eitaa logo
شمس (ساقی)
492 دنبال‌کننده
183 عکس
8 ویدیو
2 فایل
کسی که غرق خدا شد جزای اوست بهشت نه آن که دل به عبـادت، به شوق حـور دهد شمس (ساقی) کانال‌ آموزش عروض و قافیه و... 🆔 @arozghafie 🆔 @shams400
مشاهده در ایتا
دانلود
(اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا اَمِیرالْمُؤمِنـِین) دم، از تو می‌زنیم و ز تو غافلیم ما هستیم شیعه‌ی تو ولی جاهلیم ما یک عمر دم زدیم ز نام تو یا علی! اما ز راه و مَسلک تو غافلیم ما وقتِ سخن، سخن ز تو گفتیم و در عمل راهت نرفته‌ایم ، ز بس کاهلیم ما دل را نبسته‌ایم به تو؛ چونکه از ازل دلبسته‌ی دو روزه‌ی آب و گلیم ما نام تو هست وِرد زبان بی‌خلوص دل در دستگاه اقدس‌ات اما ، وِلیم ما از نفس مُطمئنه گریزان شدیم چون بر نفس ددسرشت، ز بس مایلیم ما ما را قیاس نیست یقین با مجاهدان وقتی که در طریقت تو ، عاطلیم ما دریای عزتی! که تو را نیست ساحلی کشتی‌به گِل نشسته‌ی در ساحلیم ما کر کرده است گوش فلک را صدای‌مان چون طبل، پُر ز خالی و بی‌حاصلیم ما در بند جهل اگر که گرفتار گشته‌ایم کردیم چون گمان به غلط، عاقلیم ما بودیم در ستیزه‌ی همنوع‌مان مدام قابیل سیرتیم ، بلی!... قاتلیم ما کردیم اقتدا به شیاطین روزگار عمری‌ست چون ز جهل اسیر دلیم ما چون آبِ هرزه گرد روانیم روی خاک در انتها به برکه‌ی غم ، واصلیم ما تا رهروت نبوده و دم از تو می‌زنیم ما شیعه‌ات نبوده و ، ناکاملیم ما (ساقی) به روز حشر که بر توشه بنگرند معلوم می‌شود که چه؟ را حاملیم ما.‌.. سید محمدرضا شمس (ساقی) 1401 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَـا اَمِیـرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا (امیــر اتقیـا)   از کعـبـــه نــدای "هـــل ‌اَتــیٰ" می‌آید بـر خـــلـق ، اميـــر و مقـتـــدا می‌آید بلبــل بزند چهــچــهِ مسـتانه ز شـوق زیــرا گـــــل ِ گــلـــــزار ِ "ولا" می‌آید در شامِ سـیاهِ جهــل، از مشرق عشق خــورشــــید سـپهـــــر اولیـــا می‌آید اسطــوره‌ی مردانگـی و مِهــر و وفــا شــاهنــشــه ِ مُلــک ِ "لافـتـی" می‌آید چون هسـت جمـــال ایـــزدی ناپیــدا مـــــرآت ِ تـجــــلّـی ِ خـــــــدا می‌آید هنـگـــام ولادتــش ، جـــــدار کعبــــه از شوق و شعف ز هـم جــــدا می‌آید آنگه که درون بیـت حـق شد مـولــود شد شـاد خــدا که حـــق نمـــا می‌آید در بُهـت؛ خلایق این‌که می‌آید کیست مـَــردی کـه ز کعبـــه باصفـــا می‌آید؟ دیـدنــد که در زمـــان روبَــه‌صفتـــان شـــیری چـو علـــیّ مــرتضــیٰ می‌آید آن‌كس که بُــوَد یــاور اطفـــال یتــیم غمـخـــوار و معیـــن ضعـفـــــا می‌آید از سـوی خــــدای قـــادر لــم یـــزلــی بر خـــلق جهـــان گـــره گشـــا می‌آید تـا درس دهــد به نــاامیــدان جهـــان سرلــوحــه ی امـّیـــد و رجــــا می‌آید سـائــل بکند فخــر و مباهات به خود آن جــا که شهــی پیش گــــدا می‌آید مَــردی که کنــد فخـــر بـر او پیغمــبر چــون هسـت امیــــرِ اتقـیـــــا می‌آید هم‌کفوِ رسول و دخترش فاطمه‌اَست دامـاد و وصی مصطفیٰ (ص) می‌آید تـا پــاک شود جهــانِ آلــوده به کفـــر مجمــــوعـــه‌ ی شرح "انّمــــا" می‌آید در مِهــر و فتــوّت چــو نــدارد همتــا بـر (روز پــــدر) قـــدر و بهــــا می‌آید تا آنکـه کند خلــق جهــان را سرمست (سـاقـیِ) خـُـــم هـــر دو ســرا می‌آید سید محمدرضا شمس (ساقی) 1389 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
((اَلسَّلامُ عَلَیـْكَ یَا اَمِیرِالْمـُؤمِنـِین)) ا࿐❁❈❁࿐✿࿐❁❈❁࿐ا "مقصد خلقت" خدا ز خلــق جهان، جـز تو انتظار نداشت جهــان، بــدون وجــود تــو اعتبار نداشت‌ تو کیستی که خـدا گفـت جمـله‌ی "لـولاك" تو کیستی که خدا جــز تو انتظار نداشت ز خلق ارض و سما نیست مقصـدی جز تو بــدون خلقـت تـو ، آسمــان قــرار نداشت هــوا بــدون هــوای تــو بود بـی جــریــان زمین بـدون تو بر گِرد خود مــدار نداشت بــرای آن کــه خــدا تـا تــو را بـه بـــار آرد بهــانه ای به جز از خــلق بی‌شمار نداشت تویـی تــو ، علــت ایجــاد خلقــت عــالــم وگرنه از عــدم اینجا کسی گـــذار نداشت بغیر ذات تو در "کعبــه" کس نشد "مولود" کسی بجــز تو مقــامی درین دیـار نداشت اگرچـه هسـت طـــلا، شیء پـُـر بـهـــا امـا یقیـن بـــدون نگـــاه علـــی عیــار نداشت به جــز علــی چه کسی بود لایــق مــردی؟ خدا جــز او بخــدا مَــردِ ذوالفــقار نداشت تویی نتیجـه ی خلقت، که خـامه ی تقــدیر به پـرده ی ازلـی، چون تو شاهکـار نداشت بدون پــرده بگــویــم ، ز خلقـت دو جهــان برای حضرت حـق، بـی‌تـو افتخــار نداشت علـی نبــود اگـر ، بــاغ هــا خـــزان می‌شد علـی نبــود اگـر ، فصـل ‌هــا بهـــار نداشت زنـی، که کفــو تو بـاشد خــدا به جز زهــرا بـــرای همسری تـــو ، بــه روزگـــار نداشت رسول ، دسـت تو را در "غــدیــر" بــالا بـرد کـه جــز ولایـت تو ، با کسی قــرار نداشت گـرفـت بـــاغ ولا ، از تـو میــوه‌ی توحیـــد که بی ولای تو این باغ، برگ و بـار نداشت دریــغ و درد ، کـه بــا تیــغ کیــن بلهــوسی کـه تـاب رزم تـو در وقـت کـــارزار نداشت بـریخـت خـون تـو در خــانــه ی خـداونـدی که بهتـر از تـو در این عــالم ابتکــار نداشت جهـــان ز داغ تــو ، مــاننــد لالـــه می‌سوزد که باغی از گلی و شاخی از تو خـار نداشت اگر که (ساقی) کوثر! جهان تـو را می‌داشت ز مَهــد تا به لحـَـد، در جهـان خمــار نداشت به لوح سیـنه نوشتم خطـی به خامهٔ عشق: جهــان بدون علــی ، قـدر و اعتــبار نداشت سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(اَلسّلامُ عَلَیكَ یٰا باب‌الحوائج امام کاظم) (غزل مثنوی) ‌ شب صلای غم و درد و ماتم است امشب که صحنه‌ای ز صلای مُحرّم است امشب نوای ضجّه ز سوی عِراق می‌آید به‌گوش، بانگ غم و افتراق می‌آید سیاه و سرخ و کبود است آسمان عِراق ز دودِ آتشِ بیدادِ سینه سوزِ فِراق شب فِراق، شبِ مویه‌های جانسوزی‌ است شبی که عامل آن دشمن سیَه‌روزی‌‌ است شبی که اخترِ برجِ ولایتِ هفتم... که بود رونقِ هفت آسمان و هَم انجم افول کرد و جهان گشت ظلمتِ کامل نشست گَردِ غم و مِحنت و عزا بر دل شرر ز دیده زبانه کشید بر گردون که کرده چشم فلک را ز داغ، کاسه‌ی خون فغان و ناله بلند است تا به عرش خدا که جنّ و اِنس و مَلَک گشته‌اند نوحه‌سُرا به هرکجا نگری هست رنگ غصه و غم به جان شیعه فتاده‌‌است آتش ماتم نوای «وا اَبتا» در عِراق پیچیده‌‌است نفَس به سینه بوَد حبس و خون به هر دیده‌‌است ز مثنوی به غزل می‌کشد مرا این شعر که عرضه دارم وصف امام با این شعر «امام موسیِ کاظم» ، امامِ خوبی‌ها پس از تحمل عمری شکنج‌ِ جان‌فرسا که خم نکرد قدِ سروِ خویش را هرگز به نزدِ هارونِ روسیاهِ پست و دغا گرفت تاب و توان را ازو که از سرِ جهل شکسته بود ستونِ حکومتش یکجا به خشم آمد هارونِ عاری از عزت چو دید افزون گردیده عزت موسا نداشت تاب تحمل که پیش چشمانش کنند عزت و تکریم، آن امامی را ـ که با صلابت و اِستادگی و عزت نفس گرفته بود به سُخره، حکومت اعدا... اگرچه کرد به زندان امام را به حِیَل نشد دمی که به عجز آورد امام، اَبَدا که کرد «سندی شاهک» به حبس، مسمومش پس از شکنجه و آزار سخت و مِحنت‌زا که آن امامِ صبور ـ آن امامِ در زنجیر به سربلندی و عزت ز بند جور و جفا کشید پَر به سوی آسمان و لکّه‌ی ننگ نشاند بر رخ هارونِ پَست و گشت رها دوباره پُل بزنم از غزل، به مثنوی‌ام که کاهم از غمِ و اندوه و دردِ رنج و بلا اگرچه در همه‌_عمرش اسیر زندان بود به بندِ مَحبسِ هارونِ نامسلمان بود شمار نسل شریفش به کوری اعدا بوَد فزون ز کراماتِ ایزد یکتا که هست خاکِ عجم، مَضجع عزیزانش چو شاهِ توس که جان‌ها بوَد به قربانش چنانکه حج فقیران حریم اقدس اوست پناه ملّت ایران و شیعه، از هر سوست به «شهر قم» ، گهری همچو : لؤلؤ لالا بوَد چو حضرت معصومه بانویی عظما چو از عنایت حق هست «شافع محشر» شده‌است موجب فخر پدر، چنین دختر اگرچه کُشته شد آن هفتمین امامِ همام نشاند بر ذلّت، دشمنانِ خون‌ آشام... شهادت است پیام مقاومت به جهان که ضد ظلم، بکوشید با تمامِ توان زبان خامه‌ی (ساقی)‌است قاصر از توصیف به مدح و منقبت و قدرِ آن امام شریف... سید محمدرضا شمس (ساقی) 1384 eitaa.com/shamssaghi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
«بعثث خاتم‌الانبیا، حضرت محمد مصطفیٰ (ص) مبارک باد.» در زمانی که بشر با چشم بینا کور بود روزهای آفتابی، چون شبی دیجور بود سرنوشت دختران محکوم خاک گور بود هر کسی بر کشتن نوزاد خود مجبور بود آفتابی سر زد از مشرق چو اسلام مبین کرد روشن از شعاعش ظلمت روی زمین شد پیام آور کسی که بود اهل آسمان آنکه از مَدّ نگاهش نقش بسته کهکشان تا کند ابلاغ، فرمان خداوند جهان... گفت: من هستم محمد، خاتم پیغمبران دین من اسلام و قرآن مبین، آیین من هست قرآن برترین و هست کامل دین من در «حِرا» قرآن حق گردید بر من آشکار جبرئیل آورد پیغام خدا ، در آن دیار گفت: «اقرأ یا محمد»! آیه‌ی پروردگار گفتمش خواندن نمی‌دانم؛ بگفتا ای نگار : «اقرا باسم ربکَ...» ؛ خواندم به آوای بلند گشت روشن آیه‌ها بر من بدون چون و چند «قم فأنذر» گفت بر من آن خدای بی‌قرین تا کنم آگاه، انسان را ، ز قرآن مبین گرچه گرگِ شرک و کینه از یسار و از یمین کرده از بغض و عناد و حیله در راهم کمین از خدا خواهم مرا تا از گزند مشرکان در مسیر اعتلای دین حق، دارد امان کفر و بیداد و تجاوز بود در هر جا عیان بود «ابوسفیان»، بزرگ مکّه و بازارگان برده داری بود عادی در عیان و در نهان غارت و عِصیانگری و ظلم و نخوت توامان بت‌پرستی بود مَشی و شیوه‌ی اهل حجاز کز جهالت، با بتان بودند در راز و نیاز تا محمد(ص) آمد و بت‌های سنگی را شکست گفت دست حضرت حق، از همه بالاتر است رشته‌ی جهل و خرافات عرب از هم گسست گفت از حق تا شود مخلوق حق، یکتاپرست نیست شایان پرستش، دست ساز آدمی کِی توان خوانَد بشر، بت را خدای عالمی؟ گرچه قوم مشرکین با کینه و خشم و غضب دشمنی کردند از آغاز، با او بی سبب بود راسخ آن رسول الله اعظم روز و شب تا دهد پایان به جهل و خودسری‌های عرب پرچم اسلام شد در اهتزاز و پایدار چونکه اسلام است دین کامل پروردگار برترین مَردی که او را مَحرمِ اَسرار بود هم مُرید و همنشین و مونس و غمخوار بود همچنین در غزوه‌ها بعد از نبی، سالار بود او علی شیر خدا ، آن حیدر کرار بود چون علی را دید در معراج با خود مصطفی گفت غیر از من نداند کیست «شاه لا فتی» (ساقی) کوثر علی اَست و شفیع محشر است همسر زهرا و آرام دل پیغمبر است بعد احمد ، از تمام انبیا والاتر است شیعیان را بعد پیغمبر امیر و رهبر است آنکه در وصفش بگفتا جبرئیل از افتخار « لا فتیٰ الا علی، لا سَیفَ الا ذوالفقار » سید محمدرضا شمس (ساقی) eitaa.com/shamssaghi