کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیداردِلی
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
#مهدی_جهاندار
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
4_5886342903545990889.mp3
12.41M
🔉 بشنوید| پیرامون شب قدر
استاد فیاضبخش
▫️روش احیای شب قدر در سیره اساتید این مکتب، مثل سیدعلی آقا قاضی(ره)، مثل روش مرسوم در میان مردم نبوده است؛ گرچه شباهتهایی دارد...
☑️ کانال جلوه نور علوی
@jelvehnooralavi
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شهادت
#غزل
بگو به خواب که آید به چشم بیدارش
دلا بسوز که مولا تمام شد کارش
سریعتر بدنش را به خاک بسپارید
که در بهشت، علی وعده کرده با یارش
زمینیان غمیگین آسمانیان خوشحال
که بیقراردلی میرسد به دلدارش
برای دیدن دست کبود فاطمهاش
به عرش رفته یدالله دست حق یارش
خدا کند ز علی باز رو نگیرد؛ آه
خدا کند برود ابر از شب تارش
دوباره دست به پهلوی خود نگیرد کاش
دوباره گل نکند کاش زخم مسمارش
خلاصه باز علی جان دهد اگر آید
دوباره فاطمهٔ زخمیاش به دیدارش
علی که سیر شد از کوفه زینبش هم رفت
چه کوفهای که تمامی نداشت آزارش
چه کوفهای که دوباره کشاند زینب را
نه بین مجلس تفسیر بین انظارش
رواست کوفه خودش را فرو برد در خاک
که رفت دختر غیرت میان بازارش
گرفت كوفه كس و كار دخت حيدر را
امان ز مردم نامرد بی کس و کارش
#محمد_علی_بیابانی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مولانا_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
#شام_غریبان
#غزل
نام خود را نقش کن امشب به ایوان علی
ای به قربان علی و ای به قربان علی
سالها رفتیم مشهد تا که دربانی کنیم
تا که شاید یک سحر باشیم دربان علی
من که شبها میرسم تا صبح بارانی شوم
چشم خود را میسپارم دستِ باران علی
عرش هم حتی ندارد بی نیازیِ مرا
مادرم زهرا بزرگم کرده با نان علی
خوش بحال بچههای بی کسِ آن روزها
حسرتِ ما هست و خوابی روی دامان علی
مثلِ زینب مثلِ عباس است مثلِ اکبر است
هرکه امشب میشود پاره گریبان علی
یک طرف امالبنین و یک طرف سوزِ رباب
گریهی ما را در آورده شبستان علی
گوشهای پیراهن بابای خود را باز شُست
امالکثوم است و این شامِ غریبان علی
مثل چشمان حسین و مثل چشمان حسن
آه میسوزد جگرهای پریشان علی
وقت غسلش دست را روی شکاف سر گذاشت
آب هم آتش گرفت از زخم سوزان علی
خضر اُفتاده زمین جبریل اُفتاده زمین
اصلا امشب میشود این خانه ویران علی
اینطرف دست حسن ، آنسو حسین بی کفن
یک کفن را میکشند آرام بر جان علی
سر به تابوتِ پدر میزد حسن میزد حسین
وای از عباس و از تشییع پنهان علی
بعد از این باید برای کربلا آماده شد
آخرین روز است زینب بود مهمان علی
آخرین حرفی که میزد با یتیم کوفه بود
گفت روزی میرسند اینجا یتیمان علی
کوفه بعد از من مدارا کن تو با سرنیزه هات
کوفه جان زینب و جان تو و جان علی
مجلس نامحرم طشت زر و جانم حسین
کاش جایش بشکند آنروز دندان علی
* *
"ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن"*
نام ما ثبت است از اول به دیوان علی
هر زمانی که نجف میخواهم اما جور نیست
با قطاری میروم سمت خراسان علی
با علی ما آمدیم با علی جان میدهیم
خاک ما را فاطمه خوانده است ایران علی
حافظ*
#حسن_لطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
♦️♦️دفن پنهانی امیرالمومنین(ع) در قبر آماده شده توسط نوح نبی
۱-خبرى است كه عباد بن یعقوب رواجنى از حیان بن على عنزى روایت كند كه گفت: یكى از غلامان على علیه السّلام براى من حدیث كرد كه چون هنگام مرگ أمیر المؤمنین علیه السّلام فرا رسید به حسن و حسین علیهما السّلام فرمود:
«آن گاه كه من از دنیا رفتم، مرا بر تابوتى حمل كنید و از خانه بیرون برید، و شما دنبال تابوت را بگیرید زیرا كه جلوى آن برداشته شود، و (دیگران) رنج برداشتن جلوى آن را از گردن شما كفایت كنند، سپس جنازه مرا بغریین (كه نام همین زمینى است كه اكنون قبر مطهر آن حضرت در آن واقع است، و برخى گفته اند نام دو عمارت و بنا بود كه در نجف قرار داشته است) ببرید، در آن جا سنگ سفید درخشانى خواهید دید همان جا را بكنید (و حفر كنید) و در آنجا لوحى مى بینید، پس مرا در همان مكان به خاك بسپارید.»
گوید: همین كه آن حضرت از دنیا رفت پیکر مطهرش را برداشتیم و از خانه بیرون بردیم (و چنانچه فرموده بود) ما دنبال تابوت را گرفته بودیم و جلوی آن خود برداشته شده بود، و ما صدائى آهسته چون كشیدن درختى بر زمین مى شنیدیم تا به غریین رسیدیم، در آن جا سنگ سفیدى دیدیم كه درخشندگى داشت، آنجا را كندیم لوحى دیدیم بر آن نوشته بود: «این جایى است كه نوح براى على بن ابى طالب علیه السّلام ذخیره كرده» پس ما آن حضرت را در آن مكان دفن كرده برگشتیم، و از این بزرگداشت و اكرام خداوند نسبت به أمیر المؤمنین خورسند بودیم، پس جمعى از شیعیان كه به نماز بر جنازه آن حضرت نرسیده بودند، و ما جریانى را كه دیده بودیم و اكرامى كه خداى عزوجل نسبت به أمیر المؤمنین علیه السّلام فرموده بود براى آن ها باز گفتیم، آن ها گفتند: ما هم دوست داریم آنچه را شما در باره آن بزرگوار دیده اید ما نیز به چشم خود ببینیم، به آنها گفتیم: طبق سفارش و وصیت خود آن حضرت جاى قبر پنهان شده، آنها (به این سخن توجه نكردند) بدان سو رفتند و بازگشتند، و گفتند: ما آنجا را كندیم و چیزى نیافتیم.
۲- محمد بن عماره از پدرش از جابر بن یزید الجعفى حدیث كند كه گفت: از حضرت باقر محمد بن على علیه السّلام پرسیدم: أمیر المؤمنین علیه السّلام در كجا دفن شد؟ فرمود: در ناحیه غریین پیش از سپیده دم به خاك سپرده شد، و حسن و حسین و محمد (حنفیه) فرزندان آن حضرت، و عبد اللَّه بن جعفر (برادر زادهایش، این چهار تن) وارد قبرش شدند (و جنازه را در قبر گذاردند).
📚منبع:
الارشادفي معرفة حجج الله علي العبادج١،ص٢۵
#ماه_مبارک_رمضان
#شهادت_امیرالمومنین_علی_علیه_السلام
@maddahialemane
www.mohammadifam.ir
#مناجات
#غزل
الهی هب لی کمال الانقطاع الیک
هم از می پرستان حذر میکنم
هم از باده نوشان گذر میکنم
سبو و پیاله به دستم نده
فقط با خیال تو سر میکنم
دو چشم گنهکار من را ببند
که دارم به رویت نظر میکنم
علی شد خدا و خدا شد علی
چه کِیفی ز کَیف بشر میکنم
به قرآن شراباً طهورا توئی
که میخانه زیر و زبر میکنم
اگر می، شدم چون تو ساقی شدی
دمت گرم! داغم اثر میکنم
لبم بر ضریح است، کوثر بریز
که مستی همین دور و بر میکنم
نگفتم بهشت و نرفتم بهشت
بدون تو اما اگر میکنم
اگر دوست داری بغل کن مرا
کنارم نباشی ضرر میکنم
خرابم! مرا هم ببر تا نجف
بگو کی به آنجا سفر میکنم
به مولا اگر که جوابم کنی
حسین و حسن را خبر میکنم
قرار من و فاطمه کربلاست
فقط گریه بر یک نفر میکنم
سرش را بریدند از پشت سر
همین!... روضه را مختصر میکنم
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
مناجات اميرالمومنين در مسجد کوفه - حاجمنصور ارضی.mp3
24.87M
🎙 شب بیستودوم ماه مبارک رمضان
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_قدر
#شب_جمعع
#مناجات
#دعای_کمیل
فرازی از یک #مثنوی
الهی به شور قیام حسین
به فریاد سرخ و پیام حسین
به آنان که محو نگاهش شدند
شهید سرافراز راهش شدند..
به مردانِ در عشق، ضربالمثل
به مرگی که شیرینتر است از عسل
به شیدایی مسلم بن عقیل
به اول شهید از تبار خلیل..
به دستی که در علقمه، شد قلم
وفایش به عالم، عَلَم شد عَلَم
به آبی که از چشمۀ مشک ریخت
به زینب که از روی تلّ اشک ریخت
به گودال بالاتر از طاقِ عرش
به خونی که پاشید بر ساق عرش
به «روز دهم» زیر چرخ کبود
که «خورشید بر نیزه گل کرده بود»
به قنداقهای که به معراج رفت
به پیراهنی که به تاراج رفت
به اسبی که کوبید سر بر زمین
به خونهای جاری در آن سرزمین
به ماهی که مهرش شده مشتری
به ایثار انگشت و انگشتری
به آیات کهف و به آیات نور
به مهمانی سر، میان تنور
به عاشقترین خواهر روزگار
که صبر و وفا را، شد آموزگار
به غمهای بانوی مَحمِلنشین
به ایراد آن خطبۀ آتشین
به شور مناجات مولا علی
به جانهای پیوسته با «یا علی»
به تأثیر شبنالههایِ کمیل
به سوز علی، در دعای کمیل
به دلهای عاشق، قراری ببخش
فروغی از آیینهداری ببخش
که نور دل اهل بینش تویی
سرآغاز هر آفرینش تویی
به راه تو آنان که سر دادهاند
ز فضل تو ما را خبر دادهاند..
ندارم کسی جز تو فریادرس
تویی دادخواه و تویی دادرس
الهی و ربی! پناهم بده
به سرمنزل عشق راهم بده
مرا جز تو، با کس سر و کار نیست
پذیرندۀ توبه غیر از تو کیست؟
نه چشمی نظر میکند سوی من
نه راه فراری فراروی من..
تو گرداندی از من بلا را به لطف
ندیده گرفتی خطا را به لطف
به صد مرحمت ای خدای جلیل
پراکندی از من ثنای جمیل
ثنایی که شایستۀ من نبود
سزاوار تشریف این تن نبود
ندیدی به کردار من جز قصور
مرا بردی از چاهِ ظلمت به نور
۸
منم شرمسار از بَدِ حال خود
زمینگیرِ زنجیرِ اعمال خود..
نشد دامنم پاک از خارها
شکستم حریم تو را بارها
سزد گر ببارد بلا بر سرم
که در بند نفس جنایتگرم
نه این بددلی، در سرشت من است
حجاب دعا، فعل زشت من است
تو آگاهی از زشتی کار من
نباشد نهان از تو اسرار من
مرا اشکبارانتر از ابر کن
عقوبت اگر میکنی، صبر کن
مرا داد دنیا فریب از غرور
به زندانم از آرزوهای دور
نباشی اگر دستگیرم هنوز
به نادانی خود دلیرم هنوز
مرا خواب غفلت گرفتار کرد
مرا نفس فرمانروا خوار کرد
پی خواهش دل شدم سالها
شکستهست از من پر و بالها
هوای دلم گشت دام فریب
دچارم به این سرنوشت غریب
چرا بیاثر اشک و آه من است؟!
که سَدّ اجابت گناه من است
گناهم، زیان جای سود آورد
بَلا بر سر من فرود آورد..
به کف غیر اندوه چیزی نماند
ز مُلک تو راه گریزی نماند
الهی و ربّی! کرم کن کرم
بخوان چون کبوتر مرا در حرم..
تو پوشیدهای عیبهای مرا
ببین گریۀ هایهای مرا
من آنم که بَر خود ستم کردهام
و کسبِ رضای تو کم کردهام
دلم در حریم تو نااهل بود
دلیری من از سَرِ جهل بود
مرا نیست هر چند قلب سلیم
مکن چیره بر من عذاب الیم
الهی و ربّی! من آن بندهام
که اینک تهیدست و شرمندهام
ضعیفم من و دردمند و حقیر
ذلیلم من و مستمند و فقیر
ز بیم تو در چشم من خواب نیست
به روز عقوبت مرا تاب نیست
عقوبت ز اعمال خود میکشم
که طعم عذاب تو را میچشم
به جُرمی که کردم در آن سالها
اسیرم اسیر سیهچالها..
چو با یادت آوردهام شب به روز
امیدم تویی، هستیام را مسوز
اگر بر عذابت صبوری کنم
صبوری کی از داغ دوری کنم؟
به اکرام تو چشم اگر دوختم
به امید عفوت چرا سوختم؟
تو زنجیرِ جانِ مرا باز کن
در آتش، زبان مرا باز کن
که شیون برآرم در آن آستان
شوم با دل خسته همداستان
به حسرت بنالم ز دل مثل نای
بگریم بر احوال خود، هایهای
بخوانم تو را از سویدای جان
که اِی آرمانِ دلِ عارفان!
پشیمانم و سرپناهی نماند
به جز آستان تو راهی نماند
«عقوبت مکن عذرخواه آمدم
به درگاه تو روسیاه آمدم»
ندارم به جز لطف تو دادرس
تو بیچارگان را به فریاد رس
که غیر از تو بخشد گناه مرا؟
که رحم آوَرَد اشک و آه مرا؟..
نجاتم از این روسیاهی ببخش
به این بینوا آنچه خواهی ببخش
#محمد_جواد_غفورزاده
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آلوده دامن خود را رساندم
بر روی شانه بارم کشاندم
اما همیشه ، ردم نکردی
من نامه ی خود با گریه خواندم
یا ربی العفو
سرخورده برگشت ، عبد فراری
آورده ام بی تو ، بدبیاری
در خانه بگذار من هم بمانم
این بنده شاید ، آمد به کاری
دست گناهان بالم گرفته
اشکی ندارم ، حالم گرفته
مهدی که از من دارد گلایه
انگار قلب عالم گرفته
یا ربی العفو
حال خرابم ، بسته به مویی
باید چه کرد از بی آبرویی
با روی بازت گفتی بیایم
گفتم بیایم من با چه رویی
کو سر به زیری ، کو سر به راهی
افتاده ام از چاله به چاهی
حالا رسیدم در محضرت با
موی سفید و روی سیاهی
یا ربی العفو
ناز علی را نوکر خریده
بار گدا را حیدر خریده
با گریه عمری شب های جمعه
گفتم حسین و مادر خریده
مظلوم حسینم
از خیمه می کرد زینب نظاره
بر مادر خود می کرد اشاره
می گفت مادر گرچه می آمد
شمشیر و نیزه بر جسم پاره
آن دم بریدم ، من از حسین دل
کامد به مقتل ، شمر سیه دل
او می برید و من می بریدم
او از حسین سر ؛ من از حسین دل
مظلوم حسینم
#رضا_دین_پرور
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
یا بسوزان درمیان شعله خاکستر شوم
یا ببخش این بنده را آدم شوم بهتر شوم
بنده ی بد را زدن کاری ندارد،تو نزن!
جای آن راهم بده در خانه ات نوکر شوم
من قیامت پیش رو دارم که گریه میکنم
وای اگر آنروز عریان وارد محشر شوم
هرعذابی هست باشد من تحمل میکنم
نه نمیخواهم که ننگ آل پیغمبر شوم
رحمت تو بیشتر از این گناهان من است
مرگ بر من گر که یک لحظه جدا زین در شوم
من از اول خاک بودم خاک نعلین علی
پس خدا نگذار تا روزی که هستم زر شوم
ای گنهکاران گرفتاران علیکم بالنجف!
دارم امشب میروم در محضرش قنبر شوم
فاطمه امشب میاید کربلا پیش حسین
کاش من هم همسفر با حضرت مادر شوم
یا بنیّ دشنه دست از حنجر تو برنداشت
حق بده از داغ ذبحت دم به دم مضطر شوم
#سید_پوریا_هاشمی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#دستورات_ماثور
🔴 اعمال مخصوص شب #بیست_و_سوم #ماه_مبارک_رمضان
🔻 ۱. غير از غسل اوّل شب، غسلي نيز در آخر شب روايت شده که امام صادق "سلام الله علیه" در اين شب دو بار غسل نمودند يک بار در اول شب و بار ديگر در آخر شب
🔻۲. نمازمخصوص اين شب:
هر كه شب بيستم و سوم ماه رمضان هشت ركعت نماز- به هر سوره كه ميسّر شود - را بخواند، درهاي آسمانهاي هفتگانه براي او گشوده شود و دعايش به اجابت رسد.
🔻۳. قرائت سوره #قدر هزار مرتبه:
ازحضرت صادق "سلام الله علیه " روايت است که فرمود:
«اگر کسي در شب بيست و سوم ماه رمضان هزار مرتبه سوره قدر را بخواند قطعا صبح خواهد کرد در حالي که يقين او در اعتراف به آن چه مخصوص به ماست (ولايت ما) بيشتر مي شود و اين نيست جز به خاطر آن چه در خواب ديده است»
🔻۴. خواندن سوره #عنكبوت، #روم:
ازحضرت صادق "سلام الله علیه " روايت است که فرمود:
«هرکس دو سوره عنکبوت و روم را در شب بيست و سوم بخواند به خدا سوگند اهل بهشت خواهد بود و من قيدي نمي کنم و بيمي ندارم که خداوند متعال بر اين سوگند، گناهي بر من بنويسد اين دو سوره جايگاه و يژه اي نزد خداوند متعال دارند»
🔻۵. قرائت سوره حم #دخان:
چنانکه در اعمال مشترک براي درک شب قدر روايتش گذشت.
🔻۶. خواندن دعای زير:
دعايي که از پيامبر صلي الله عليه و آله براي اين شب روايت شده است:
سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْمَلَائِكَةِ وَ الرُّوحِ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الرُّوحِ وَ الْعَرْشِ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِينَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّ الْبِحَارِ وَ الْجِبَالِ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ يُسَبِّحُ لَهُ الْحِيتَانُ وَ الْهَوَامُّ وَ السِّبَاعُ فِي الْآكَامِ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ سَبَّحَتْ لَهُ الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ عَلَا فَقَهَرَ وَ خَلَقَ فَقَدَرَ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ قُدُّوسٌ.
📚اقبال الاعمال ج۱ ص۲۰۷_۲۱۱
#شب_قدر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 آخرین شب قدر
#روز_قدس
#غزل
جمعۀ آخر
رسید جمعهٔ آخر سلام قدس شریف
سلام قبلهٔ صبر و قیام، قدس شریف
سلام بر دل پرخون مسجدالاقصی
به مسجدی که خداوند گفت: «بارکنا...»
سلام ما به تو و دستهای بسته شده
سلام ما به تو ای حرمت شکسته شده
اگرچه شعله به پا کرده فتنه هر طرفی
اگرچه تفرقه در هر کنار بسته صفی
اگرچه کفر به نیرنگ و جنگ بسته کمر
اگرچه تکفیر از پشت میزند خنجر
نبردهایم ز خاطر دمی تو را ای قدس
تویی هنوز تویی آرمان ما ای قدس
بگو به دشمنمان، انتقام، سنگین است
و فتح آخر ما قبلهٔ نخستین است
بگو سپاه علی سوی خیبر آمده است
بگو که دورهٔ کودککُشی سرآمده است
قسم به غیرت این کودکان سنگ به دست
که نیست حاصل صهیونیان به غیر شکست
دگر به محکمههای جهان، امیدی نیست
بیا به معرکه اکنون که فرصتی باقیست
دمی که تیغ قیام از نیام، برخیزد
به عزم ما همه دیوارها فرو ریزد
زمان فتنهٔ شام است و ما سحرزادیم
زمین اگر همه خاموش مانده، فریادیم
به رغم توطئهٔ نابرادران، هستیم
و در کنار تو ای قدس همچنان هستیم
مباد آنکه رفیقان نیمهراه شویم
شب است و فتنه، مبادا که روسیاه شویم
ببین که در غم تو لحظهای نیاسودیم
هنوز چشمبهراهان صبح موعودیم..
#جمعی_از_شاعران
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_قدس
#غزل
میرسد شیوهٔ مردانگی از وادیِ قدس
کوه را می شِکند غیرتِ فولادیِ قدس
مکرِ صهیون متلاشی شده ویرانه شده
از سرافرازی و از قدرتِ بنیادیِ قدس
خوب فهمیده فلسطین که #ید_واحده اَش
هست سرمایهٔ پیروزی و آبادیِ قدس
میرسد دستِ اهالیِ خودش با دلِ خوش
سرزمینِ کهن این خانهٔ اجدادیِ قدس
بِشْکند قفلِ قفس...رنج به پایان برسد...
در جهان کاش بپیچد خبرِ شادیِ قدس
اندکی صبر! به وٱلله سحر نزدیک است
کمتر از چند قدم مانده به آزادیِ قدس
قبلهٔ اولمان مقتلمان خواهد شد
با قیامی که شده؛ آرزویِ وادیِ قدس!
#مرضیه_عاطفی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem
#روز_قدس
#غزل
نسیم وحدت
بگو به باد بپوشد لباس نامهبران را
به گوش قدس رساند سلام همسفران را
بگوید این همه، آمادهاند تا چو شهیدان
کنند سوی تو هموار، راه رهگذران را
به جوش آمده امروز، خون هرچه مسلمان
فرا گرفته طنین اذان، کران به کران را
نسیم وحدت و بیداری از اشارت قرآن
فرا رسیده و هشیار کرده بیخبران را
کسی که چشم دلش وا شود به عزّت ایمان
چگونه حمل کند بار ذلّت دگران را
صراط نور که ذاتش نه شرقی است و نه غربی
بشارتیست به خورشید، منطق طیران را
خوشا شهادت و آزادگی به شرط رسیدن
برای حسن ختام، این دو روزۀ گذران را...
#محمدجواد_شاهمرادی
#شعر_شیعه
#کانال_تخصصی_شعر_آئینی
@shia_poem