#حاج_قاسم_سلیمانی
#شهدای_کرمان
#مثنوی
به آتشت کشیده است باز بغض تازهای
نشسته است بر دل صبور تو گدازهای
شکسته است شیشهٔ زلال خاطر تو را
به خاک و خون کشیده دست کینه زائر تو را
به یک اشاره شعله زد غمی عمیق بر زمان
زمین دوباره سرخ شد، شکست بغض آسمان
چه بالها که باز شد از این دیار با صفا
چه مرغهای عاشقی که پر زدند تا خدا
تو حاج قاسمی، همیشه چارهساز بودهای
تو حاج قاسمی که میهماننواز بودهای
تو آشیانهای برای جان هر کبوتری
تو آشنای از قدیم لالههای پرپری..
خوشا چنین نماز عشق با اذان چشم تو
خوشا چنین پریدنی در آسمان چشم تو
قسم به داغهای مانده در گلوی روزگار
قسم به آن شرار رفتنت که هست ماندگار
به اشکهای کودکی که خیره شد به مادرش
به آن جوان که سوختهست از غم برادرش
به خون آن مسافری که با تو روسپید شد
به آرزوی زائری که عاقبت شهید شد
به جان عاشقان تو نیامده هراس، نه
ادا نگشته است حق واژهٔ تقاص، نه
چه تیرهروز دشمنی که برده آبروی خود
که باب گور را کنون گشوده است روی خود
چهار سال میشود که در گِل است پایشان
جهنم است گوشهگوشه منطقه برایشان
به چشمهای کورشان نیامدهست خواب خوش
که از گلویشان فرو نرفته است آب خوش
قسم به قطرهقطره خون پاک آسمانیان
تقاص میدهید پیش دیدهٔ جهانیان!..
::
به هوش باش هموطن! به هوش باش جان من!
حقیقت است گوش کن! بگو بگو به مرد و زن!
همانکه غیر تیغ و خون به میهنت نشان نداد
به کودکان بیگناه غزه هم امان نداد
از آن بهار پیش رو به ما نشانهای بگو
برای گریههایمان کجاست شانهای؟ بگو
قسم به حق، سپیده میدمد، بهار میرسد
که انتظارها به سر رسیده، یار میرسد
#سید_محمد_صادق_آتشی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
شهید...
بر گونهات از آتشِ غم، شبنم بود
چون عهد قدیمِ تو، دلت محکم بود
ای حنجرهات حنجرۀ داغ حسین
نام تو «شهید» در کنارش کم بود
#محمدرضا_شفیعی
#شهدای_کرمان
#شهید_عادل_رضایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلند شو علمدار ...
#امام_زمان_عج
ماییم و شکوهِ نصر انشاءالله
قدس است و شکستِ حصر انشاءالله
یک جمعۀ نزدیک، نُصَلّی فِی القدس
همراه امام عصر انشاءالله
#سید_محمد_جواد_شرافت
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#شهدای_کرمان
می رود این خزان ، باذن الله
می شود حق عیان باذن الله
می کَنَد خون زائر سردار
ریشه از ظالمان باذن الله*
#محمد_حسین_رحیمیان
* رهبر معظم انقلاب :
این فاجعه آفرینی پاسخ سختی در پی خواهد داشت باذنالله
از هیبت تو اهل ستم می ترسند
هر لحظه، همیشه، دم به دم می ترسند
تنها نه فقط از تو، که دشمن هایت
از زائر مرقد تو هم می ترسند
#مهدی_شریفی
#حاج_قاسم
#شهدای_کرمان
#مهدی_شریفی
#شهدای_کرمان
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مربع_ترکیب
از ساغر سرمست ها میخانه پُر شد
با باده ی عاشقکُشی پیمانه پُر شد
این قصّه ی دلدادن از افسانه پُر شد
دور مزار شمع ، از پروانه پُر شد
ای خوشبهحال آنکه دنیا را رها کرد
در راه صحن جانفدا جان را فدا کرد
ای کاش در این جانفشانی جای ما بود
بر رویِ میم مرگ ردِّپای ما بود
شوق شهادت مشق هر انشای ما بود
این خطِّ مشی حاجقاسم های ما بود
در خون خود غلتید هرکس ، رو سپید است
آنکه به پای یار می میرد ، شهید است
گرچه وطن آئینه ی آهِ درون است
قالیچهی کرمانی ما غرق خون است
در اصل ، این پایان سرفصل جنون است
کاخ یهودی ها به زودی سرنگون است
باید که مُشتی در دهان غم بکوبیم
باید که اسرائیل را درهم بکوبیم
تصویری از عرش معلیٰ دارد این خاک
در کاسه ی تن ، روح دریا دارد این خاک
عاشقترین سربازها را دارد این خاک
سیّد رضیِ موسوی ها دارد این خاک
در خاک و خون فریاد زد: دشمن بداند!
هیهات پشت رهبرم خالی بماند
در معبد لاهوتیان قدّیسه زهراست
سرچشمه ی توحید ، چشم خیس زهراست
بر سردر هفتآسمان تندیس زهراست
پای ولی ماندن همان تدریس زهراست
در مکتب زهرا ولایت اصل دین است
تنها علیِ او امیرالمومنین است!
با اینکه از داغ عزیزان سربهزیریم
در جنگ با کفتارها مانند شیریم
لبیکگویان مُریدان غدیریم
ما پای کار پاسخِ سخت امیریم
سیّدعلی لب تر کند..،کافیست والله
تا لشکرش محشر کند..،کافیست والله
ما ملت جنگیم..،غیرتدوست هستیم
مرد نبردیم و شهادتدوست هستیم
یکتاپرستانیم ، وحدتدوست هستیم
مشهد نشان داده ولایتدوست هستیم
این بیشه ، جولانگاه شیران نام دارد
این خاکِ سلطان است..،ایران نام دارد
جنگیدن ما ریشه در اعصار دارد
صهیون همیشه بیم از پیکار دارد
این قوم ترس از حیدر کرار دارد
تیغ علی با اهل خیبر کار دارد
دروازهی خیبر ز جا کنده است حیدر
این گنبدِ آهن که چیزی نیست دیگر
در چشم ما نور شعف را می شود دید
رزمندههای جانبهکف را می شود دید
تیری که خورده بر هدف را می شود دید
از مسجد الاقصی،نجف را می شود دید
پای برهنه می توان این جاده را رفت
این اربعین از غزّه باید کربلا رفت
مجنون عاشقپیشهام ، لیلا حسین است
شیرینترین ذکر لب ما یا حسین است
حشر تمامیِّ شهیدان با حسین است
پایان هر شعری گریز ما حسین است
لبتشنه ای که نیزه جای آب ها خورد
پیراهنش را چکمهپوشی بی حیا بُرد
ای کاشکی بال و پرش را جمع می کرد
قومی میامد پیکرش را جمع می کرد
خونابه های حنجرش را جمع می کرد
انگشت بی انگشترش را جمع می کرد
نزدیک جسم درهمش جز روستا نیست
شکر خدا این دِه بدون بوریا نیست
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
برای ریحانه ...
رسید جـــان به لــب از داغ ناگهـانــی تو
نداشت تــاب زمیـن، جانِ آسمـــانـی تو
کنون که نیست علمــدار، در دل آتش
به عهــــدۀ که میفتــــد نگاهبانـــــی تو؟
دو ساله بودی و یادآور سه ساله شدی
فــدای صـــورتِ یکــدســـت ارغوانــی تو
نفس کشیدم و یادت نفس برید از من
چـو آه بود و چـه کوتــــاه، زندگانـــــی تو
به غیر آهنِ داغ ای شکوفــۀ این باغ!
نبــود هیـچ کســــی گرمِ همزبانـــی تو
لبـــاسِ صورتـــــی و گوشــــــوارۀ قلبـــی
چه قلب ها که شکستند از نشانی تو
#مسعود_یوسف_پور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
جان دادی و با هزار زخم کاری
دادی به #عمو_قاسم، دستِ یاری
از گوشهٔ گوشوارهٔ قلبیِ تو
آن لحظه که شد خونِ گلویت جاری!
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مرضیه_عاطفی
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#قصیده
ای بهترین جواهر و ای دُر در صدف
ای رازق عوالم و ای ساکن نجف
می آید عطر شال تو هر دفعه از جنان
خورشید در مدار زند چنگ و ماه دَف
بگذار تا ملائکه حسرت به دل شوند
جامی بریز باز برایم بدون صف
جبریل تا به سوی تو سجاده را کشید
کَروبیانِ عرش معلی زدند کف
بگذار تا به رقص در آییم روی دار
مارا بِکِش چو میثم تمار در کَنف
عیسی مسیح شد چو دم یاعلی گرفت
موسی کلیم شد چو شنید از تو لا تخف
شأن خدایی تو که مارا به شک کشید
نشناختند لات و هبل های معترف
از قوم زور و زر به اباذر بسنده کن
خانه نشین مشو سر یک مشت بی طرف
شاهان بدون عشق تو محکوم ذلتند
خیل غلام های تو هستند با شرف
هم بازی یتیم شدی گرچه مصطفی
مبهوت جایگاه تو گردید آن طرف
انگور در ضریح تو کهنه شراب ماست
زیرا در آفتاب جمال تو دیده تف
شرمنده ایم ازین که نداریم تحفه ای
شرمنده ایم ازین که گرفتیم جان به کف
بر تار و پود وصله روی لباس تو
بستیم ما دخیل خود ای شاه لوکشف
دارم هوای صحن تو در مشهد الرضا
هستم کنار پنجره فولاد در نجف
«در بارگاه قدس که جای ملال نیست»
گاهی به گریه آمده ام گاه باشعف
مارا کشید عشق تو در کشتی حسین
برعکس نوح و قصه ی فرزند ناخلف
کردم بهشت بی تو تصور برای خود
دیدم جهنمی ست که دارد می و علف
ما با غمت انیس نماندیم بی دلیل
از راه تو عبور نکردیم بی هدف
یک لحظه دیدن تو دم مرگ ای عزیز
بی شک کُند تلافی عمری که شد تلف
در حسرت نگاه تو خوابم نمی رود
اَمْسَیتُ فی اَمانُکَ یا شَحْنه ی نَجَفْ
#علی_اصغر_یزدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#غزل
به هر که روزِ ازل نعمتی عطا کردند
مرا به روضه ی ارباب مبتلا کردند
دلم خوش است گره های زندگی مرا
به حُرمتِ قسمِ «یا رقیه»وا کردند
بهشت از نظرِ آسمانیان افتاد
همین که کرب و بلای تو را بنا کردند
کبوترِ دلِ من را درست روز ازل
حوالیِ حرمِ کربلا رها کردند
منِ خراب کجا و هوای روضه ی تو..
مرا به لطف «حسن»با تو آشنا کردند
برای زخم تنت گریه کردم و دیدم
علی و فاطمه عمری مرا دعا کردند
#
جماعتی که تو را می زدند در گودال
فقط به تو نه...به انسانیت جفا کردند
کسی نگفت چرا نعل تازه آوردند
کسی نگفت سرت را چرا جدا کردند
چه ها که زینب کبری ندید در گودال..
سنان و حرمله با پیکرت چه ها کردند
#احسان_نرگسی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_زمان_عج
#مناجات
#پنجاره
بهانه است ولی خب برای من کافی است
همین که شعر مرا می بری به کنگره ها
همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس
اضافه می شود و می روی به خاطره ها
یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی
فقط بمان و نیا تا تو را اضافه کنم
به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد
مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است
چقدر سوژه برایم می آوری با خود
حوادث یمن و جنگ شام هم بد نیست...
فقط اجازه بده وضعمان همین باشد
زمین خسته سر از آسمان درآورده است
چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت
کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است
چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم
فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر
برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود
ظهور را به علائم چه احتیاجی بود
نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود
چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!!
خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما
چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!!
دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد
به جمکران تو این قوم رهگذر نرود
نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند
چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان
جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست
هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی
هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست
گناه روسری ما به گردن باد است...
برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود
که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم
همین که نام خیابانمان ولیعصر است
اجازه داد که در اختیار هم باشیم
اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم
نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است
مهم نبود که حتی به قهقرا بروم
نوشته اند که از جمعه استفاده کنم
کنار مهدیه گاهی به سینما بروم
جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد
اراده کن که بیایی ولی تامل کن!
که رودها همه پابست ماهیان تواند
به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند
تمام مردم دنیا سپاهیان تواند
نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
#محسن_ناصحی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem