eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
978 ویدیو
43 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
آقا بیا که روضه ی موسی بن جعفر است چشمانمان ز داغ مصیباتشان تر است جامه سیاه بر تن و بر جان شرار آه دل ها به یاد غصۀ او پر ز آذر است افتاده است بی کس و تنها، غریب وار مردی که با تمامی خلقت برابر است مرثیه خوان حضرت کاظم، خود خداست بانی روضه، حضرت زهرای اطهر است زندان نگو، که گرم مناجات با خداست غار حرای حضرت موسی بن جعفر است از تازیانه خوردن حضرت نگو دگر ارثیه ای رسیده به ایشان ز مادر است باشد همیشه ورد زبانم به هر نفس لعنت به آن یهودی بی دین که کافر است ای من فدای شال عزای شما شوم آقا بیا که روضۀ موسی بن جعفر است 🔸شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همينكه با تو زمان، حساب خواهد شد حساب دفتری ام صد كتاب خواهد شد بدون عشق اگر خانه ای بنا سازم به يک نسيم يقينأ خراب خواهد شد دو قطره اشک كه قابل ندارد، اما آن برای آخرتم مشک ناب خواهد شد عرق برای شما هر كسی كه ميريزد شبيه جوون برايش گلاب خواهد شد نفس كشيدنِ در بين روضه های شما بدون شرط و شروطی ثواب خواهد شد دلی كه سوخت برای غمِ علی اصغر هميشه شامل لطف رباب خواهد شد به ذره عابسِ آقا اگر نظر بكند به آسمان رود و آفتاب خواهد شد ادب هر آنكه ندارد، به پرچمش سوگند به هر دری كه بكوبد جواب خواهد شد قسم به نام حسن ميخورم كه در محشر كسی كه نيست حسينی عذاب خواهد شد شاعر: http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این روزها دیگر کسی یاد شما نیست دیگر کسی با نام‌هایت آشنا نیست مثل گذشته نیست دیگر کارهامان شبهای جمعه روی لبهامان دعا نیست حق با شما بوده اگر خیمه‌نشینی این جا میان ما برای تو که جا نیست تفریح بعضی‌ها مهم‌تر از نماز است یک عده‌ای هم کارشان غیر از ریا نیست دیگر گذشت آن هفته‌های جمکرانی دیگر سه‌شنبه‌های هفته با صفا نیست در بند نفس خود گرفتاریم از بس... که لحظه‌هامان از گرفتاری جدا نیست بیچارگی یعنی همین، روزی بفهمیم در دفتر چشم انتظاران نام ما نیست چیزی که از ما دیده‌ای تو بی‌وفائی‌ست چیزی که ما دیدیم از تو مهربانی‌ست اصلاً چه کاری بهتر از روضه گرفتن؟ حالا که روزیِ گدایان کربلا نیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همينكه با تو زمان، حساب خواهد شد حساب دفتری ام صد كتاب خواهد شد بدون عشق اگر خانه ای بنا سازم به يک نسيم يقينأ خراب خواهد شد دو قطره اشک كه قابل ندارد، اما آن برای آخرتم مشک ناب خواهد شد عرق برای شما هر كسی كه ميريزد شبيه جوون برايش گلاب خواهد شد نفس كشيدنِ در بين روضه های شما بدون شرط و شروطی ثواب خواهد شد دلی كه سوخت برای غمِ علی اصغر هميشه شامل لطف رباب خواهد شد به ذره عابسِ آقا اگر نظر بكند به آسمان رود و آفتاب خواهد شد ادب هر آنكه ندارد، به پرچمش سوگند به هر دری كه بكوبد جواب خواهد شد قسم به نام حسن ميخورم كه در محشر كسی كه نيست حسينی عذاب خواهد شد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✅ مناجات با امام زمان عجل الله فرجه الشریف نفس به سینه مبدل به آه خواهد شد ‎بدون تو همه عمرم تباه خواهد شد ‎فدای آن رمضانی که با تو می آید ‎و با حضور تو شامش پگاه خواهد شد ‎اگرچه ماه خدا؛ باز بی تو خاموش است ‎به نور روی تو این ماه، ماه خواهد شد ‎کنار سفره این افتتاح خوشحالم ‎که در کنار تو ماه افتتاح خواهد شد ‎فدای چشم رحیمت! دل سیاهم را ‎اگر نگاه کنی بی گناه خواهد شد ‎قدم گذار به چشمم که با رسیدن تو ‎نصیب چهره من گرد راه خواهد شد ‎به هر که گفت رهایت کنم به او گفتم ‎گدا همیشه در این خانه شاه خواهد شد ‎دخیل دامن شش ماهه حسین شدیم ‎بساط گریه دوباره به راه خواهد شد 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✅ مناجات با امام زمان عجل الله فرجه الشریف نفس به سینه مبدل به آه خواهد شد ‎بدون تو همه عمرم تباه خواهد شد ‎فدای آن رمضانی که با تو می آید ‎و با حضور تو شامش پگاه خواهد شد ‎اگرچه ماه خدا؛ باز بی تو خاموش است ‎به نور روی تو این ماه، ماه خواهد شد ‎کنار سفره این افتتاح خوشحالم ‎که در کنار تو ماه افتتاح خواهد شد ‎فدای چشم رحیمت! دل سیاهم را ‎اگر نگاه کنی بی گناه خواهد شد ‎قدم گذار به چشمم که با رسیدن تو ‎نصیب چهره من گرد راه خواهد شد ‎به هر که گفت رهایت کنم به او گفتم ‎گدا همیشه در این خانه شاه خواهد شد ‎دخیل دامن شش ماهه حسین شدیم ‎بساط گریه دوباره به راه خواهد شد 🔸شاعر: ____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مینویسم برای محبوبم تا بیایی اسیر آشوبم سنگ عشقت به سینه میکوبم از همیشه عزیز تر برگرد مینویسم به گریه سر کردم همه شب با غمت سحر کردم خون به این قلب در به در کردم به دعایم تویی اثر برگرد مینویسم که دائم الآهم دست من را بگیر گمراهم پس کجایی عزیز دلخواهم از جدایی بکن حَزَر برگرد مینویسم بیا بهارم باش بی قرارم بیا قرارم باش چشم امید روزگارم باش شام غم را بکن سحر برگرد مینویسم که چاره ای بکنی حال من را نظاره ای بکنی سوی قلبم اشاره ای بکنی زد به قلبم غمت شرر برگرد مینویسم منم بدهکارت تو بزرگی بکن به سربارت هرکجایی خدا نگهدارت من یتیمم تویی پدر برگرد... 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مینویسم برای محبوبم تا بیایی اسیر آشوبم سنگ عشقت به سینه میکوبم از همیشه عزیز تر برگرد مینویسم به گریه سر کردم همه شب با غمت سحر کردم خون به این قلب در به در کردم به دعایم تویی اثر برگرد مینویسم که دائم الآهم دست من را بگیر گمراهم پس کجایی عزیز دلخواهم از جدایی بکن حَزَر برگرد مینویسم بیا بهارم باش بی قرارم بیا قرارم باش چشم امید روزگارم باش شام غم را بکن سحر برگرد مینویسم که چاره ای بکنی حال من را نظاره ای بکنی سوی قلبم اشاره ای بکنی زد به قلبم غمت شرر برگرد مینویسم منم بدهکارت تو بزرگی بکن به سربارت هرکجایی خدا نگهدارت من یتیمم تویی پدر برگرد... 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 دریای آبرو نمی از خاک کوی تو رخشان چو ماه نزد خدا آبروی تو از آفتاب زنده شود عالم حیات خورشید چونکه معجزه آرد ز سوی تو دستان انبیا شده بر جانبت بلند سرمشق جبرئیل فقط خلق و خوی تو بر من شود دگر مژه بر هم زدن حرام حاصل شود مرا چو تماشای روی تو درمان دگر بدست اطبّا نمی‌شود دل را شفاست بخیه‌ی با تار موی تو آخر چه می‌شود که درین روز پر عطش یک قطره هم رسد به من از آب جوی تو احمد ، علی ،تمام امامان و انبیا خواهم ببینم از رخ ماه نکوی تو لطف تمام داری و من بی لیاقتم دل نا امید اگر شده در جستجوی تو بهرم دعا بکن بشناسم تو را عزیز وقتی که در رهی بشوم روبروی تو این جمعه نیز مثل تمامیِّ جمعه‌ها ذکرم زیارتست و صبورم ز بوی تو 🔸شاعر: ___________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 خورده آقاجان گره بر کارِ عالم! ألعجل عیدهایمان گرفته رنگِ ماتم! ألعجل برنگشتی از سفر! تحویل شد امسال هم- بی حضورت با دلی آکنده از غم! ألعجل چشممان بر راه ماند و آه بر لب بغض کرد عمرِ بی حاصل گذشت و رفت کم کم! ألعجل روزها و هفته ها و ماه ها و سال ها... قامتِ تقویم ها شد از غمت خم! ألعجل ذکر «حوّل حالنا»مان با تو «أحسن» میشود ای بهارِ بکر! ای بارانِ نم نم! ألعجل ندبه خواندیم و میانِ گریه عرضه داشتیم دردهامان مانده بی دارو و مرهم! ألعجل حالمان آشوب شد، دربِ حرم ها بسته شد سخت اوضاعِ جهان شد نامنظّم! ألعجل کعبه خلوت کرده دورش را به عشقِ دیدنت موج برمیدارد از شوقِ تو زمزم! ألعجل آخرین فرزندِ مولانا أمیرالمؤمنین(ع) حقّ مطلق! یا ولی اللهِ الأعظم! ألعجل! 🔸شاعر: _________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 کاش می شد که ببینم رخِ ماهت مثلاً یا که می خورد به من طُرفه نگاهت مثلاً سالها منتظرم تا ڪه مسیرت بشود... ڪوچه ی ما و شوم گرد به راهت مثلاً خواب دیدم که طوافت بکنم ار سرِ شوق قبله ام گشته همان خالِ سیاهت مثلاً خواب دیدم گذر افتاده مرا خیمه ی سبز وَ شدم صاحبِ دل جزوِ سپاهت مثلاً دعوتم کن پسرفاطمه تا ڪه برسم.. بر تماشای تو و گاه به گاهت مثلاً َ چقَدَر دیدنِ رخسارِ شما بینِ خیال.. ڪندن از راهِ تو ارباب شده امرِ محال.. کاش می شد که شوم عینِ گدا مثلِ قدیم کاش می شد که بخوانیم مرا مثلِ قدیم کاش می شد که دعایی بکنم بهرِ ظهور وَ دعایی بڪنی روحِ دعا مثلِ قدیم کاش می شد که مطّهر بشوم با نگهی.. باز گردم مگر از راهِ خطا مثلِ قدیم می زنم چنگ به دامانِ شما یابن الحسن به امیدی ڪه دهی برگ و نوا مثلِ قدیم چاره ی کارِ مرا گر پیِ درمان طلبی.. برسان زود مرا ڪرببلا مثلِ قدیم با تو ششگوشه ی ارباب ..زیارت بکنم بی تو واللّه ڪه احساسِ حقارت بکنم چه کسی گفته که افتاده ام از چشمِ شما؟ چه کسی گفته که تحویل نگیری تو گدا؟ چه کسی گفته که خوشحال شوی ازغم و درد؟ چه کسی گفته که غافل بشوی سیدّنا؟ چه کسی گفته که غمخوارِ محّبان نشوی؟ چه کسی گفته که خواهی همه را بینِ بلا؟ مهربان تر ز تو پیدا نشود صاحب عصر آبرومند ترین فردِ خدایی به خدا.. آبرویم بخر و باز بخر بارِ مرا.. بده چیزی ڪه منم یوسفِ دل از،فقرا با تو اصلاً نزنم رو به کسی حضرت عشق کاش می شد که ببینم بخدا دولت عشق روز میلادِ تو گفتم که گره وا بشود شادی شیعه ی دلخسته مهّیا بشود روز میلادِ تو گفتم فرجت می رسد و سینه ی سوختگان ..واله و شیدا بشود روز میلادِ تو گفتم پدرِ آینه ها.. نامه ی نوڪری ما مگر امضابشود روز میلادِ تو آمد ..سپری شد صد حیف وَ نشد دیده ی عشّاق ڪه دریا بشود روز میلادِ تو رد شد پُر اندوه و غمم.. کاش با آمدنت عاطفه معنا بشود رشته ها پنبه شده وای که حسرت زده ام وضع و حالم بنگر آه ڪه غربت زده ام 🔸شاعر: ___________________________ 🔹کانال اشعار ناب آئینے🔹 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در انتظار تو یک لحظه بی قرار نگشتم ز داغ روی تو شرمنده ، داغدار نگشتم میان خلق گریبان ز دوریت ندریدم به بغض غیبتِ تو اشکِ آشکار نگشتم تو آن گلی که بهار از شمیم عطر تو آمد ولی به فصل گناه از صفا بهار نگشتم اگر چه بودن با عشق گشته شهره به شعرم چو روی ماه تو از عشق گلعذار نگشتم ببخش دشمنتان را به چشم دیدم و اما به جرم خود به صفِ یاری تو یار نگشتم اگر چه جرم و خطایم بزرگ بوده ولیکن به لطف چشم تو در چشم خلق خار نگشتم منم که دُورِ تو را پر نکرده پای دل من به دست لطف تو اما ز تو کنار نگشتم 🔸شاعر: _________________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از تو يک عمر شنيديم و نديديم تو را به وصالت نرسيديم و نديديم تو را روزي ما فقرا شربت وصل تو نبود زهر هجر تو چشيديم و نديديم تو را شايد ايام کهن سالي ما جلوه کني در جواني که دويديم و نديديم تو را چه قدَر چلّه نشستيم و عزادار شديم چه قدَر شمع خريديم و نديديم تو را گاهي اندازه ي يک پرده فقط فاصله بود پرده را نيز کشيديم و نديديم تو را سعي کرديم شبي خواب ببينيم تو را سحر از خواب پريديم و نديديم تو را مدتي در پي تو رند و نظر باز شديم همه را غير تو ديديم و نديديم تو را فکر کرديم که مشکل سر دلبستگي است از همه جز تو بريديم و نديديم تو را لا اقل کاش دم خيمه ي تو جان بدهيم تا بگوييم : رسيديم و نديديم تو را 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. دوباره آمده ام ، بنده ای گنهکارم... تمامِ آبرویم را به تو بدهکارم... قبول کن عملم را ، بضاعتم این است قبول دارم همیشه وبال و سَربارم... ببین نشسته ام حالا کنارِ سفره ی عشق شبیهِ ابر ، برای حسین میبارم... حسین یارِ من است و منم غلامِ حسین خوشا به حالِ منی که حسین شد یارم قسم به خونِ گلوی حسین ، یا اللّٰه! ببخش معصیتم را ، ببخش رفتارم اگر حسین نباشد ، کجا رَوَد دلِ من؟ که بی وجودِ گل فاطمه ، گرفتارم میان روضه دلم میرود همان جا که ، دو دست بر کمرش گفت : «ای علمدارم... بلند شو که سکینه عجیب مضطرب است بلند شو نفسم ، ای همه کس و کارم بلند شو ، کمرم تیر میکشد عباس... ببین که خنده کنان ، میدهند آزارم! صدای خواهرم از خیمه میرسد بَر گوش که ناله میزند: عباس... میر و سردارم» پوریا باقری ..................................... آخر نشد شبیه شهیدان دعا کنم با ناله های خویش دلت را رضا کنم احرام بسته اَت نشدم مثل حاجیان دل را چگونه با آشنا کنم ای کاش مَحرم جَبَل الرحمه اَت شوم تا در رکاب آیم و در خون شنا کنم چیست روز گرفتاری شماست کاش ای غریب درد شما را دوا کنم یک عمر از عطای تو حاجت روا شدم روزی رسد که حاجتتان را روا کنم آخر گدای سامره مَرد خدا شود یعنی به جای غیر ، شما را صدا کنم آقا منم غلام سیاه سپاه تو ناقابل است جان من ، اما فدا کنم آنانکه بر علیه تو شمشیر بسته اَند با اذن تو سر از تن آنها جدا کنم هرگاه تو اجازه دهی می زنم به خط کز مشرکین برائت خود بر ملا کنم عمری است ، من که گریه کنِ بی کفن شدم حیف است بهر خود کفنی دست و پا کنم با روضه های قافله دل های خسته را ارباب اگر اراده کند ، کربلا کنم 🔸شاعر: .................... لب باز می کند غزل این بار با حسین دارد به لب سروده ی زیبای یا حسین با چشم دل به سمت حرم می کند نگاه داده به او اجازه ی تا کربلا حسین می خواهد این سروده شود گرد راه دوست شاید کند به لطف بر آن اعتنا حسین از آب و از عطش ننویسد که دیده است جان داده است بر سر ادرک اخا حسین در این سروده، راه رسیده به روشنی داده به دست شاعرش آیینه را حسین از بیت بعد شعر عطش نوش می شود او را اگر دگر ننماید رها حسین خط می خورد ز مصرع بعدی سروده گو چون می زند تمام بشر را صلا حسین آیینه صحیفه ی زهرا که باز شد با آن صحیفه کرد حرم را بنا حسین از سر گذشته است و به دل ها گرفته جای بوده برای اهل نظر آشنا حسین گاهی نشست بر سر دوش رسول نور گاهی گرفت جا به حریم کسا حسین تنها نه نور عرش برین بود، در زمین شد نور چشم سلسله ی انبیا حسین پیمانه الست به دستش گرفته بود می زد مدام جرعه ی قالوا بلی حسین صلح حسن زمینه ی خوبی به دست داد با مجبتی(ع) رسید به این نینوا حسین ایثار جان و هستی و فرزند عاشقی است عشق است این که کرد خودش را فدا حسبن می برد اکبر از همگی دل که دل برید از این جوان آیت حسن القضا حسین تیغ دعای حضرت سجاد تیز شد وقتی به نیزه داد سر والضحی حسین افشاند ذره های وجودش به خاک تف این گونه کرد حضرت حق را رضا حسین می سوخت شرحه شرحه و از آب می گذشت لب بر نداشت از لب جام بلا حسین سر داد و درس داد و هدف را درست دید بود آشنا به راه خود از ابتدا حسین در عصرگاه روز دهم قطعه قطعه خواند تصنیف عشقبازی و سعی و صفا حسین با واژه های شسته شنیدم یکی نوشت خود می دهد به‌ قبه جواب دعا حسین زینب درست دید جمیل و جمال دوست چون داده بود آینه ها را جلا حسین با این ردیف شعر به باران نشسته است امضا زده به پای همین روضه ها حسین 🔸شاعر: ................... . هواى وصل تو ما را کشانده تا اینجا کریم شهر گدا را کشیده تا اینجا ز بسکه دست گرفتى همین بزرگى تو گداى بى سر و پا را کشیده تا اینجا همینکه گفت گنهکار یا کریم العفو دل شکسته خدا را کشیده تا اینجا شمیم پیرهن یوسف اید از عرفات صداى روضه شما را کشیده تا اینجا یقین کنم که تا دسته ها به راه افتاد نواى ما شهدا را کشیده تا اینجا حسین گفتن ما مسلمیه هر سال نسیم کرب و بلا را کشید تا اینجا صداى پاى محرم به گوش مى آید حسین قافله ها را کشیده تا اینجا بنى گفتن یک مادرى شب جمعه چقدر اهل بکا را کشیده تا اینجا سخن ز موى پریشان زینب کبرى امام صاحب عزا را کشیده تا اینجا به یار نیزه سوارش به گریه زینب گفت کمند زلف تو ما را کشیده تا اینجا ز روى بام کسى ناله زد حسین ببخش که نامه هام شما را کشیده تا اینجا عزیز من نگرانم دلم چه بى تاب است دگر زمانۀ آوارگى ارباب است 🔸شاعر: 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ____________________ دوباره ناحیه می‌خوانم از زیارت‌ها صدای گریه می‌آید میان این خط‌ها کسی گریسته در این خطوط، می‌دانم که بغض کرده در آن صامت و مصوّت‌ها کسی که بیش‌تر از هرکسی گریسته است سیاه‌پوش‌تر از تکیه‌ها و هیأت‌ها کسی که بیش‌تر از هرکسی محرّم را نفس کشیده و بوییده است مدّت‌ها و قرن‌هاست كه او روضهء عمویش را گریسته است به مانند رودها، شط‌ها که نهر علقمه هم گریه می‌کند با او و آب می‌شود آن مشک از خجالت‌ها تمام ناحیه را گریه می‌کنم با او صدای اوست که می‌آید از روایت‌ها مگرکه آن هم ازجمع شاهدان بوده است چقدر خوب خبر داد از شهادت‌ها! وگفته است ازآن اسب و یال خونینش که زین خالی او می‌کند حکایت‌ها بدست باد، پریشان شده‌ست موی حرم سپید گشته از این رنج‌ها، اسارت‌ها چگونه شرح دهم؟ این غزل، مجالش نیست صدای گریه می‌آید ميان اين خط‌ها 🔸شاعر: ______________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ________________ تا خدا پیراهنش آویخت عالم گریه کرد باز حوا نوپریشان کرد آدم گریه کرد آه با هرکس که زد بیرق پیمبر گفت آه وای با هرکس که زد مشکی علی هم گریه کرد ما کنارِ دست زهرا گریه را آموختیم منبری تا گفت بسم‌الله یک دم گریه کرد روضه‌خوان چیزی نخوانده هیاتِ ما شد خراب مادرش غش کرد از بس زیرِ پرچم گریه کرد با لباسِ مشکی و با اشک ما هم کعبه‌ایم کعبه احرامِ عزا پوشید زمزم گریه کرد لطفِ شیرِ مادر و نانِ پدر دارم اگر تا که گفتم واحسینا چشمهایم گریه کرد قرن‌ها با نام زینب صبح و شامش خون شده آی مهدی بازهم با اینهمه غم گریه کرد 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار ________________ بي درد ما! كه از غم تو راست قامتيم با اينكه سرشكسته ي سنگ ملامتيم دور از ملال نيست هرآنكس كه عاشق است اين رسم عشق نيست كه بي تو سلامتيم در انتظار هركه به جز تو نشسته ايم در سردسير هجر تو گرم اقامتيم بي شك بدون تو به در بسته خورده ايم امروز اگر كه همدم اشك ندامتيم ما بي تو يا كه با تو تفاوت نمي كند يعني هميشه شامل لطف و كرامتيم دنيا به لطف چشم تو پر بود دست ما گريان دست خالي روز قيامتيم عمري علم به دوش حسينيم چاره اي مشتاق گريه كردنِ پاي علامتيم 🔸شاعر: _____________________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _______________ چون بود انتخاب تو احلی من العسل شد مرگ در حساب تو احلی من العسل پرسید: از شهادت؟ و گفتی که: ای عمو مرگ است در رکاب تو احلی من العسل ای صاحب رساله مستی ، نوشته در هر صفحه از کتاب تو احلی من العسل می خواستی که شاعر کرب و بلا شوی این گونه شد خطاب تو احلی من العسل با دیدن تو طعم دهان ها عوض شده است پس روی در نقاب تو احلی من العسل ما نیز مست جام تو هستیم تا ابد ای مزه ی شراب تو احلی من العسل روزی اگر بقیع شود صاحب حرم خواهد شد اسم باب تو احلی من العسل در پاسخ سوال تو شد مرگ رو سیاه وقتی که شد جواب تو احلی من العسل 🔸شاعر: _______________________ 🏴 اشعار ___________________ تویی که از همه خوبان جدایی چرا- چون نخلِ باغِ مجتبایی پدر را گر کنارِ خود ندیدی ولی دامانِ نجمه پروریدی فدای سایه ی لطفِ عمویت چو نوری بعدِ بابا بوده رویت تو داری محرمی چون عمه زینب به سینه مهرِ تو دارد لبالب تو جویی از عسل داری به کامت خوش آن صهبای عشق افتاده نامت بوَد پشتِ عمو گرم از وجودت سرِ ماه و ستاره در سجودت خرامان می روی ای ماهِ پاره به وجد آمد جهان از این نظاره صفِ کرببلا جانا چه کردی؟ که ثابت کرده ای آن شیر مردی در آن لحظه که تو افتادی بر خاک شده سیلِ خلایق جامه در چاک بهارِ عمرِ تو غم بود و کوتاه سرت بر دامنِ دشتی پُر از آه نگنجد شعر تو در فهمِ خادم فدای رویت ای شهزاده قاسم 🔸شاعر: ______________________________ 🏴 اشعار _______________ چقدر شهد عسل میچکد زلبهایت چو موم گشته تنت درهم است سیمایت از این حرارت در عمق سینه ات پیداست چه کرده است سم اسب با سراپایت یتیم دیده و لشگر نوازشت کردند من امدم به کنار تو جای بابایت کنار پیکرتو آه میکشم قاسم رسد شکسته شکسته صدای آوایت به هر کجای تنت ‌دست میبرم خرد است چگونه نجمه نگرید به قدو بالایت چقدر زود رسیدی به ارزوی دلت مبارک است عزیزم  وصال زیبایت 🔸شاعر: __________________________ 🏴 اشعار _______________________ نبار بارون که من بارونم امشب پریشونم ، پریشون خونم امشب بیا آقا بیا دورت بگردم به دنبالِ تو سرگردونم امشب تو این روضه گرفته ریشم آقا بیا اینجا کمی اَبری‌شَم آقا یکم از تشنگی تو سهم من کن بخون روضه بزن آتیشم اقا ببین ساز فراقت کوک کوکه غم تو حاصلش سیروسلوکه اگه می دیدمت می دیدم ازغم روپیشونیت پراز چین وچروکه من و تو این عزاها طاهرم کن رسیدم جان زهرا طاهرم کن بزاردعاشق بشم از تو بخونم منو مانندِ باباطاهرم کن بزار از درد تنهایی بخونم از این صبر و شکیبایی بخونم گمونم پیش گهواره نشستی بزار امشب که لالایی بخونم اگه عباس هم بازوش زمین خورد اگه باضربه‌ای اَبروش زمین خورد اینا سخته ولی نه سختر از این که آقام رو زد اما روش زمین خورد 🔸شاعر: _______________________ 🏴 اشعار _______________________ به کف چون جان گرفتم تا کنم تقدیم جانانت گلویت را سپر کن تا بگیرم پیش پیکانت ذبیح من مبادا گوسفند از آسمان آید مهیّا شو که سازم در منای دوست قربانت ز بی آبی نمانده در دو چشمت قطرۀ اشکی که تر گردد لب خشکیده ات از چشم گریانت نه ناله می زنی نه دست و پا نه اشک می ریزی مزن آتش مرا این قدر با لب های خندانت نگوئی کس نشد همبازی ات بر گرد گهواره شرار تشنگی تا صبح، بازی کرد با جانت 🔸شاعر: _____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _______________ چشم ها چون چشمه ای جوشید و دریا گریه کرد آسمان لرزید و دل نالید و صحرا گریه کرد ماه بر سر میزد و ابری پُر از فریاد شد در زمین غوغا شد اما عرش اعلی گریه کرد شبه پیغمبر میان خاک و خون غلطیده شد حضرت روح الامین نالید و طوبی گریه کرد خیره شد وقتی به سوی خیمه آل عبا بغض کرد آن لحظه و در بین اعدا گریه کرد کائنات از هم جدا شد لحظه جان دادنش نوح بر سر میزد اما خضرو موسی گریه کرد بند بند پیکرش ازهم جدا افتاده بود نوحه خوان شد زینب کبری و لیلا گریه کرد تکه تکه بر زمین میریخت سَرو هاشمی در میان خیمه ها چشمان سقا گریه کرد لختهء خون گلو راه نفس را بسته بود زلف او در دست دشمن بود و تنها گریه کرد آنقَدَر پا بر زمین کوبید زیر دست و پا ارباً اربا شد قد رعنا و اعضا گریه کرد فرق او شقّ القمر شد در بلای کربلا خنده های دشمن از یک سو و مولا گریه کرد نیزه ای در بین پهلوی علی جامانده بود دست بر پهلو رسید آنجا و زهرا گریه کرد 🔸شاعر: ______________________ 🏴 اشعار ___________ سلام! صبح تجلی خاندان حسین! سلام! روشنی چشم مهربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینکه تجلی کنی به نام شهید چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حسینی و سوی حسین بازآیی که بازگشت تو باشد به آستان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تو را بریده بریده صدا زده پدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عبا جگر پاره پاره حسن است که روی هم همگی میشوند جان حسین اجازه‌ای بده تا بر حسین سجده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین 🔸شاعر: _____________________ 🏴 اشعار _____________ حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم کار زیاد است و ما کار نکردیم زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم خسته شدم پایِ غمت  پیرغلامی... گفت که یک کار از هزار نکردیم کاش که پیش تو بگوییم  بنامت هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم نفس نگون را چرا مهار نکردیم مرقد جدّت دل گریه کنان است وای اگر سینه را مزار نکردیم علتش این بود مادرِ تو حرم بود این شب جمعه اگر هوار نکردیم ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد گفت که زخم تو در شمار نکریم وضع تو پیداست از گفتن دشمن: هیچ کسی را چنین شکار نکردیم پیکر تو آخرش به روی زمین ماند آه علی جان بگو چه کار نکردیم 🔸شاعر: ______________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🏴 اشعار _____________ چشمم از داغ علمدار جوان،تر شده است بی ابالفضل،حرم بی کس و یاور شده است آن علمدار رشیدی که غم از دل می برد حال با قامت یک طفل برابر شده است گر عبایی به حرم هست بیاور زینب او پراکنده تر از قامت اکبر شده است قسمتی از بدن درهم او را چیدم تازه سقای حرم،چون علی اصغر شده است زینبم بهر اسیری دگر آماده شوید بین دشمن سخن از غارت معجر شده است جان زهرا مکن اصرار چه دیدم،اما با تو سر بسته بگویم که چه با سر شده است بگمانم که سرش بر سر نی جا نشود از تماشای سرش،خون دل مادر شده است 🔸شاعر: ____________________ اشعار _____________________ شرمنده ام نشد که بمانم کنارِ تو تسکین شوم برایِ دلِ بی قرارِ تو اشکِ رقیه دیدم و گفتم که میشوم مرهم به زخم های دلِ غُصِّه دارِ تو رفتم فُرات را به حضورت بیاورم تیری به مَشک خورد و شدم شرمسارِ تو این نیزه ها نذاشت که با خود بیاورم آبی برایِ کودکِ چَشم انتظارِ تو تا پایِ دشمنان نرود سمتِ خیمه ها دست و سر و تمامِ تَنم شد حصارِ تو با ذکر یا أخا تو به بالینم آمدی با این حساب من شده ام از تبارِ تو 🔸شاعر: ________________________ 🏴 اشعار _________ ای بزرگ خاندان آب‌ها آشنای مهربان آب‌ها در مقام شامخ سقایی‌ات بند می‌آید زبان آب‌ها... بر ضریح دست تو پیچیده‌اند التماس گیسوان آب‌ها می‌رسید از دور بر اهل حرم جملۀ «سقّا بمان» آب‌ها... مشک و ختم فاتحه هرگز نبود این تصوّر در گمان آب‌ها بعد لب‌های تبسم‌ریز تو گریه افتاده به جان آب‌ها از وداع تو حکایت می‌کند دست های پر تکان آب ها 🔸شاعر: ________________ 🏴 اشعار ___________ دریا کشید نعره، صدا زد: مرا بنوش غیرت نهیب زد که به دریا بگو: خموش وقتی که آب را به روی آب ریختی آمد چو موج، در جگرِ بحر، خون به جوش گفتی به آب، آب! چه بی‌غیرتی برو بی‌آبرو به ریختن آبرو مکوش! آوردَمت به نزد دهان تا بگویمت بشنو که العطش رسد از خیمه‌ها به گوش... تو موج می‌زنی و علی‌اصغر از عطش گاهی به هوش آید و گاهی رود ز هوش از بس که «آب، آب» شنیدم ز تشنگان دیگر نفس به سینۀ تنگم شده خروش در آب پا نهادم و بر خود زدم نهیب گفتم بسوز از عطش و آب را ننوش بالله بُوَد ز رشتۀ عمرم عزیزتر این بند مشک را که گرفتم به روی دوش... 🔸شاعر: ______________________ 🏴 اشعار _________ قربان تو و محکمهء عذرپذیرت قربان تو و لطف و مَبرات کثیرت ای حجت حق، درگذر از بندهء زارت حالا که پشیمان شده این عبد حقیرت خالی شده پیمانهء ما «أوْفِ لَنَا الْکَیْل» ای یوسف زهرا نظری کن به فقیرت هر لحظهء ما پر شده از عطر دعایت الحق که تو هستی همه دَم، فاطمه‌سیرت هرجا که رسیدیم فقط مدح تو گفتیم بگذار بمانیم همان معرکه‌گیرت «هرکس به کسی نازد وماهم به تو نازیم» دلخوش به توایم و همه هستیم اسیرت گفتیم بیا روضهء عباس گرفتیم شاید که سوی خیمهء ما خورد مسیرت ای مادر عباس اجازه بده یک بیت ما روضه بخوانیم از آن کوه بصیرت بی‌دست و پُر از تیر زبالای بلندی افتاد زمین ام‌بنین، ماه منیرت 🔸شاعر: ____________________ 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
3. مناجات امام زمان ع.mp3
3.17M
(عج) کسی که روی تو را دید یک نظر چون خضر چگونه آرزویِ عمر جاودانش نیست کسی که درک کند فیض با تو بودن را به حقِ حق که عنایت به دیگرانش نیست .. بهار زندگیم در خزان نشست ، بیا بهار نیست به باغی که باغبانش نیست .. اسیر عشق تو این غم کجا برد که دلش محیطِ غم بود و طاقت بیانش نیست .. به همت جواد افشانی 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini ای فلک آل علی را از وطن آواره کردی زان سپس در کربلاشان بردی و بیچاره کردی تاختی از وادی ایمن غزالان حرم را پس اسیر پنجهٔ گرگان آدمخواره کردی جسم پاک شیرمردان را نمودی پاره پاره هم دل شیر خدا را زین مصیبت پاره کردی گوشوار عرش رحمن را بریدی سر، پس آنکه دخترانش را ز کین بی‌گوشوار و یاره کردی جبههٔ فرزند زهرا را ز سنگ کین شکستی تو مگر ای آسمان‌! دل‌را ز سنگ‌خاره کردی تا کنی خورشید عصمت را به ابر کینه پنهان دشت را ز اعدای دین پرثابت و سیاره کردی جورها کردی از اول در حق پاکان ولیکن در حق آل پیمبر جور را یکباره کردی کودکی دیدی صغیر اندر میان گاهواره چون ‌نکردی شرم‌ و ازکین قصد آن گهواره کردی چاره می‌جستند در خاموشی آن طفل گریان خود تو در یک ‌لحظه از پیکان ‌تیرش چاره کردی سوختی از آتش کین خانهٔ آل علی را وایستادی بر سر آن آتش و نظاره کردی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت آسمانا جز به کین آل پیغمبر نگشتی تا نکشتی آل زهرا را از این ره برنگشتی چون فکندی آتش کین در حریم آل یسین ز آه آتش بارشان چون شد که خاکستر نگشتی چون بدیدی مسلم اندر کوفه بی‌یار است و یاور از چه‌رو او را در آن بی‌یاوری یاور نگشتی چون دو طفل مسلم اندر کوفه گم کردند ره را از چه آن گمگشتگان را جانبی رهبر نگشتی چون به زندان عبیداله فتادند آن دو کودک از چه‌ رو غمخوار آن دو کودک مضطر نگشتی چون تن آن کودکان از تیغ حارث گشت بی‌سر از چه ‌رو بی‌تن نگشتی از چه‌ رو بی‌سر نگشتی چون شدند آن کودکان از فرقت مادر گدازان از چه رو برگرد آن طفلان بی‌مادر نگشتی چون حسین‌بن علی با لشکرکین شد مقابل از چه پشتیبان آن سلطان بی‌لشگر نگشتی چون دچار موج غم شد کشتی آل محمد از چه رو ای زورق بیداد! بی‌لنگر نگشتی خانمان آل زهرا رفت بر باد از جفایت آوخ از بیداد و داد از جور و فریاد از جفایت 🔸شاعر: مرحوم 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7