eitaa logo
شمس (ساقی)
486 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«السَّلاَمُ عَلَیْكِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ» وقتی به دست ظالمان در داشت می‌سوخت در پشتِ در، زهرای اطهر داشت می‌سوخت «محسن»، عزیز فاطمه (س) سبط پیمبر (ص) از ضربِ در، در بطن مادر داشت می‌سوخت فضّه، چو شد آگاه، از زخمی جگرسوز بر پهلوی زهرا به بستر، داشت می‌سوخت وقتی عزیز مصطفی(ص)، می‌سوخت از درد در آسمان، قلب پیمبر داشت می‌سوخت از این مصیبت نیز با اندوه و ماتم جبریل هم با دیده‌ای تر داشت می‌سوخت آه از نهاد کودکان برخاست تا عرش وقتی که مادر همچو آذر داشت می‌سوخت یک سو حسن، گریان به همراه برادر سوی دگر زینب چو خواهر داشت می‌سوخت وقتی گرفت آتش، در و دیوار خانه... با کودکانش نیز حیدر داشت می‌سوخت تنها نه حیدر سوخت آن جا با عزیزان از این غم جانسوز، داور داشت می‌سوخت «دیوار، دم می‌داد و در، بر سینه می‌زد محراب می‌نالید و منبر داشت می‌سوخت» خانه نه تنها سوخت در آتش که گویی : در شعله‌های خصم، کوثر داشت می‌سوخت «کوثر» نه تنها سوخت بلکه در حقیقت ای وای من! قرآن سراسر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که بوسه می‌زد جبرییل‌اش در آتش خصم ستمگر داشت می‌سوخت آن خانه‌ای که سجده‌گاه انبیا بود در دست کفّار بداختر داشت می‌سوخت آتش به جان شیعیان افتاد وقتی... دیدند خانه همچو مجمر داشت می‌سوخت تکثیر شد چون آینه، داغ عظیمی وقتی که یک جمع مکسّر داشت می‌سوخت هم عرشِ حق، همناله با آل پیمبر (ص) هم فرش، از بیداد کافر داشت می‌سوخت از داغ زهرا (س) سوخت در قلب سماوات خورشید که چون ماه و اختر داشت می‌سوخت در پیش چشم دشمنان بی مروّت مولا چو شد بی یار و یاور داشت می‌سوخت وقتی به پایان آمد این شعر جگرسوز دیدم قلم چون شعر و دفتر داشت می‌سوخت القصه : وقتی قلب کوثر، داشت می‌سوخت از سوز غم، (ساقی) کوثر داشت می‌سوخت. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1403/09/14 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسّلامُ عَلَیكِ یا فاطِمةالزهراء) آیا تو ای سلاله‌ی رحمت! چه آیتی کِه دختر رسولی و ، مام امامتی ؟ از فرش تا به عرش، تورا گفتگو کنند ای کوثری که همسر شاه ولایتی!... ای ماهِ شب‌فروزِ دل و دیده‌ی نبی کِه رشک اخترانی و برج سعادتی ای اسوه‌ی عِفاف و شرافت که در جهان اسطوره‌ی وفا و حیا و نجابتی ـ مام جهان ز زادن تو غَرّه بر خود است ای قامتت بلند ز عفت، قیامتی!!! بر مادران، تو مرجع و بر بانوان، دلیل چون مظهر شکوهی و ، مهد هدایتی داری مقام «اُمّ‌ابیها»یی از رسول ای مادر پدر که تو او را حمایتی ای غمگسار و یار علی که به روزگار آیینه‌ی تمام نمای صلابتی ـ ای نوبهار حُسن و ملاحت! که در جهان «زیباترین شکوفه‌ی باغ رسالتی» «لولاك» را به وصف تو فرموده کردگار ای کوثری! که معنی قرآن و عترتی مدیون توست آنکه ندانست قدر تو ای مظهر وداد، که نصّ مروّتی! گویم هرآنچه را به مدیحت چو قطره‌ای ست از بحر بیکران که فزون از عبارتی! (ساقی) چگونه وصف تو گوید درین غزل ای راز سر به مُهر خدا ، بی نهایتی!!!... این بس مقام تو که ز دادار لایزال بر شیعیان، شفیعه‌ی روز قیامتی . سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(درس همت) به کار اگر که کسی دل مثال مور دهد دگر مُحال بوَد تن به حرفِ زور دهد ز فرط غیرت، چندان کند تلاش معاش که درس همت و اِستادگی، به مور دهد چگونه می‌شود آیا که عافیت‌طلبی شب سمور، به رنج لب تنور دهد مباش غَرّه و افتاده باش همچون تاک که سرو، تن به تبر، از سرِ غرور دهد چه روزگار غریبی شده‌ است امروزه چنانکه زندگی از غصه، بوی گور دهد مشو ز رحمت حق ناامید در عالم که حق، مراد دل بنده‌ی صبور دهد بخواه حاجت خود را از او که بی‌تردید اگر که مصلحت افتد، نه یک؛ کرور دهد کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبادت، به شوق حور دهد اگر که نور حقیقت به سینه‌ ها تابد : «کلیم را چه نیازی که دل به طور دهد؟» ۱ کسی که ره بسپارد به چشمه‌ی خورشید به شام ظلمتیان، پرتوی ز نور دهد درین زمانه که هر کس به نفع خود کوشد خوشا کسی که عصایی، به‌دست کور دهد چنانکه (ساقی) کوثر به پاس همت او به روز حشر، بر او ، از مِی طهور دهد. سید محمدرضا شمس (ساقی) http://eitaa.com/shamssaghi ۱ـ استاد مجاهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بزرگداشت روز زن و مقام مادر مبارک باد» گر از سرِ مَـردی به سری، تـاج رَوَد کی تـاجِ چنین سـری به تـاراج رود فرمود امـامِ امّـت این جمله‌ی نغز : از دامـن زن، مَــرد به معـــراج رود. سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
روز مادر بر مادران گرامی گروه مبارک باد. عشقی که حق در سینه ی مـــادر گذارد هفـت آسمــان با وسعتش در بـــر ندارد فـــرزنـــد اگـــر دانــــد وفــــاداری او را بی پرده جـــان، در راه مـــادر می‌سپارد سید محمدرضا شمس (ساقی) @shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
اگرچه فصل خزان است دل، بهاری کن ز مردمان تهیدست، غمگساری کن خزان گرفته اگر باغ مهربانی را نهال عاطفه بنشان و آبیاری کن عبوس و غمزده چون جغد شوم، خیره مشو سُرور و هلهله چون بلبل و قناری کن جهان فنا و نمانَد اثر پس از رفتن بقا اگر طلبی؟... کار ماندگاری کن بگیر دست نیاز ِ نیازمندان را به قدر همت خود، چاره‌ی نداری کن غرور و خودسری و جهل کن برون از سر چو شاخه‌ی ثمر، افتاده خاکساری کن ز فرقه‌های ریاکار و حیله‌گر بگریز به حال خویش وگرنه نشین و زاری کن مباد، آنکه شوی غرّه در سرای فنا نگاهِ عبرت و تدبیر، بر مزاری کن ببین کسان بزرگی که خفته‌اند به خاک به خویش، آی و سپس فکر رستگاری کن مقاومت مَده از دست در مصالح خلق مدد بگیر ز یزدان و، پایداری کن اگر که چشم تهاجم به خاک مُلک افتاد به خون خویش ازین مُلک پاسداری کن برای عبرت آیندگان، به خاک وطن ـ هرآنکه چشم طمع داشت را فراری کن بِدم به صور عدالت به دفع ظلم و ستم به نفع مَردم محنت‌کشیده؛ کاری کن به واژگان نفسی دِه، به اعتلای بشر به جسم شعر، نفس بخش و شهریاری کن درین زمانه که اندوه، می‌کند بیداد ز خیل غمزدگان نیز غمگساری کن که امتحان الهی‌‌‌است در چنین ایام به کار نیک ز خود رفع شرمساری کن اگرچه خشک شده این زمانه چشمه‌ی مِهر بیا به چشمه‌ی خورشید، مِهر جاری کن چون امتیاز بشر در وفا و احسان است به مِهر و رأفت خود، کسب اعتباری کن چو خسته‌دل شدی و ناامید؛ چون ایوب خدای را به نظر، آر و بردباری کن زدا غبار غم از دل به همّت (ساقی) ز جام دولت وی چاره‌ی خماری کن اگرچه قافیه ایطا شده‌‌‌است و تکراری به رغم پرده دران نیز، پرده‌داری کن! سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
"در منقبت حضرت جوادالائمه" (علیه‌السلام) (مظهر جود) نشسته‌ام که به نظم سخن، زنم قلمی چکامه‌ای که بوَد وصفِ شاه ِ محتشمی محمّدی که تقی هست و هست مظهر جود چنان که گنج دهد ؛ گر طلب کنی دِرمی ز نسل شاه خراسان "رضا" بوَد که عیان بوَد به "مُلکِ عجم" از قداستش "حرمی" طلوع حضرت خورشید ، از سرِ تکریم به کاظمین ، چه زیبا بوَد به صبحدمی جواد ازآن شده نامش که قدوه‌ی جود است که هست قطره‌ای از جود او فزون ز یَمی بخواه! حاجت خود را ز بحر مرحمتش که بحرها همه در نزد اوست مثلِ نَمی چنانکه مظهر مِهر است، آن امام همام کند نظر به دلی که در او غم است همی به دست عاطفه و بذل و جود، بردارد ـ غمِ نشسته چو کوهی، ز روی پشتِ خمی رسد به مقصدِ عالی کسی‌که در همه‌_عمر زند به راهِ ولایش به معرفت، قدمی کسی که جرعه‌ای از جام مِهر او نوشد نه جام غیر طلب می‌کند نه جامِ جمی مُحبّ ِ اهل ولایت کسی بوَد که به عمر نه خود ستم بپذیرد، نه می‌کند ستمی شفا دهد به نگاهی، دلی که بیمار است جواد، آن که به عالم بوَد مسیح_دمی چو هست بنده‌ی درگاه حضرت معبود «که نیست در حرم دل به غیر او صنمی» ۱ سزد که از سرِ تکریمِ روز میلادش... در اهتزاز شود روی خانه‌ها عَلمی نبود معرفتی بیش ازین که تا بزنم : کنون به خامه‌ی طبعم به مدح او رقمی سرود (ساقی) شوریده‌دل به مِدحت او چکامه‌ای که بَرد نام او ز سینه غمی... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1400/11/22 eitaa.com/shamssaghi ۱ ـ‌ محیط قمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شمس (ساقی)
میلاد امام جواد (ع) مبارک باد. (مظهر جود و سخا) شد منوّر تا زمین از تابش روی جواد (ع) آسمان خَم گشت در مِحراب ابروی جواد ساحران مَسحور آن چشمان جادوی جواد عاشقان ماتِ لب لعل سخنگوی جواد دلبران دیوانه‌ی سیمای گلروی جواد ماه و خورشید، آینه‌گردان روی او شدند عِطر آگین، باغ‌ها زآن نوگل خوشبو شدند عرشیان حیران آن گل‌چهر‌ه‌ی مَه‌‌رو شدند فرشیان شادی‌کنان با عرشیان هم‌سو شدند عالَمی دلداده‌ی آن روی نیکوی جواد شد «سَبیکه» مادرِ آن مظهر جود و سخا او که بوده همسر «شاه سریر ارتضا» طعنه‌ ها هرچند بشنیدند از قوم دغا... دادشان پاسخ به این مولود فرخنده، خدا عرشیان و فرشیان، دلبسته‌ی خوی جواد شد پدر، سلطان هشتم حضرت شمس شموس آن که باشد قلبه‌‌گاه شیعیان در خاک توس گشت دشمن گرچه زین مولود فرخنده عبوس روشنایی داد با رویش به چرخ آبنوس هست عالم گوییا تاری ز گیسوی جواد مَظهر جود و سخا می‌باشد و «باب المراد» می‌دهد حاجات خلقی را چو می‌باشد جواد ناامید از درگه او هیچ کس هرگز مباد دلغمینان را کند با یک نگاهِ خویش شاد جود و احسان است چونکه در ترازوی جواد چون پدر را داد از کف آن مَه بُرج ولا در بهار هشتمینِ عمر خود شد پیشوا گرچه طفلی بود اما طبق فرمان خدا شیعیان را گشت در راهِ حقیقت رهنما سر بسایند عالِمان از عجز، بر کوی جواد شد نهم حجّت پس از جدّش علی روی زمین تا شود بعد از پدر بر شیعیان یار و معین آن معینی که ندارد در همه عالم قرین تا دهد درس دیانت بر عموم مسلمین دین حق پاینده می‌باشد ز بازوی جواد شهره بر عِلم کلام و، عالِمِ اخلاق بود در میان عالِمان در نوجوانی طاق بود در عبادت همچو جدّش شهره‌ی آفاق بود در کمک بر مُستمندان دایماً مشتاق بود حاتم طایی گدای جام مینوی جواد (ساقیا)! کوتاه اگرچه بود عمر آن امام داشت در احکام دینِ حق، هماره اهتمام زین‌سبب در نزد دشمن داشت حتیٰ احترام چون بلند آوازه باشد در مفاهیم کلام کر نموده گوش عالَم را هیاهوی جواد. سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi