eitaa logo
شاعرانه
22.3هزار دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
87 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
گر بیایی دهمت جان و نیایی کُشدم غم. من که بایست بمیرم! چه بیایی چه نیایی. 📜 @sheraneh_eitaa
برای آرزوهای محال خویش می‌گریم اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش می‌گریم شب دل کندنت می پرسم آیا باز می‌گردی؟ جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش می‌گریم نمی‌دانم چرا اما به قدری دوستت دارم که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم اگر جنگیده بودم، دستِ‌کم حسرت نمی خوردم ولی من بر شکست بی‌جدال خویش می‌گریم به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند که من چون شمع هرشب بر زوال «خویش» می‌گریم نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما به حال آرزوهای محال خویش می‌‌گریم 📜 @sheraneh_eitaa
soozani.gif
حجم: 8.4K
شمس‌الدین تاج‌الشعرا محمد بن علی سمرقندی، معروف به سوزنی سمرقندی (درگذشتهٔ ۵۶۲ قمری به نقل از رضا قلی خان هدیت یا ۵۶۹ قمری به نقل از دولتشاه سمرقندی) شاعر هجاگو و هزال ایرانی قرن ششم هجری است. وی در اشعارش نام خود را محمد، عمر و بوبکر و نام پدرش را مسعود ذکر کرده، از این جهت درستی نام اطلاق شده بر وی یعنی محمد بن علی محل سؤال است. مولد او را عوفی نسف (نخشب)، واقع در نزدیکی سمرقند می‌دانند. وی در شعرهایش خود را به سلمان فارسی منتسب می‌داند. وی در ابتدای جوانی برای کسب دانش به بخارا رفت و به قول عوفی به‌سبب تعلق خاطر به شاگرد سوزنگری به آموختن آن صنعت مشغول شد. سوزنی سمرقندی معاصر ارسلان خان محمد از آل افراسیاب و سنجر اتسز بن محمد خوارزمشاه بوده است. وی با عمعق بخاری، سنایی غزنوی، انوری ابیوردی، محمد معزی، ادیب صابر و رشیدی سمرقندی معاصر بوده و برخی از آنان را هجو کرده و به تیغ زبان خود آزرده است. سوزنی شاعری هجا و بدزبان بوده و در هجو معانی خاص ابداع کرده است. قصاید و قطعات وی سهل، صریح و فصیح است. می‌گویند که وی در اواخر عمر دست از هجو و هزل کشیده و استغفار کرده است. 📜 @sheraneh_eitaa
ای خداوندی که از لطف تو جاه آورده‌ام ز آنچه بودستم گرفته بارگاه آورده‌ام هست روشن هست نور روشنی چندین دلیل هفت شاه از چرخ و از اَنجُم سپاه آورده‌ام گر کسی خواهد گواه از شرق عالم تا به غرب بندگانت را خداوندا گواه آورده‌ام ز آنکه حی لایموتی و نداری شبه و مثل از صفات پاک اینک احتباه آورده‌ام لااله آورده را اثبات الاالله ز من عشق الاالله و صدق لااله آورده‌ام تو یکی اندر حساب و من به شرط بندگی با دل یکتای خود پشت دوتاه آورده‌ام پادشاها رشته اندر گردن خود کرده‌ام یاغی در بندگی پادشاه آورده‌ام هیچگه روزی به خدمت نامدم پنجاه سال رو به سوی درگه تو گاه گاه آورده‌ام بی‌رهان بودند همراهان من در راه دین گمرهی کردند لیکن من به راه آورده‌ام گر خطا کردم به دل وز دیده اکنون از ندم گویی از دل بار و از دیده میاه آورده‌ام گرچه از حشمت به فرق من کلاه بندگی است دیده گریان و فرق بی‌کلاه آورده‌ام کیمیایی بود طاعت چون گیاهی معصیت چون ستوران رخ همی سوی گیاه آورده‌ام آتش و آب از دل و چشمم پدید آید چنانکه گوییا از دوزخ و دریا سپاه آورده‌ام وقت برنایی به نعمت های‌هویی کردمی های و هویم را کنون صد آه آه آورده‌ام عذر برنایی بخواهم وقت پیری گفتمی چون فرو ماندم زبان عذرخواه آورده‌ام کوه که گردان به فضلت کاه گه گردان به لطف گر گنه چون کوه و طاعت همچو کاه آورده‌ام نیست پنهان از همه خلق و تو می‌دانی که من برگ توحید از برای عِزّ و جاه آورده‌ام چار چیز آورده‌ام شاها که در گنج تو نیست نیستی و حاجت و عذر و گناه آورده‌ام پادشاها این مناجات از میان جان به صدق چون گهر از بحر و چون یوسف ز چاه آورده‌ام در سمرقند از دل پاک این صفات پاک تو از اسد چون شمس و از سرطان چو ماه آورده‌ام سوزنی القاب دارم لیک بوبکرم به نام خوب نامستم گنه کردم پناه آورده‌ام گر ز رحمت درگذاری کرده‌های سابقم من ز عفو سابقت اینک گواه آورده‌ام 📜 @sheraneh_eitaa
4.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 | شاعر سرشناس که مدح گوییِ شاهان را گدایی می‌دانست! 📜 @sheraneh_eitaa
ای بس که نباشیم و جهان خواهد بود نی نام ز ما و نی نشان خواهد بود زین پیش نبودیم و نبد هیچ خلل زین پس چو نباشیم همان خواهد بود 📜 @sheraneh_eitaa
این قطب وجود جسم بیجان تو نیست این دائره بی نقطه ی سلطان تو نیست این باد و بساط، بی سلیمان تو نیست آن نیست که در قبضه ی فرمان تو نیست 📜 @sheraneh_eitaa
لبخندِ تو آرامش این قلبِ مریض است تو جلوه‌ای از قدرت زیبای خدایی 📜 @sheraneh_eitaa
شب شد... ماه را بوسیده‌ام، خیال پریشانم را شانه زده‌ام گلدان های شمعدانی را به نوازشی آرام خوابانده‌ام منتظرت می‌مانم، تــا چون هر شب با صدای "شبت بخیر ماه من" رویای تو را به آغوش بگیرم..! شبتون بخیر🌙 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح یعنی: وسط قصه تردید شما کسی از در برسد نور تعارف بکند |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
من همان رودم که بهر دیدنت مرداب شد ماه من! بس کن ندیدن های بی اندازه را دل فرو می‌ریزد و تنها تماشا می کنم مثل سربازی سقوط آخرین دروازه را 📜 @sheraneh_eitaa
تو هرچه بپوشی به تو زیبا گردد گر خام بود اطلس و دیبا گردد مندیش که هرکه یک نظر روی تو دید دیگر همه عمر از تو شکیبا گردد 📜 @sheraneh_eitaa