#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
#مناجات
#غزل
دیگر مهارِ بغضِ جانکاه؛ کارِ من نیست
ماندن میانِ طوفانِ آه؛ کارِ من نیست
در چاهِ نفْس درگیر با ظلمتم شب و روز
دیگر نفس کشیدن در چاه؛ کارِ من نیست
یک عمر از رفیقِ ناباب ضربه خوردم
دیگر رفاقتِ با گمراه؛ کارِ من نیست
از توبه گفته ام به، هر عاصیِ پشیمان
تفسیرِ آیهٔ یأس...که راهکارِ من نیست
با هر إلهي العفو چون رویِ خوش نشان داد
پس ناامیدی از این درگاه؛ کارِ من نیست
دل کندن از بهشتی که وعده داده شاید...
دل کندن از خدایِ دلخواه؛ کارِ من نیست
*
شمر(لع) آمد و به هم ریخت با گریه حالِ شعرم
توصیفِ وضعِ گودال؛ والله کارِ من نیست
خنجر کشید و میگفت استادِ قتلِ صبرم
کُشتن که در زمانِ کوتاه؛ کارِ من نیست
آقایِ ما عطش داشت! شمشیر خورد و شرحِ
بارانِ نیزه هایِ ناگاه؛ کارِ من نیست!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قسم خوردم که دربند تو باشم
دلیل شوق و لبخند تو باشم
نیازی نیست بر تأییدِ مردم
بنا دارم خوشایند تو باشم!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#تسخیر_لانه_جاسوسی
#سیزده_آبان
#لبنان
#غزه
#مقاومت
#شهدا
#مثنوی
تاریخ بهجز عبرت ایام ندارد
هر آینه روز خوش و آرام ندارد
هر جا سخنی از شرر و شیوۀ گرگ است
از لانۀ جاسوسی شیطان بزرگ است
آن لانه که تسخیر جوانان وطن شد
جاسوسی آن فاش برای تو و من شد
از گورِ هم او آتش امروز بلند است
صهیون به هواداری او اهل گزند است
با این همه، آن وعدۀ شیرین شده نزدیک
پیروزی لبنان و فلسطین شده نزدیک
سنوار نشان داد که با پیکر صد چاک
باید که سلاح تو نیفتد به روی خاک
سیدحسن و هَنْیه، فؤاد و صفیّالدین
از خیل شهیدان ره قدس و فلسطین
سیدرضی و زاهدی و نیلفروشان
سنوار که تکبیرزنان بود خروشان
گفتند بدانید که بسیار عیان است
اینها نفس آخر صهیون به جهان است
از حزب خدا در دلشان وحشت و بیم است
سیدحسن بعدی ما شیخ نعیم است
با اینکه غم و غصه به هر ناحیه برپاست
سرزندهتر از پیش، ولی ضاحیه برپاست
سیدحسن آن روز به خطِّ خوش و خوانا
بر صفحه نوشته سپس آن را زده امضا
ما صاعقه در روز نبردیم بدانید
قطعاً همه پیروز نبردیم بدانید
شمشیر به کف آیۀ فتحاند دلیران
آمادۀ صد وعدۀ صادق شده ایران
داریم میآییم به میدان، بهراسید
آری بهراسید از ایران بهراسید..
خود را وسط معرکه محبوس ببینید
تا مردنتان یکسره کابوس ببینید
ای خیبریان از شب پیکار بترسید
از زمزمۀ حیدر کرار بترسید
هنگام نبرد آمده، خوشحالیتان کو؟!
آن دبدبۀ گنبد پوشالیتان کو؟!
باید که بفهمی سر تسلیم نداریم
ما از تو و ارباب تو هم بیم نداریم
فتّاح به تو یاد دهد فتح مبین را
ایران به تو تعلیم دهد نظم نوین را
ایران به تو اثبات کند جنگبلد کیست
آنکس که در این غائله پیروز شود کیست
پا را ز حد خویش فراتر تو نهادی
شلیک به ایران؟ چه غلطهای زیادی!
ای باند تبهکار! بزن زور خودت را
با موشک خود حفر کنی گور خودت را
ای باند تبهکار! تو در آخر کاری
بی صاحب خود هیچ تو در چنته نداری
بر هم بزند حملۀ ما سرخوشیات را
پایان بدهد قصۀ کودککشیات را
تو اِبنزیادی و سگ هار یزیدی
بیچاره! نگهبان در کاخ سپیدی
آن کاخ که نزدیک شده صبح زوالش
فرقی نبوَد بین سگ زرد و شغالش
آن کاخ که بر پایۀ تدلیس نشسته
بر صندلی قدرتش ابلیس نشسته
آدمکشی و فتنه و غارت هنر اوست
هر شر که به عالم بشود زیر سر اوست
بیدادگریهای جهان ریشهاش آنجاست
ویران شود این کاخ که ویرانگر دنیاست
یک خون، طلب ماست از این قوم ستمکار
یک روز میآییم به خونخواهی سردار
هیهات که ما عزت خود را بفروشیم
از خون سلیمانیمان چشم بپوشیم
سوگند به او، مرهم این داغ تقاص است
با قاتل او حرفی اگر هست قصاص است
ما صاحب عزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض
آمادۀ رزمیم، اِذا زُلزِلَتِ الاَرض
ما کالجبل راسخ امروز نبردیم
این وعدۀ قطعیست که پیروز نبردیم
نه جای شتاب است نه هنگام درنگ است
سیدعلی خامنهای فاتح جنگ است
ما زندهتر از پیش به خون شهداییم
در معرکهها لشکر این مرد خداییم
او اذن دهد در صف پیکار ردیفیم
لب تر کند امروز، سحر قدس شریفیم
امروز که اوضاع جهان مایۀ شرم است
«ای عشقِ دلافروز، دلِ ما به تو گرم است»
سرودهٔ مشترک
#جواد_محمدزمانی
#مجید_تال
#محمد_رسولی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مدح
#غزل
بسکه بر «ألله» با قدرت توکل میکند
پیش پایش کوه احساس تزلزل میکند
ماه کنج چادرش آرام میگیرد پناه
بر لبش لبخندی از دلدادگی گل میکند
رونمایی کرده از نام دلارایَش پدر
میرسد هر کس به توصیفش تأمل میکند
زینب(س) است و لحظهٔ تفسیر ایثارش مدام
«عقل» کم می آورد؛ فکرِ تکامل میکند
«صبر» پای مکتبش حاضر شده ست و باز هم
پیش از وارد شدن قدری تعلل میکند
دختر کعبه قنوتش فرق دارد با همه
دستهایش را برای بندگی پل میکند
حضرت أم البنین(س) بعد از خدا و فاطمه(س)
در تمام کارها بر او توسل میکند
وای بر آنکه به او دل داده اما سالهاست
در فدایی اش شدن دارد تغافل میکند
خواندمش أمّ المصائب! در کنار این لقب
معنیِ غم! غصه و ماتم تنزّل میکند
این دل بیچاره یک عمر است حسّ غربتِ
دوری از صحن و سرایش را تحمل میکند!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
چه خوب شد که ذکر دل ، علی علی است روز و شب
پناه اول آخرم ، فاطمه شد به لطف رب
چه خوب شد که گشته ام غلام قنبر کسی
که عالم از شجاعتش ، هنوز مانده در عجب
فراری اُحُد کجا ، دلاور احُد کجا
کجاست شان مصطفی ، نایب عافیت طلب
امان از آن که حُرمت ِ امین وحی را شکست
کشیده دین چه ها ازین ، خلیفه های بی ادب
به زیر دین ِ حضرت خدیجه ایم و فاطمه
اگر علی علی علی ، نشسته است روی لب
بناز شیعه تا ابد ، به دین آسمانی ات
سهم کدام مکتبی ، شده عقیله العرب
چه همتی ، چه غیرتی ،چه کرده است پای دین
فاطمه ی کرببلا ، زینب صبر آفرین
سلام ای عقیله ی ، تمامی زمانه ها
کسی نداشت مثل تو ، ز فاطمه نشانه ها
تو بی معلم عالمه ، فهیمه ای و فاضله
تو جاودنه گوهری ، در یم بی کرانه ها
نشانده کوه غیرتت ، وقار و صبر و هیبتت
حماسه ی حسین را ، به صدر جادوانه ها
تو دست بسته بسته ای ، دست بنی امیه را
حریف عزم راسخت ، نمی شود بهانه ها
چه گویم از کرامتت ، سرم فدای قدرتت
تو روضه ات بهشت را ، می آورد به خانه ها
سلام سایه ی سر و ، ملیکه ی حسینیان
سلام مطمئن ترین، پناه آخر الزمان
در آسمان عاشقی ، تو سرترین ستاره ای
سرآمد حسینیان ، میان هر هزاره ای
زمین و آسمان همه ، فدای آن خدای که
نکرد خلق غیر تو ، فاطمه ی دوباره ای
توسلی به حضرت ِ خطیبه ی فدک نما
بهم بریز کوفه را ، فقط به یک اشاره ای
علی حسین مجتبی ، فاطمه و محمدی
برای جمع پنج تن ، فقط تو استعاره ای
خطبه شام و کوفه ات ، شبیه خطبه فدک
نهیب زد سر ِ ستم :" هنوز هیچ کاره ای"
بت شکنی و دخترِ بت شکن مدینه ای
شیر زنی و دختر ِشیر زن مدینه ای
حماسه های حیدری، نشسته در کلام تو
به ظلم پشت پا زده ، فاطمه مرام تو
همیشه بهر یاورش ، امام می کند دعا
بود ولی ملتمس ِ دعای تو امام تو
به غیر چاره نفر ، خدا به کس نمی دهد
اجازه ورود را ، به کعبه ی مقام تو
تو قبله ی فضیلتی ،تو منتهای عزتی
بلند می شود حسین ، ز جا به احترام تو
گفته خدا تو زینت ِ شیر دلاور منی
مادر حیدری تو ، فخر کُنَد به نام تو
معجزه مانده عاجز از ، نامگره گشای تو
کار مسیح می کند ،بنده ی بنده های تو
تویی که حسرت همه ، ملائک است خدمتت
تهمت و سنگ و کعب نی ، نبود حق عصمتت
رواست کل سال ما ، محرم و صفر شود
گرفته جان شیعه را ، مصیبت اسارتت
مطهره ترین چرا ، تو را زدند با وضو
کاش نداشت نام دین ، قصه ی هتک حرمتت
کوری چشم حرمله ، فاتح شام و کوفه ای
معجر پاره پاره ات ،نکرد کم ز عزتت
تو در میان سلسله ، بخوان نشسته نافله
بخوان که باز هم خدا ، فخر کند به خلقتت
شکست پیش چشم تو ، غرور نازدانه ها
چه قدر داده غصه ی ، حرم تو را خجالتت
خدای صبر با دلت ، چه کرده اند شامیان
که بی رقیه روز و شب ، مرگ شده است حاجتت
تو از زمانه دیده ای ، چه غیر داغ پشت داغ
بگو که جز تو این همه ،کشیده است از فراق ؟!
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
سحر است و دمیده دولت عشق
نوبتی باشد است نوبت عشق
کوه می لرزد از اُبُهَت عشق
می نویسم به نام "حضرت عشق"
ما همه عاشقیم و شیداییم
همه مجنون عشق لیلاییم
عرش خوشبو شده است با کرمت
می چکد عطر مریم از قدمت
قُدسیان مات ذات محترمت
عرشیانند خادم و حشمت
آمده سوره ی وفا،"زینب"
السلام ای عقیله یا زینب
بال جبریل بالِش سر توست
کوچه باغ بهشت معبر توست
ظلمت شب نخی ز معجر توست
شاه کرببلا برادر توست
ما همه نوکر حسین تواییم
تا قیامت به زیر دِین تواییم
نوکری تو کار نوکرها
ای همه اعتبار نوکرها
مایه ی افتخار نوکرها
حرمِ تو قرارِ نوکرها
شرزه شیرانِ دشت ایرانیم
دشمنت را ز شام می رانیم
ما همه ریزخوار خوانِ حرم
لاله ی سرخ بوستان حرم
تنمان فرشِ آستان حرم
لقبِ ما:"مدافعان حرم"
از عدوی تو کشته می سازیم
و از این کشته پُشته می سازیم
مقتدای نماز من زینب
خواهر شاه بی کفن زینب
"فاطمه،حیدر و حسن..،زینب
یک تنه کلِّ پنج تن زینب"
تو صدای رسای قرآنی
تو تجلّی روحِ ایمانی
ای کران تا کرانه ی کوثر
آیه ی دخترانه ی کوثر
غزل عاشقانه ی کوثر
روشنی بخش خانه ی کوثر
پای مادر چقدر غم خوردی
مثل یاس مدینه پژمردی
نقشه ای شوم،روزگار،کشید
ناگهان ابر تیره گون بارید
باد پائیزی مدینه وزید
دست ظلمت ستاره ای را چید
کاش می شد همیشه مدح سرود
ختم شعرم شروع روضه نبود
رُخ آئینه تا مُکَدَّر شد
روزگارِ خوش علی سر شد
حرف مسمار و آتش و در شد
پیش چشم تو یاس پرپر شد
کهکشان سوخت تا دمِ خانه
آتش افتاد روی پروانه
تا در افتاد پیکرش افتاد
وسط خانه حیدرش افتاد
رد مسمار بر پرش افتاد
صدف افتاد،گوهرش افتاد
آه!اهل سقیفه بد کردند
چادرش را چرا لگد کردند
#بردیا_محمدی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مسمط_مخمس
بهترین خواهر دنیا زینب
زهره حضرت زهرا زینب
همه پست اند و معلا زینب
همه خاکند و مطلا زینب
قبله قبله نماها زینب!
زده امشب به سرم شور نجف
پای من واشده در طور نجف
منم و مستی انگور نجف
مات کرده همه را نور نجف
نور بخشیده نجف را زینب
شب یلدای علی گشت سحر
کوثر آورده به دنیا کوثر
حق مبارک بکند پیغمبر!
رحمت خانه که باشد؟دختر!
رحمت خانه مولا زینب..
عشق تا روز ابد حیرانش
عقل آشفته و سرگردانش
صبر زانو زده بر عنوانش
کشتی کرببلا سکانش...
نیست دست کسی الا زینب!
مردتر از همه در وقت جدال
کعبه حلم و حیا،نفس کمال
پی توصیف مقامش همه لال
زینبی کیست؟!خدای متعال!
جبل الصبر خدا یا زینب!
مانده در حسرت رویش خورشید
سخنش آیه ی قرآن مجید
پدری زینت اینگونه ندید
آنکه زد بر دهن شوم یزید...
مانده ام بود علی یا زینب!
از حسین پر ز بقیه خالیست
حکمت عالم زر دانی چیست؟!
غیر این قصه نبودست وَ نیست
تا خدا گفت خدای همه کیست؟!
همه گفتند خدایا! زینب...
دامنی قرص قمر پرور داشت
از رقیه چه کسی بهتر داشت؟!
این سه ساله شرفی دیگر داشت!
پرچم آل علی را برداشت!
پس رقیه شده حالا زینب
گرچه او صابره عالم بود...
تکیه محکم آقا هم بود..
قدش از داغ برادر خم بود
محرم شاه چه بی محرم بود
بی برادر شد و تنها زینب..
روز و شب یاد بیابان میکرد
گریه بر آن تن عریان میکرد
گله از خار مغیلان میکرد
یاد ویرانه فراوان میکرد
ای فلک! قهر شدی با زینب...
ای فلک داغ برادر دیدم
شمر را دست به خنجر دیدم
کوچه بازار مکرر دیدم
من ازینها غم بدتر دیدم
شد تماشا به گذرها زینب..
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
به نام زینت مولا، به نام سیده زینب
شهنشاهان به قربان ِ غلام سیده زینب
به نام شیربانوی ِ مجاهدهای هر دوران
خدا زد استقامت را به نام سیده زینب
نیاورده به ابرو خم ، در آن دریای طوفان ها
که ترس از ظالمان باشد ، حرام سیده زینب
فراوان دیده این عالم ، قیامت آفرین اما
قیامت کرده در عالم ، قیام سیده زینب
ندیده غیر زیبایی ، به رغم میل دنیایی
که یک لحظه نچرخیده ، به کام سیده زینب
نه حَوا هست و آسیه ، نه مریم هست و نه هاجر
بُوَد بالاتر از این ها ، مقام سیده زینب
پس از زهرا به زن های دو عالم برتری دارد
کسی که گردن سبطین ، حق مادری دارد
به نام این همه ایمان ، به نام غیرت زینب
غلامم من ، غلامم من ، غلام همت زینب
به نام نافله خوان ِ سحرهای پر از ظلمت
به نام این همه تقوا ، به نام عصمت زینب
نزاید مادری دیگر ، خدیجه تر از این بانو
شده خرج خدا یک عمر ، کل ثروت زینب
امیر المومنین در دین ما تنها بُوَد مردی
که دارد یادگاری در ، جهان چون حضرت زینب
چو عباس است در عالم، همیشه پرچمش بالا
بگیرد هر که بر شانه ، لوای نصرت زینب
هزار و چار صد سال است در دنیا حرامی ها
نمی خواهند باشد الگوی زن عفت زینب
الا ای دشمن دین ، جنگ با حق درد سر دارد
بدان با چادر زینب ، در افتادن خطر دارد
حماسه آفرینی های زینب آفرین دارد
چو زهرا مادرش حق گردن دنیا و دین دارد
الا ای مردم عالم ، علی تنها نمی ماند
اگر زهرای اطهر مثل زینب جانشین دارد
تمام شیر زن های جهان قربان آن زن که
کفیلی چون یل شیر افکن ِ ام البنین دارد
چه باید گفت از آن بی معلم عالمه وقتی
که مداحی گرامی مثل زین العابدین دارد
زبانش لال هر که دست بسته خوانده آن را که
چو بابایش علی دست خدا در آستین دارد
به فردوس برین فردای محشر می بَرَد ما را
همین بانو که در سوریه فردوس برین دارد
اگر هستی حسینی یاد فردا غم نخور دیگر
به محشر حضرت زهرای سوریه کُنَد محشر
سلام ای حضرت ریحانه ی ریحانه ی طه
سلام ای قدر بسیارت ، فراتر از معماها
سلام ای مَحرم ِ درد دل عباس و قاسم ها
ز مادر با محبت تر ، برای پور لیلا ها
که پای قول خود مانده است مثل تو در این عالم؟
که پای اعتقاد خود ، چنین زد دل به دریاها
تو با فرعون شامی کرده ای کاری که تا محشر
بُوَد بالاتر از درک ِ همه هارون و موسی ها
سلام ای آخر آزادگی ، دریای آزادی
ذلیل عزم تو بانو ، اگر ها گشت و اماها
به تو رو میزنم هر وقت ، دلتنگ نجف هستم
که دختر جور دیگر قرب دارد پیش ِ باباها
دو عالم بر علی نازد ، علی نازد بر این دختر
ندیدم زینبی تر از ، امیرالمومنین حیدر
علی با چادر زهرا ، چه غوغایی ، چه تصویری
حسین بن علی دارد ، عجب همشیره ی شیری
من از آن خطبه هایی که ، عقیله خواند فهمیدم
حریف حرف حق هرگز ، نخواهد گشت شمشیری
زنی با دست بسته کرد مشت حیله ها را رو
زنی مردانه شد کابوس هر زوری و تزویری
به هر جمله که می گوید ، به روی منبر محمل
ز سرهای بریده می رسد آوای تکبیری
زنان کوفه این بانو ، که قرآن یادتان داده
نباشد حق الطافش ، به قرآن سنگ تکفیری
بریز ای چوب محمل اشک خون با آسمانی ها
نشد خواهر کُنَد بهر برادر گریه ی سیری
حسینش رفت در عالم ، چه آمد بر سرش یا رب
نمی شد باور ام حبیبه ، این بُوَد زینب
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
دختر مرد دوعالم آنکه گاهِ خشم خویش
رَعشه بر این چارمام و هفت باب انداخته
این همان بانوست که از نطق و بیان همچون علی
انقلاب از کوفه تا شام خراب انداخته
#موزون_اصفهانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
فرازی از یک #ترجیع_بند
ای ز دیدارِ رُخَت جان پیمبر روشن
دیدۀ حقنگر ساقی کوثر روشن
در سراپردۀ عصمت که ملک راه نداشت
از جمالت دل صدّیقۀ اطهر روشن
یثرب اَر فخر فروشد به فلک نیست عجب
که شد از نور تواَش مطلع و منظر روشن
تیرگی نیست در آن سینه که مهر تو در اوست
که ز مهر تو شده سینۀ حیدر روشن
غنچۀ جان شبیر از گل روی تو شکفت
وز تماشای تو شد خاطر شبّر روشن
آیت لطف خدایی و به هر دل تابی
گر بُوَد سنگ، شود چون دل گوهر روشن
نه همین روی زمین از رخ تو روشن شد
که ز میلاد تو شد اَنجم و اختر روشن
«زیب اب» نام گرفتی و مرا فخر این بس
که شد از نام دلارای تو دفتر روشن
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
ادب آموختۀ مکتب طاهایی تو
تربیت یافتۀ دامن زهرایی تو
زینت قامت دین، زیور رخسار شرف
مظهر کاملۀ عفّت و تقوایی تو
گل گلزار نبی، میوۀ بستان علی
خانۀ فاطمه را شمع دلارایی تو...
عبرتآموز زنانی به حجاب و به وقار
برتر از آسیه و هاجر و سارایی تو
حوریان راست به خاک قدمت بوسه از آنک
غنچۀ گلبن انسیۀ حورایی تو
عجبی نیست اگر زینِ اَبَت نام دهند
که گرامی ثمر اُمّ ابیهایی تو
در صف حشر که هنگام شفاعت باشد
مادرت فاطمه را همره و همپایی تو
در سراپردۀ عصمت تو از آن زینِ اَبی
که ز سر تا به قدم قدس و عفاف و ادبی
#حمید_سبزواری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مسمط_مخمس
با چه توان میتوان وصف تو گفتن
آی که ناممکن است گفتن از این زن
عاجز و گُنگاند و لال و اَبکَم و الکن
موقع وصفت همیشه دوست و دشمن
مدح کجا و دَم از جلالت زینب
شاه نجف محو تو دیارِ علی هم
پیش تو خم گشته ذوالفقار علی هم
زینت زهرایی و اقتدارِ علی هم
فخر خدایی و افتخارِ علی هم
صحبت کروبیان کرامت زینب
کیستی ای چادر تو کعبهی سیّار
کیستی ای معنیِ علی دلِ پیکار
کیستی ای معدنِ تحمل اسرار
هیچ نگفتیم و در مقابل بسیار
ما همه هیچیم پیش شوکت زینب
ای متوسل به تو تمام ملائک
ای متوجه به تو سلام ملائک
ای مترنّم به تو امام ملائک
ای متبرک به تو کلام ملائک
درکِ فرشته کجا و قدمت زینب
قلهی صعبالعبورِ آل علی تو
داد شهادت فلَک مثالِ علی تو
وارث قدوسی جلال علی تو
بعدِ حسین از خدا سوالِ علی تو
آلِ علی زنده از صلابت زینب
نورِ جلالی و جلوههای جلیله
مُتَّصَفی بر همه اسماء جمیله
مصطفوی فاطمی علیمه عقیله
قبلهی آلِ حسین و قلبِ قبیله
ای قسم قدسیان قداست زینب
چشم خدا گرم این شکوه و یقین است
فاطمه آن است و یاکه فاطمه این است
زن اگر این است و خواهری به همین است
مردی اگر هست طفلِ خاکنشین است
عقل نبرده است پِی به ساحت زینب
ای همهی تو حسین و ای همهاش تو
اول این راه او و خاتمهاش تو
فاضلهی فاهمهاش فاطمهاش تو
زمزمهی تو حسن و زمزمهاش تو
هست حسن پردهدار عزت زینب
محوِ تو عمری همه حواس حسین است
هر نظر مرتضی شناس حسین است
فیض دعای تو التماس حسین است
پشت سپاه غمت سپاس حسین است
هست نگاهش به استجابت زینب
نامِ تو را کرببلا روی نگین زد
اذن ، حماسه گرفت و نقش جبین زد
نی که فقط خطبهات به کوفه کمین زد
زلزلهاش کاخ شام را به زمین زد
هیمنهها شد غبارِ همت زینب
با تو ستون حرم به جای خودش ماند
با تو حرم باز روی پای خودش ماند
بیرق شیعه در اعتلای خودش ماند
شامِ جهالت در انزوای خودش ماند
کرببلا مانده از امامت زینب
امر به صبرت نمود حکم برادر
تا که نبیند جهان تلاطم حیدر
امر به صبرت نمود ورنه مُسَخر
پیش شکوه تو بود آنهمه لشکر
چشم علمدار بر شهامت زینب
ماندی و خورشید از غبار برآمد
از نفست تیغ آبدار برآمد
قلب فشردی و لالهزار برآمد
بر سر نخل حسین بار برآمد
تازه شروع میشود قیامتِ زینب
کوفهی بیچاره تا نهیب تو را دید
شام در آتش شد و لهیب تو را دید
بیرق طوفانیات شکیب تو را دید
کرببلا فتحِ عنقریب تو را دید
حضرت نهجالبلاغه حضرت زینب
آه که سرنیزهای غریبِ تورا برد
داد که سنگی لبِ حبیبِ تورا برد
پیرهنی پاره شد نصیبِ تورا برد
ضربهای آوای یامُجیبِ تو را برد
کرببلا گریه کن به غربت زینب
غزّه بمان روی پا که میرسد از راه
لحظه پیروزیات که نصرُمنالله
غزه بمان اندکی که آتش این آه
میزند آتش به ظلم و ظالم و گمراه
غزّه توسل نما به نصرتِ زینب
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
در علم، زنی عالمه، عالیمنصب
در ذکر و تهجد اهل یارب یارب
در عین عفاف، در مصاف و میدان
ای گمشدۀ زن معاصر، زینب!
#مهدی_زارعی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem