eitaa logo
تاریخ تشیع
196 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
4هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @mehdi6869
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین 🔶 صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه سال ۳۸ه.ق ، لشکر علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا حیله نمود و دستور داد تا ها را بر سر نیزه کنند. 📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸ صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : «لا حُکم إلاّ لِله» ! مانند ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من هستم نتیجه نداد. سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند. را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند : «اگر ناچار هستیم، ، و الّا نخعی حَکَم باشد». اشعث و جماعت قُرّاء ( و ) که بعداً جزء شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط یعنی ». منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « » (قلعه ای بین و ) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با و عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند. بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم. عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل و بوده ای و در و بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم ! ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت : من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد. عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت : «مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» ! حَکَمین برای عوام فریبی و بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد. ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به پناهنده شد. 📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴ همه این مطالب در حالی بود که صلّی الله علیه و آله در دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند : «حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند». 📚 الایضاح ص۶۲ امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز و سه نفر دیگر را این گونه می فرمودند : «اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و وَ أبا مُوسی الأشعَری». 📚 الایضاح ص۲۳۴ از جمله منافقینی بود که در شب (بعد از غدیر) قصد قتل صلّی الله علیه و آله را داشتند. 📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه و ۲۸محرم)
♦️دادن  عمل و فرصت انتخاب از سوی امیرمؤمنان (علیه السلام) حتی به فرد و در سخت ترین شرایط، از شگفتی‌های سلوک آن حضرت است؛ 💫💫💫💫💫💫 ✍ چنانکه پس از خروج امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از به جهت جنگ و رویارویی با آشوبگران ، 🔺 در راه با رسیدن به حوالی شهر ، ایشان مطلع شدند که ، حاکم آن حضرت در کوفه، 👈👈  مردم را از همکاری و شرکت در جنگ و همراهی با آن حضرت بازمی دارد.⛔️⛔️
⚡️لذا  به عنوان کارگزار امام (علیه السلام)، نه تنها در این موقعیت حساس کرده و از وظیفه ی خود در جهت همکاری با امام (علیه السلام) سرپیچی می‌کند،🚫🚫 📛📛 بلکه با  تمام حتی مانع از حرکت مردم و ارسال امکانات برای حضرت علی«ع» می‌شود.
دوستان عزیز!! 👳‍♂ابن ابی الحدید داستانی در شرح آورده است که ماجرایی قابل توجه دارد... 👈 اگر انسان اسیر و مادیات شد، زمین خواهد خورد... ✨✨✨✨ 🔷همان طور که می‌دانید سه چیز در جنگ بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام تحمیل شد: ⛔️  ؛ حضرت به پایان جنگ راضی نبود و می‌فرمود: ادامه بدهید.  اما حضرت را مجبور کردند. 🌀🌀🌀🌀 ⛔️  ؛ حضرت حکمیت را قبول نداشت و بر ایشان تحمیل شد. 🌀🌀🌀🌀 ⛔️ ؛ حضرت می‌فرمود: حَکَم، یا ابن عباس باشد. گفتند: نه، باشد.
👳‍♂ ابن ابی الحدید می‌نویسد: 🌙 آن شبی که قرار بود فردایش و بنشینند و گفت وگو کنند،.. ↩️ عمروعاص به یارانش گفت: « أَكْثِرُوا لأبی موسی مِنَ الطَّعَامَ الطَّيِّبَ فَوَ اللَّهِ مَا بَطَنَ قَوْمُ قَطُّ إِلَّا فَقَدُوا عُقُولِهِمْ »؛ یعنی👈 هرچه غذای لذیذ و خوشمزه است به بدهید و شکمش را پر کنید؛.. 🥂🫓🍯 👈👈زیرا اگر گروهی پر شد، به همان مقدار کم می‌شود. ↩️ با همین شکم پر و با سفرۀ بود که فردایش پس از گفت و گو با عمروعاص همه چیز را به نفع معاویه واگذار کرد.🚫🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📜شرح نهج البلاغه، جلد۱۹، صفحه ۱۸۶.