💠 حدیث روز 💠
🏴 اجر گریه و اندوه در روز عاشورا
🔻امام رضا (علیهالسلام):
مَن كانَ يَومُ عاشوراءَ يَومَ مُصيبَتِهِ و حُزنِهِ و بُكائِهِ ، يَجعَلُ اللّه ُ يَومَ القيامَةِ يَومَ فرحِهِ و سُرورِهِ
◻️ هر كه عاشورا روز مصيبت و اندوه و گريهاش باشد، خداوند روز قيامت را روز شادى و سرورش میگرداند.
📚 ميزان الحكمه، ح 13011
•┈┈••✾••┈┈•
مرثیۀ روز عاشورا🏴
فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ،... لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،... بر صورت ها طپانچه مى زدند و بصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،
وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ،
درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،
وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ،
وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود،
قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ،
بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،
ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ،
(وبادست دیگر)باتیغِ کشیده شده، سراز بدنت جدامى کرد،
قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ،
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد،
وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ،
نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،
وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ،
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،
وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ،
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،
وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاْسْواقِ...
ودرغُل وزنجیرآهنین برفرازجهازِشتران دربندشدند، گرماى )آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، درصحراها وبیابانها کشیده میشدند، دستانشان به گَردَنهازنجیرشده،درمیان بازارها گردانده میشدند...
📙بخشی از زیارت ناحیه
#شعر_و__سبک_مداحی
#روز_عاشورا
#حضرت_امام_حسین_علیه_السلام
#مداحی
#مرثیه
#بحرطویل
بخشی از بحر طویل روز عاشورا
👇👇👇
اگر پیرو میثاق خداوند نمیبود به یک حمله آن حجت دادار نمیماند به جا یک تن از آن لشکر خونخوار به تسلیم خدا ماند ز پیکار که آن قوم ستمکار به او حمله نمودند به شمشیر شرر بار، یکی زد به جبین سنگ و یکی بر جگرش نیزه یکی بر دهنش تیر و یکی فرق ورا کرد جدا از دم شمشیر، فلک آتش توفنده شد و سخت برافروخت، ملک بال و پرش سوخت، قدر ریخت به سر خاک و گریبان قضا چون جگر خواجه لولاک شد از پنجه غم چاک و رسولان همه فریاد کشیدند و به تن جامه دریدند و به دندان جگر از خشم گزیدند ندا از طرف خالق دادار شنیدند که ای عالم ایجاد همه هست خدا نقش زمین شد، سر پیغمبر و زهرا و علی باد سلامت که شد از عرصه زین نقش زمین شمس امامت به خدا وجه خدا در یم خون کرد اقامت همه صحراست پر از گرگ و زنند از همه سو بر بدنش جنگ یکی نیزه فرو کرده به قلب و دگری دامن خود کرده پر از سنگ سنان رفته فرو در گلو و راه نفس بسته بر او تنگ الا خیل ملایک نگذارید که زهرا برود جانب گودال و ببیند که حسینش زده چون بسمل بیبال پر و بال به پرواز درآمده ز لبهای به خون شسته خود روح دعا را.
هوا تیره و تار است، زمین قله نار است، فلک صاعقهبار است و شده چشمه خورشید پر از دود و در آن وادی خون گم شده یک مرکب بیصاحب و فریاد زند زینب و بالای بلندی نگهش جانب میدان و در آن سور و در آن حال به تعجیل رود شمر ستمگر سوی گودال زده دامن خود بر کمر و در کف او خنجر و رودرروی او بر سر و بر سینهزنان فاطمه اطهر و جبریل امین و حسن و حیدر کرار، بیایید و بسوزید و بنالید و ببینید که با چکمه زند شمر ستمگر ز ره کینه بر آن سینه که انداخته گل از اثر بوسه پیغمبر اسلام، الا خیل ملک فوج رسل خویش به مقتل برسانید، که خنجر ز کف شمر ستمگر بستانید خدایا چه شده دمبهدم از جانب گودال رسد ناله «ای وای حسین وای حسینا» به خدا خون زده فواره از آن حنجر صدپاره و قاتل به سر دست گرفتهست سری را که شبیه است به پیغمبر و خونش چکد از حنجر رویش به روی مادر و چشمش به سوی خواهر گردیده عیان واقعه محشر و دیدند سر نیزه همه شمس ضحی را.
✍حاج غلامرضا سازگار
رباعی عاشورایی
گفتند تو خورشیدی و ماهت عباس
سقا و علم دار سپاهت عباس
ای صبر بزرگ از چه رو بی تابی
آیا چه شده پشت و پناهت عباس
محمد قولی میاب « کوثر»۱۴۰۲/۵/۶
رباعی قتلگاه
ای دشمن من،دشمن من،دشمن من
آ هسته ببر سر مرا از تن من
تن پوش مرا به خون مکش تا زینب
بشناسدم ا ز نشان پیراهن من !
🥀
محمد قولی میاب « کوثر»
حضرت زینب(سلام الله علیها)
من شیر زنی ندیده ام چون زینب
صاحب سخنی ندیده ا م چون زینب
هنگا م اسارتش به شمشیر بیان
دشمن شکنی ندیده ام چون زینب
🥀
محمد قولی میاب « کوثر»