eitaa logo
شعر شیعه
7.4هزار دنبال‌کننده
555 عکس
205 ویدیو
21 فایل
کانال تخصصی شعر آئینی تلگرام https://t.me/+WSa2XvuCaD5CQTQN ایتا https://eitaa.com/joinchat/199622657C5f32f5bfcc جهت ارسال اشعار و نظرات: @shia_poem_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
از عرش تا فرش خدا ، باشد به فرمان علی از اول خلقت همه ، خوردند از نان علی در جای جای این جهان ، کردیم هر چه جستجو دیدیم گشته هر کسی ، یک جور حیران علی هر کس که دارد آبرو ، دارد ارادت بر نجف هر کس شده صاحب نفس ، دستش به دامان علی در کعبه دنیا آمده ، آن کعبه سیار حق او میهمان کعبه شد ، یا کعبه مهمان علی؟! جلوه نمایی می کند ، بین تمام انبیا پیغمبری که می شود ، گهواره جنبان علی دارم سوال از دشمنان ، آیا نبی در سجده اش خورده قسم بر آن سه تا ، یا اینکه بر جان علی ؟ دارم سوال از دشمنان ، آیا یکی از آن سه تا دارد در عالم یاوری ، مانند سلمان علی؟ او خالقی که دیده را تنها عبادت می کند پس فرق دارد با همه سبحانَ سبحانِ علی کار که بوده جز خدا ، که جمع کرده قدرتش میخانه ها را دور هم ، در زیر ایوان علی @shia_poem2
در حقیقت معنیِ دین جلوه ی ایمان علی ست بعدِ توحید و نبوٌت بهترین برهان علی ست آن همای آفرینش مایه ی فخرِ زمان آخرین تفسیرِ دین، از منظرِ قرآن علی ست نورِ علم و معرفت از سینه اش جاری بوَد هم سعادت، هم کرامت، عزٌتِ انسان علی ست ریشه ی عدل و عدالت از علی شد استوار صورتِ جاویدِ عدل و معنیِ میزان علی ست آن که دارد یک جهان آیینه در لبخندِ خویش آن که فرمانِ خدا را می برد از جان علی ست بارها قرآن ز شانِ او سخن با خلق گفت وارثِ نورِ محمّد(ص)گوهرِ یزدان علی ست بیرقِ توحید را یکسر بر افرازد علی(ع) شورِ ایمان، نورِ قرآن، چشمه ی رضوان علی ست قوٌت ‌و قلبِ پیمبر، مقتدای فاطمه در کتابِ آفرینش آیه ی عرفان علی ست چشمِ عالم خیره شد تا کعبه را آن گونه دید در طلوعِ فجرِ صادق، کعبه را مهمان علی ست علتِ خلقت همانا در علی معنا شود اوّلین سنگِ بنای عالمِ امکان علی ست دل به دریا زن مترس از موج های روبرو چون در این دریای هول انگیز کشتی بان علیست! @shia_poem2
جبریلی هر آینه عرش است کنارت مانند همه از پر معراج مدارت ما چاره نداریم به غیر از سر تسلیم آهو چه کند با نفس شیر شکارت با بودن تو، بودن خورشید زیادی است جز اینکه بگوییم شده شمع مزارت تو عرش نشینی و گهی کوفه می آیی قربان همین سر زدن گاه گدارت ما را به دو ابروت بمیران و پس از آن ای شاه نداریم دگر کار به کارت من دست به دامانم و تو دست به خیری پس رد شو به دستم برسد گرد و غبارت تو رب منی و همه ی ایل و تبارم ما عبد توایم و همه ی ایل و تبارت سنگینی این کفّه ی ما از کرم توست با مثل تو ای دوست چه خوب است تجارت در عشق بنا نیست که میثم شده باشم سلمان تو هم آخرش افتاد به دارت "موسی بن ابیطالبی" و دوره به دوره از طور به سمت نجف افتاد گذارت در طالع امسال برایم بنویسید: یکروز نجف باشم و یکروز کنارت... @shia_poem2
روح الامین!به بام حرم رو، اذان بگو بعد از اذان، ثنای علی همچنان بگو اوصاف شیر حق به زمین و زمان بگو لب را بشو به زمزم و با حاجیان بگو: -کامشب شب ولادت صاحب حرم شده -بیت الحــرم بــه مقــدم مولا حرم شده امشب به کعبه فاطمه پروانۀ علی‌ست دل دور کعبه گردد و دیوانۀ علی‌ست دست خدا به کعبه روی شانۀ علی‌ست امشب دل رسول خدا خانۀ علی‌ست -باور کنید جان به تن کعبه آمده -باور کنید بت‌شکـن کعبه آمده امشب به لوح، نقشِ قلم، ذکر یا علی‌ست آوای سنگ های حرم ذکر یا علی‌ست بت‌های کعبه را همه دم ذکر یا علی‌ست امشب دعای فاطمه هم ذکر یا علی‌ست -امشب زمین به یمن علی عرش می‌شود -امشب فلک ز بـال ملک فرش می‌شود ای کعبه جلوۀ ازلی را نگاه کن مرآت حسن لم یزلی را نگاه کن عید ولایت است؛ ولی را نگاه کن یا فاطمه جمال علی را نگاه کن -آیینه از جمال جمیل خدا بگیر -با چهرۀ علی ز خدا رونما بگیر مادر!تمام هستی پیغمبر است این از انبیا به غیر محمّد، سر است این بر خلق آسمان و زمین رهبر است این دستش مبند بنت اسد!حیدر است این -ای دخـت شیــر!بهــر نبـی شیر زاده‌ای -شیری که هست صاحب شمشیر،زاده‌ای تو دخت شیری و اسدالله زاده‌ای بر جمله خلق، رهبر آگاه زاده‌ای بهر رسول، همدم و همراه زاده‌ای خوشتر ز آفتاب رجب، ماه زاده‌ای -نوزاد تو کز او حرم الله منجلی‌ست -آیینـۀ تمــام نمـای خـدا، علی‌ست نقش همیشه زندۀ لوح و قلم علی‌ست در بین اولیا به دو عالم علم علی‌ست تصویری از حقیقت حُسن قِدم علی‌ست سعی و صفا و زمزم و رکن و حرم علی‌ست -قرآن به وصف اوست که تکمیل می‌شود -جــز او چــه کـس معلـم جبریل می‌شود؟ روز نخست، ارض و سما گفت:یا علی روح الامین به وقت دعا گفت:یا علی آدم به موج درد و بلا گفت:یا علی در جنگ‌ها رسول خدا گفت:یا علی -در ذوالفقــار، زمزمــۀ «لافتــی علــی»ست -بر روی هرکه می‌نگرم نقش «یاعلی»ست ای شهریار کشور جان، یا علی مدد ای دستگیر خلق جهان، یا علی مدد ای رهنمای گمشدگان، یا علی مدد ای ذکر اهل دل به زبان، یا علی مدد -ما جـان و دل بـه مهـر تو آراستیم و بس -روز نخست از تو، تو را خواستیم و بس مرغ دلم کبوتر صحن و سرای توست شیرین‌ترین ترانۀ روحم ثنای توست مُهر حلال زادگی من ولای توست هرسو که رو نهم حرم با صفای توست -از لحظه‌ای که پای به دنیا گذاشتم -دینی به جـز ولای تو مولا نداشتم گل بی‌نسیم مهر تو پژمرده می‌شود دل بی‌شرار عشق تو افسرده می‌شود نام تو با کلام خدا برده می‌شود یاد دمت مسیحِ دلِ مرده می‌شود -تــو کیستــی؟ امــام تمــام امـام‌ها -بر حضرتت هماره درود و سلام‌ها بی مِهر تو قبول صلات و صیام نیست تکبیر و حمد و نیت و رکن و قیام نیست تبلیغ دین احمد مرسل تمام نیست ما را به جز تو بعد پیمبر امام نیست -این مذهب و عقیده و ایمان «میثم» است -حتی بهشت، گـر تـو نباشی جهنم است @shia_poem2
لافَتی الّا عَلی لاسَیف الا ذُوالفَقار داده ختمِ یاعلی روح و روانم را قرار بعدِ مولودش به کعبه گشته پاییزان بهار یازده شاخه گلِ دیگر...نهالی پر زِ بار کیست او دارد دل من را هوایی میکند؟ صحنِ چشمانِ مرا زیبا... خدایی میکند؟ آرزو دارم شبی در خواب ... زیر پای او چون یتیمِ کوفه محتاجِ فقط خرمای او کاسه در دست و شوم همسایه زهرای او لحظه ای هر چند کم اما غبار جای او تا بگیرم هم براتِ کربلا و هم نجف می دهد او از کرم درِّ خودش را با صدف در هوایش چشمِ دل عاشق شد و درگیر ومست هم گدا و پادشاه از نانِ لطفش سیر و مست "در نماز"ش " جبرئیل از نعمه ی تکبیر مست" "در سجودش خویش مست و قبله مست و تیر مست" مستیِ ما از خُم مِی باشد و انگورِ تو خوب افتادم میان میکده در تورِ تو شک ندارم فکر و ذکر حق فقط یادِ علی ست واژه ها چون موم در دستم به امدادِ علی ست چاره ی هر دردِ بی درمان فقط نادِعلی است مظهرِ عدلِ خدایی در جهان؛ دادِ علی ست کعبه پلکی زد زمین و آسمان پر نور شد ساقی وساغر؛ مِی و مستیِ ما هم جور شد کعبه در "آغوش خود" یک لحظه یوسف را که دید "خود زلیخا شد و خود پیراهن صبر"ش درید چاه لبریز از غمش....اسرار مولا را شنید کاش چون کفتر دلِ من تا نجف پَر میکشید چون که بوی یاسِ صحنش جانِ دیگر می دهد چون مسیحا بر تنِ بی روح و خسته می دمد از ازل اهداف حق خَلق علی بوده است وبس خلقت حوا و آدم ... هم دلیلِ هر نفَس گرنباشد لطف او این زندگی باشد عبث در همه عالم علی گشته مرا هم یار و ... کس من گدایم؛ واژه هایم را دخیلت بسته ام جان زهرا کن مَدد من شاعری دل خسته ام @shia_poem2
ما سوا و محور مينا علسيت شهسوار تاج کرمنا عليست. معنى والشمس نور روى اوست معنى والليل مشکين موى اوست. دين حق با نام او کامل شده هل اتى در شأن او نازل شده. چون خدا ايجاد غرب و شرق کرد قبل از ان نور على را خلق کرد. عشق با نام على اغاز شد با على درهاى رحمت باز شد. اين حديث دل بود تصنيف نيست شيعه در محشر بلا تکليف نيست. شيعه پايش در مسير اولياست شيعه مولايش على المرتضاست. هر کسى را اسم اعظم داده اند بر لبش نام على بنهاده اند. او به بيت الله رکن و قائمه است تاج احمد افتخار فاطمه است. عشق بر حجاج احرام ولاست کعبه ى کعبه علي المرتضاست. نوح گر در بحر از طوفان برست مرتضى بگرفت سکان را بدست. هستِ او هستى به عيسى داده است او عصا بر دست موسى داده است. اوست هدهد را غزل خوان کرده است او سليمان را سليمان کرده است. او به ابراهيم احسان کرده است اوست اتش را گلستان کرده است. آن ملاحت که به يوسف داده اند جان يوسف از علي بستانده اند. عشق او از دل تجلا مى کند يا على گفتن گره وا مى کند. تا على سر رشته دار کارهاست مکتب شيعه پر از عمار هاست. يا على گفتن رموز انبياست يا على گفتن شعار مصطفاست. يا على گفتن مرام فاطمه است مزد هر شيعه سلام فاطمه است. پيش او افتاده مرحب از نفس بت شکستن کار حيدر هست وبس. پس سخن بى پرده گفتن بهتر است چرخ تحت اقتدار حيدر است. تا على فرمانده دهر است دهر شيعه با ضد على قهر است قهر. او نه تنها در زمين نام آور است نام او در اسمانها حيدر است. سعى کن محشور گردي با علي پس بگو يا هو يا علي. آنکه او فرمانرواى محشر است حيدر است و حيدر است و حيدر است. @shia_poem2
با یک نگاه محرم اسرار می شوم پروانه وار میثم تمار می شوم سرمست جرعه های توام،حضرت شراب من جای کعبه،میکده هوشیار می شوم از خواب مرگ گر ز مزارم گذر کنی من با صدای پای تو بیدار می شوم تنها به این خوشم که قدم رنجه می کنید هنگام مرگ لایق دیدار می شوم تو قاتل منی،همه ی شهر شاهد است با حلقه های زلف تو بر دار می شوم غیر از غلامی تو به دردی نمی خورم بیرون کنی به فاطمه بیکار میشوم @shia_poem2
کیست که در مَدحَش از ، شعر کمر بشکند کیست که جبریلِ عشق آمده پَر بشکند کیست که بازارِ او بَزمِ شکر بشکند لحظه‌ی تحویل اوست دور قمر بشکند هیج تعجب مکن کعبه اگر بشکند آمده خاکِ نجف قیمتِ زر بشکند حرف غزل را مزن ، بحر مُطَنطَن بخوان جان رجز را بکش ، شعر مدون بخوان مدح علی را فقط از لب دشمن بخوان حیرت مردان ببین وصف تهمتن بخوان مرکب طفلش بگو مردِ یَل افکن بخوان شاه به کوی گداش تاج به سر بشکند بر در حیدرِ بکوب یکسره هِی در بکوب بر روی این آستان عشق کن و سر بکوب حلقه‌ی این در بگیر مثل پیمبر بکوب نام علی را به دل با قلم زر بکوب بر روی دُر نجف ، حضرت حیدر بکوب فاطمه گفته است تا چشم نظر بشکند ضربه‌ی شمشیر کیست بر تن بسیارها چرخش تیغِ دو دَم کرده تلنبارها وقت فرار است وای ، آمده کرارها لشکری از عمرو عاص لشکر سرداها رفت و بجا مانده است از همه شلوارها زیر قدمهای او کوه و کمر بشکند آی جماعت نظر بر درخیبر کنید ضرب یدالله را خورده و از بر کنید ضربه‌ی عباس را چند برابر کنید یا‌که همه خویش را بنده‌ی قنبر کنید یا‌که همه در روید مقنعه بر سر کنید قبل رجز خوانی‌اش هرچه سپر بشکند از ازل آوازه‌اش از همه دوران گذشت بر لب نوح آمد و نوح زِ طوفان گذشت گفت علی یوسف و از شب زندان گذشت کرد توسل به او محنت کنعان گذشت جان پیمبر شد و آمد و از جان گذشت دوش نبی رفت تا ، بت به تبر بشکند گاه نشسته است با میثم خرما فروش گاه شده چاه کَن برزگری سخت کوش گاه کشد نیمه شب بارِ یتیمان به دوش بارِ زنی می‌کشد طعنه‌ی او هم به گوش این که فقط با نمک نان جوین کرده نوش فاطمه از گریه‌اش وقت سحر بشکند @shia_poem2
غزلی بخوان بشوَد عیان ، که امیرِ روز جزا علیست که حسابِ ما که عِقابِ ما ، که عذابِ ما همه با علیست نشد از غم ضُعَفا جدا ، و َ کسی که در پیِ هر گدا برَوَد شبانه و بی صدا ، ببَرَد لباس و غذا علیست همه رمز و راز جهان بدان ، شده در عبای علی نهان شد اگر کسی یَل و پهلوان ، به یقین که از دَمِ یا علیست همه دم بگو "بِکَ یا علی" ، که نفس علی که هوا علی که دوا علی که شِفا علی ، که دعای دفعِ بلا علیست ز علی کسی که جدا شود ، و اگرچه از خُلفا شود تو بِدان که یک شَبه "لا" شود ، به خدا که نونِ "لَنا" علیست بوَد اولین ، بوَد آخِرین ، شَهِ مسلمین ، شَهِ مومنین برو در صفاتِ خدا ببین ، نه علی خدا که خدا علیست بروَد فراتَر از آن چه که ، نرسیده بالِ ملائکه قَدَری که در دلِ معرکه ، درِ قلعه کنده ز جا علیست چه صلابتی و چه شوکتی ، چه شجاعتی و چه هیبتی به صفا و مروه چه حاجتی ، به صفا قَسم که صفا علیست نجف است و ساغَرِ تا لبه ... ، نجف است و مستی هر شبه نجف است و گیجی عقربه ، تب و لرزِ قبله نما علیست وَ به لطفِ پاکی مادرم ، نشدم حرامی و از سَرم نرود که بنده ی حیدرم ، سَنَد شرافتِ ما علیست @shia_poem2
پادشاهي كه غريب و آشنا را دوست داشت روزها خدمت به خلق و شب دعا را دوست داشت مست حب اش هر كه شد از مستحب ها دل بريد پاك دامن مادري كه مرتضي را دوست داشت با صدايش حرف ميزد در شب معراج حق بس كه در عالم پيمبر اين صدا را دوست داشت داد انگشتر به سائل در همان حين ركوع سجده واجب شد به شاهي كه گدا را دوست داشت حب او را شك نبايد كرد شرط بندگي ست هر كسي كه عاشق او شد خدا را دوست داشت هم برادر هم وصي هم اولين هم آخرين حضرت بدرالدجا شمس الضحي را دوست داشت ابروانش باطن سعي صفا و مروه است اصل حج از اين جهت سعي صفا را دوست داشت صد هزاران چون اميني لازم است و عمر نوح تا بگوئيم از خدائي كه خدا را دوست داشت @shia_poem2
امشب دلم بهانه ء مولا گرفته است دستی به عرش غرق تمنا گرفته است دستی دگر به چادر زهرا گرفته است حالا تمام حاجت خود را گرفته است «یک دست جام باده و یک دست زلف یار» این بار هم رسانده مرا بر سر قرار کون و مکان ز خلقت دادار حیدر است جان نبی و احمد مختار حیدر است استاد بی نظیر علمدار حیدر است بر مشکلات و چاره هر کار حیدر است نام تورا به شعر «صد و ده »بار می برم با بال دل به سمت حریم تو می پرم مستیم ! از پیاله و از خمرهء سبوست من در درون میکده و شعر روبروست ساقی و ساغر و می و شاعر به گفتگوست «شیر خدا و رستم دستانم آرزوست» نام تو برده ام دل من بی قرار شد «حافظ بیا که نوبت زلف نگار شد» بی شک محبت ازلی آفریده اند لایق نبوده ایم ولی آفریده اند حتما برای یک عملی آفریده اند مارا فقط به عشق «علی» آفریده اند زیباترین قافیه ء هر غزل تویی شیرین تر از شهدُ شکر هم عسل تویی « دُر نجف» به دست نمایم برای تو ای من فدای« جُرج جرقداق» های تو تنها نه من تمام جهان خاک پای تو یک عمر میشوم سر کویت گدای تو موسی شدی و سینه من هم بسان نیل ای بر تمام زندگیم شاه بی بدیل نوبت به خلق صورت ماهت رسیده است وقتی خدا صورتتان را کشیده است بی شک تورا شبیه خوش آفریده است تا که ز روح خود به تن تو دمیده است آری کتاب آفرینش مان آیه دار شد در خلقت زمین و زمان انفجار شد افتاده ای اگر که ز پا «یا علی » بگو شاهی اگر تو یا که گدا «یاعلی» بگو در هر نماز و وقت دعا «یاعلی» بگو حتی تو هم رسول خدا «یاعلی» بگو دنیای بی امام به پایان رسیده است شان نزول سورهء « انسان» رسیده است ابرو کشیده ای و سخت نمایی قرار را برهم زدی به وقت نبردت فرار را بیچاره دشمنی که نبیند سوار را «هو هو» نزن مست کنی «ذوالفقار» را لشگر ذلیل از دم این« ذوالفقار» گشت آقا یواش....!!! دشمنتان تار و مار گشت یک سو خدا و آن طرف ماجرا «علی» است یک سمت« سیف» و سمت دگر «لافتی» «علی » است قبل از ازل ، صاحب «قالوا بلی»« علی» است بعداز خدا کفر نگویم خدا ،«علی » است دردم به استخوان رسیده «علی» جان اشاره کن جان میدهم برات فقط آقا اراده کن لطفی بکن به شاعرک دل شکسته ات «اشفع لنا» ... به همسر در خون نشسته ات لکنت زبان گرفته ام از دست بسته ات جانم فدای آن تن رنجور و خسته ات ای آیت خدا نظری هم به ما بکن فکری به حال درد من بی دوا بکن @shia_poem2
زبس خاک نجف نزد خداوند آبرو دارد تیمّم با غبار معبرش شأن وضو دارد به دربار کسی رو کرده‌ام دل را که از عزّت سگ کوی غلامش نیز حقّ جستجو دارد کدامین دِین برخیزد زجا بی اذنِ شمشیرش؟ به هر گردن که دیدم، قامت از بهر گلو دارد زبس سامان جوهر کرده تیغش از شراب ناب لحد را گر شکافی، عَبدوَد در کف سبو دارد ثواب مؤمنان چرکی‌ست بر روح شریف این‌جا نجف، شیرخدا حوضی برای شستشو دارد صدایی دارد آن مافوق هستی کز شنیدن‌ها به هرگوشی که دیدم، پرده از ننگ رفو دارد به حسّ ما و من او را تعلّق نیست ای غافل مثال است این که می‌گویند حضرت رنگ و بو دارد خیال حاشیه بر متن تقدیسش ندارد راه کدامین شانه از آن زلف، شرحی مو به مو دارد؟ خیالست این که با مولاعلی محرم شوی“معنی” تو لاغر لهجه‌ای و شیر حق با نعره خو دارد @shia_poem