#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
جلوه میبارد از جمالِ علی
جذبه میجوشد از جلالِ علی
همه خیراتِ آسمان و زمین
نوشِ جانِ علی و آلِ علی
هرچه دارد خدا به خاطر اوست
هرچه دارد خدا حلالِ علی
مرتضی را چه کار با عالم
هست عالم فقط وَبالِ علی
ای نفسهات در خِصالِ صدوق
ای بزرگیت از خِصالِ علی
همهی حرف توست قالَ نبی
همهی حالِ توست حالِ علی
آمدی تا که با تو ما برسیم
ما همه میوههایِ کالِ علی
لطف زهرا تو را به ما دادند
از کَرَمخانهی عیالِ علی
شب شب عشق آفرین ، علی است
شب لبخندِ پنجمین علی است
ای نمازِ مطهرِ زهرا
سجدههای معطرِ زهرا
خیرهای خیره بر مقاماتش
مثلِ قابی برابرِ زهرا
میوزد در هوای گیسویت
عطرِ گلهایِ قمصرِ زهرا
آسمانی و مژدهات را داد
به زمینها پیمبرِ زهرا
بیخودی نیست فاطمی هستی
پُری از نورِ کوثرِ زهرا
میزند موج در احادیثت
جلوههای مُکررِ زهرا
با شما جبرئیل نامِ مرا
میرساند به محضرِ زهرا
فاطمه عاشق همین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای طلوعِ علیالدوامِ حسن
آفتابِ بلندِ بامِ حسن
جابر آوردهات سلامِ رسول
مادرت گفتهات سلامِ حسن
میرسند از تبارِ مادریات
هفت معصوم بر امام حسن
حسنی زادهای از آلِ حسین
ای حسینی ترین کلامِ حسن
دست تو دست مجتبای کریم
به تو زیبنده است نامِ حسن
به عمویت ارادتت پیداست
در بقیعی به احترامِ حسن
چارتا مجتبی کنارِ همید
ای تمامِ شما تمامِ حسن
هم حسن هم حسین این علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
ای محمدترین دعایِ حسین
دومین احمدِ حرایِ حسین
آمدی تا به انتها برسد
امتدادی از ابتدایِ حسین
از پدر ارث بُردهای ، داری
به سرِ شانهات رَدایِ حسین
آنکه روزی "حسینُ مِنی "گفت
گفت مثلَش تویی برایِ حسین
ای علی اکبرِ امام شده
اکبرِ بعدِ کربلایِ حسین
تو حسینیهی خدا هستی
با تو ماندیم در هجایِ حسین
عشق دنبالِ آخرین علی است
شبِ لبخندِ پنجمین علی است
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
از دامن دو فاطمه و دو علی رسید
جانها به لب رسید به شوقش، ولی رسید
اصلا نه پنجمین که همان اولی رسید
تا دومین محمدِ نوری جلی رسید
در جام مجتبی شده پُر بادهی حسین
قربانت نامت ای حسنی زادهی حسین
خوش آمدی شبیه ترینها به مصطفی
ای رفته در جمال سراپا به مصطفی
ای بهترین هدیهی زهرا به مصطفی
ای خندهی خدای تعالی به مصطفی
شُکر خدا به خاک شما سر رساندهام
من جابرم سلام پیمبر رساندهام
در هر نظر محمد و از هر نظر حسین
نیمی علی و فاطمه نیمی دگر حسین
ای رفته بر امام حسن رفته بر حسین
یعنی رسیده است حسن ضربدر حسین
نوری میان نور، نسب در نسب سلام
حُسن شروعِ روشنِ ماهِ رجب سلام
ای عین و لام و میم و الف لام میمها
حیرانِ موشکافیات عبدالعظیمها
زانو زده به طور کلامت کلیمها
آفاق پُر شد از معارف تو از قدیمها
از آنچنان پدر پسری اینچنین خوش است
از چهارده علی، علیِ پنجمین خوش است
یک نقطه از معانیِ تو آفتاب شد
یک نکته از مباحث تو بی حساب شد
درسی ندادهای و هزاران کتاب شد
تو جلوه کردی و همه جز تو سراب شد
برهان تویی دلیل تویی مدعیٰ تویی
احمد تویی حسین تویی مرتضی تویی
جبریل را دوباره به حیرت کشاندهای
اِدریس را برای کتابت کشاندهای
ما را به پای درس محبت کشاندهای
دل را برای فهم امامت کشاندهای
زهرِ هلائلاند همه جز شما قسم
بی راهه است غیر ره کربلا قسم
فرمودهاید غیر شما جمله باطلاند
دریا فقط تویی همه شنهای ساحلاند
درسی بگو برای قلوبی که مایلاند
تا عالمان شهر بفهمند جاهلاند
این چشم را برای تو ویرانه ساختیم
ما را ببخش صحن شما را نساختیم
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_محمد_باقر_علیه_السلام
چو پرده از رخ زیبای او خدا برداشت
به خاک مقدم او قبله سر به سجده گذاشت
به پای فاطمه سجاد، ریخت آنچه که داشت
بدون پرده بگویم، که مادرش گل کاشت
نماز شوق بخوان عبد سرمد آمده است
بگو به خلق، دوباره محمد آمده است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
مدهوش میشد کوچه با عطر عبایت
با هر قدم گل میشکفت از ردّ پایت
همسایه نه، یک شهر نه، اصلاً جهانی
میبُرد نان از سفرۀ بیانتهایت
حتی برای دزدِ خانه، ماه بودی
روشن شد آن شب قلب او با روشنایت
وقتی برای درد دشمن هم دوایی،
کی میشود درمانده باشد آشنایت؟
پر دادهام امشب به یاد تو دلم را
تا گوشهای از صحن پاک سامرایت
از ظلمها عمری دلت خون بود، آری
آن زهر، مرهم شد برای دردهایت
لبها به هم میخورد با سوز مناجات
میسوختی در ربّنای بیصدایت
عمری دلت با روضهها در کربلا بود
در روز آخر حجره شد کربوبلایت
#علیاصغر_طلوعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
کشاندم به بزم محبت خدا را
طلب کرده ام بادهء سامرا را
بنا شد سبوی زیارت بنوشم
چشیدم دو جرعه شراب دعا را
کنار ضریحی که زهرا نشسته
سحر نذر کردم حدیث کسا را
نشستم پس از جامعه زیر گنبد
جماعت بخوانم نماز عشا را
رسیدم به اینجا ولی دست من نیست
خود آورده این جمع حاجت روا را
فدای کریمی که در اوج عزت
خریده است ناز و ادای گدا را
ندیده ز عشاق خود جز اذیت
ولی زائرش دیده جود و عطا را
مسلمان و غیر مسلمان ندارد
عوض کرده عشقش، دو دنیای ما را
بپیچید بین حرم نسخه ام را
گرفتم ز دست طبیبم شفا را
کسی که دلت مست طوس است بنگر؛
از ایوان سلطانش ابن الرضا را
فدای امامی که در سامرایش
کشیده به شانه غم کربلا را
اسیری کشیده ولی تشنگی نه
ندیده به روی لبش ردّ پا را
کسی وقت تشییع جسمش ندیده
تنی پاره پاره تر از بوریا را
خرابه نشین بود و تبعیدی اما
نخورده دگر غصهء عمه ها را
کسی معجری را نبرده به غارت
و نشنیده گوش زنی ناسزا را
گرسنه نخوابیده اهل و عیالش
نشد بالش دخترش سنگ خارا
سری را رقیه بغل کرد و بوسید
سری سنگ خورده، پُر از ربنّا را...
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
غمی محاصره کرده است روح انسان را
بناست تا که بگیرد از آدمی جان را
دروغ سرخ حسد روی جامه ی یوسف
گرفته سوی دو تا چشم پیر کنعان را
امام جامعه ی وحی، حضرت هادی
چگونه تاب بیارد هوای زندان را
قفس نشین شده اما شنیده اند همه
نوای روح فزای هزار دستان را
مرام منکر زهرا و مرتضی این است
به تیغ و زهر جفا می کُشد امامان را
چه زهر دشنه تباری که در وجود امام
دریده عمق جگر را، بریده شریان را
جگر که تفته شود تشنه می شود انسان
به جرعه ای بچشان آن لبان عطشان را
حسین فاطمه مهمان کوفه بود ولی
نگه نداشته اند احترام مهمان را
به جای آب، به لبهاش سنگ می زد خصم
و عمه جان شما دید سنگ باران را
#امیر_عظیمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
دهمین آفتاب فیض خدا
به فراسوی خود ببر مارا
منِ گمراه را هدایت کن
هادی خانواده زهرا
تو بزرگی همیشه بالایی
توکجا؟درک مردم دنیا
از تو عبدالعظیم را داریم
خاک ری از تو شد چو کرب و بلا
کارخورشید میکند آقا
ذره ای را که می بری بالا
به هوایت کبوترم امشب
نوه ی ا ل امام رضا
باتو رنگ دعایمان سبز است
نام تو رمز استجابت ها
مردمانی که سخت و بی دردند
دلتان را به درد آوردند
...............
غربت آفتاب رادیدی
دل از غم کباب را دیدی
با دلت خوب تا نمیکردند
غربت بی حساب رادیدی
پیش رویت شراب آوردند
داغ بزم شراب را دیدی
غربت عمه ات تداعی شد
چشم پر التهاب را دیدی
گوییا پشت چادر زینب
کودک بی نقاب را دیدی
مادری دست خود تکان میداد
روضه های رباب را دیدی
دور دست و گلوی دختر ها
رد سرخ طناب را دیدی
خیزران را دوباره میکوبد
روی لبهای پاره میکوبد
#مسعود_اصلانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
دلم بدون تو محکوم بر پریشانی است
همیشه گوشه نگاهت علاج حیرانی است
سلام حضرت ابن الرضای دوم ما
فدای تو چه قَدَر رافتت خراسانی است
تو در تمام حرم ها کنار من هستی
زیارتم همه لطفش به جامعه خوانی است
علی ِچارم ِ دین ، هر که بنده تو نشد
تمام بندگی اش کفر و نامسلمانی است
به میوه ی دلت آقا بگو که برگردد
بهار گم شده اینجا ، هوا زمستانی است
زخشکسالی و قحطی چه غم که دل بستم
به خانه ای که همیشه در آن فراوانی است
چه در کنار گدایان ، چه کاخ آن ملعون
به هر کجا که رود کار او سلیمانی است
عزیز مصر بریز اشک بر عزیز جواد
میان سامره مانده ، غریب و زندانی است
چه آمده است به یادش میان بزم شراب
هوای حضرت دریا چه قدر طوفانی است
دوشنبه ، گریه ، حسن ، سامرا مدینه شده
دوشنبه های حسن ها همیشه بارانی است
حسن به گریه فقط زیر لب بگوید شکر
که دست دیو و دد اینجا عقیق بابا نیست
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
خبر گریه ی گرفتاران..
میرسد شب به شب به دلداران
این قبیله به فکر ما هستند
پیرشان کرده غصه یاران
نخ تسبیحشان که میچرخد
سرِ پا میشوند بیماران
سر به دیوار اهل بیت زدیم!
خوش به احوال سر به دیواران!
ما گنهکارهای الوده
پشتمان گرم شد به غفاران
دل ما تنگ سامرا شده است
ما و آقا و نم نم باران
ما طلبکار این کریم شدیم
بس که رو داده بر بدهکاران
یوسف سامرا نگاهی کن
ناز بفروش بر خریداران
شیرها پوزه میکشند به پات
تشنه ی کشتن تو خونخواران
اهل عالم غم و محن بس ماست
این که بی کس شده همه کس ماست
گرچه از زهر حال مضطر داشت
به دلش داغهای بدتر داشت
حجره از ناله ی انا العطشان
حال و روزی شبیه محشر داشت
علی بن جواد این آخر
ذره ای خاک کربلا برداشت
آب شرمنده ی لبانش شد
اثر تشنگی به حنجر داشت
انقدر بین حجره غلتیده
جای خونمردگی به پیکر داشت
بعد ازآن مجلس شراب فقط
از غم عمه دیده ی تر داشت
این لباسش اگر چه خاکی شد..
باز آقا لباس دیگر داشت
گرچه سردرد اذیتش میکرد...
هرچه هم بود لااقل سر داشت
دور و بر خنجری به دستی نیست
قاتلش را کجا برابر داشت؟!
دخترش گرچه داغدارش بود
پشت صد پرده بود ..معجر داشت..
روضه من فقط همین جمله ست
پسرش را کنارش آخر داشت
کربلا! داغ بر دلم خورده
وای از آن تشنه ی پسر مرده
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_هادی_علیه_السلام
#شهادت
#ترکیب_بند
حال و هوای چشم ترت جور دیگری ست
ذکر قنوت هر سحرت جور دیگری ست
وقتی میان سجده به معراج می پَری
پِی می برم که جنس پرت جور دیگری ست
حتّی نسیم کویِ تو هم اعتراف کرد
عطر بهشتی گذرت جور دیگری ست
در سامرا همیشه زیارت لذیذ هست
طعم زیارت سحرت جور دیگری ست
هادی ترین چراغ هدایت کلام توست.
نور چراغ شعله ورت جور دیگری ست
این جامعه ز "جامعه" ات رُشد کرده است
محصول کِشت پر ثمرت جور دیگری ست
درندگان کنار تو آرام می شوند
بر روی قلب ها اثرت جور دیگری ست
ارباب های ما همگی با سخاوتند
امّا عنایت پدرت جور دیگری ست
کشکول چشم های مرا پر ز اشک کن
حال گدای پُشت درت جور دیگری ست
زهری رسید و شمع وجود تو آب شد
سوسوی نور مختصرت جور دیگری ست
دیگر گُمان کنم جگری هم نمانده چون
خون لخته های دور و برت جور دیگری ست
او دیده دست و پا زدنت کنج حجره را...
آه دمادم پسرت جور دیگری ست
شُکر خدا سر از بدن تو جدا نشد
شُکر خدا کفن به تنت "بوریا" نشد
شکر خدا به پیرهنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که بر بدنت نیزه ای نخورد
پیشانی تو سنگ و عصایی ندیده است
آقا!دو پلک شب شکنت نیزه ای نخورد
تو دست و پا زدی نه ولی زیر دست و پا
بال تو وقت پر زدنت نیزه ای نخورد
شکر خدا که دور و بر تو سنان نبود
شکر خدا که بر دهنت نیزه ای نخورد
عمامه و عبای تو سهم عدو نشد
با سُمِّ اسب پیکر تو زیر و رو نشد
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem