو از ترس دیوانه میکنه و اندازه دو تا موشک نقطه زن اثر داره
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
احمقها فکرکردن با ترور #اسماعیل_هنیه مسیر مقاومت متوقف میشه
حالا ببینید کی اومده! #یحیی_سنوار
ببینید چطور و با چه احترامی از امیرالمومنین روایت میخونه
• Siamak •
@Afsaran_ir
روز جهازبرون من، سعید نشسته بود بالای وانتی كه جهیزیه را می بردند و می گفت ما داریم كمكِ دزد می كنیم، خونه مون رو بار كردند و دارند می برند.😅
بعد هم كلی كار برامون انجام داد. از ۱۷ سال پیش (سال ۸۲ این خاطره گفته شده)، هنوز كارهایی كه سعید برای من توی این خونه انجام داده و آثاری كه ازش مونده را نگه داشتیم و دست نزدیم.
مثلاً این جاكبریتی كه برای من توی آشپزخونه نصب كرده، هنوز که هنوزه همونجوری هست و هر وقت نگاه می کنم می گم دستت درد نكنه و هی یادش می کنم. یعنی یادش كه هیچ وقت از خاطرمون نمی ره ولی با اینجور چیزا که بیشتر می بینیم بیشتر یادش می کنیم.
راوی: #خواهر1
#خاطرات_سعید
_______________
✍ کانال شلمچه کجا بودی ؟ (خاطرات شهید سعید شاهدی سهی)
@shalamchekojaboodi
58.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ارسالی_اعضا
مربوط به سالگرد پارساله ( ۳۰ آذر ۴۰۲) منتها امروز ارسال کردند
@shalamchekojaboodi