اشک خجلت
یاغافر الخطایا، یا دافع البلایا
یا مجزل العطایا,یا منهی الرجایا
یا باعث البرایا، یا واجب الهدایا
یا قاضی المنایا، یا سامع الشکایا
با آه سرد غفلت، با اشک گرم خجلت
ازنفس سرکش خود آورده ام شکایت
ازبس گناه کردم، دل را سیاه کردم
عمر عزیز خود را ،من صرف آه کردم
اشک خجالتم را، هرشب گواه کردم
من اشتباه کردم، خود را تباه کردم
گربر فلک رسیده آوای یارب من
جان مرا گناهان آورده برلب من
ای خالق خبیرم ،ای قادر وقدیرم
از نور رحمت تو ،روشن شده ضمیرم
تو آن همه بزرگی من اینهمه حقیرم
تو برهمه کریمی من بردرت فقیرم
برخوان رحمت خود یک لحظه دعوتم کن
عفو وعنایتت را اکنون تو قسمتم کن
من گرچه روسیاهم سرتا بپا گناهم
شرمندۀ تو هستم، اشکم بود گواهم
ای استان لطفت تنها پناهگاهم
تا رحمت توپل زدشرم من ونگاهم
برعبد روسیاهت یکدم نظاره ای کن
تا روسفید گردم برمن اشاره ای کن
در راه حق پرستی یارب هدایتم کن
هنگام جنگ با نفس یکسر حمایتم کن
سوگند برعلی وزهرا عنایتم کن
سرشار شور وعش مهر ولایتم کن
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#زمزمه
بنده ی فراری
من عبد روسیاهم ، شرمنده غرق آهم
آتش گرفته جانم، از آتش گناهم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
کردم جفا خدایا، رفتم خطا خدایا
من بوده ام فراری، گفتی بیا ،خدایا
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
من بنده ای حقیرم، درنفس خود اسیرم
مدد کن ای خدایا، بی توبه من نمیرم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
گرعبدبی بهایم، گرتحبس الدعایم
گم کرده ام رهم را، دیگرمکن رهایم
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
غرق عنایتم کن، رها زخجلتم کن
حق نماز علی، اهل اطاعتم کن
یارب الهی العفو ، یارب الهی العفو
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گوهرشناس
وقتی كه چشم خلق خدا ناسپاس بود
تنها خدیجه بود كه گوهرشناس بود
تاسر نهد به پای رسول امیـن ز شوق
در بارگاه عشق پُر از التماس بود
این افتخار اوست كه در طول عمر خویش
بابهترین پیمبرحق درتماس بود
گنجینۀ معارف ایمان و منزلت
آئینـه ی تجلی و پّر انعكاس بود
مال و منال را به فقیران مكه داد
كی در كمند نفس و طعام و لباس بود
خوف و رجای او به ره دین حق گذشت
از جاهلان مكه كجا در هراس بود
غفلت نكرد لحظه ای از حق،خدا گواست
تا آخرین نفس به جهان حق شناس بود
روز و داع خویش «وفایی »از این جهان
آزرده دل ،به خاطر آن باغ یاس بود
#حاج_سید_هاشم_وفایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
❤️ حسین می گوییم... ❤️
پدرم گفته حسین و خود من می گویم
پسرم گفته و یک عمر همه می گوییم
پُشت در پُشت اگر یک نَفَسی هم باشد
از گُل باغ علی و فاطمه می بُوییم
کار ما نوکری آل علی شد به جهان
جملگی دست زِ هر قوم دگر می شوییم
در مسیر دگری نیست مُراد دل ما
تا اَبد راه همین طایفه را می پُوییم
روز محشر که شفاعت نرسد بر همگان
هر طرف، هر نظری، فاطمه را می جوییم
هر که لایق نشود نام حسین را ببرد
ای خدا شُکر که پیوسته حسین می گوییم
#هادی_همتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_هشتم
#روضه_حضرت_علی_اکبر
گره افتاده در کارم ز لطف و مرحمت وا کن
شبِ هشتم بیا با حالِ من قدری مدارا کن
پر و بالی شکسته از معاصی پیشت آوردم
مرا یا جابرالعظم الکسیر امشب مداوا کن
شدم مرده دل از اعمالِ نافرجامِ بیهوده
خدایا این دلِ وامانده را یک روزه احیا کن
به فضل تو پناه آوردهام یا نور و یا قدوّس
تو بخشنده ترین بخشندهای من را تماشا کن
مسیرم گم شده افتادهام در جادهی غفلت
به نورِ فضلِ خود گم گشته را در راه، پیدا کن
به هر در میزنم نفسَم نمیگردد جدا از من
رهایم کن ز نفسم، از گنه من را مُبَّرا کن
ز خجلت سر به زیر انداختم شرمندهام از تو
دوباره عفو کن من را، شکستم توبه، رسوا کن
عُقابِ مرگ سایه بر سرم افکنده میترسم
گرفتی دستِ من امروز، قدری فکرِ فردا کن
جدایم کن از این دنیای وانفسا، زمین گیرم
مرا امشب اسیرِ روضهی فرزندِ لیلا کن
زمین افتاد از مرکب، حسین آمد به بالینش
صدا زد ای عصایِ پیریِ من فکر بابا کن
نمیخواهد برای من ز روی خاک برخیزی
تنت پاشیده از هم ای پسر، کمتر تقلّا کن
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_نهم
نُه شب گذشت و بنده ز رویِ تو رو گرفت
بیراهه رفت و جایِ تو، با غیر خو گرفت
این نفسِ تیره بخت، که شد صاحبِ دلم
تقوا هر آنچه بود ز من، مو به مو گرفت
شیطان نشست در دلم هنگامهی سحر
از من دوباره فرصت هر گفتگو گرفت
عصیان، امید و آرزویم را به باد داد
پیشِ تو هر چه داشتهام آبرو، گرفت
عمری است تر نگشته دو چشمانِ تارِ من
سنگینیِ گناه ز من آبِ رو گرفت
صحبت ز تشنگیِ قیامت شد و دلم
در گوشهای ز اشک، وجودم وضو گرفت
العفو گفتم و نفسم تازه شد دمی
دیدم تمامِ پیکر من شستشو گرفت
بینِ دعا و ذکرِ مناجاتِ هر شبم
گفتم حسین و زندگیَم رنگ و بو گرفت
آتش گرفتم از نَفَسِ دختری که گفت
(( یک مشک از قبیلهی ما یک عمو گرفت ))
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
عبدی که بود پست و هوسران تر از همه
برگشته سر به زیر، پشیمان تر از همه
از خود فرار کرده غلام فراری ات
سوی تو بازگشته گریزان تر از همه
یا که مرا مقابل این خوب ها بزن
یا که مرا ببخش نمایان تر از همه
از روی جهل، حال خوشی را که داشتم
بر معصیت فروختم ارزان تر از همه
وقتی سلاح اشکِ مرا غفلتم گرفت
ماندم میان معرکه حیران تر از همه
غیر از تو ای کریم کسی می خرد مگر؟!
آن را که بی بها شد و ویران تر از همه
من ناامید نیستم از لطف و رحمتت
هستم اگر چه بی سر و سامان تر از همه
خواهی گرفت روز حساب و کتاب خلق
بر نوکران فاطمه آسان تر از همه
دلبسته ام به لطف کریمان، در این میان
بر رحمت حسین فراوان تر از همه
بالای تل زینبیه آه می کشید
اُخت الحسین پاره گریبان تر از همه
بر نیزه تکیه داد ولی باز نیزه خورد
شاهی که بود زخمی و عطشان تر از همه
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمدوآل محمد و عجل فرجهم
غزل مناجات ماهِ رمضان_کربلاوروضه حضرت علی اکبر علیه السلام
سحربرای شما ساختم غَزل با آه
دلم هوای تو کرده هوایِ ثارالله
همین کهگفت اذانیادِ صَحنَت افتادم
شکست راه گـَلویم برای ثارالله
دلم گرفته بهانه به یادشش گوشه
فدایِ اشک ومناجات های ثارالله
فضایِ سینه شده ازغَمَت حسینیِّه
تمامِ زندگیِ من فـدای ثارالله
جوانی ام به فدایِ جوانِ رعنایی
که آرَمیده به زیرِ دوپایِ ثارالله
صدا زَدی وَلَدی روی خاک اُفتادی
وَ جمع شد بَدَنی با عَبایِ ثارالله
به اِضطرارِ تو وُخواهرِ تو خندیدند
پریده رنگِ حرم در عزایِ ثارالله
حُسینگفت علی بیتو اُف براین دنیا
فدایِ هرکه کند جان فدایِ ثارالله
به پای داغِ جوان پیر می شود بابا
دعای عهد وُ فرج شد دعایِ ثارالله
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
به امید آمده ام خانه خرابم نکنی
همه کردند جوابم تو جوابم نکنی
بار ها آمدم و باز مرا بخشیدی
با کلام برو این بار خطابم نکنی
همه هستی من این قطره اشک است خدا
وای اگر رحم بر این چشم پرآبم نکنی
به ثوابی که ندارم چه امید ی بندم
آب چون نیست طلبکار سرابم نکنی
به گمان همه من بنده خوبی هستم
پیش چشم همه عاری ز نقابم نکنی
آبرویم همه این است شدم عبد حسین
وای اگر نوکر این خانه حسابم نکنی
من که یک عمر شدم نوکر شش ماهه او
جلوی حرمله ای کاش عتابم نکنی
گر قرارست بسوزم بزن آتش اما
جلوی قاتل ارباب عذابم نکنی
شاعر : #موسی_علیمرادی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل
🔹نتوان وصف تو گفتن🔹
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توأم راهنمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نمایندۀ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شبه و شبیهی
بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در وصف نگنجی
نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبُد این خلق و تو بودی، نبود خلق و تو باشی
نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزّی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی
همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی
اَحدٌ لَیسَ کمِثلِه صَمدٌ لیس له ضِد
لَمِنَ المُلک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان «سنایی» همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
#سنایی_غزنوی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سائل بی دست وپایم حال زارم را ببین
باز هم کردم ضرر، دارو ندارم را ببین
درب بیچاره سرا شد باز،من هم ٱمدم
خویش را بیچاره کردم روزگارم را ببین
یاد آن دوران که آه و سوز و اشکی داشتم
سرد و خشک افتاده ام حال خمارم را ببین
پیش مردم رو سفیدم پیش تو رسوا ترین
اعتبار باطن بی اعتبارم را ببین
ای پناه امن عبد پر گناه بی پناه
حاصلم بی حاصلی شد کوله بارم را ببین
تا دلم شد خانه شیطان شدم خانه خراب
خانه ی سرد دل بی بند و بارم را ببین
بی تو کم آورده ام بدجور خوردم بر زمین
حاصل رحمان گریزی و فرارم را ببین
من به خود بد کرده ام، خود کرده را تدبیر نیست
حد بزن اما دل امیدوارم را ببین
با حسینت آمدم ردم نکن جان حسین
بار من را نه شکوه دادیارم را ببین
وای از آن دم که هلال آمد و صیادی خبیث
داد زد دیر آمدی اما شکارم را ببین
#علی_اکبر_نازک_کار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_باخدا
مرا به خلوت و ذکر شبانه راهی نیست
چرا که سهمیه ام غیر روسیاهی نیست
همیشه غیر تو را کرده ام طلب از تو
ببخش! نیت و مقصود من الهی نیست
مرا به سوی خودش می کشد چنان نفسم
که یک دو گام دگر تا خود تباهی نیست
فقط تو مشتری دست خالی ام هستی
اگرچه پیش تو دل گاه هست و گاهی نیست
اگر مرا نخری ورشکست خواهم شد
کمک که وضعیتم ، وضع رو به راهی نیست
تو دست یخ زده ام را گرفتی و انگار
به نامه ی عملم اصلاً اشتباهی نیست
دوباره بر سر سفره نشاندیم امسال
اگرچه بنده ی تو عبد دل بخواهی نیست
به روضه روزه ی خود باز می کنم زیرا
برای روزه که بی روضه جایگاهی نیست
سلام ماه خدا بر لب تو خون خدا
سلام بر لب زخم تو سید الشهدا
#محسن_حنیفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7