#مناجات_با_خدا
#رمضان
#شب_نهم
نُه شب گذشت و بنده ز رویِ تو رو گرفت
بیراهه رفت و جایِ تو، با غیر خو گرفت
این نفسِ تیره بخت، که شد صاحبِ دلم
تقوا هر آنچه بود ز من، مو به مو گرفت
شیطان نشست در دلم هنگامهی سحر
از من دوباره فرصت هر گفتگو گرفت
عصیان، امید و آرزویم را به باد داد
پیشِ تو هر چه داشتهام آبرو، گرفت
عمری است تر نگشته دو چشمانِ تارِ من
سنگینیِ گناه ز من آبِ رو گرفت
صحبت ز تشنگیِ قیامت شد و دلم
در گوشهای ز اشک، وجودم وضو گرفت
العفو گفتم و نفسم تازه شد دمی
دیدم تمامِ پیکر من شستشو گرفت
بینِ دعا و ذکرِ مناجاتِ هر شبم
گفتم حسین و زندگیَم رنگ و بو گرفت
آتش گرفتم از نَفَسِ دختری که گفت
(( یک مشک از قبیلهی ما یک عمو گرفت ))
#کربلایی_رضا_باقریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح_مرثیه
#قصیده
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل
وی دست علی در صف پیکار اباالفضل
هم خون حسین بن علی در تن پاکت
هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل
ریحانة دو فاطمه، ماه سه خورشید
آرام دل حیدر کرار اباالفضل
مانند تو در ارتش اسلام که دیده
فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل
تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک
تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل
هم کاشف کرب پسر فاطمه هستی
هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل
بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت
هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل
در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا
تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل
عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت
کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل
تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی
خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل
ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده
پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل
برخیز سکینه به حرم منتظر توست
جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل
از سوز عطش آب شده طفل سه ساله
مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل
تا آن که ببینند به تن دست نداری
یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل
مگذار رود زینب کبری به اسیری
ای دست علی ، دست برون آر اباالفضل
تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت
ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل
کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست
گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل
خون دل ما را که شده اشک عزایت
زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل
مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"
چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل
#غلامرضا_سازگار
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح_مرثیه
#غزل
ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد
نمک عشق اباالفضل چشیدن دارد
تیغ کافی ست، ترنج از سر راهم بردار
مات یوسف شدن انگشت بریدن دارد
راضی ام! زلف بیفشان و زمین گیرم کن
صید تو ظرفیت درد کشیدن دارد
هروله، سعی و صفا، یاد تو انداخت مرا
صحن بین الحرمین ست دویدن دارد
حق بده، دست به سوی کمرش بُرد حسین
داغ تو داغ بزرگی ست، خمیدن دارد
اضطراب حرم از تشنگی مشک تو نیست
بی علمدار شدن، رنگ پریدن دارد
اشک هایت سر نی حرف دل زینب بود
مگر این چادر پر وصله خریدن دارد!؟
#وحید_قاسمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مرثیه
#غزل
حُلِّه ام احرام خون تلبیه ام زمزمه
زمزم من تشنگی کعبه ی من علقمه
حضرت زهرا قبول کرده به فرزندی ام
زاده ام البنین شد پسر فاطمه
العطش کودکان، قلب مرا پاره کرد
ورنه زشمشیرها، نیست مرا واهمه
کاش همان دم که تیرامدوبرمشک خورد
تیغ اجل داده بود، عمر مرا خاتمه
گر بپذیری منم در دو جهان خادمت
ای به جنان مام من، مام تورا خادمه
ساقی اطفال من، آب روان موج زن
خشک شده ازعطش، اشک به چشم همه
عاقبت از بار غم، سروقدش گشت خم
آنکه بود عرش را، قامت او قائمه
ناله (میثم)اگر شعله به جان میزند
از دل سوزان ماست برلب او زمزمه
#غلامرضا_سازگار
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح_مرثیه
#مثنوی
ای تشنه ی عشق روی دلبند
برخیز و به عاشقان بپیوند
در جاری مهر، شستشو کن
و آن گاه، ز خون خود وضو کن
ز آن پا، که درین سفر درآیی
گر دست دهی، سبک تر آیی
رو، جانب قبله ی وفا کن
با دل، سفری به کربلا کن
بنگر به نگاه دیده ی پاک
خورشیدِ به خون تپیده ی خاک
افتاد وفا به خاک گلگون
قرآن به زمین فتاده در خون
عباس علی، ابوالفضائل
در خانه عشق کرده منزل
(ای سرو بلند باغ ایمان
وی قُمری شاخسار احسان!
دستی که، ز خویش وانهادی
جانی که، به راه دوست دادی
آن شاخ درخت باوفایی ست
وین میوه ی باغ کبریایی ست
ای خوب ترین به گاه سختی
ای شهره به شهر شوربختی
رفتی که به تشنگان دهی آب
خود گشتی از آب عشق سیراب
آبی ز فرات تا لب آورد
آه از دل آتشین برآورد
آن آب ز کف غمین فرو ریخت
وز آب دو دیده با وی آمیخت
برخاست ز بار غم خمیده
جان بر لبش از عطش رسیده
بر اسب نشست و بود بی تاب
دل در گروِ رساندن آب
ناگاه یکی دو رُوبَهِ خورد
دیدند که شیر، آب می بُرد
(دستان خدا ز تن جدا شد
وآن قامت حیدری دو تا شد
بگرفت به ناگزیر چون جان
آن مشک ز دوش خود به دندان
و آن گاه به روی مشک خم شد
وز قامت او، دو نیزه کم شد!
جان! در بدنش نبود و می تاخت
با زخمِ هزار نیزه می ساخت
از خون تن او به گل نشسته
صد خار بر آن ز تیر بسته
دلشاد، که گر ز دست شد دست
آبیش برای کودکان هست
چون عمر گل، این نشاط کوتاه
تیر آمد و مشک بردرید، آه!
این لحظه، چه گویم او چها کرد!
تنها، نگهی به خیمه ها کرد!
(ای مرگ! کنون مرا به بَر گیر
از دست شدم، کنون ز سر گیر
می گفت و بر آب و خون نگاهش
وز سینه ی تفته بر لب آهش
خونابه و آب برمی آمیخت
وز مشک و بدن، به خاک می ریخت
چون سوی زمین خمید آن ماه
عرش و ملکوت بود، همراه
تنها نفتاد بوفضائل
شد کفّه ی کائنات مایل
هم، برج زمانه بی قمر شد
هم خصلت عشق بی پدر شد
حق ساقی خویش را فرا خواند
بر کام زمانه، تشنگی ماند
(در حسرت آن کفی که برداشت
از آب و فرو فکند و بگذاشت
هر موج، به یاد آن کف و چنگ
کوبد سر خویش را، به هر سنگ
کف بر لب رود و در تکاپوست
هر آب رونده، در پی اوست
چون مه، شب چارده برآید
دریا، به گمان فراتر آید
ای بحر! بِهِل خیال باطل (۶۱)
این ماه کجا و بوفضائل؟!
گیرم، دو سه گام برتر آیی
کو حدّ حریم کبریایی؟
#سید_علی_موسوی_گرمارودی
#صلوات
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مرثیه
#غزل
ای که آواره چشمان تو دریا میشد
غرق در نیل غمت حضرت موسی می شد
میرسی دست نداری وکسی از پس نخل
با عمودی، به سر راه تو پیدا می شد
همه دیدند به روی بدن تو هر تیر
با چه زوری بغل تیر دگر جا میشد
رفتی و باد سیاهی طرف معجر رفت
اول بی کسی زینب کبری میشد
رفتی و با همه غربت خود حس کردم
بی تو ای پشت و پناهم کمرم تا می شد
مادرم آمد و عطر نفس علقمه ات
پر طرفدارترین روضه دنیا می شد
#ناشناس
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح_مرثیه
#مثنوی
سلام حضرت دریا سلام یا عباس
سلام ما به تو ای بامرام یا عباس
نگاه مرحمتت مهر می کند نازل
سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل
به آبروی تو بسته ست آبروی حرم
دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم
به شوق دیدن رقص کتیبه روی علم
دوباره در به در روضه های خانگی ام
بساط کتری و قوری خواهرم برپاست
و دیگ نذری هر سال مادرم برپاست
نشسته لذت عشقت به جان خلق الله
برای عرض ارادت ارامنه در راه
بهشت می چکد از خوشه ی تبسم تو
تمام اهل زمین تشنه ی ترحم تو
مگر نه اینکه ز عیسی، مسیح می سازی
به دست خویش ز یحیی، ذبیح می سازی
غلام دربه در گوشه گیر یعنی من
اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من
کریم، حضرت رازق، مراد یعنی تو
کسی که روزی هرساله داد یعنی تو
به دسته های عزا با امید رو کرده
کسی که نزد تو امشب مریض آورده
بزرگ قافله ی فتح باب کرده تویی
امید هرچه مریض جواب کرده تویی
گره گشا گره از کار نوکرت وا کن
اشاره ای کن و درد مرا مداوا کن
تمام ثانیه ها را به گریه سر بکنم
میان روضه ي مان نیت سفر بکنم
به پای دل برسم محضر تو رمز حیات
دوباره پر بکشم تا کنار شط فرات
به غیر پرچم تو بیرقی که بالا نیست
کسی به غیر تو ای نبض آب! سقا نیست
عموی خوش قد و بالای بچه سیدها
عزیز ام بنین میوه ی دل زهرا
اگر به دوش رفیعانه ات علم بزنی
اگر که نیزه بگیری کمی قدم بزنی
اگر که خون خدا در رگت به جوش آید
میان کرب بلا محشری رقم بزنی
به حمله ای علوی گرد و خاک خواهی کرد
تمام حرمله ها را هلاک خواهی کرد
برای این که ببینند حضرت سردار
زره ببند به تن ذوالفقار را بردار
به یک أنا بن علی باز قصد طوفان کن
رجز بخوان همه ی دشت را پریشان کن
برای دشمن یاغی کشیده کافی نیست
برای منقبت تو قصیده کافی نیست
برای مدح تو از این قبیل باید گفت
برای رزم تو بحر طویل باید گفت
" شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقبت ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهاندار و دگر نايب و سقا
شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل "
چه لذتی ست که زهرا نگاه کرده مرا
محبتت همه جا رو به راه کرده مرا
شبی که نام تو باشد وسط شب روضه ست
حرارتم همه زیر سر تب روضه ست
به اذن صادره از سوی فاطمه گویم
مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم
چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی
چه شد که آخر سر با وفا! زمین خوردی
بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد
مگر نه این که برای خدا زمین خوردی
شبیه مادر پهلو شکسته ات زهرا
ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی
چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو
گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی
تمام کرب بلا پر شده ست از تن تو
عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی
نشسته است چرا چوب تیر در چشمت
سه شعبه اش ز چه رو کرده گیر در چشمت
شبیه ابر بهاری چقدر می باری
به جای آب دو دست قلم شده داری
چقدر آب نه ارباب را صدازده ای
به روی خاک غریبانه دست و پا زده ای
تمام اهل حرم از غم تو افتادند
پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند
#علیرضا_خاکساری
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح_مرثیه
#غزل
تا میشود ز چشمهی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت
تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت
کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت
شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت
دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت
خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت
از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت
در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمیشد که رو گرفت
#علی_اکبر_لطیفیان
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مرثیه
#غزل
ای از همه بریده بریده بریدهتر
بنگر به پای تو نفس من بریدهتر
از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین
از تو دو دیده خونی و از من دو دیدهتر
بالای پیکر پسرم خم شدم، ولی
پائین جسم تو شده ام قد خمیدهتر
من با امیدِ دیدنِ رویت دویده ام.
اما عمود زن به سراغت دویدهتر
داری برای مشکِ حرم ضجّه میزنی
مشکت دریده، بین دو ابرو دریدهتر
رنگِ تمام منتظرانت پریده است.
اما رباب از همه رنگش پریدهتر
#حبیب_نیازی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مرثیه
#غزل
از کار عشق این گره بسته وا نشد
باب الحوائج همه حاجت روا نشد
بستند راههای حرم را به روی او
میخواست تا حرم ببرد آب را نشد
دستان او جدا شده از پیکرش، ولی
یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد
ناگاه مشک آب اباالفضل را زدند
یعنی فرات قسمت آل عبا نشد
با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت
راضی به دل شکستگی بچهها نشد
تیر سه شعبه بست به چشمان او دخیل
آن گونه که ز. چشم رئوفش جدا نشد
ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت
فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد
با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد
آن بازوی قلم شده مشکل گشا نشد
آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود
بر روی نیزهها سر عباس جا نشد
شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند
پامال نعل تازه غروب بلا نشد
دیگر نصیب اهل حرم خسته حالی است
بزم شراب… جای علمدار خالی است
#یوسف_رحیمی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_نهم
#ماه_محرم
#حضرت_اباالفضل
#مدح
#غزل
(والشمس و الضحاها) برق نگاه عباس
تفسير والقمر نيست جز روي ماه عباس
معناي والنهار است آئينه جمالش
والليل وامدار خال سياه عباس
هم (ارض اذا طحاها) بنهاد سر به پايش
هم آسمان بنا شد از اوج جاه عباس
هرچند روسياهم اما خدا بزرگ است
شايد سياه لشگر خواهد سپاه عباس
از فتنه زمانه تا حشر در امان است
هر کس نشسته باشد در خيمه گاه عباس
زهرا(س)براي عشاق اينسان دعا نموده
گر نوکر حسيني رو در پناه عباس
#یاسر_رحمانی
#صلوات
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_عباس_ع_شهادت
#شب_نهم
ابر اندوهیم و چشمی غرقِ نَم داریم ما
سالیان سال از داغ تو می باریم ما
گریه..،تنها بر مصیبات عظیمات جایز است
غیر از این گریه ز هرچه گریه بیزاریم ما
حاصل یک سال زحمت،در محرم می رسد
میوهی چشمان ما "اشک" است،پرباریم ما
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خرجیِ چشمان ما را فاطمه پرداخت کرد
تا دم محشر به این مادر بدهکاریم ما
هفتپُشتم کفشدار روضههایَت بودهاند...
آبرویِ خویش را مدیون این کاریم ما
جارویِ دست مرا شاه خراسان داده است
نسل اندر نسل از خُدّام درباریم ما
دخترت هر شب مرا کُنج همین هیئت نشاند
در شلوغیها بهلطفش باز جا داریم ما
سقف هیئَتها پناه بی پناهی های ماست
سایهات را برندار آقا..،گرفتاریم ما
روضهات دارُالشَّفای دردِ بی درمانی است
هر زمان هیئت نمی آییم بیماریم ما
جان جُونات با نگاهی روسیاهت را بخر!...
بردههای پاپتیِ بین بازاریم ما
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تک تک ما پرچم سبزِ اباالفضلِ توایم
در حقیقت بیرقی در دست دلداریم ما
▪️
▪️
آبروی ساقی اهل حرم با آب ریخت...
در عزایِ شرمساری اش عزاداریم ما
کاش یک جُرعه رباب از آب می نوشید..،آه...
تا ابد در حسرت مشک علمداریم ما
شاعر: #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
دلتنگ #زیارت_اربعین #شب_نهم
#حضرت_عباس_ع_شهادت
پروانه ایم..، از شمع، استدعای ما شاهد
غم پروریم، اندوه جانفرسای ما شاهد
از هرچه غیر عشق تو بیزارِ بیزاریم
بی اعتنا بودن به این دنیای ما شاهد
شیرینترین ذکر است ذکر یا حسینِ ما...
دیگ بزرگِ نذریِ حلوای ما شاهد
هرکس که با هُرم غمت جوشید..، قیمت یافت
بازارْگرمیِ بساط چای ما شاهد
ارباب! ما در روضه حرصِ نوکری داریم
هنگام نصب پرچمات دعوای ما شاهد
اشک میان هیئتت سَرفصلِ لبخندست
این بَهجَت بعد تباکی های ما شاهد
حُبِّ تو را با چه مشقت در دل ما کاشت
نان حلال سفره ی بابای ما شاهد
ما از طفولیت به دنبال غمت بودیم
پشت سرِ هر دسته ردِّ پای ما شاهد
رختِ عزای سینهزن را مادرت داده
نخهای چادرمشکیِ زهرای ما شاهد
دلتنگ مشّایه..،نجف تا کربلا هستیم
فریادهای مانده در صحرای ما شاهد
اوج توان نوکرانت با ابالفضل است
دوش علمکشهای تاسوعای ما شاهد
آن قدّ و بالا را خجالت آبِ آبش کرد
اندازه ی قبر یلِ رعنای ما شاهد
بعد از عمو خواباندنِ اطفالمان، روضه است
لالا علی لالا علی لالای ما شاهد
شاعر: #بردیا_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7