eitaa logo
"پاتوق کتاب آسمان"
480 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
106 ویدیو
6 فایل
🔹معرفی‌و‌عرضه‌آثار‌برجسته‌ترین‌نویسندگان‌و‌متفکرین‌ایران‌و‌جهان 🔸تازه‌های‌نشر 🔹چاپارکتاب/ ارسال‌به‌سراسرایران https://zil.ink/asemanbook ادمین: @aseman_book آدرس: خ‌مسجد‌سید خ‌ظهیرالاسلام‌کوچه‌ش۳ بن‌بست‌اول سمت‌راست "سرای‌هنر‌و‌اندیشه" تلفن:09901183565
مشاهده در ایتا
دانلود
. من از دیدن هزاران آبشار کوچکی که گهگاه جریانی از سنگریزه‌ها را با خود به اعماق ژرف دهانه می بردند، لذتی پلیدانه می بردم. عمویم سراسیمه و تقریبا دیوانه شد، شرایطش مردی صبور را هم به خشم می رساند. او به نقطه‌ای مشخص و نزدیک به هدف و آرزوهایش رسیده بود، اما نزدیک بود در آستانه‌ی موفقیت نابود شود. اما اگر آسمان‌ها و عناصر طبیعی می‌توانند چنین رنج و عذابی برما نازل کنند، همیشه دو روی یک سکه را باید در نظر گرفت. حالا غافلگیری ناگهانی و فوق العاده‌ای در انتظار پروفسور ليدبروک بود که تمام رنجهایش را جبران میکرد. روز بعد هم آسمان گرفته بود، اما روز یکشنبه، بیست و هشتم ژوئن، دو روز مانده به پایان ماه، با تغییر ناگهانی مسیر باد و ماه جدید، آب و هوا هم تغییر کرد. پرتوهای درخشان خورشید تا اعماق دهانه را روشن کردند. هرپُشته، سنگ، تخته سنگ و زمختی خاک در فروزش تابناک خورشید سهیم شد و سایه ای تیره از آن روی زمین افتاد. در این میان، سایه‌ی اسکارتاریس واضح و مشخص شکل گرفت و عمویم داشت از خوشی دیوانه میشد. 📚 سفر به مرکز زمین/ @skybook
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🌷 ویژه 🔰 توصیه رهبرانقلاب درباره قصه‌گویی و کار هنری برای کودکان 🔻رهبرانقلاب: سعی کنید در این قصّه‌گویی و در این کار هنری، اوّلین چیزی را که در ایجاد میکنید، ایمان باشد. 🔹هیچ چیز، معادل ایمان نیست. شما از این بچه، هرچه بخواهید بسازید، باید در او به وجود آورید. 🔹بدترین ضربه‌ای که امپراتوری خبری و هنری زد، این بود که شبکه‌ی عظیم فساد در دنیا را در این سالهای متمادی راه انداخت - که متأسفانه در دوره‌ی پهلوی، پَرش ما را هم گرفت - هُرهُری مذهبی و بی‌ایمانی را رواج داد که انسان در دل و جان خودش، به هیچ ستونی متّکی نباشد! 🔹سعی کنید بچه‌ها را با ایمان کنید؛ ایمان به خدا، ایمان به حقیقتِ مطلق و ایمان به اسلام. 🔺اگر این بچه‌ها باایمان پرورش پیدا کردند و شما توانستید بذر ایمان را در دلشان بکارید، در آینده میشود از آنها هر عظیمی ساخت و برای هر کاری مناسبند. ۱۳۷۷/۰۲/۲۳ 💻 Farsi.Khamenei.ir
. آنها هر یک از جزئیات زندگی دیگری خبر دارند. دوستان، همسایگان و آموزگاران یکدیگر را می‌شناسند. نشانی خانه‌ی هم را می‌دانند و هر آنچه به مادرجانشان مربوط باشد برای لوییزه اهمیت بسیار دارد. و لوته نیز تشنه‌ی دانستن هر چیزی است که خواهرش درباره‌ی پدرشان بگوید. روزها میگذرد و آن دو جز همین رازگویی‌ها و مبادله‌ی اطلاعات کاری ندارند. حتی شب‌ها در رختخواب ساعت‌ها در گوش هم پچ‌پچ می‌کنند. هر یک می‌کوشد که سرزمین دیگری را برای خود کشف کند. ناگهان هر یک دریافته‌اند که آنچه تاکنون زیر آسمان کودکی‌شان بوده جز نیمی از دنیاشان نبوده است. و اگر ساعتی برسد که دیگر با شوق بسیار مشغول پیوستن این دو دنیا به هم نباشند تا آن را به صورت دنیایی یگانه در نظر آورند، موضوع دیگری در دلشان می‌جوشد و راز دیگری جلوشان سر برمی‌دارد و آن این است که چرا پدر و مادرشان دیگر با هم زندگی نمی‌کنند؟ 📚 لوته و همتایش/ ترجمه: @skybook
29.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🎥 برشی از دیدار رهبر انقلاب با ائمه جمعه ۱۴۰۱/۰۵/۰۵ ...یک وقت می گوییم: ما همین کارهایی را که می‌کنیم باید ادامه دهیم، اگر نشد بیشتر تلاش می‌کنیم، اگر باز هم نتیجه نداد، بیشتر تلاش می‌کنیم. این یک راه است، یک راه هم این است که متوجه تذکر مولوی شویم، که: گرنه موش دزد در انبار ماست گندم اعمال چل ساله کجاست؟ موش دزدی در صحنه فعالیت‌های ما پیدا شده است. لذا پیشنهاد این است که تمام وقتت را صرف نکن که گندم بیشتر در این انبار بریزی، چون از آن طرف توسط موش دزدی خارج می‌شود. رو تو اول دفع شر موش کن بعد از آن، در جمع گندم کوش کن مثال فوق به آدم می‌گوید، اگر چند سال معارف اسلامی درس دادی و با چندین و چند دلیل خدا و معاد و نبوت و امامت را اثبات کردی ولی دیدی نه خودت به جایی رسیدی و نه بقیه، راهش این نیست که خودت را بیشتر خسته کنی و بیشتر حرف بزنی، باید روش و نگاه به موضوع را عوض کنی. اگر دیدیم در فعالیت‌های دینی، انکشافی حاصل نشد و هر چه جلو می‌رویم مثل همان اول است، باید کمی فکر کنیم، نکند راه و روش ما غلط است، حالا آیا ما باید راه و نگاه را عوض کنیم، یا همینطور کار را به همان روش قبلی ادامه دهیم؟ وقتی می بینیم مردم به سخنان ما توجه نمی‌کنند، آیا باید بیشتر داد بزنیم یا باید علت بی توجهی افراد را بررسی کرد؟ 📚 آنگاه که فعالیت های فرهنگی پوچ می‌شود @skybook
. گلچینی از مقاله‌های روزنامه نگاریِ یکی از چهره‌های ماندگار ادبیات قرن بیستم که میراثی عظیم تر از آثار جاودانه‌اش به شمار می آید. مارکز در واپسین سالهای عمرش گفته بود: «دوست دارم بیش از آنکه برای صد سال تنهایی یا جایزه نوبل در یادها بمانم، به واسطه حرفه روزنامه نگاری ام شناخته شوم.» این مجموعه گزیده‌ای از چهار دهه فعالیت روزنامه نگاری تمام وقت اوست که طی مقاله‌هایی در روزنامه‌های مختلف منتشر شده است و زمینه ساز آثار بزرگ او تا رسیدن به جایزه نوبل در ۱۹۸۲ بوده. 📚 رسوایی قرن و دیگر نوشته‌ها @skybook
. 🔹 مارکزِ روزنامه‌نگار روزنامه‌نگاری شغلی که امروز بسیار به آن نیاز داریم و شاید جایگاه آن را بیشتر در سیاست و بازتاب رخداد‌های روزمره جستجو می‌کنیم. ولی آیا وقتی یک رمان نویس یا داستان نویس در سطح مارکز میخواهد بخاطر آن در یاد‌ها بماند، صرفا نشان از علاقه شخصی او به این حرفه دارد؟ آیا اصلا او روزنامه‌نگاری را صرفا یک حرفه می‌داند؟ و آیا خود او در مقالات و یادداشت‌های روز - نامه نگارانه‌اش به شیوه رایج و مرسومِ روزنامه نگاران به اتفاقات روز پرداخته!؟ به نظر مارکزِ داستان نویس در روزنامه نگاری در پی نسبتی بوده تا پای سیاست را به ادبیات و هنر بازگرداند. تا بتوان راهی در تفکر به رخداد‌های هر روزی جهان باز کرد. جهان امروز ما که در سیطره فضای مجازی است و دیگر حتی از فضای مجازی برای زندگی حقیقی مدد نمیگیریم بلکه ساکن در آن شده‌ایم بیش از پیش نیاز به آن دارد تا کسی بتواند با مردم خویش سخن بگوید. البته امروز گوش‌ها به سخن تحلیل‌ و نقد عادت کرده و گفتگو را در نقد یا تحلیل واقعه‌ای یا آگاهی بخشی درباره آن می‌بینیم‌. این‌جاست که می‌بینیم به بهانه آزادی اطلاعات و شفافیت و افشاگری، تفکر از زندگی ما رخت می‌بندد و ما در زمینی که ترس و یاس را برای ما به ارمغان آورده تنها میمانیم. @skybook
. البته چون این سیل « فرهنگ» از غرب می‌رسد، می‌توان منشأ تهاجم فرهنگی را غرب دانست؛ اما توجه کنیم که اگر رسانه‌ها و وسایل ارتباطی منشأ تغییر بزرگی در همه جا شده‌اند، این تغییر را با صورت سازی و ظواهر و صورتهای بدون مضمون پدید آورده‌اند. در غرب چیزی میگذرد که یک شأن آن تهاجم فرهنگی و شأن دیگرش تهی شدن است. مصيبت این است که غرب گرفتار خود است و ما گرفتار غربیم (خواه غرب را ستایش کنیم، خواه همه عیبها و از جمله عیب های بزرگی را که خود بیشتر داریم به آن نسبت دهیم) و گرفتاری با جنگ دو گروه گرفتار و با شعار دادن و اوقات تلخی و بدزبانی و با حرکات جاهلانه و شیوه‌های دور از ادب دین و اخلاق رفع نمی شود. اصلا مشکل تهاجم فرهنگی گرچه بیشتر سیاسی است، صرفا با تدابیر سیاسی حل نمی شود، زیرا چنان که اشاره شد، وسایل و شرایط امکان این تهاجم، با اینکه مخصوصا در دو سه دهه اخیر مورد استفاده سوداگران سیاست قرار میگیرد، ساخته و پرداخته دست و اندیشه این سوداگران نیست و بر اثر تدابیر سیاسی پدید نیامده است. (۵) 📚 درباره غرب/ @skybook
. ما باید قبل از این که خوشحال شویم که زیاد کار می‌کنیم و یا خوشحال شویم که الحمدلله از برنامه‌مان استقبال خوبی می‌شود، از این نگران باشیم که بر فرض اگر به همه آنچه که در نیّت و هدف خود داشته‌ایم، برسیم، آیا در آن حال قانع خواهیم شد و یا ممکن است در آخر متوجه شویم آنچه به واقع می خواستیم غیر از آنی بود که به آن رسیدیم. شما در فعالیت های فرهنگی خود، به چه چیزهایی می‌خواهید برسید؟ مثلا شما می‌خواهید قرآن را خوب بفهمید، و افراد تحت نظر خود را نماز خوان بار بیاورید. فرض بگیرید همه این‌ها را بدست آوردید، از خودتان نمی‌پرسید که چی؟ اشعار آخر عمر امام خمینی(ره) خیلی به ما کمک می‌کند تا از تجربه این مرد بزرگ در مسیر کار فرهنگی استفاده کنیم. دوستان مِی زده و مست و ز هوش افتاده بی نصیب آن که در این جمع چو من عاقل بود 📚 آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوچ می‌شود @skybook
. کتاب حاضر یکی از کتاب‌های نسبتا جامعی است که در مورد سیاست خارجی بریتانیا نوشته شده است و رویدادهای بعد از جنگ جهانی دوم از سال ۱۹۴۵ تا زمان حاضر، یه ویژه بعد از برگزاری رفراندم ۲۰۱۶ برای خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را نیز پوشش می‌دهد. بریتانیا، علاوه بر داشتن شخصیت‌های برجسته در حوزه روابط خارجی و دیپلماسی، یکی از معدود کشورهای جهان است که مطالعات کشوری و منطقه‌ای و بین‌المللی را به طور علمی و دانشگاهی خیلی جلوتر از سایر کشورهای اروپایی آغاز کرد. استاد، مدارک، نقشه‌ها، آمار و اطلاعات موجود در آرشیو کتابخانه‌ها و نهادهای رسمی این کشور گنجینه‌ای گران بها برای پژوهشگران سیاست خارجی است. این کتاب تا حد قابل توجهی به مباحث تئوریک در سیاست خارجی بریتانیا پرداخته است. 🔹 از پیشگفتار مترجم 📚 سیاست خارجی بریتانیا ترجمه حسام الدین واعظ‌زاده @skybook
. بر هر که دست می‌زنم از دست رفته است در حیرتم که از که بپرسم نشان دوست... @skybook
. این مخلوق بی نظیر الهی این انسان کامل که قبل از نزول وحی الهی به این مرحله از کمال رسیده است، از اولین لحظه بعثت یک جهاد مرکّب همه جانبه دشوار را آغاز کرد و ۲۳ سال در نهایت دشواری این جهاد را پیش برد. جهاد او در درون خود جهاد با مردمی که از حقیقت هیچ ادراکی نداشتند و جهاد با آن فضای ظلمانی مطلق بود، که امیرالمومنین در نهج البلاغه می فرماید: "فِي فِتَنٍ دَاسَتْهُمْ بِأَخْفَافِهَا وَ وَطِئَتْهُمْ بِأَظْلَافِهَا وَ قَامَتْ عَلَى سَنَابِكِهَا" از همه طرف فتنه‌ها مردم را می‌‌فشرد؛ دنیا طلبی، شهوت‌رانی، ظلم و تعدی، رذایل اخلاقی در اعماق وجود انسان‌ها و دست تعدی قدرتمندانی که بدون هیچ مانع و رادعی به سوی ضعفا دراز بود. این تعدی نه فقط در مکه و در جزیره العرب، بلکه در برترین تمدن‌های آنروز عالم یعنی امپراطوری بزرگ روم و در شاهنشاهی ایران وجود داشت. تاریخ را نگاه کنید؛ صفحه ظلمانی تاریخ، سراسر زندگی بشر را فرا گرفته بود. مجاهدت با این قدرت عظیم و تلاش بی‌وقفه و غیر قابل تصور از اولین ساعات بعثت و تحمل وحی الهی برای پیغمبر آغاز شد و وحی الهی هم پیوسته مثل آب زلالی که به سرزمین مستعدی برسد، در قلب مقدس آن بزرگوار نازل می‌شد و او را نیرو می بخشید؛ و او همه توان خود را به کار برد تا اینکه بتواند این دنیا را در آستانه یک تحول عظیمی قرار بدهد؛ و موفق شد... 📚 انسان ۲۵۰ساله/ @skybook
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. چگونه بعد از جنگ توانستی ادامه دهی و کربلایت را ساختی و شهادت را به ارمغان آوردی ای شهید! چگونه شد به او که دستش را در راه خدا داده بود، گفتی: "هر شب نگاه کن ببین این دستت هست یا نه؟!" مگر دستی که دیگر نیست و از دست رفته است دیده میشود؟ آری اما نه با چشمان ظاهر بین ما که فقط هر چه هست را می بیند و کاری به کار فقر و جاماندگی و هر آنچه که دیگر ندارد. و مگر چشم ظاهر بین می‌تواند آنچه نیست و از دست رفته را ببیند. اما تو حاج احمد این فقر و واماندگی را دیدی و به شکرانه‌‌‌‌ی به تن‌کردن لباس مقدس شهدا در سکوت و خلوت خدمت کردی و کشورت را ساختی و ازین جاماندگی‌ات از قافله‌ی شهدا در هر جا که بودی مراقبت کردی و با خودت همراهش کردی و هیچ چیز اضافه‌ای با خودت همراه نکردی. زیرا میدانستی آنچه که با تو می‌ماند و تو را حتی بعد از مرگ هم همراهی میکند، همین جاماندگی‌ست و همین دستی است که دیگر نیست و به یدالله پیوسته است که فوق ایدیهم است و از همه‌ی دست‌ها دیدنی تر... @soha_sima
. تربیت کوشش برای به فعلیت رساندن استعدادها برحسب اقتضای زمان است. توضیح سخن این که استعدادهای آدمیان نامحدود است و تمام استعدادها هرگز متحقق نمی‌شود. پس تربیت قاعدتا باید ناظر به فعلیت بخشیدن به بعضی استعدادها باشد. آموزگاران و مربیان هر عصر کدام استعدادها را به فعلیت می‌رسانند؟ 🔹 از مقدمه... 📚 درباره تعلیم و تربیت در ایران @skybook
. در اروپای متجدد حکومت‌ها نگفتند که در مدارس چه درسهایی بخوانند و دانشمندان در چه مسائلی پژوهش کنند. دانش جدید به تدریج که پیش می‌رفت مدرسه هم دگرگون می‌شد و صاحب نظران به تعلیم و تربیت و تحول آن می‌اندیشیدند، طراحی برنامه‌های آموزش هم بیشتر به عهده آنان بود. حکومت هم می‌پذیرفت که طرح‌های صاحب نظران پس از این که به درجه‌ای از مقبولیت رسید در آموزش و پرورش اجرا شود، در واقع دولت و دانش و درس و مدرسه کم و بیش با هماهنگی در راهی که از قرن هجدهم هموار شده بود پیش می‌رفتند... در جهان متجدد مآب کار حکومت به یک اعتبار آسانتر بود زیرا طرح سازمان مدرسه و نظام تعلیم و تربیت را از یک کشور اروپایی یا آمریکای شمالی می‌گرفت و معمولا در آن هیچ تصرفی نمی‌کرد و حتی به شرایط اجرای آن نمی‌اندیشید. در هر صورت مشکل آموزش و پرورش چندان اساسی است که با اخذ تصمیم‌های اداری و به صرف تدوین آیین نامه و دستورالعمل به رفع آن نمی‌توان پرداخت. راهنمایی‌های استادان آموزش و پرورش در صورتی کارساز است که شرایط و مقدمات لازم برای اجرای آنها فراهم شده باشد. کاش می توانستیم به بهترین وجه از این راهنمایی‌ها بهره‌مند شویم و اصول و قواعد تعلیم و تربیت را از کتاب‌ها و کلاس‌های درس دانشگاه به خانه و مدرسه و کوچه و بازار بیاوریم. 🔹طرح مسئله کتاب از مقدمه... 📚 درباره تعلیم و تربیت در ایران @skybook
. منطقه‌ی بین النهرین، از هزاره‌ی ششم تا هزاره‌ی اولِ پیش از میلاد مهم ترین مرکزِ تمدنِ بشری بود و پهلوان نامه‌ی گیل‌گَمِش به طورِ دقیق بزرگ ترین یادگارِ مکتوبِ آن دوران است. هرچند این حماسه به تمامیت و كمالِ آثارِ کوتاه‌ترِ آن عهد نیست، به‌دلیل زبان فخیم و غنای مایه‌ها و درخششی که در سرتاسر دنیای متمدن عصر خود بافت شایسته‌گی آن را دارد که به مثابه گویاترین نماینده‌ی تعهد انسانی-اجتماعیِ شاعر یا شاعران گذرگاهی از تاریخ مورد بررسی انتقادی قرار گیرد. 📚 گیل‌گَمِش/ برگردان @soha_sima
. باید توجه داشت که پهلوان نامه‌ی گیل‌گَمِش درحقیقت نه محصول نقطه‌ی جغرافیایی ویژه‌یی از آن منطقه است نه دستاورد زمان مشخصی از شروعِ آن دوران پنج هزار ساله و نه حتا یادگار ملت واحد. این، متجه‌ی اسطوره‌ییِ سومری‌ست که در مدتی بیش از هزار سال به یکسان در قلمرو آشوریان و بابلیان به شکوفه نشسته مرزها را از همه سویی درنوشته بی‌درنگ در قلمرور گسترده‌یی از فلسطین تا قلبِ آناتولی و دربار پادشاهان هیتی مورد ترجمه یا گرته برداری قرار گرفته است. کامل ترین متن آن که به ما رسیده متنی است که بر الواحی از خشت نگاشته آنگاه در کوره پخته‌اند. این مجموعه شامل دوازده لوح است، هر لوح مشتمل بر شش ستون پله وار به صورت شعر، که ضمن کاوش در بقایای کتابخانه‌ی آشور بانی‌پال پادشاهِ آشور به دست آمد. هر یک از این دوازده لوح با دوازده سرود شامل شش ستون است در سیصد سطر شعر"، مگر آخرين لوحِ آن که آشکارا الحاقی و به وضوح از یازده لوح قبلی کوتاه تر است. این حماسه‌ی بلند. در مجموع سه هزار و چهارصد و شصت سطری، ماجراهای زندگی گیل‌گمش را شرح می‌دهد که یکی از قدیمی ترین پادشاهانه اوروک بود و به خاطر کارهای نمایان و اعمال مخاطره آمیزش شهرت بسیار یافت. 🔹 از مقدمه بر کتاب @skybook
. 📚 حکمت تاریخ/ نگرشی بر فلسفه تاریخ در پرتو معارف قرآن و اهل بیت(ع) چاپ اول ۱۴۰۱ ۴۱۰ صفحه/ قیمت ۱۱۰.۰۰۰ تومان @skybook
. 📚 مکتب امام خمینی به روایت رهبر انقلاب اسلامی برگرفته از ۳۱ سخنرانی در سالگردهای رحلت امام خمینی(ره) چاپ اول ۱۴۰۱ ۷۰۰ صفحه/ قیمت ۲۰۰.۰۰۰ تومان @skybook
. وقتی ما به دبستان می‌رفتیم کلاس ششم ابتدایی گلستان سعدی و کلیله و دمنه می‌خواندیم و کسی نمی‌گفت مشکل است و اینها را نباید خواند. شاید هم آن درسها با مطلوب آموزش و پرورش آن زمان تناسب داشت. ولی اکنون نمی‌دانم مطلوبی داریم که برنامه‌های درسی را برای رسیدن به آن تدوین کنیم یا در فکر تعلیم مطالبی هستیم که به طور کلی خوبند و باید فرا گرفته شوند. دیروز بچه ها در مدرسه چیزهایی را یاد می گرفتند اما امروز آن چیزها را یاد نمیگیرند. از چیزهایی که امروز به زحمت یاد گرفته می شود درست نوشتن است. چرا وقتی بچه ها از مدرسه بیرون می آیند نمی توانند یک نامه اداری درست بنویسند. چرا ده پانزده سال درس می خوانیم اما نمی توانیم در زبان مادریمان ده سطر بی غلط بنویسیم؟ چرا در سابق شش سال درس می خواندند و می رفتند منشی می شدند و می توانستند نامه درست با خط خوش بنویسند. شاید مزایای قانونی تصدیق ششم ابتدایی چشم انداز شان بود و آنها را مستعد یاد گرفتن میکرد. 📚 درباره تعلیم و تربیت در ایران @skybook
. این اتفاق مسخره درست زمانی روی داد که تجدید حیات مام مهربان میهن‌مان با نیرویی مهارناپذیر آغاز شده بود، با شور و شوقی چنان معصومانه که آدمی را متأثر می‌ساخت، و با تلاش تمامی فرزندان دلیرمان که با جوش و خروش در پی سرنوشت‌ها و آرزوهای تازه گام بر می‌داشتند. 📚 یک اتفاق مسخره/ @skybook
. یک اتفاق مسخره داستان خود ماست... داستانی که راست یا دروغ آمده است تا به راستی‌های زندگی فروغ ببخشد. تا در بزنگاه‌های تصمیم در زندگی‌هایمان روشنگر راه باشد. این داستان ظاهرا دو سر دارد، در یک سر آن ایوان ایلیچ و در سر دیگر آن استپان نیکیفوروویچ قرار دارد و نام آن یک اتفاق مسخره است. آدم‌ها می‌توانند خودشان خیال پرداز و ایده آل. نگر و حتی مضحک باشند ولی اتفاقات مسخره را رقم نزنند. این اتفاق از آن حیث مسخره است که ایوان ایلیچ دوست داشتنی و خیال پرداز ما هنوز نمی‌داند که اگر آدم خوبی است و بخصوص افکار خوب در سر دارد، باید به آینده خود هم فکر کند تا اگر خواست به آنها تحقق ببخشد و در راه دچار ناملایمات شد، خوبی یکسره از میان رخت برنبندد و بدی و بدبینی و بدکرداری یعنی پشت کردن به همه خوبی‌ها جای آنرا نگیرد. اگر نه در آخر ناچار نادم و پریشان و ترسیده ادامه زندگی برایش همان سرنوشت استپان نیکیفوروویچ خواهد بود. کسی که در ابتدای داستان ظاهرا نقطه مقابل خود ایوان ایلیچ است. استپان نیکیفوروویچ آینه سرنوشت همان ایوان ایلیچ ماست و مگر نه اینکه ایوان ایلیچ در آخر همان سخنی که استپان در اول به او گفته بود را بر زیر لب تکرار می‌کند. آنگاه که نادم و مایوس در آینه خود را دید و نرسیده بر زیر لب گفت (تاب نیاوردم...) عبارتی که در ابتدای داستان ماهم از شنیدنش رنجیدیدم و در آخر ما هم مثل شخصیت داستان پشیمان آنرا تصدیق کردیم. راستی حالا ایوان ایلیچ ناچار است از همه آن ایده‌ها و فکرها انصراف دهد و او مانند استپان در شصت و پنج سالگی مرد عذبی خواهد بود تا تنها درون خانه‌اش بنشیند و سخت تنها و مقرراتی شود. یعنی درست همان اوصافی که ما را از استپان بیزار کرده بود. یعنی انصراف از همه شعارها و مضحک و مسخره خواندن همه آن خیالات. وضعیت ایوان ایلیچ به وضعیت خیلی از ماها بی شباهت نیست. ما هم با فهم اینکه خیلی از اوصاف پسندیده را گرچه دوست داریم اما در عمل و در راه تحقق بخشیدن به آنها تاب نمی‌آوریم، از قدم گذاشتن در چنین راهی بکلی انصراف داده‌ایم. اما فهم اینکه بی طاقتیم با انصراف دادن یکی نیست. می‌توانیم با محدودیت‌هایی که به خوبی از آن آگاه هستیم قدم در راه بگذاریم و اگرنه زندگی تنها و انضباطی زندگی نیست گذاشتن نقطه پایان زندگی است. 🔹 متن از شهاب‌الدین کرمانی 📚 یک اتفاق مسخره/ @skybook