شبیه مه شده بودی
نه میشد در آغوشت گرفت
و نه آنسوی تو را دید
تنها میشد در تو گم شد...
#رویا_شاه_حسین_زاده
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
گهی نالم، گهی گِریم، گهی سوزم، گهی میرم...
زمانه بیتواَم گر زنده دارد، اینچنین دارد!
#سلیم_تهرانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
8.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#کلیپ | سنگی که فکر و ذکر دلم را دچار کرد...
🎙️شعرخوانی آقای علی فردوسی درباره فلسطین
➕ شعرخوانی جالب رهبر انقلاب
#فلسطین
#طوفان_الاقصی
#غزه
📜 @sheraneh_eitaa
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست
عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست
#وحشی_بافقی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ای دل صبور باش و مخور غم که عاقبت
این شام صبح گردد و این شب سحر شود
#خواجوی_کرمانی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
صبح میخندد و من گریه کنان از غم دوست
ای دم صبح چه داری خبر از مقدم دوست
بر خودم گریه همی آید و بر خنده تو
تا تبسم چه کنی بی خبر از مبسم دوست
#سعدی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
بمان، انار برایت شکسته ام که غمم را
به این بهانه برای تو دانه دانه بگویم...
#محمد_رفیعی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
موسی عصمتی متولد سال 1353سرخس، در روستای معدن آق دربند است. در ۱۲ سالگی بر اثر بیماری مننژیت حدودا ۴ سال به علت پیگیری امور درمان ترک تحصیل کرد بالاخره به توصیه ی خانواده تصمیم به ادامه ی تحصیل در مدارس نابینایان گرفت در آموزشگاه نابینایان شهید محبی تهران و امید نابینایان درس خواند و در دانشگاه بیرجند رشته ی زبان و ادبیات فارسی را پی گرفت تا کارشناسی ارشد ادامه داد و هم اکنون دبیر ادبیات دانش آموزان دبیرستان نابینایان در شهر مشهد است.
#موسی_عصمتی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
محکومم
در جادهای تاریک
یا ستارگانی خاموش
محکومم
که عینک دودی بزنم
و عصایی به دست بگیرم
تا
پانزده اکتبر هر سال
روزنامهها مرا
با خطی برجسته بنویسند
محکومم
که عقابهای چشمانم
به لانه برنگشتهباشند
و گنجشکان
در جای خالی آنها
تخم بگذارند
و مرثیه بخوانند
برای پرهایی که ریختهاست
برای عقابهایی که دیگر نیست
محکومم
به چالههای شهرداری
با دست و پای زخمی
در نزدیکی خیابانی
که از چاههای عمیق شهردار
رونمایی میشود
محکومم
به سرشکستگی
در مقابل داربستها
وقتی راه ... که نه!
دار مرا بستهاند
و من
با سیلی داربستها
صورتم را سرخ میکنم
محکومم
به عصایی که سفید است
و حال اژدها شدن ندارد
و گاهی
در گذر از جویی حقیر
رو سیاه می ماند
محکومم
به ایستادن طولانی
کنار خیابان
وقتی که عجلهام
زیر سر هیچ شیطانی نیست
محکومم
دوچرخه توی پیادهرو را
جعبه جلو مغازه را
تنه بزنم
بیندازم
دو بار عذر بخواهم
دوبار
«کوری؟
مگر نمیبینی»
را لبخند بزنم
محکومم
روزه سکوت بگیرند
بعضیها
وقتی از کنارم میگذرند
و
در فلکه راهنمای
سؤالهایم
از رهگذران عجول
به مقصدی نرسد
محکومم
چهره مادرم را
از یاد برده باشم
و عکس معصوم دخترکانم
از آلبوم خاطراتم
برداشته شده باشد
و من
محکومم
که محکوم بمانم
بی هیچ تجدید نظری
به جرمی که نمیدانم
و به گناهی که ...
شعری از موسی عصمتی ( از تواناترین شاعران روشندل کشورمان ) از مجموعه شعر «بی چشمداشت» به مناسبت روز جهانی عصای سفید👨🏻🦯
#موسی_عصمتی
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
6.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شعرخوانی آقای موسی عصمتی شاعر روشندل در محضر رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa