#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
دوباره کینه ها انداخت آتش در دلِ کوچه
به پا شد داغ سنگینی دوباره داخلِ کوچه
مصیبت دیده و بگذار در حال خودش باشد
دلِ من هم گرفته باز هم مثل دلِ کوچه
همان دود و همان شعله! فقط با این تفاوت که
دو دست پیرمردی بسته شد در منزلِ کوچه
اگر بردند با پای برهنه علتش این بود
که در تاریخ باشد ردّ حقّ و باطلِ کوچه
کشیدند و چه محکم بر زمین خورد و زبانم لال
به روی صورتش پاشیده شد آب و گِلِ کوچه
محاسن گرد و خاکی، تازیانه، طعنه و تهمت
جسارت های ِ کفرآلود می شد حاصلِ کوچه
رئیس مذهب شیعه در آن اوجِ بلا حتی
نظرها داشت با لطف و کرَم بر سائلِ کوچه
میان گریه ها میگفت: وا أمّاه...یازهرا(س)
همین ذکر پیاپی گفتنش شد قاتلِ کوچه
عبایش رفت زیر سمّ مرکب گفت یاجدّاه
به جز گودال، مقتل شد پس از این شاملِ کوچه!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#شهادت
#چارپاره
شعر را دست بر روی سینه
می نویسم به احترام شما
جعفری مذهبم که دنیا هم
می شناسد مرا به نام شما
پای درس تودرس پس دادند
عالمانی شبیه جابر ها
با نگاه تو میشود جاری
شعر در سینه های شاعر ها
نور صدقِ کلام تو تابید
این دلم صادقانه عاشق شد
شیعه ی واقعی شده هرکس
شیعه با نور"قال صادق"شد
نیست بی شک اصول دینم جز
جزء جزء اصول زندگیت
من مرید مرام تو هستم
بنده ی راه و رسم بندگیت
ای گره های بسته ی عالم
مانده بسته به یک دعای شما
شده سجاده محترم وقتی
پهن گشته به زیر پای شما
چقَدَر شبهه،بدعت و تزویر
که زدودی ز پیکر اسلام
داده ای جان تو با احادیثت
به نفس های آخر اسلام
تو به من یاد داده ای آقا
گریه کردن برای ثارالله
چقدر روضه ی شماسخت است
بانی روضه های ثارالله
بی حیایی رسید و ناقافل
جانمازت کشید و افتادی
دست هایت سپر شد و گفتی:
ای عمو جان چگونه جان دادی؟
به سفیدی موی تو نگُذاشت
احترام آنکه بست دست تورا
خواست تا حرمتت شکسته شود
پا برهنه تو را کشاند آقا
رد شدی تا که از در خانه
بغض تو در میان جمع شکست
یادت آمد که پیش چشم همه
مادرت روی خاک کوچه نشست
بین کوچه صدای بازویی
که شکست از غلاف می آمد
مادری بود و لشکری کافر
گوییا به مصاف می آمد
پشت مرکب ز بسکه افتادی
پهلویت بین راه خورده به سنگ
صورت تو کشیده شد به زمین
خورده انگار روی ماهت چنگ
باز شکر خدا کسی دیگر
از تنت پیروهن نبرد آقا
روی لب های تشنه وخشکت
چکمه ای بی هوا نخورد آقا
سیدی غِیبَتُک...بخوان تادل
بیشتر بیقرار تر باشد
شب و روز از غم امام زمان
این دلم خون و دیده تر باشد
#محمد_داوری
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
در #محکومیت_اهانت_به_امام_رضا_ع
#عشق_مقدس
وقتش به هدر رفته و عمرش تلف است
گمراه و حرام-لقمه و ناخلف است
هر کس که به ساحتت جسارت بکند
با آه دلِ حضرت زهرا(س) طرف است!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#ترکیب_بند
آن کسانی که باورم دارند
سائل اما زر و دِرَم دارند
دوستان فقیر من، غنی اند
دیده بر صاحب کرم دارند
مثل خورشید می درخشند و
سایه ای بر روی سرم دارند
این سه ارباب، نورِ اَلله اند
در دل عاشقان حرم دارند
به رضا می رسد سه مرقومه
مقصدش صالح است و معصومه
می نویسم فقط گدا هستم
کفتر خانهء شما هستم
می نویسم دخیل سه حرمم
گرچه دلتنگ کربلا هستم
خسته از کاظمین آمده ام
تشنهء جام سامرا هستم
می نویسم که زائرم اما
حاجی خانهء خدا هستم
قرن، قرن کرامت ازلی است
کار، دست نوادگان علی است
نور محض علی الدوام، رضا
از همین جا به تو سلام، رضا
هرکجا حرف دیگران آمد
حرف من بوده یک کلام، رضا
بسته ام دل به پنجره فولاد
زندگی بی غمت حرام، رضا
حاجتم را به اذن تو دادند
خادمان تو یا امام رضا
قبله ام سوی تو شده مایل
پس نباید به کس ببندم دل
دل عاشق، اسیر معصومه است
خاک محشر کویر معصومه است
شور دریاچه اش چه شیرین است
اصلاً آنجا غدیر معصومه است
گره وقتی به کار می افتد
آخرین تیر، تیر معصومه است
آنچه زهرا نداشت در دنیا
حرم بی نظیر معصومه است
می زنم پیش پای او زانو
دختر فاطمه است این بانو
چشم ما و محبت صالح
دست ما و اجابت صالح
نذر موسی بن جعفری داریم
تا قیامت ز برکت صالح
هم گداهای شهر ری هستیم
هم گداهای حضرت صالح
دل نبستیم بین عصر ظهور
به کسی غیر دولت صالح
نان ما و نوای ما مهدی است
به همه دردمان دوا مهدی است
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#ولادت
#مربع_ترکیب
طی شد شب هجران و مبارک سحر آمد
مژده بده ای دل که صبا خوش خبر آمد
در گلشن دین باز گل یاس در آمد
بانوی قم آمد ، غم عالم به سر آمد
درد همگان باز نگفته شده درمان
آمد به جهان ، جان ِ علی جان ِ خراسان
یک بار دگر سوره کوثر شده معنا
فریادرس هر لب ِ تشنه شده دریا
ای حیدریون فاطمه برگشت به دنیا
تا کور شود هر که بُوَد دشمن مولا
ای مردم عالم پس ازین عرش نشینید
از فاطمه هر چیز شنیدید ، ببینید
ماییم همه ملت ایران ِ کریمه
هستیم کنیزان و غلامان کریمه
در سفره ی ما هست فقط نان کریمه
موریم ولی مور سلیمان ِ کریمه
هر قدر جهان رنگ عوض کرد به کَرّات
جز لطف ندیدیم ازین عمه سادات
او کیست که صاحب نفسانند گدایش
او کیست که معصوم کُنَد جان به فدایش
والله فقط کار ائمه است ثنایش
جمع ِ حرم آل کسا صحن و سرایش
چون کعبه بُوَد عزت این روضه ی رضوان
این فخر بهشت است که قم گشته در ِ آن
ای فاطمه ی فاطمه ای بانوی جنت
دلبسته ی دار الکرمت اهل کرامت
دارند بزرگان ز تو امّید شفاعت
ای مفتخر از پیر غلامی ِ تو بهجت
قم مرد خدا دیده چه بسیار ، چه بسیار
شیعه چه قَدَر هست به این شهر بدهکار
بر سینه که مثل تو زده سنگ رضا را
آوازه ی عشق تو گرفته همه جا را
کوتاهی عمر ِ تو بر افراشت وفا را
رفتی تو ره ِ زینب ِ شاه ِ شهدا را
مانند عقیله تو وفادارترینی
بر یوسف مشهد تو خریدار ترینی
من گرچه بَدَم سائل درگاه شمایم
گردیده قم و مشهدتان سعی و صفایم
بی نان و نوایم نه تویی نان و نوایم
من بنده ی سلطان معین الضعفایم
بانو چو گذشته بده رنگی به حنایم
بیچاره شدم ، دیر شده کرببلایم
#محمد_حسین_رحیمیان
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
#حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#غزل
دیده شد امشب قمر در محضر شمس الشموس
از ستاره پر شده دور و بر شمس الشموس
از مدینه نور می تابد به سمت آسمان
اول ذالقعده آمد دلبر شمس الشموس
هشت جنت وام دار حضرت معصومه است
زینت عرش خدا شد کوثر شمس الشموس
جبرئیل آمد برای آنکه حکاکی کند
ذکر یا معصومه بر انگشتر شمس الشموس
از کریمه جز رضا جانش نمیخواهد دلم
حرف دل را میزنم با خواهر شمس الشموس...
#محسن_صرامی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
# @shia_poem
تقدیم به خاک پای #حضرت_نجمه_خاتون_سلام_الله_علیها، مادر #امام_رضا_علیه_السلام
#غزل
ز خاطر برده ماه هفتمِ هفت آسمان، غم را
حمیده مادرش وقتی به او بخشید تکتم را ١
زنی که کنیه ی او حضرت ام البنین بوده ٢
کسی که پرورانده در بغل، سلطانِ عالم را
همان نجمه که عطر حضرت معصومه را دارد
همان که کرده جاری در کویر شور، زمزم را
همان که کودکش قبل از تولد در سحرگاهان
برایش خوانده با صوت جلی، آیاتِ محکم را ٣
همان خورشید هشتم که پناه بی پناهان است ۴
همان که برده بالا تا فراز عرش، پرچم را
علی صورت علی سیرت علی ظاهر علی باطن
دوباره غصب کردند از علی حق مسلم را
چه فرزندی، همان که ناله ی یابن الشبیب او
دمادم زنده کرده روضه ی باز محرم را
کسی که مادر خورشید شد، فرزندِ فرزندش
کشد بر خاک ذلت بینی یحیی بن اکثم را
عجب شمس الشموسی از نگاه نجمه جاری شد
که روشن کرد تا روز قیامت کل عالم را
#احمد_علوی
1_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٢
2_الوافی بالوفیات جلد ٢٢ ص ١۵۴
3_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ١٧
4_عیون اخبار الرضا علیه السلام جلد ١ ص ٢٠
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_حسین_علیه_السلام
#غزل
از اتاقِ خلوتم، از حسّ و حالِ دور و بر
با خودم آورده ام بغض گلو و چشم تر
خسته از بارِ گناهم، شانه ام سنگین شده
تو فقط از حال نامعلوم ِ من داری خبر
سال ها رزق مرا تا پشتِ در آورده ای
سال ها حاجت گرفتم دوستت دارم اگر
نفْس از قبر و قیامت غافلم کرده حسین(ع)
نیستم آماده! نزدیک است هر لحظه سفر
توبه های نیمه کاره، قول هایِ سَرسری
خیرهایم را مبدّل کرده همواره به شر
خوش بحال آنکه حیرانت شد و جز تو ندید
شد تمام تار و پودش از نگاهت شعله ور
شک ندارم می پذیری مهربان، با جان و دل
هر که بردارد قدم سمت تو، حتی مختصر
مثل آنها که به عشقت رفت «سر» از یادشان
این وصیت را شنیدم از شهیدان مستمر:
هر کسی که چشم خود را بست از نامحرمان
میشود در روضه رزق اشک چشمش بیشتر
روضه گفتم! دل تکانی خورد و از داغت شکست
یادِ آن ساعت که آمد مادرت بالای سر
یاد آن ساعت که افتادی میان قتلگاه
خواهرت افتاد بعد از تو میان دردسر
همسرت را که نگو...دق کرد از داغ تو و
از غم ِ قنداقه و آغوش ِ خالی از پسر
زیر لب با گریه شاید گفته باشد اینچنین
حرمله(لع) گهواره اش را پس بده! با خود نبر!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#امام_خمینی_قدس_سره
#نیمه_خرداد
#مسمط_مربع
آنان که کشتهء غم آل پیمبرند
بالا نشین قلعهء الله اکبرند
عشاق، در سلوک و دعا طور دیگرند
سردارهای قافلهء عشق، بی سرند
بیهوده جلوه ها همه عینی نمی شود
هرکس در این مقام، حسینی نمی شود
هر رهبری امام خمینی نمی شود
نوزادهای ما همه پاکار رهبرند
اصلاً قیام از چهل و دو شروع شد
وقت نفوذ، دشمن ما با خضوع شد
از دیدشان اصول، تماماً فروع شد
این ها که ضربه خوردهء پیکار خیبرند
باذکر یا حسین در عالم چه شوریَ است
در شیعه ها چه هیبتی و چه غروریَ است
حالا که مرز، دور عراق است و سوریه است
سلمان و نسل او همه سرباز حیدرند
ما دشمن معاند دینیم ...هرکس است
بر ما حسین گر که اشاره کند بس است
آنجا دفاع، مثل دفاع مقدس است
داعش بمیر! شیعه و سنی برادرند
سجاده پهن، بر لبمان یارب است و بس
زینب کلیددار نماز شب است و بس
زهرا مدافع حرم زینب است و بس
یعنی مدافعان، همه در کهف مادرند
دارد نبی، هزار اویس قرن هنوز
مانده نشانه های ظهور از یمن هنوز
دارم لباس رزم چو قاسم به تن هنوز
آل سعود آل سقوطند و ابترند
خطّ امام، خطّ مناجات با خداست
الگوی سینه زن، دم تهدید، کربلاست
حکم جهاد خامنه ای روی چشم ماست
پیر و جوانِ اهل دعا، اهل سنگرند
شد آخرالزمان و شب امتحان ما
سوگند بر سه شنبهء ما جمکران ما
آماده است لشکر صاحب زمان ما
این لشکری که جمع علی های اکبرند
من را حسین بر حرم خود حواله داد
حاجات کلّ بندگی ام را اطاله داد
روزی اشک چشم مرا با سه ساله داد
عمری است با رقیه مرا زود میخرند
از بس زدند پهلوی او را سوارها
با ناله راه می رود از این کنارها
بابا رسید سر برسد انتظارها
بین طبق، سر پدری را نمی بَرند
گلدار شد، لباس تن او درشت و ریز
او خود کنیز داشت ولی شد صدا کنیز
جز بر لب حسین نزد لب به هیچ چیز
اهل خرابه از غم او کم می آورند
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان_عج
#استوری
اگر به بحر فتد عکسِ آن رخِ گلگون
دگر سحاب ز دریا، گلاب بردارد!!
#محسن_تاثیرتبریزی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_خمینی_قدس_سره
#نیمه_خرداد
#غزل
در کنار اقتدارش کارِ دشمن آه بود
نور امیدی برای هر دلِ گمراه بود
خط و ربطش منتهی میشد به اخلاص و عمل
منبرش عالی ترین سنگر وَ پایگاه بود
کوخ های بی تجمّل را همیشه دوست داشت
از جفایِ ساکنانِ کاخ ها آگاه بود
ظالمانی بی غم و بی درد، با دنیا رفیق
دوستدارِ آرزوهای کم و کوتاه بود
با غضب نابود کرد آثارِ استکبار را
سخت از تبعیض بیزار و عدالتخواه بود
در سلوکش زندگی تفسیر میشد بندگی
عارفِ سیر إلی الحق بود؛ روح الله بود
انقلابش را به دست حضرت منجی سپرد
جمعه جمعه عاشق و چشم انتظارِ ماه بود
رفت و ایران شد پریشان-حال! از تهران و قم-
-تا جماران از فراقش غرقِ اشک آه بود!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem
#امام_رضا_علیه_السلام
#مناجات
#چارپاره
به رویِ سیمهایِ برق است و
در نگاهش عجیب غم دارد
خوب پیداست این کلاغِ سیاه
چقدر حسرتِ حرم دارد
خیره مانده به گنبد و میگفت
کاش مادر زِ باغ میآمد
چه قشنگ است این حرم ای کاش
با هزاران کلاغ میآمد
فکر میکرد اگر حرم بِرسد
دورِ خود چند آشنا بیند
هِی از آن دور خیره شد شاید
لااقل یک کلاغ را بیند
گفته بودند موقعِ رفتن
مَرو جایی که حسرتش با ماست
تو سیاهی غریبهای زشتی
نه ! حرم لانهیِ کبوترهاست
گرچه گفتند که نرو او گفت
رنگِ بالاتر از سیاهی نیست
دستِ من نیست میبَرد آقا
میروم تا امام راهی نیست
راه دور و به زحمت آمده بود
تا رسانَد سلامِ مادر را
چقدر سخت بود بردارد
او زِ گنبد نگاهِ آخر را...
تا به اینجا رسید اما حیف
در تَنَش قُوَّت پریدن نیست
عزم کرده به باغ برگردد
در دلش طاقتِ بُریدن نیست
دید مُشتی کبوترند آنجا
رویِ گنبد طلایِ آقایش
خواست از راهِ خویش برگردد
آمد اما صدای آقایش
خستهای تشنهای گرسنهای اما
چشم بر راهِ دیدنت بودم
چند روزی است بین راهی و
به امید رسیدنت بودم
هرکجا که نشستهای در راه
تو نشستی به رویِ دامانم
بال و پرهایِ خاکیِ خود را
بتکان رویِ فرشِ ایوانم
چشم بر راه مانده بودم تا
بِرسی ...آب و دانهات با من
هرکجا از حرم که میخواهی
بنشین آشیانهات با من
هرچه اینجا سیاهتر بهتر
زودتر رو سپید برگردد
نه محال است زائرم یکبار
از حرم نااُمید برگردد
جز درِ خانهام کجا داری
بهتر از گنبدم کجا بروی
دوست دارم کبوترم باشی
دوست داری به کربلا بروی؟
چند روز میهمان آقا بود
او کبوتر شد و رها میرفت
لطفِ این خانه شاملاش شده بود
داشت او هم به کربلا میرفت....
***
جُون آمد کنارِ اربابش
رخصتش را گرفت اما نه
التماسش نمود او فرمود
زحمتت دادهایم حالا نه...
گفت خارم و خار میدانم
پیش گُل رنگ و روی بد دارد
دست رد را مزن به سینهی این
روسیاهی که بویِ بد دارد
حرفهای غلام آتش بود
از جگر بود بر جگر میزد
بوسه بر دست نه به خاکش داد
داشت از شوق بال و پر میزد
اندکی بعد بر زمین اُفتاد
رویِ شن سر گذاشت چشمش بست
فکرِ دامان نمیکند اصلا
انتظاری نداشت چشمش بست
ناگهان بویِ سیب را فهمید
گرمی ناب را حِس میکرد
باورش نیست روی گونهی خود
روی ارباب را حِس میکرد
سر او روی دامن است اما
زخمهای دلش نمک خورده
بوسهای زد به چهرهاش ارباب
بوسهای با لبی تَرَک خورده...
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_اشعار_آیینی
@shia_poem