eitaa logo
شاعرانه
26.9هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
784 ویدیو
79 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
یارب به جهانیان دل خرم ده در دعوی جنت آشتی با هم ده شداد پسر نداشت باغش از تست آن مسکن آدم به بنی آدم ده 📜 @sheraneh_eitaa
آن را که به سر شور و به دل کیفیتی نیست گر هست هزارش هنر، انسانیتی نیست آن لب که تر، از باده نشد هیزم خشگ است آتش بزنیدش که در او خاصیتی نیست دل جمله مسخر شده عشق شد ای عقل زین ملک برون رو که در آن تمشیتی نیست جز عشق میاموز به اطفال طریقت بس تجربه کردم به از این تربیتی نیست مشکن قدح اهل دل ای شیخ ریایی در مذهب ما بدتر از این معصیتی نیست فرخنده عروس است نکو گفته «عمان » کز زیور همسایه بدو عاریتی نیست 📜 @sheraneh_eitaa
زلفین سیه که بر بناگوش تواند سر بر سر هم نهاده همدوش تواند ساید سر از ادب به پایت شب و روز آری دو سیاه حلقه در گوش تواند شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
رخ زیبای تو هر صبح تماشا دارد خنده کن تا ز گلستان لبت، گل بارد باز کن دیده که خورشید کند جلوه‌گری ناز کن تا همه عالم به تو دل بسپارد... | صبحتون بخیر و با طراوت 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای دوست ز دست تو به دردم شب و روز با هجر قرین ز وصل فردم شب و روز این گشت رقیب وآن دهد پند مرا با دشمن و دوست در نبردم شب و روز 📜 @sheraneh_eitaa
کالی تَیشی آینو سوْای اَفَندی چَلَبی نیمشب بر بام مایی، تا کرا می‌طلبی گه سیه‌پوش و عصایی، که منم کالویروس گه عمامه و نیزه در کف که غریبم عربی چون عرب گردی، بگویی «فاعلاتن فلاعات اَبصِرُوالدنْیا جَمیعاً فی قمیصِی تَخْتَبی علت اولی نمودی خویش را با فلسفی چه زیان دارد ترا؟! تو یاربی و یاربی گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان هر زبان خواهی بفرما، خسروا، شیرین لبی اِرتمی اغاپِسُودی کایِکا پَرا تَرا نور حقّی یا تو حقّی، یا فرشته یا نبی با نه اینی و نه آنی، صورت عشقی و بس با کدامین لشکری و در کدامین موکبی؟ چون غم دل می‌خورم، یا رحم بر دل می‌برم کای دل مسکین، چرا اندر چنین تاب و تبی؟! دل همی گوید « برو من از کجا، تو از کجا! من دلم تو قالبی رو، رو، همی کن قالبی پوست‌ها را رنگ‌ها و مغزها را ذوق‌ها پوست‌ها با مغزها خود کی کند هم مذهبی؟! » کالی میراسَس نَزیتَن بَوستن کالاستن شب شما را روز گشت و نیست شب‌ها را شبی من خمش کردم، فسونم، بی‌زبان تعلیم ده ای ز تو لرزان و ترسان مشرقی و مغربی شمس تبریزی، برآ چون آفتاب از شرق جان تا گشایند از میان زنّارِ کفر و معجبی 📜 @sheraneh_eitaa
از عشق کسی کار تو از کار شده است مانند دل من دلت افگار شده است هم روز تو چون زلف تو گردیده سیاه هم جسم تو چون چشم تو بیمار شده است 📜 @sheraneh_eitaa
سلام کانال به این خوبی فقط تبلیغات شده اه ▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ ✍️سلام اول:تبلیغات که بد نیست شما خودت هم با تبلیغات عضو این کانال شدی دوم:کانال داری هزینه دارد، اگر تبلیغات نکنیم باید کانال را تعطیل کنیم سوم: روزانه حدود 10 پست در کانال گذاشته می شود چطور اینها را نمی بینید؟ چهارم: کلا امور تبلیغات به ما مربوط نیست به کانون تبلیغاتی قاصدک مراجعه کنید @ghaasedak
ای خوش آن روز که دل به هر غمت جایی داشت سر سودازده با مهر تو سودایی داشت هر چه سوز دلم از درد فراقت غم نیست کاشکی شام غمت و عده فردایی داشت گفت از دامن مقصود مکش دست ای کاش دل شوریده من تاب و توانایی داشت خانه بر دوش کسی یاد ندارد چون من باز مجنون به جهان گوشه صحرایی داشت هر کجا رفتم اگر کعبه و گر بتکده بود دیدم از زلف تو یک سلسله برپایی داشت روز و شب در قفس سینه دلم ناله کند آه اگر رخنه از بهر تماشایی داشت کور خوانده است مرا زاهد مغرور ای کاش سود خود دیدی اگر دیده بینایی داشت هر قدم در ره عشقت که نهادم دیدم خسته و مانده چه من آبله برپایی داشت عاقبت دست تقاضای قضا برهم زد هر کجا دید کسی عیش مهیایی داشت (صامتا) هر که من و عیش مرا دید به خویش گفت ای کسی که جا بر لب دریایی داشت 📜 @sheraneh_eitaa
کمال‌الدین اسماعیل فرزند جمال‌الدین محمد بن عبدالرزاق اصفهانی، معروف به خلاق المعانی (۵۶۸-۶۳۵ ه.ق) به اعتقاد بعضی آخرین قصیده‌سرای بزرگ ایران است که در جریان حمله مغول و به دست آنان کشته شد. پدرش (جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی) نیز از شعرای بزرگ ایران است. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم در آرزوی عشق روی جانانست بعشق می نرسم این همه بلا زانست همه ازین سوی عشقست هر چه رنج و بلاست چو جان بعشق گروکشت کار اسانست چو اهل عشق نباشی و لاف عشق زنی تو آن کمال شناسی و عین نقصانست نخست شرط ره عشق دیدة بیناست که عشق چهرة خوبان نه کار کورانست چو دیده ور شدی آنگه حجاب بسیارست که شرح هر یک از آنها ببایدت دانست چو از حجاب بروتی برون شدی یک یک حجاب هستی تو صد هزار چندانست چو هستی تو ز پیش تو رخت بر بندد کلوخ آینة حسن روی جانانست چو در سراچۀ عشق آمدی ز مدخل صدق گناه طاعت محضست و کفر ایمانست غمان بیهده از دل بعشق دفع شود چو عشق صدق بود درد عین درمانست بجان عشق توان زنده جاودان بودن خنک دلی که حیاتش بلطف این جانست 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی حاج علی ملائکه ای شمع محفل ها رضا ای قبله دلها رضا حلال مشکل ها رضا جانم رضا، جانم رضا 📜 @sheraneh_eitaa
امروز باز گیتی در نشو و در نماست حشرست اینکه در بنه بوستان بپاست اجساد سر زدند باشکال مختلف با تا الف قیامت موعود گشت راست سر زد ز خاک سبزه بشکل زبان مار زاب کبود رنگ که مانند اژدهاست داود وار مرغ سلیمان بصرح کوه اندر ترانه ئیست کزان کوه پر صداست از بسکه ابر ریخت گهرهای قیمتی سنگ سیه خزینه لؤلؤی پر بهاست زر کرد خاک گونه ز گلهای رنگ رنگ خاکی که زر کند نبود خاک کیمیاست از سبزه ما سر زد و ناهید و آفتاب در حیرتم که دشت زمینست یا سماست بر طرف جوی مینگری جملگی سهیل بر صحن باغ میگذری سر بسر سهاست هر بر که ئی که بود بدی آهنین سلب امروز ز انعکاس شقیق آتشین قباست باد از شمر زره کند از سرخ گل سپر وز برق تیغ ابر چمن عرصه وغاست پیکان نمود غنچه ز سوفار تا سنان سوفار او ز پیش و سنان وی از قفاست گل گوش پهن کرده ز شاخ کج و خموش کز نای عندلیب نیوشد مقام راست از بار گل دوتاست قد شاخ و مرغ صبح از عشق این دوتائی در زیر و در ستاست بستان عقیق روی و گلستان عقیق رنگ وادی عقیق خیز و بیابان عقیق زاست بیگانه است مرغ زانسان و من ز مرغ هر نغمه ئی که میشنوم بانگ آشناست از چشم خلق باشد پنهان خدا و من بر هر طرف که مینگرم جلوه خداست بارنگ و بوی گل بود و نای عندلیت در بوستان و باغچه و خلوت و سراست در چشم من خداست باطراف بوستان اطراف بوستان نبود مشهد لقاست دامان و جیب کرده پر از مشگ تبتی تبت اگر نخوانم من باغ را خطاست مرغان بکار اصل مقامات معنوی داود را رسیل بدون کمند و کاست بلبل زند صفاهان صلصل زند عراق ناروست در رهاوی سارویه در نواست 📜 @sheraneh_eitaa
برداشت سپیده دم حجاب از طرفی بگرفت نگار من نقاب از طرفی گر نیست قیامت از چه رو گشته عیان ماه از طرفی و آفتاب از طرفی 📜 @sheraneh_eitaa
شب است شبی آرام و باران خورده و تاریک کنار شهر بی غم، خفته غمگین کلبه ای مهجور فغانهای سگی ولگرد می آید به گوش از دور به کرداری که گویی می شود نزدیک درون کومه ای کز سقف پیرش می تراود گاه و بیگه، قطره هایی زرد زنی با کودکش خوابیده در آرامشی دلخواه د‌‌‌‌‌َوَد بر چهره ی او گاه لبخندی که گوید داستان از باغ رؤیای خوش آیندی نشسته شوهرش بیدار ، می گوید به خود در ساکت پر درد: گذشت امروز ، فردا را چه باید کرد ...؟ 📜 @sheraneh_eitaa
‍ خدا قلم زد و شب را ادامہ دار ڪشید مرا مسافرِ شب هاے انتظار ڪشید تو را شڪفتہ و مغرور و سنگدل، اما مرا شڪستہ و بے تاب و بے قرار ڪشید شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ صبح آمد و من منتظر یارم از شب به سحر یڪسرہ بیدارم ڪَر بڪَذری ازڪوی دلم ای یار یڪ بار بـدہ فرصت دیدارم |صبحتون بخیر و پر برکت🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa
ای عشق تو مایه ی نشاط دل من یادت همه نقد عمر بی حاصل من تنها نه ز جان و دل حدیث تو کنم کاین زمزمه بشنوی ز آب و گل من 📜 @sheraneh_eitaa
سر خیل بتان نازنینی غارتگر عقل و کفر و دینی ای صاحب خرمن لطافت لطفی بنما بخوشه چینی ز ابروت بقصد مرغ جانم زه کرده کمان و در کمینی با جمله وفا بما جفا چند با غیر چنان بما چنینی هرکس که بدیدت آفرین گفت چون صورت گیتی آفرینی ذاتت جو خدای نکته بین است اینقدر بود که در زمینی چون مردم دیدگان بدیده اندر دل مردمان مکینی آن به که بگوشهٔ نشینم یا رخت کشم بسر زمینی 📜 @sheraneh_eitaa
تاج دولت تا ز خاک درگهش بر سر زدم پشت پا بر تاج خاقان و افسر قیصر زدم جستم از خاک درش خاصیت آب بقا آتش غیرت به جان زمزم و کوثر زدم 📜 @sheraneh_eitaa
گاهی یکی اصله ؛ ولی تحریف میشه جنس طلا مثل بَدَل ؛ توصیف میشه توو داستانی که حسودا جعل کردن _ _ آدم خوبه ؛ آدم بده تعریف می‌شه گاهی رفیق از اوّلِش هم دشمنه که_ _تیغش برای کـُشتنِت تلطیف میشه اوّل ؛ به رسم چاپلوسی می زنه گول آخر ؛ خوشیت به دست اون توقیف میشه تا هفت‌پُشتش گرگه این میش ریاکار چنگش ؛ موقّت واسه گـُردَه‌ت؛ لیف میشه دنبال نقطه ضعفته ؛ پنهون نگهدار شعرش بَده ؛ توی صدا تصنیف میشه یار حسود اومد بدزده آبروتو واسه خودش هی بند جیب و کیف میشه تهمت‌زنِ خاله‌زنک‌بازِ خبرچین _ _ توی رفاقت موجب تضعیف میشه واسه حسودی که همش بد میگه از خلق_ _ رازی نگو ؛ کارت بلاتکلیف میشه 📜 @sheraneh_eitaa
عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی مشهور به عین‌القضات همدانی (۵۲۵–۴۹۲ هجری قمری) حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه ایرانی بود. او در شهر همدان در یک خانوادهٔ شافعی مذهب متولد گردید و در خدمت پدرش ابوبکر محمد ابن علی علوم، معارف و عرفان و طریق علوم قضا را فرا گرفت و خود نیز به درجهٔ افتاء و منصب قاضی همدان رسید. چندی بعد در خراسان، به محضر درس استادانی مانند عمر خیام و ابو عبدالله محمد بن حمویه جوینی راه یافت و بهرهٔ علمی و معنوی بسیار گرفت و در کلام و حکمت، تصوف و عرفان و ادب پارسی و عربی به درجات عالی رسید. عین‌القضات اگر چه در زمان حیات ابوحامد محمد غزالی (فوت ۵۰۵ هجری قمری) به دنیا آمد، هرگز توفیق دیدار او را نیافت، چه هنگام فوت ابوحامد، قاضی سیزده سال داشت ولی عین‌القضات چهار سال تمام به خواندن آثار غزالی پرداخت و با آراء و افکار و احوال او عمیقاً آشنایی پیدا کرد، به‌طوری که می‌توان به جرأت گفت یکی از بهترین شاگردان و تربیت‌شدگان مکتب ابوحامد غزالی در همهٔ دوران‌ها قاضی همدانی بود. اگر چه عین‌القضات پس از یک انقلاب روحی در عنفوان جوانی دست از مطالعه کتاب‌های فلاسفه و متکلمان، از جمله کتاب‌های ابوحامد، شست، اما، تا آخر عمر تحت تأثیر افکار ابوحامد باقی ماند، و در ضمن آثار خود در هر فرصتی به عقاید وی اشاره می‌کرد. انقلاب روحی عین‌القضات تا حدودی شبیه به انقلاب روحی امام محمد غزالی است. هر دو در علوم ظاهری تبحر پیدا کرده بودند و هر دو به تصوف روی آوردند. پس از قریب یک سال از انقلاب روحی او، این بار احمد غزالی برادر کوچکتر ابوحامد، که هنوز در قید حیات بود به یاریش شتافت و از او دستگیری کرد. قاضی همدانی از آن پس در طریق وصول و عالم کشف و شهود قدم نهاد و به مطالعهٔ آثار و تألیفات احمد غزالی پرداخت. بدین ترتیب، دو برادر غزالی هر یک از جهتی بزرگترین تأثیر را در زندگی علمی و روحی عین‌القضات بخشیدند، و یکی در علوم ظاهری (من‌جمله کلام و فلسفه و حتی تصوّف و عرفانی که در کتاب‌ها بیان شده) و دیگری در علوم ذوقی راهنمای او گشتند. اما در نهایت او به استناد نوشته‌هایش به کفر و الحاد متهم و محکوم شد و او را در سن سی و سه سالگی در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری در همدان به دار آویختند. دربارهٔ علت و کیفیت قتل وی رضاقلی‌خان هدایت نوشته است: «آخرالامر او را به دعوی الوهیت متهم ساخته، محضری بر قتلش پرداخته، به سعی ابوالقاسم درگزینی وزیر خلیفه پوست او را کندند، در مدرسهٔ خودش بردار کرده، پس از آن به زیر آورده، در بوریای به نفت آلوده پیچیده، سوختند.» گویند وی در زمان حیات از قتل خود به دست دشمنان و چگونگی اجرای آن باخبر بوده و این رباعی را در این مورد سروده است: ما مرگ و شهادت از خدا خواسته‌ایم وان هم به سه چیز کم‌بها خواسته‌ایم گر دوست چنین کند که ما خواسته‌ایم ما آتش و نفت و بوریا خواسته‌ایم اما ذبیح‌الله صفا متذکر شده است که احتمالاً این رباعی را یکی از مریدان وی پس از مرگ او سروده، و بعدها به او نسبت داده‌اند. 📜 @sheraneh_eitaa
حق بجان اندر نهان و جان بدل اندر نهان ای نهان اندر نهان اندر نهان اندر نهان این چنین رمزی عیان کو با نشانست و بیان ای جهان اندر جهان اندر جهان اندر جهان 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی طنز استاد ابوالفضل زرویی نصرآباد،اسفندماه ۱۳۸۱ 📜 @sheraneh_eitaa
ای حسین ابن علی از باطن پاکت مدد و ز دم عشاق و جان مست سلاکت مدد نیست قلب یار من آنسان که باید سوی من بهر جذب قلب او از روح چالاکت مدد خاکساری کوی عشق تست جای جن و انس تا شود معشوق من خاک من از خاکت مدد عقلها حیران عشق تست و عقل یار من تا شود حیران من از عقل و ادراکت مدد هر سری را هست شوری بسته فتراک تست تا فتد شور منش در سر ز فتراکت مدد تا ز غیر من بپوشد چشم امید وصال از دل حق بین و دست و دیده پاکت مدد جز تو کس در عشق حق امساک از هستی نکرد تاکند او ترک غیر از من ز امساکت مدد گر نبودی تو نبود از عشق در عالم ثمر خواهم اندر جذب یار از سر لولاکت مدد گشت عالی عرش و افلاک از علو همتت بر مرادی کن مرا از دور افلاکت مدد 📜 @sheraneh_eitaa
جسمم همه اشک گشت و چشمم بگریست در عشق تو بی جسم، همی باید زیست از من اثری نماند، این عشق از چیست چون من، همه معشوق شدم، عاشق کیست 📜 @sheraneh_eitaa
آنکه میخواند به هر مویش مرا ، دلبر تویی جانفزا و دلربا و همسرِ دلبر تویی کَس به خواب خویش هم راهی ندارد بر دلم قلب من منزلگهِ یک ماه و آن ، دلبر تویی این همه نالایقان من را ز خود راندند و من شاکرم حق را که جان و روح من ، دلبر تویی من خود از خود عاصی و غافل بُدم عُمری ولی آنکه من را از محبت پر کند دلبر تویی لحظه ای فکر تو بهتر از حضور صد نفر آنکه دل را میبرد بی آمدن دلبر تویی 📜 @sheraneh_eitaa
‍ شبیہ ماہ میڪَردے درونِ قاب چشمانم من از نورِ تو میبینم تمام شب جهانم را شبتون در پناه حق 📜 @sheraneh_eitaa
‍ با عطر نَفس هایت هر صبح به وجد آید هم این دل شیدا و هم جمعه ے سرگردان |صبح جمعتون پر از عشق و آرامش 🌸🍃 📜 @sheraneh_eitaa