eitaa logo
✨شکوهِ شعر✨
224 دنبال‌کننده
441 عکس
52 ویدیو
3 فایل
اینجا شعر را زندگی می‌کنیم🪴 @shokoohsher✨ . ارتباط با ما @poem14 برایم ناشناس بنویس:👇 https://harfeto.timefriend.net/17359128070831
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را چگونه در این مِه به ماه بسپارم به کوه و دَره به این کوره راه بسپارم شبی بلند به صبحی که آشناست رسید مخواه چشم به صبحی سیاه بسپارم مخواه بازهم این آسمانِ شب‌زده را به ابرِ اشک به بارانِ آه بسپارم مگر که شاه خراسان به داد ما برسد مگر که درد گدا را به شاه بسپارم بیاکه پیکر بی جان و بی پناه تو را به صبح روشن این بارگاه بسپارم @shokoohsher🌱
اخبار وهم‌آلوده و اخبار در مه پیچیده آواز غمی انگار در مه ای دشت‌ها! کو رد پای رود در برف؟ ای کوه‌ها! کو رد پای یار در مه؟ دی‌ماه را من پیش از این یخ کرده بودم اردیبهشتم گم شده اینبار در مه از لابلای صخره‌ها داغی شکفته گل کرده یک اندوه بی‌تکرار در مه چشم و دلت روشن که تا این شب شود صبح فانوس می‌ماند فقط بیدار در مه تاریک اگر ماندی، «هوالنور»ی بگو باز تا روشنایی‌ها قدم بردار در مه سیمرغ من! برخیز از خاکستر رنج ایران من! برخیز از آوار در مه @shokoohsher🌱
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند... @shokoohsher☘️
✨شکوهِ شعر✨
#شهید_جمهور هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی
هرچه صدا کردیم: "ابراهیم!" اسم تو حتی برنگشت از کوه آنقدر روحت بی‌قراری کرد جسم تو حتی برنگشت از کوه اردیبهشت اردی‌جهنم شد هر صفحه‌ی تقویم را سوزاند این بار آتش سرد شد اما وقتی که ابراهیم را سوزاند گشتیم دنبال پر و بالت گفتند دیگر وا نخواهد شد جز بالگرد سوخته چیزی پیدا نشد، پیدا نخواهد شد چشم انتظار دیدنت گشتند حتی شهیدان خدایی هم آن سو بهشتی بی‌قرار تو آن سوتر انگاری رجایی هم این ملت دردآشنا، دیروز در شادی و غم انتخابت کرد ای انتخاب مردم ایران! حالا خدا هم انتخابت کرد @shokoohsher☘️
☑️قاب تکمیل شد 💔 و گاه تنها با مرگ خلوص بندگانش را برایمان نمایان می‌کند... وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ @shokoohsher
خوشا آنان که جانان می‌شناسند طریق عشق و ایمان می‌شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می‌شناسند @shokoohsher🌱
باران همان اشک خداوند است، در صحنتان بسیار می آمد هرچند که رگ های ما می سوخت!،هرچند که رگبار می آمد سیل آمد و یک شهر دریا شد، صدها کبوتر در دلم جا شد دیدم رواقت هم عزادارست!،سوز غمی انگار می آمد اردیبهشتی روبه پایان بود، من در بهاری سرخ می دیدم هی لاله لاله، هرچه پروانه،پیوسته از دیوار می آمد ما گم شده در تیره پستوها،در پایتختی از هیاهوها در نقطه های ساکت مرزی،باران خون این بار می آمد مردی که سودای شهادت داشت،بر آستان حق ارادت داشت آن شب که از دریا روایت داشت،خونین تن از پیکار می آمد باران و مه در جنگل و طوفان،باران می آمد، وه! چه بارانی! آن مرد بارانی تر از باران ،از قاب عکسی تار می آمد دستان خاکی،بال و پر خاکی،چشمان خیس مهربان خاکی ان پر کشیده در شب باران،با رختِ خون از کار می آمد @shokoohsher🍃
از دیده ما دوید، رود از پی رود این آتش در دل همه از داغ تو بود سخت است برای ما نوشتن اما تاریخ تو را سرود @shokoohsher🌱
از خاطرم نمی‌رود هرگز صدای تو خاک نشسته بر سر و روی عبای تو مظلوم بودی و غم تو خدمت ِ به خلق آری گواه ماست غم چشم‌های تو باور نمی‌کنیم عروج تو را هنوز چون مرغ بی سریم همه در هوای تو ای مرد بی‌نظیر، شهادت مبارکت تبریک ما به آن دل حاجت روای تو کم گفته‌ایم از خدمات مقدست برگ برنده‌ای است شهادت برای تو حالا شهادت تو گواهی است آشکار ای خادم الرضا به رضای خدای تو جای تو پر نمی‌شود از بس که مخلصی صد مثل تو اگر بنشیند به جای تو * راحت شدی رفیق؟!رئیسی شهید شد حالا ببین چه کرده رئیسی برای تو... @shokoohsher🍃
از اول ابراهیم، همت داشت تا مثل استادش، بهشتی شه... خورشید بود و رو زمین افتاد تا آسمون کشور ابری شه همراه مردم بود و توو سختی میگف که وقت استراحت نیست! پایان راه عاشق خدمت، دیدی که چیزی جز شهادت نیست؟! اونی که هرچی هم بهش گفتن اصلا به ابرو خم نمی‌آورد... شاید که خسته میشد اما نه! توو راه خدمت کم نمی‌آورد توو روز میلاد امامش رفت تا که به جشن حق بپیونده همراهِ با قاسم سلیمانی، سید هنوزم داره می‌خنده... توو قلب مردم جاش محفوظه مردی که توو تاریخ می‌مونه من شک ندارم کنج گوهرشاد داره زیارت‌نامه می‌خونه... @shokoohsher🌱
دیگر گذشته است که سیاستمداران، فقط سیاست‌مدار باشند. جهان ما سیاست‌مدارانی می‌خواهد که عاشق باشند، که طاهر باشند، که دردمند باشند، که عارف باشند، که خالص باشند. @shokoohsher☘️
هدایت شده از دفترچه
برای آن مرد که خستگی ناپذیر بود: مانند باران بی تکلف چون کوه محکم بود آن مرد یکرنگ و صاف و بی ریا بود مانند دریا...رود....آن مرد ! بن بست نه، هرگز ، محال است آسودگی خواب و خیال است باید سفر می کرد حتی با روی خاک آلود آن مرد طعنه زیاد از حد شنیده رفتارهای تلخ دیده در امتحان عشق اما بی شک نشد مردود آن مرد چون کفتری جلد حرم بود او خادم شاه کرم بود تا آسمان ها رفت حالا تا قله ی مقصود آن مرد در چشمهایش حرف بسیار در سینه اش اندوه مردم حالا سرش بالاست حتماً در محضر معبود آن مرد @daftarcheyesheer