eitaa logo
شاعرانه
27.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
757 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
هرلحظه تو را جویم در صبح دل انگیزم بی یاد‌تو و عشقت روشن نشود این جان |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای حکیمی کز استقامت طبع آسمان را بری خمی از پشت طول عالم به دست همت تو یک بدست‌ست کم به چار انگشت حدس تو چون عنان بجنباند عقل پیشش رود به پشتاپشت نبود با نسیم خلق خوشت سنگلاخ فراق نیز درشت بنده را در فراق حضرت تو تلخی زهر زندگانی کشت 📜 @sheraneh_eitaa
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دل عاشق ز گلگشت چمن آزرده‌تر گردد که هر شاخ گلی دامی است مرغ رشته برپا را 📜 @sheraneh_eitaa
آفتاب را دوست دارم؛ به خاطر پیراهنت روی طناب رخت. باران را؛ اگر می‌بارد بر چتر آبی تو... 📜 @sheraneh_eitaa
چو پنج گنج برآرم، خدیو هفت اقلیم ز من خزانه دارای گنجه می خواهد شود به هند چو خراط چرخ بر سر کار ز چوب خشک تنم، ساق منجه می خواهد ز بهر آنکه به رویم کشد سیاهی غم مداد ساز فلک، زور پنجه می خواهد تن ضعیف مرا سختیان تراش سپهر به کهزن ستم خویش، رنجه می خواهد چه سان به تنگ نیایم ز جلدساز وجود؟ که چون کتاب، مرا در شکنجه می خواهد 📜 @sheraneh_eitaa
غلامعلی مهدی خانی متخلص به"مجرد" در فروردین ماه 1315 در شهرستان اراک متولد گردید. پدر وی بانام جاجی بابا به تجارت فرش اشتغال داشت. تبار غلامعلی مجرد از خاندان سیدشجاع الدین حسینی است که سرودن شعر بیش از1200سال پیش تاکنون در بین اجداد مادری اش پدیده ای موروثی است. مجرد، از9 سالگی شروع به سرودن کرد که در ابتدا اشعارش قوام چندانی نداشت و از17 سالگی بطورجدی شروع به سرودن نمود و در جراید چاپ و منتشر گشت و آرام آرام به محافل ادبی بزرگان حضور یافت. مهدی‌خانی، در تمام قالب های شعری اشعاری را سروده است و با غزل میانه عاشقانه تری را دارد. از وی 4 مجموعه با نام های باغ گیلاس، سبز زیتونی، صدای مادرم عشق وجاودانه ها به یادگارمانده است. مجرد در حال حاضر درگیرودار انتشار دیوان اشعار خود می باشد. وی در ۲۵مرداد۱۴۰۳در سن ۸۸سالگی درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
برای کشتن من تیغ تیز لازم نیست به غیر ابروی تو هیچ‌چیز لازم نیست چنین که می‌کشی و جان تازه می‌بخشی برای صید تو پای گریز لازم نیست کشید کار دل من به صلح با آن چشم میان این دو کمان‌کش ستیز لازم نیست غزال رامی و من هم پلنگ دست‌آموز تو را فرار و مرا پای خیز لازم نیست غلام حلقه به گوش توام کنارم باش برای کلبۀ عاشق کنیز لازم نیست به مصر پیرهن پاره از قفا می‌گفت به غیر یوسف از این پس عزیز لازم نیست به چشم‌زخم تو باید فدا کنم دل را چه لازم است مرا؟ خون بریز لازم نیست تو شرط کشتن قربانی‌ات نمی‌دانی مرا تو تشنه بکش آب نیز لازم نیست اشارۀ تو به مسلخ نرفته می‌کشدم برای کشتن من، تیغ تیز لازم نیست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰غزل جدیدی از رهبر انقلاب با عنوان «شرح حال» منتشر شد 🔹در جریان دیدار رمضانی امسال شاعران با رهبر انقلاب، حجت‌الاسلام انصاری‌نژاد از شعرای برجسته کشور که به‌تازگی کتابی با عنوان «امین شعر انقلاب» تدوین و منتشر کرده، از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کرد تا غزل منتشر نشده‌ای از سروده‌هایشان را برای انتشار در چاپ جدید این کتاب در اختیارش قرار دهند. 🔹رهبر انقلاب نیز با تقدیر از آقای انصاری‌نژاد با این پیشنهاد موافقت و غزلی از سروده‌های معظم‌له در اختیار این شاعر قرار گرفت. «شرح حال» گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگارـ‌وار دارم دلبسته‌ی امیدی در سنگلاخ گیتی رَه بی‌شکیب پویم، دل بی‌قرار دارم یک عمر میزدم لاف از اختیار و اینک چون شمع، اشک و آهی بی‌اختیار دارم گو ابرِ غم ببارد تا همنشین عشقم از غم چه باک دارم کاین غمگسار دارم نبود روا که گیرم جا در حضیض پَستی سیلم که هستی خود از کوهسار دارم سرشارم از جوانی هر چند پیر دهرم چون سرو در خزان نیز رنگ بهار دارم از خاک پاک مشهد نقشی است بر جبینم شادم «امین» که از دوست، این یادگار دارم سیدعلی خامنه‌ای 🔹رهبر انقلاب در نوروز امسال و در جریان محفل شعرخوانی شاعران، یک بیت از این غزل را خوانده بودند. 📜 @sheraneh_eitaa
📣 علیرضا طبایی درگذشت 🔺علیرضا طبایی (شاعر و ترانه‌سرا) در ۸۰ سالگی از دنیا رفت. 🔺ترانه‌هایی همچون «طلسم آرزوها»، «کوچه میعاد»، «عشق تو نمی‌میرد»، «تنها با گل‌ها»، «شهر فرنگه چشمات»، «مرد سرگردان»، «یاد آن شب‌ها»، «دختر دریاها»، «آسمان آسمان»، «نگاهم با نگاهت قصه‌ها داره» از آثار طبایی است. 📜 @sheraneh_eitaa
هر که با آن دلبر بافنده شد یار سخن نیست در عالم دگر او را غم گور و کفن با اصول شانه هر دم دست و پایی می زند عاشقان واکرده می گردند چون ماکو دهن 📜 @sheraneh_eitaa
حریم بزم عشق است این، چرایی ناامید اینجا؟ بود شمع و چراغ کشته را اجر شهید اینجا متاع مصر ارزان است در بازار حسن او زلیخا می تواند مفت یوسف را خرید اینجا ره آمد شد باد صبا را زین قفس بستند خوش آن روزی که گاهی بویی از گل می رسید اینجا به عیش آباد هندستان، غم پیری نمی باشد که مو نتواند از شرم کمرها شد سفید اینجا سلیم از خرمی رنگی ندارد کس درین گلشن نداند غنچه خندیدن چو قفل بی کلید اینجا 📜 @sheraneh_eitaa
آشکار ست، عشق، پنهان نیست همچو ما در جهان رسوا نیست آه ازین سوز بی‌قراری‌ها درد دارم و لیک درمان نیست کاشکی زین خیال باز رهم لیک آن هم عنان بدستم نیست بردلم همچو لاله داغ بماند چون کنم نظر تو مجالم نیست یار هرگز ز تو نتابد رو زانکه او را بجز تو دیگر نیست 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شب است وخواب به چشمم نميرودآری دلم گرفته برایت ، هنوز بيداری...؟ بدا بحال دلی كه هنوز عاشق توست خوشا بحال كسی كه تو دوستش داری شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ طلوع روی زیبای تو ای عشـق برای من طلوع صبح ناب است تو باشی در برم حال دلم خوب، نباشی بی تو دنیایم سراب است |صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
کم دیدن این چشم سیاهم بگداخت آزرم تو ترک کج کلاهم بگداخت چون پرتو شمع بر زمین پهن شده است از شرم رخ تو تا نگاهم بگداخت 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آسودگی کجا دل بیتاب من کجا شوق سفر کجا و قرار وطن کجا در پرده جذبه گر نشود رهنمای شوق یوسف کجا و رایحه پیرهن کجا ابر است و گل شکفته و گلزار تازه روی ساقی کجا پیاله کجا انجمن کجا دیوانه نیستیم که پیمانه بشکنیم ما از کجا و توبه پیمان شکن کجا باور نمی کنم سخن التفات او دیده است چشم او به غلط سوی من کجا افسانه ای است گفت و شنید لبش به ما راه سخن کجا ومجال سخن کجا گر عاشقی اسیر چرا دل شکسته ای آشفتگی کجا و هوای چمن کجا 📜 @sheraneh_eitaa
سی وٰارْ بِهْ بِلِنْدیمِهْ، سی وٰارْ بِهْ کُوتٰا سی وٰارْ بِهْ کِشْتی بیمِهْ، سی وٰاریٰ مُولٰا سی وْارْ بِهْ دِرْیُویِ اَحْمَرْ بیمِهْ مُولٰا سی وْارْ بِهْ خِشْکی خٰاکِ سَرْ هُوینٰا پٰا 📜 @sheraneh_eitaa
گوش سوی حرف من از رحم جانانم نکرد خواست داند درد من دانست و درمانم نکرد 📜 @sheraneh_eitaa
حاج لطفعلی بیگ شاملو (زادهٔ ۱۱۳۴ هجری قمری در اصفهان - درگذشتهٔ ۱۱۹۵ هجری قمری در قم) متخلص به «آذر» و معروف به «آذر بِیگدلی»شاعر و صاحب تذکرهٔ آتشکدهٔ آذر در شرح حال شعرا است که آن را در طی ۳۰ سال به نام کریم خان زند گردآوری و تألیف کرده‌است. وی در ایّام کودکی او به سبب بروز فتنهٔ محمود افغان خانواده‌اش به ناچار از اصفهان به قم مهاجرت کرد؛ و پس از ۱۴ سال زندگی در قم با پدر خود که به حکومت لار منصوب شده بود، به فارس رفت، ولی ۲ سال بعد، پس از مرگ پدر، با عمّ خود عازم سفر حج و زیارت عتبات شد و پس از مراجعت به خراسان رفت. در خراسان به اردوی نادرشاه پیوست و همراه اردوی نادری از راه مازندران به آذربایجان رفت. پس از این سفر، عازم عراق عجم شد و در اصفهان سکنی گزید، و چندی به خدمت دیوانی مشغول شد، لیکن سرانجام از امور دیوانی کناره گرفت و به تصوّف روی آورد و به سلوک پرداخت و در پایان عمر در شهر قم اقامت کرد و در همان‌جا درگذشت و به خاک سپرده شد. آذر در آغاز شاعری «واله» و «نکهت» تخلّص می‌کرد، ولی بعداً تخلّص «آذر» را برای خود برگزید. وی با کسانی چون شعله و مشتاق و هاتف و شاعران دیگری که نهضت بازگشت ادبی را بنیاد نهاده بودند، مصاحبت و همکاری داشت و در شیوهٔ شاعری از «طرز فصحای متقدّمین» پیروی می‌کرد. وی علاوه بر دیوان اشعار، مشتمل بر ده هزار بیت، یک مثنوی به نام یوسف و زلیخا دارد که به شیوهٔ یوسف و زلیخای جامی سروده است. مثنوی دیگری نیز به نام گنجینه به تقلید بوستان سعدی به او منسوب است. 📜 @sheraneh_eitaa
دور از تو جان سپردن، دشوار بود ما را گر بیتو زنده ماندیم، معذور دار ما را من بیگناهم، اول جرمی بگو و آنگه خونم بریز؛ کآخر عذری بود جفا را یک آشنا ندیدم، کز راه آشنایی با آشنا بگوید، احوال آشنا را چون محرمان درگاه، مستند و لا ابالی با پادشه که گوید ظلمی که شد گدا را دردی که با تو دارم، با هیچ کس نگویم؛ ترسم که روز محشر، گویند ماجرا را کردم دعا بجانش، رفتم ز آستانش ؛ کس بود این گمانش، کاین است اثر دعا را؟! گویند: بنده کشتن، بر پادشه شگون نیست؛ بگذر ز خون آذر، ای سنگدل خدا را 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | گامی به راه و گامی در انتظار دارم سرگشته روزگاری پَرگار وار دارم 🔶یک بیت از غزل جدید رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
هدایت شده از  طریق المهدی
📣 اطلاعیه‌ | 🏴 همزمان با ایام شهادت امام حسن عسکری علیه السلام پیاده‌روی خانوادگی مردم قم جهت عرض تسلیت به محضر امام غائب‌ِحاضر، حضرت بقيّة الله الأعظم ارواحنا له الفداء برگزار می گردد: ⛅️قال مولانا الامام المهدی علیه السلام : كان [الإمامُ العَسكَري عليه‏السلام] نُورا ساطِعا و قَمَرا زاهِرا اختارَ اللّه‏ُ عزّ و جلّ لَهُ ما عِندَهُ فَمَضى عَلى مِنهاجِ آبائِهِ حَذوَ النَّعلِ بِالنَّعل. ▫️او نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد. او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود. 📖بحار الأنوار، ج53، ص191 🗓 سه شنبه ۲۰ شهریور آغاز پیاده روی: ساعت ۱۶:۳۰ ◽️مکان: بلوار پیامبر اعظم شهر مقدس قم ( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران ) 🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب،یخ، فضاسازی، سیستم صوت و... تمام مسیر:👈 💳|
5892 1070 4515 1308
روی شماره بزنید کپی می‌شود. 🇵🇸🇮🇷تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ ⛺️ضمناً جهت راه اندازی موکب به صورت خانوادگی و یا گروهی، به @poshtibani پیام دهید. 🚩 🇵🇸 🏴 🎗طراح: برادر شاه رفعتی 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سه‌شنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
تو رسوایی منی و مرا توان پنهان کردنت نيست مثل زخمی خون‌ ريز تو خون منی چگونه پنهانت کنم ؟ چون دريایی خروشان تو موج منی چگونه پنهانت کنم ؟ بسان اسبی سرکش تو شيهه‌ ی منی چگونه پنهانت کنم ؟ چون تپشی هراسان در قلبم چگونه پنهانت کنم و نمیرم ... 📜 @sheraneh_eitaa
موج پوشید روی دریا را پردهٔ اسم شد مسما را نیست بی‌بال اسم پروازش کس ندید آشیان عنقا را عصمت حسن یوسفی زد چاک پردهٔ طاقت زلیخا را می‌کشد پنبه هرسحرخورشید تا دهد جلوه داغ دلها را جاده هرسوگشاده است آغوش که دریده‌ست جیب صحرا را شعلهٔ دل ز چشم تر ننشست ابر ننشاند جوش دریا را آگهی می‌زند چوآیینه مُهر بر لب زبان‌گویا را قفل‌گنج زر است خاموشی از صدف پرس این معما را بیدل ار واقفی ز سرّ یقین ترک‌کن قصهٔ من وما را 📜 @sheraneh_eitaa
می بندم این دو چشم پر آتش را تا ننگرد درون دو چشمانش تا داغ و پر تپش نشود قلبم از شعله ی نگاه پریشانش می بندم این دو چشم پر آتش را تا بگذرم ز وادی رسوایی تا قلب خاموشم نکشد فریاد رو می کنم به خلوت و تنهایی ای رهروان خسته چه می جویید در این غروب سرد ز احوالش او شعله ی رمیده ی خورشید است بیهوده می دوید به دنبالش او غنچه ی شکفته ی مهتابست باید که موج نور بیفشاند بر سبزه زار شب زده ی چشمی کاو را به خوابگاه گنه خواند ای آرزوی تشنه به گرد او بیهوده تار عمر چه می بندی ؟ روزی رسد که خسته و وامانده بر این تلاش بیهوده می خندی آتش زنم به خرمن امیدت با شعله های حسرت و ناکامی ای قلب فتنه جوی گنه کرده شاید دمی ز فتنه بیارامی می بندمت به بند گران غم تا سوی او دگر نکنی پرواز ای مرغ دل که خسته و بی تابی دمساز باش با غم او، دمساز... 📜 @sheraneh_eitaa