🔶 دوازدهم صفر ، حَکَمین در صفّین 🔶
صبح دوازدهم یا سیزدهم ماه #صفر سال ۳۸ه.ق ، لشکر #امیرالمومنین علیه السلام مهیّای جنگ شدند، امّا #عمروعاص حیله نمود و دستور داد تا #قرآن ها را بر سر نیزه کنند.
📚 نهج السعادة ج۲ ص۲۸۲ ؛ مستدرک سفینه البحار ج۶ ص۲۵ ؛ وقائع الشهور ص۴۸
صفوف جلوی لشکر کفر ورق هایی از قرآن و در دیگر صفوف هر کس هر چه داشت بر سر نیزه کرد !! و فریاد می زدند : #لا_حکم_الا_لله «لا حُکم إلاّ لِله» !
#منافقین مانند #اشعث_بن_قیس ، با تضعیف روحیّه لشکرِ حضرت آنان را به اختیار حَکَمین ترغیب کردند. هر چه امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که این نیرنگ است، و من #کلام_الله_ناطق هستم نتیجه نداد.
سر انجام قرار بر این شد که هر لشکر حَکَمی از جانب خود معیّن کند تا حُکم ایشان را هر دو طرف بپذیرند.
#معاویه #عمرو_عاص را معرّفی کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند :
«اگر ناچار هستیم، #عبدالله_بن_عباس ، و الّا #مالک_اشتر نخعی حَکَم باشد».
اشعث و جماعت قُرّاء ( #قاریان_قرآن و #حافظین_قرآن ) که بعداً جزء #خوارج شدند راضی به هیچکدام از این دو نشدند و گفتند : « فقط #عبدالله_بن_قیس یعنی #ابو_موسی_اشعری ».
#نفاق منافقین نتیجه داد و ابو موسی و عمرو عاص در « #دومة_الجندل » (قلعه ای بین #مدینه و #شام) جمع شدند، و با توجّه به عداوتی که هر دو نسبت به #اهل_بیت علیهم السلام خصوصاً حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام داشتند و با #مکر و #حیله عمرو عاص حضرت را به ظاهر عزل نمودند.
بدین ترتیب فردای آن روز در بین جمعیّت ابو موسی به عمرو گفت : تو بایست معاویه را از #امارت #خلع کنی ، تا من هم علیّ بن ابیطالب علیه السلام را خلع نمایم.
عمرو عاص گفت : من هرگز بر تو که عامل #ابوبکر و #عمر بوده ای و در #ایمان و #هجرت بر من تقدّم داشته ای، سبقت نمی گیرم !
ابن عبّاس گفت : ابو موسی ! #پسر_نابغه تو را فریب ندهد، ولی او به گفته ابن عبّاس گوش نداد و ایستاد و انگشتر را از دست بیرون کرد و گفت :
من علی و معاویه را از خلافت عزل نمودم و ساکت شد.
عمرو عاص ملعون ایستاد و گفت :
«مردم شنیدید که ابو موسی، علی را از خلافت عزل کرد. من هم او را از خلافت عزل نموده، و آن را برای معاویة بن ابی سفیان ثابت می نمایم که او سزاوارتر است، و من به عنوان منصوب کردن معاویه انگشتر به دست می کنم» !
حَکَمین برای عوام فریبی #فحش و #دشنام بسیاری به یکدیگر دادند و دست به گریبان یکدیگر شدند و #شریح_بن_هانی تازیانه ای بر سر عمرو عاص زد.
ابو موسی از ترس اصحاب امیر المؤمنین علیه السلام به #مکه پناهنده شد.
📚 بحارالأنوار ج۳۳ ص۳۲۴
همه این مطالب در حالی بود که #پیامبر_اکرم صلّی الله علیه و آله در #غزوة دومة الجندل ابو موسی را از این کار خبر دادند و فرمودند :
«حَکَمَین در دومة الجندل گمراهند و گمراه می کنند کسانی را که از آنها تبعیّت کنند».
📚 الایضاح ص۶۲
امیرالمؤمنین علیه السلام پس از این واقعه در قنوت نماز #ابوموسی_اشعری و سه نفر دیگر را این گونه #لعن می فرمودند :
«اللّهُمَّ العَن مُعاوِیَةَ وَ عَمراً و #أبا_الاعور_السلمی وَ أبا مُوسی الأشعَری».
📚 الایضاح ص۲۳۴
#ابو_موسی از جمله منافقینی بود که در شب #عقبه (بعد از غدیر) قصد قتل #رسول_خدا صلّی الله علیه و آله را داشتند.
📚 شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید) ج۱۳ ص۳۱۴ (رجوع شود به تتمّه #ذی_الحجه و ۲۸محرم)
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
♦️دادن #آزادی عمل و فرصت انتخاب از سوی امیرمؤمنان (علیه السلام) حتی به #خائن_ترین فرد و در سخت ترین شرایط، از شگفتیهای سلوک آن حضرت است؛
💫💫💫💫💫💫
✍ چنانکه پس از خروج امیرمؤمنان علی (علیه السلام) از #مدینه به جهت جنگ و رویارویی با آشوبگران #جمل،
🔺 در راه با رسیدن به حوالی شهر #کوفه، ایشان مطلع شدند که #ابوموسی_اشعری، حاکم آن حضرت در کوفه، 👈👈 مردم را از همکاری و شرکت در جنگ و همراهی با آن حضرت بازمی دارد.⛔️⛔️
⚡️لذا #ابوموسی_اشعری به عنوان کارگزار امام (علیه السلام)، نه تنها در این موقعیت حساس #تمرد کرده
و از وظیفه ی خود در جهت همکاری با امام (علیه السلام) سرپیچی میکند،🚫🚫
📛📛 بلکه با #گستاخی تمام حتی مانع از حرکت مردم و ارسال امکانات برای #سپاه حضرت علی«ع» میشود.
دوستان عزیز!!
👳♂ابن ابی الحدید داستانی در شرح #نهج_البلاغه آورده است که ماجرایی قابل توجه دارد...
👈 اگر انسان اسیر #شکم و مادیات شد، زمین خواهد خورد...
✨✨✨✨
🔷همان طور که میدانید سه چیز در
جنگ #صفین بر امیرالمؤمنین علی علیه السلام تحمیل شد:
⛔️ #پایان_جنگ؛
حضرت به پایان جنگ راضی نبود و میفرمود: ادامه بدهید. اما حضرت را مجبور کردند.
🌀🌀🌀🌀
⛔️ #پذیرش_حکمیت؛ حضرت حکمیت را قبول نداشت و بر ایشان تحمیل شد.
🌀🌀🌀🌀
⛔️ #تعيين_حَكَم؛
حضرت میفرمود: حَکَم، #مالک_اشتر یا ابن عباس باشد.
گفتند: نه، #ابوموسی_اشعری باشد.
👳♂ ابن ابی الحدید مینویسد:
🌙 آن شبی که قرار بود فردایش #ابوموسی_اشعری و #عمروعاص بنشینند و گفت وگو کنند،..
↩️ عمروعاص به یارانش گفت: « أَكْثِرُوا لأبی موسی مِنَ الطَّعَامَ الطَّيِّبَ فَوَ اللَّهِ مَا بَطَنَ قَوْمُ قَطُّ إِلَّا فَقَدُوا عُقُولِهِمْ »؛
یعنی👈 هرچه غذای لذیذ و خوشمزه است به #ابوموسی بدهید و شکمش را پر کنید؛.. 🥂🫓🍯
👈👈زیرا اگر گروهی #شکمشان پر شد، به همان مقدار #عقلشان کم میشود.
↩️ با همین شکم پر و با سفرۀ #عمروعاص بود که فردایش #ابوموسی پس از گفت و گو با عمروعاص همه چیز را به نفع معاویه واگذار کرد.🚫🚫
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📜شرح نهج البلاغه، جلد۱۹، صفحه ۱۸۶.