eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.7هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
48 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ای لشکر حق را سر و سردار اباالفضل  وی دست علی در صف پیکار اباالفضل  هم خون حسین بن علی در تن پاکت  هم روح تو در پیکر ایثار اباالفضل  ریحانة دو فاطمه، ماه سه خورشید  آرام دل حیدر کرار اباالفضل  مانند تو در ارتش اسلام که دیده  فرمانده و سقا و علمدار اباالفضل  تو ماه بنی هاشمی و ما شب تاریک  تو لالة عباسی و ما خار اباالفضل  هم کاشف کرب پسر فاطمه  هستی  هم خیل بنی فاطمه را یار اباالفضل  بر حاجت خود کرده صد و سی و سه نوبت  هر خسته دلی نام تو تکرار اباالفضل  در مصر ولایت شده بر یوسف زهرا  تو مشتری و علقمه بازار اباالفضل  عشق و ادب و غیرت و ایثار و شهادت  کردند به آقایی ات اقرار اباالفضل  تو رسته ای از خویش و گرفتار حسینی  خلقند به عشق تو گرفتار اباالفضل  ما بهر تو گریان و زند زخم تو خنده  پیوسته به شمشیر شرربار اباالفضل  برخیز سکینه به حرم منتظر توست  جامش به کف و اشک به رخسار اباالفضل  از سوز عطش آب شده طفل سه ساله  مگذار بگرید به حرم زار اباالفضل  تا آن که ببینند به تن دست نداری  یک لحظه سر از علقمه بردار اباالفضل  مگذار رود زینب کبری به اسیری  ای دست علی ، دست برون آر اباالفضل  تو چشم حسینی که زده تیر به چشمت  ای دور حرم چشم تو بیدار اباالفضل  کی گفته تن پاک تو در علقمه تنهاست  گردیده تو را فاطمه زوار اباالفضل  خون دل ما را که شده اشک عزایت  زهرا و حسین اند خریدار اباالفضل  مگذار شود خشک دمی دیدة "میثم"  چشمی که بگریم به تو بسیار اباالفضل 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ناز این دلبر خوش چهره کشیدن دارد  نمک عشق اباالفضل چشیدن دارد  تیغ کافی ست، ترنج از سر راهم بردار  مات یوسف شدن انگشت بریدن دارد  راضی ام! زلف بیفشان و زمین گیرم کن  صید تو ظرفیت درد کشیدن دارد  هروله، سعی و صفا، یاد تو انداخت مرا  صحن بین الحرمین ست دویدن دارد  حق بده، دست به سوی کمرش بُرد حسین  داغ تو داغ بزرگی ست، خمیدن دارد  اضطراب حرم از تشنگی مشک تو نیست  بی علمدار شدن، رنگ پریدن دارد  اشک هایت سر نی حرف دل زینب بود  مگر این چادر پر وصله خریدن دارد!؟ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حُلِّه ام احرام خون تلبیه ام زمزمه زمزم من تشنگی کعبه ی من علقمه حضرت زهرا قبول کرده به فرزندی ام زاده ام البنین شد پسر فاطمه العطش کودکان، قلب مرا پاره کرد ورنه زشمشیرها، نیست مرا واهمه کاش همان دم که تیرامدوبرمشک خورد تیغ اجل داده بود، عمر مرا خاتمه گر بپذیری منم در دو جهان خادمت ای به جنان مام من، مام تورا خادمه ساقی اطفال من، آب روان موج زن خشک شده ازعطش، اشک به چشم همه عاقبت از بار غم، سروقدش گشت خم آنکه بود عرش را، قامت او قائمه ناله (میثم)اگر شعله به جان میزند از دل سوزان ماست برلب او زمزمه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای تشنه ی عشق روی دلبند برخیز و به عاشقان بپیوند در جاری مهر، شستشو کن و آن گاه، ز خون خود وضو کن ز آن پا، که درین سفر درآیی گر دست دهی، سبک تر آیی رو، جانب قبله ی وفا کن با دل، سفری به کربلا کن بنگر به نگاه دیده ی پاک خورشیدِ به خون تپیده ی خاک افتاد وفا به خاک گلگون قرآن به زمین فتاده در خون عباس علی، ابوالفضائل در خانه عشق کرده منزل (ای سرو بلند باغ ایمان وی قُمری شاخسار احسان! دستی که، ز خویش وانهادی جانی که، به راه دوست دادی آن شاخ درخت باوفایی ست وین میوه ی باغ کبریایی ست ای خوب ترین به گاه سختی ای شهره به شهر شوربختی رفتی که به تشنگان دهی آب خود گشتی از آب عشق سیراب آبی ز فرات تا لب آورد آه از دل آتشین برآورد آن آب ز کف غمین فرو ریخت وز آب دو دیده با وی آمیخت برخاست ز بار غم خمیده جان بر لبش از عطش رسیده بر اسب نشست و بود بی تاب دل در گروِ رساندن آب ناگاه یکی دو رُوبَهِ خورد دیدند که شیر، آب می بُرد (دستان خدا ز تن جدا شد وآن قامت حیدری دو تا شد بگرفت به ناگزیر چون جان آن مشک ز دوش خود به دندان و آن گاه به روی مشک خم شد وز قامت او، دو نیزه کم شد! جان! در بدنش نبود و می تاخت با زخمِ هزار نیزه می ساخت از خون تن او به گل نشسته صد خار بر آن ز تیر بسته دلشاد، که گر ز دست شد دست آبیش برای کودکان هست چون عمر گل، این نشاط کوتاه تیر آمد و مشک بردرید، آه! این لحظه، چه گویم او چها کرد! تنها، نگهی به خیمه ها کرد! (ای مرگ! کنون مرا به بَر گیر از دست شدم، کنون ز سر گیر می گفت و بر آب و خون نگاهش وز سینه ی تفته بر لب آهش خونابه و آب برمی آمیخت وز مشک و بدن، به خاک می ریخت چون سوی زمین خمید آن ماه عرش و ملکوت بود، همراه تنها نفتاد بوفضائل شد کفّه ی کائنات مایل هم، برج زمانه بی قمر شد هم خصلت عشق بی پدر شد حق ساقی خویش را فرا خواند بر کام زمانه، تشنگی ماند (در حسرت آن کفی که برداشت از آب و فرو فکند و بگذاشت هر موج، به یاد آن کف و چنگ کوبد سر خویش را، به هر سنگ کف بر لب رود و در تکاپوست هر آب رونده، در پی اوست چون مه، شب چارده برآید دریا، به گمان فراتر آید ای بحر! بِهِل خیال باطل (۶۱) این ماه کجا و بوفضائل؟! گیرم، دو سه گام برتر آیی کو حدّ حریم کبریایی؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای که آواره چشمان تو دریا می­شد ‏غرق در نیل غمت حضرت موسی می شد می­رسی دست نداری وکسی از پس نخل ‏با عمودی، به سر راه تو پیدا می شد همه دیدند به روی بدن تو هر تیر ‏با چه زوری بغل تیر دگر جا می­شد رفتی و باد سیاهی طرف معجر رفت ‏اول بی کسی زینب کبری می­شد رفتی و با همه غربت خود حس کردم ‏بی تو ای پشت و پناهم کمرم تا می شد مادرم آمد و عطر نفس علقمه ات ‏پر طرفدارترین روضه دنیا می شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سلام حضرت دریا سلام یا عباس سلام ما به تو ای بامرام یا عباس نگاه مرحمتت مهر می کند نازل سلام ام بنین بر تو یا ابوفاضل به آبروی تو بسته ست آبروی حرم دخیل بسته ام امشب به تو عموی حرم به شوق دیدن رقص کتیبه روی علم دوباره در به در روضه های خانگی ام بساط کتری و قوری خواهرم برپاست و دیگ نذری هر سال مادرم برپاست نشسته لذت عشقت به جان خلق الله برای عرض ارادت ارامنه در راه بهشت می چکد از خوشه ی تبسم تو تمام اهل زمین تشنه ی ترحم تو مگر نه اینکه ز عیسی، مسیح می سازی به دست خویش ز یحیی، ذبیح می سازی غلام دربه در گوشه گیر یعنی من اسیر حلقه به گوش فقیر یعنی من کریم، حضرت رازق، مراد یعنی تو کسی که روزی هرساله داد یعنی تو به دسته های عزا با امید رو کرده کسی که نزد تو امشب مریض آورده بزرگ قافله ی فتح باب کرده تویی امید هرچه مریض جواب کرده تویی گره گشا گره از کار نوکرت وا کن اشاره ای کن و درد مرا مداوا کن تمام ثانیه ها را به گریه سر بکنم میان روضه ي مان نیت سفر بکنم به پای دل برسم محضر تو رمز حیات دوباره پر بکشم تا کنار شط فرات به غیر پرچم تو بیرقی که بالا نیست کسی به غیر تو ای نبض آب! سقا نیست عموی خوش قد و بالای بچه سیدها عزیز ام بنین میوه ی دل زهرا اگر به دوش رفیعانه ات علم بزنی اگر که نیزه بگیری کمی قدم بزنی اگر که خون خدا در رگت به جوش آید میان کرب بلا محشری رقم بزنی به حمله ای علوی گرد و خاک خواهی کرد تمام حرمله ها را هلاک خواهی کرد برای این که ببینند حضرت سردار زره ببند به تن ذوالفقار را بردار به یک أنا بن علی باز قصد طوفان کن رجز بخوان همه ی دشت را پریشان کن برای دشمن یاغی کشیده کافی نیست برای منقبت تو قصیده کافی نیست برای مدح تو از این قبیل باید گفت برای رزم تو بحر طویل باید گفت " شير سرخ عربستان و وزير شه خوبان، پسر مظهر يزدان، كه بُدى صاحب طبل و علم و بيرق و سَيف و حَشم و با رقم و با رمق اندر لقبت ماه بنى هاشم و عباس علمدار و سپه دار و جهانگير و جهاندار و دگر نايب و سقا شه باوفا ابوالفضل، صاحب لوا ابوالفضل، معدن سخا ابوالفضل، نور هل اتى ابوالفضل " چه لذتی ست که زهرا نگاه کرده مرا محبتت همه جا رو به راه کرده مرا شبی که نام تو باشد وسط شب روضه ست حرارتم همه زیر سر تب روضه ست به اذن صادره از سوی فاطمه گویم مرا ببخش اگر بی مقدمه گویم چه شد کنار شریعه چرا زمین خوردی چه شد که آخر سر با وفا! زمین خوردی بدون شک پس از این سرفراز خواهی شد مگر نه این که برای خدا زمین خوردی شبیه مادر پهلو شکسته ات زهرا ز روی مرکب خود بی هوا زمین خوردی چقدر زخم نشسته به روی سینه ی تو گمان کنم وسط نیزه ها زمین خوردی تمام کرب بلا پر شده ست از تن تو عزیز اهل حرم در کجا زمین خوردی نشسته است چرا چوب تیر در چشمت سه شعبه اش ز چه رو کرده گیر در چشمت شبیه ابر بهاری چقدر می باری به جای آب دو دست قلم شده داری چقدر آب نه ارباب را صدازده ای به روی خاک غریبانه دست و پا زده ای تمام اهل حرم از غم تو افتادند پس از تو فاتحه ی گوشواره را خواندند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تا می‌شود ز چشمه‌ی توحید جو گرفت از دست هر کسی که نباید سبو گرفت تو آبی و به آب تو را احتیاج نیست پس این فرات بود که با تو وضو گرفت کوچک نشد مقام تو، نه! تازه کربلا با آبروی ریخته ات آبرو گرفت شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید این آفتاب بود که با ماه خو گرفت دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت خیلی گران تمام شد این آب خواستن یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت از آن به بعد بود صدا‌ها ضعیف شد ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت زینب شده شکسته غرورش، شنیده ای؟ دست کسی به کنج النگوی او گرفت در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت با آستین پاره نمی‌شد که رو گرفت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای از همه بریده بریده بریده‌تر بنگر به پای تو نفس من بریده‌تر از من دو دست بر کمر و از تو بر زمین از تو دو دیده خونی و از من دو دیده‌تر بالای پیکر پسرم خم شدم، ولی پائین جسم تو شده ام قد خمیده‌تر من با امیدِ دیدنِ رویت دویده ام. اما عمود زن به سراغت دویده‌تر داری برای مشکِ حرم ضجّه میزنی مشکت دریده، بین دو ابرو دریده‌تر رنگِ تمام منتظرانت پریده است. اما رباب از همه رنگش پریده‌تر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از کار عشق این گره بسته وا نشد باب الحوائج همه حاجت روا نشد بستند راه‌های حرم را به روی او‌ می‌خواست تا حرم ببرد آب را نشد دستان او جدا شده از پیکرش، ولی یک لحظه مشک از کف سقا رها نشد ناگاه مشک آب اباالفضل را زدند یعنی فرات قسمت آل عبا نشد با مشک پاره پاره به سوی حرم نرفت راضی به دل شکستگی بچه‌ها نشد تیر سه شعبه بست به چشمان او دخیل آن گونه که ز. چشم رئوفش جدا نشد ضرب عمود تا دل ابروش را شکافت فرق کسی شبیه سر او دوتا نشد با صورت آفتاب حرم بر زمین فتاد آن بازوی قلم شده مشکل گشا نشد آنقدر زخم فرق شریفش عمیق بود بر روی نیزه‌ها سر عباس جا نشد شکر خدا که پیکر او در شریعه ماند پامال نعل تازه غروب بلا نشد دیگر نصیب اهل حرم خسته حالی است بزم شراب… جای علمدار خالی است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
(والشمس و الضحاها) برق نگاه عباس تفسير والقمر نيست جز روي ماه عباس معناي والنهار است آئينه جمالش والليل وامدار خال سياه عباس هم (ارض اذا طحاها) بنهاد سر به پايش هم آسمان بنا شد از اوج جاه عباس هرچند روسياهم اما خدا بزرگ است شايد سياه لشگر خواهد سپاه عباس از فتنه زمانه تا حشر در امان است هر کس نشسته باشد در خيمه گاه عباس زهرا(س)براي عشاق اينسان دعا نموده گر نوکر حسيني رو در پناه عباس 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خطری می کنم از فتنه ی شیطان احساس خطر خار جحیمی به روان گل یاس در دل آل پیمبر همه افتاده هراس شمر آورده امان‌ نامه برای عباس زین مصیبت حرم پاک علی می‌لرزد گوییـا مـلک خـدای ازلــی می‌لرزد کیست عباس؟ امید دل خیرالناس است کیست عباس؟ شرف عشق، ادب احساس است شیشه را قصد شکار جگر الماس است پاسدار حرم‌ الله اگر عباس است به نگاهیش عدو در سقر آواره شود جگر شمـر و امان ‌نامـه ی او پاره شود باز دنیا به سوی حیدر کرار آمد به سراغ قمر از راه، شب تار آمد دل شب سوی حرم، شمر ستمکار آمد به شکار دل عباس علمدار آمد گفت: عباس! ببین! بخت، تو را همراه است کـه امـان‌ نامه ی تــو خـط عبیــد الله است چشم عباس که بر شمر ستمکار افتاد پای‌ تا فرق چو آهی که برآید ز نهاد گفت: ای کار تو بر آل پیمبر بیداد به تو و خطّ و امان‌ نامه ی تو نفرین باد دور شو! این همه افسانه مخوان در گوشم بـه دو عـالم پسـر فاطمــه را نفــروشم گفت ای لعل لبت تشنه، دلت دریایی تا به کی پای تو در سلسله ی تنهایی؟ به تو زیبنده بود سروری و آقایی حیف از قدر و جلالت که کنی سقایی! تو امیری ز چه رو عبد برادر باشی؟ نزد مـا آی که فرمانده ی لشکر باشی گفت روزی که اذان بر در گوشم خواندند همگی بر رخم از اشک، گلاب افشاندند مات و مبهوت به دیدار جمالم ماندند همه دور پسر فاطمه‌ ام گرداندند تا فـدای پسـر فاطمـه گردد هستم پدرم اشک‌فشان بوسه زده بر دستم گفت ما بوسه گذاریم به خاک پایت تو یل ام‌ بنینی و قمر، سیمایت چه نیازی به حسین و به بنی ‌الزهرایت؟ حیف باشد که ز هم قطع شود اعضایت! عوض آنکه حسین، اشک برایت ریزد باش با ما که زر سـرخ به پایت ریزد گفت: خاموش که این بندگی ‌ام، آقایی ‌ست مشک بر دوش گرفتم، شرفم سقایی‌ ست باخبر باش که عباس، بنی‌ الزهرایی‌ ست جگرم سوخته و چشم و دلم دریایی‌ ست باشد از اسب، زمین خوردن من پروازم هرچـه هستم به حسین ‌بن ‌علی سربازم من جدا لحظه‌ای از آل‌ پیمبر گردم؟ بهر حفظ سر و جان دور ز دلبر گردم؟ پسر شیرخدا نیستم ار بر گردم عشقم این است که دور علی ‌اصغر گردم نیست بازیچه ی ماننـد تویی احساسم دور شو! دور! زنا زاده! که من عباسم ای فدای شرف دین و مرامت عباس! کوثر از جام نبی باد به کامت عباس! از ولادت به تو بالیده امامت عباس! تا قیامت ز رُسل باد سلامت عباس! تو به شهر دل یک خلق، امامت کردی سربلند است قیامت کـه قیامت کردی نه ز شمشیر نه از تیر، تو را واهمه بود از ازل مرغ دلت شیفته ی علقمه بود زائر پیکر صد پاره ی تو فاطمه بود آب را با تو به دور حرمت زمزمه بود کای شرار عطشت در جگر آب، عباس! آب از شـرم لـب تشنه ی تو آب عباس! آب ها تشنه ی داغ لب عطشان تواند نخل‌ها سوخته و سر به ‌گریبان تواند اشک‌ها وقف تو و زخم فراوان تواند دست‌ها تا ابدالدّهر به دامان تواند چه شـود تـا ز گنـه، نامـه ی او پاک کنند «میثم» دلشده را در حرمت خاک کنند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. ارباب ارباب ، ای عشق ناب تنها راه سعادتم تویی والله یا ثارالله و ابن ثاره صلو علیک یا حسین عزیزالله ای عشق بی بدل ، مَثَل به کرامت لم یزل مستی جام تو الی الَابده تا الی الازل اسمتو میبَرم تو روضه روی لبمه عسل ای شور بی قرین ، غم به سرور صدور عجین منظور قلبیِ منادی احسن خالقین به شیر پاک مادر نوکرای تو آفرین ... آقام آقام حسین ، آقام آقام حسین ... باب حاجات ، عالی درجات ای صاحب یگانه ی لوای حسین قتال عرب ، با اصل و نسب ای ذُخر بی بدیل کربلای حسین ای جانم ای قمر ، قضا مژه چشمانت قَدَر در پیش قامتت خَمه سر یل ها تا کمر دومین وارث صلابت شمشیر دو سر ای فارس العرب ، جمال تو کشاف الکُرَب قدسیانند همه به فضل تو حمال الحَطَب هم خوان فضلی هم از تو داره آبرو ادب ... ابوفاضل مدد ، ابوفاضل مدد ... شاعر : 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از ازل مهرتو درطینت ما بود حسین ما ومهر تو ،فقط لطف خدابود حسین غم جانسوز تو مشروط به ما داده شده شرط این نعمت پُرسود وفابود حسین تو خود آقای شهیدانی و سرچشمه نور جلوه ی عشقِ خدا کرببلا بود حسین ساقی تشنه لب از آب ، لبِ آب گذشت زانکه او تشنه لبِ آب بقابود حسین علقمه شاهد پیکار وفا بود و جفا شاهدم خون دلِ دستْ جدابود حسین چیزی از قامت رعنای علمدار نماند دشت یکپارچه فریاد وصدابود حسین گریه می کرد ابالفضل به مظلومی تو سند روضه من قامتِ تا بود حسین مشک هم اشک به احوال امامش می ریخت روضه خوان تو درآن لحظه خدابود حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای قلب داغ دیدهٔ عالم بیا بیا صاحب عزای ماه محرم بیا بیا خیمه به خیمه، روضه شدم‌ در فراق تو ای همنشین گریهٔ نم‌نم بیا بیا اشک فراق، شور شعور آفرین بود شیرین شود ز فیض تو زمزم بیا بیا شد شامل دعای تو هر کس به روضه ها بهر فرج دعا کند هر دم بیا بیا در خیمه ای که روضه عباس شد به پا من با امید قول تو ماندم بیا بیا ما نوکریم، خوب و‌ بد از هم سوا نکن ما را ببر به علقمه درهم بیا بیا * افتاد سرو علقمه و گفت یا اخا نه مشک مانده است و نه پرچم بیا بیا گر مشک تیر خورده صدا زد نرو نرو اما گرفته است حرم، دم بیا بیا چشم و دو دست و فرق سرش، وای مادرم طوبای من گسسته شد از هم بیا بیا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دعای بِینِ طلوعِین مستجاب شود اگر زمان مناجات،"گریه" باب شود عُروج اهل سحر را دو قطره هم کافی است چرا که دیده ی تر،بال و پر حساب شود دلیل تَزکیه ی نَفس،حُسنِ تاثیر است که گر به سنگ بگویی ببار،آب شود چِقَدر سوخت دل ات از گناه‌کاری من چِقَدر سوخت دل تو..،دلم کباب شود تو را به حضرت زهرا بیا دُرُستم کن بیا اجازه مده نوکرت خراب شود به برده های سرِ این گذر نگاهی کن یکی شبیه به من شاید انتخاب شود چِقَدر ندبه بخوانیم و اَینَ اَینَ کنیم چِقَدر پرسش عُشّاق بی جواب شود سوار مرکب اُمّید می رسی از راه به شرط آن که دل شیعه پارِکاب شود تو را قسم به علمدار کربلا برگرد بیا که روضه به اذن تو فتح باب شود بنا نبود که آبی به خیمه ها نبرد بنا نبود که سقا ز غصه آب شود قرار بود به شش ماهه دست کم برسد بنا نبود که شرمنده ی رباب شود پس از پسر بخدا حق دهیم اگر همه عُمر برای اُمِّ بنین آب‌ها،سراب شود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7