eitaa logo
تاریخ تشیع
177 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
4.5هزار ویدیو
28 فایل
کانال تاریخ تشیع همراه با عالیترین مطالب در حوزه های تاریخ، علوم سیاسی، اجتماعی، هنر، ادبیات، نجوم، دانستنیها، فایلها + پی دی اف تمامی مطالب معتبر هستند همراه با مرجع، منابع آورده می شوند. نظرات وپیشنهادات مدیرکانال: @uwiyut
مشاهده در ایتا
دانلود
سیدعلی ⚫️: امروز 19 سالروز حرکت کاروان اسرای به سمت است. قصه ی ، تا روز بیشتر روایت مردانه دارد. حرارت دارد و رزم و فریاد و دسته های سینه زنی و های بلند ..😭😭 ... اما از به بعد ، روایت ، زنانه می شود. قصه ی غربت و گوشواره و و و بغض و سکوت و# اشک های بی صدا و سوزناک و آهسته است.😭😭 آه ، انگار صدای از گوشه ی خرابه ی می آمد که ...😭😭😭 . که همان هم خاموش شده است. کاش خسته ی شکسته ی ، اندکی به رفته باشد.😔😔 ، مدیر است و الحق که مدیر خوبی است و حتی حالا که ها و های پی در پی جای سالم در و باقی نگذاشته اند ، کارش را خوب خوب بلد است. ، ، پاره ی جانش😔😔 در راه جان داده است تا زنده بماند. حالا ، زنده ماندن اسلام به و حرف شنوی از بعدی است و روایتی است که از آن جانانه می کند و که باید تاب بیاورد و و زیر انبوه درد و خرد نشود تا خود باشد و رساندن ، می خواهد. بر مظلومانه و غریبانه ی . ... و ، کلاس های اول صبر است. 😔😔 بعد می شود صبر بر از تا ، بعد می شود صبر بر ، نه یکی ، نه دو تا .... آه ، آن قدر تا دیگر تکیه گاهی برای او باقی نماند. من دیگر باقی اش را تاب نمی آورم😭😭 ولی تاب آورد و کرد. بر ... وحشیانه و آتشبار... صبر بر ، خیانت نیامدن بی وفا و های بعدشان ...😭😭 صبر بر ... بر جسارت به ابدان و مطهر امام علیه السلام😔😔 ، را هم خسته کرده بود😔. به گمانم صبر هم از این درد و ، به ستوه آمده بود و به شکایت می کرد. اما ، غم و را در راه ، کوه می دید. و . ، اوج روایت است و اوج روایت . زنی که و را همزمان دارد و هیچ یک را فدای دیگری نمی کند. ایستاده مقابل ، زن دیده ی خسته ی ... زن های 😭😭 دیده میان جمع خانواده هایشان ، به سختی حرف می زنند. ، تو که بودی که پس از آن همه جگر سوز میان لشکر ، محکم ایستادی و خواندی و گفتی؟ آنچنان که گویی (سلام الله علیها) بود .. .. ایستادی و نگفتی می کنم ! گفتی می کنم !🙏 و شکر هنگام و ،😔 بس سخت تر از است. و مصداق " كَلِمَةُ حَقٍّ تُقالُ عِندَ ذي سُلطانٍ جائرٍ" شدی. ترس از کی میان ما خانه کرد؟ کی راهمان از جدا شد؟😔 این سبک زندگی از کجا آمد و تمام لحظه هایمان را تسخیر کرد؟ کاش تا (سلام الله علیها) به برسد ، ما نیز با او "هم راه" شده باشیم😔😔 التماس دعای فرج وشفای بیماران
👈اما از شگفتی‌های پیوند مترقی و محمد صلی الله علیه و آله و حضرت 👈👈 یکی هم این بود که آن دو جوان رشد یافته و بزرگ منش به گونه ای صاحب شعور و آگاهی و استقلال بودند که خود با ابتکار و درایت اقدام کردند، آنگاه دو خانواده، کار را به سامان بردند. ☑️جالب تر آنکه « » در آن جامعه ی بسته و در بند و و تعصب و خشونت به ویژه بر ضد زنان و دختران 🔹 و در شرایط و روزگار تیره و تاری که برای زنان و دختران حقوق و آزادی و حق تصمیم گیری به رسمیت شناخته نمی شد،
دوستان عزیز!! ⚔در غزوه «بدر» ۷٠ نفر به  مسلمین در آمدند که یکی از این افراد دستگیر شده  «نضر ابن حارث» بود
❇️  سلام اللّٰه علیها با حفظ عفت خویش در تمام عمر، حتی در سخت ترین لحاظ و شرایط کربلا، حماسه ای از و را در عین انقلاب بر علیه طواغیت به نمایش گذاشت..... 🌀🌀🌀🌀🌀🌀 ↩️ آن حضرت  در دوران و در حرکت از کربلا تا شام سخت بر خویش پای می‌فشرد. ✨✨✨✨✨✨ 📚 مورخین نوشته اند: « وَهِيَ تَسْتُرُ وَجهَها يكَفِّها، لاِنَّ قِناعَها قَدْ أُخِذَ مِنها؛» یعنی👈  او صورت خود را با دستش می‌پوشاند چون روبنده را از او گرفته شده بود. » ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📗جزائری، سید نور الدین، خصائص الزینبیه، صفحه۳۴۵
کانال متن روضه مجمع الذاکرین...mp3
160.3K
هواتو کردم اسیر درد بذار بیام حرم دورت بگردم ➖➖➖➖➖➖➖ یا فرج الله ، بقیة الله ، سرت سلامت آقاجون ، آجرک الله زینب و بردن ، با ناله و آه ، محله یهودیا ، یا حجة الله ای وای از شام تو کوچه ها شده چه ازدحامی دختر زهرا و یه مشت حرامی هلهله میکنن زنای شامی ای وای از شام عروسیه یا عیده ، خیلی شادن شراب مجانی تو کوچه دادن رقیه ترسیده ، چقد زیادن ..... ای وای از این شام ، طعنه و دشنام ، دارن جای گل میریزن ، خاکستر از بام مردم بی دین ، مردم بدنام ، مخدرات و میزنن ، تو ملأ عام ای وای از شام زدن روی نیزه سر اباالفضل جلوی چشمای تر اباالفضل کتک زدن به خواهر اباالفضل ای وای از شام رباب داره از بی کسی میمیره سر علی به روی نیزه میره حرمله از مردم صله میگیره ..... طعنه اغیار ، چنگ و دف و تار ، کی دیده پاکوبی کنن، پیش عزادار یه جا میرقصن ، یه جا زدن جار ، که اومدن بچه های ، حیدر کرار ای وای از شام چه مردمایی داره خیلی پستن دستای زینب و رباب و بستن سر حسین و روی نی شکستن ای وای از شام وای من از این همه ظلم و بیداد رقیه میزنه با گریه فریاد عمه ببین سر از رو نیزه افتاد (🖤😭🥀