هدایت شده از به سوی سماء
بسم الله الرحمن الرحیم
دار غرور، همان زندگی دنیاست؛ جایگاهی فریبنده که انسان را از حقیقت هستی دور و به پندارهای دروغین سرگرم میکند؛ «أنما حیاة الدنیا لعب و لهو... و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور» (حدید؛ ۲۰).
گرچه دنیا بخشی از آینه عالم است که حقیقت را بازتاب میدهد. اما خودنمایی این تصویر، بهاندازهای است که گاه دیدن حقیقت در متن آنرا دشوار میسازد.
از سوی دیگر خورشید حقیقت آنچنان نورانی و سوزنده است که دیدار بیواسطه او ممکن نیست. بنابراین برای دیدار او باید به صورتهای آینه نگریست و در دل آنها او را دید. ازاینرو آینه عالم و تعینهای موجود در او بهترین راه دیدار حقیقتاند؛ «فخلقت الخلق لکی اعرف».
اما آینه در عین سودمندی یادشده، چالشهایی نیز دارد؛ زیرا انسان را به خود سرگرم کرده و از توجه به حقیقت باز میدارد. درنتیجه نه میتوان آینه را شکست و مستقیم به حقیقت نگریست و نه میتوان در آینه غرق شد و از حقیقت باز ماند. هردوی این تندروی و کندروی نارواست.
راهی که پیشوایان دینی پیشنهاد میدهند «تجافی» است. تجافی یعنی نیمخیز بودن در زندگی فریبانگیز دنیا. نه ترک و رهایی دنیا و نه غرق و انغمار در دنیا، بلکه نیمخیز بودن.
تجافی یعنی عبور از صورت به معنا؛ دیدن شخص در دل عکس؛ رویارویی با اسمایی که در کنه آفریدگان نهاده شده؛ دیدن روی پر فروغ حقیقت در فراز و فرود عالم؛ «اینما تولوا فثم وجه الله».
اگر از غرور و فریبندگی آینه رها شدی به سرای جاوید میرسی. یعنی حقیقت را در همه صورتهای آینه میبینی و این «دار خلود» است؛ زیرا دیدار حقیقت مقصد پایانی و قرارگاه آدمی است.
با این شهود مییابی که هیچ استقلالی در صورتها نیست و خودنمایی آنها گمانی ناروا بود که اکنون ناپدید شد؛ «الحقیقة محو الموهوم».
این شهود تو را به حقیقت تسلیم میکند و تو اختیارت را که نماد خودبینی توست در اختیار او فدا میکنی و جز به فرمان او رفتار نمیکنی. رفتهرفته ملکوت خود را به حقیقت سپرده و امانت الهی را بازپس میدهی. این مرگ، حیات بیکران الهی را در تو سرازیر میکند. گویی که همه اسما را دریافته و همه ملائکه را پذیرا شدهای.
پس روح حقیقت در تو دمیده میشود و ملائک را به سجده وا میدارد. آنگاه همه اسما در یکتایی اسم اعظم پیچیده میشوند و تو آینه تمامنمای او میشوی.
پس تو را فرمان میدهد که از آنچه در تو تابیده سخن گویی و تو به ترانه توحید لب میگشایی: «قل هو الله احد الله الصمد...».
#ر_س
#شب_قدر
#تجافی_دارغرور
#آینه
@sooyesama
لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر: ان الارض یرثها عبادی الصالحون (انبیاء/۱۰۵)
همانا در زبور، پس از ذکر، نوشتیم: زمین را بندگان صالح ما به ارث خواهند برد.
@sooyesama
مدتی میان قبرها بهتنهایی زندگی میکردم. شنیدم که شیخم یوسف بن خلف کرمی گفت: فلانی (و نام مرا برد) ترک مجالست زندگان کرده و همنشینی مردگان را برگزیده است.
به او پیغام دادم که اگر نزدم آیی خواهی دید با چه کسی مجالست دارم. تنها نزدم آمد و مرا بین قبرها یافت که با کسی از ارواح که حاضر است، سخن میگویم.
دیدم که رنگش تغییر کرد و نفسش تنگی میکند. چون از سخن گفتن (با ارواح) فارغ شدم، شیخ بهسویم آمد و بین دو چشمم را بوسید.
بدو گفتم: ای استاد! چهکسی با مردگان مجالست میکند؟ من یا تو؟ گفت: به خدا سوگند من با مردگان مجالست میکنم.
#محییالدین_عربی
(فتوحات مکّیّه، باب۳۱۱: معرفت منزل نواشی اختصاصی غیبی، دفتر بیست و یکم از فتح مکی)
#مجالست_ارواح
@sooyesama
زنده دلی از صف افسردگان
رفت به همسایگی مردگان
پشت ملامت به عمارات کرد
روی ارادت به مزارات کرد
حرف فنا خواند ز هر لوح خاک
روح بقا جست ز هر روح پاک
گشتی ازین سگ منشان تیز تگ
همچو تگ آهوی وحشی ز سگ
کارشناسی پی تفتیش حال
کرد ازو بر سر راهی سؤال
کین همه از زنده رمیدن چراست
رخت سوی مرده کشیدن چراست
گفت بلندان به مغاک اندراند
پاک نهادان ته خاک اندراند
مرده دلانند به روی زمین
بهر چه با مرده شوم همنشین
همدمی مرده دهد مردگی
صحبت افسرده دل افسردگی
زیر گل آنان که پراکنده اند
گرچه به تن مرده به جان زنده اند
مرده دلی بود مرا پیش ازین
بسته هر چون و چرا پیش ازین
زنده شدم از نظر پاکشان
آب حیاتست مرا خاکشان
جامی ازین مرده دلان گوشه گیر
گوش به خود دار و ز خود توشه گیر
هر چه درین دایره بیرون توست
گام سعایت زده در خون توست
#عبدالرحمان_جامی
(هفت اورنگ)
#مجالست_ارواح
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
نماز شب آخر ماه رمضان، ده رکعت است؛ به صورت پنجْ دو رکعتی با کیفت ذیل:
- هر رکعت: حمد + ۱۰ توحید
- در رکوع: سبحان ربی العظیم و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه
- در سجده: سبحان ربی الاعلی و بحمده + ۱۰ مرتبه تسبیحات اربعه
- پس از اتمام نماز: ۱۰۰۰ مرتبه استغفار
- سپس به سجده رفته و میگوید:
یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لنا ذنوبنا و تقبل منا صلاتنا و صیامنا و قیامنا.
(منبع: مفاتیح الجنان)
یادآوری: مرحوم میرزا جواد آقا در «المراقبات» تاکید بسیاری بر این نماز داشته و انجام آنرا موجب غفران نمازگزار و همه روزه داران میداند.
@sooyesama
ماها برای تکامل خود دنبال یک چیزی میگردیم که نه خدا گفته باشد، نه پیغمبر و نه امام! چطور ممکن است چیزی بیشترین تأثیر را در سعادت انسان داشته باشد و آنها غفلت کرده باشند و نگفته باشند؟!
واگذار کرده باشند به اینکه یک زاهدی یا مرتاضی بیاید بیان بکند؟! یا به چیزهایی تأکید کرده باشند که چندان اهمیتی نداشته باشد؟!
#آیتالله_بهجت
(کتاب "العبد" با تصرف و تلخیص)
#شریعت
#سلوک
@sooyesama
پیامبر اعظم (ص):
انَّ اللهَ تعالی وَضَعَ اربعا فی اربعٍ: برکةُ العلمِ فی تعظیمِ الاستاذِ و بقاءُ الایمانِ فی تعظیمِ الله و لذةُ العیش فی بِرّ الوالدین و النجاة من النار فی ترک ایذاء الخلق
خداوند برکت علم را در بزرگداشت استاد قرار داد
روز معلم مبارک
@sooyesama
به سوی سماء
نماز شب آخر ماه رمضان، ده رکعت است؛ به صورت پنجْ دو رکعتی با کیفت ذیل: - هر رکعت: حمد + ۱۰ توحید -
👆👆👆
نماز شب آخر، در شب عید فطر نیز وارد است. کیفیت آن، همان است با دو تفاوت:
۱- در رکوع سجده، تنها ۱۰ بار تسبیحات اربعه گفته میشود، و ذکر رکوع و سجده حذف میگردد.
۲- در دعای پایانی، صیغهها مفرد میآید، نه جمع:
یا حی و یا قیوم، یا ذا الجلال و الاکرام، یا رحمن الدنیا و الآخرة و رحیمهما، یا ارحم الراحمین، یا اله الاولین و الآخرین، واغفر لی ذنوبی و تقبل منی صلاتی و صیامی و قیامی.
(منبع: مفاتیح الجنان)
@sooyesama
هدایت شده از به سوی سماء
بیا که ترک فلک، خوان روزه غارت کرد
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
ثواب روزه و حج قبول، آنکس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
#حافظ
@sooyesama
مقدمه: تجربهگران #زندگی_پس_از_زندگی گاهی خاطراتی را از حوادث قبل از تولد به یاد میآورند، این نوشتار #تحلیلی_فلسفی است در توجیه این خاطرات.
از مسائل مشهوری که بین فلاسفه، مورد بحث و گفتگو بوده است، مسئله #موجودیت_ارواح قبل از #ابدان است؛ آیا روح هر انسانی، قبل از خلقت بدنش موجود بوده است؟ یا بعد از این که بدن هر انسانی در دوره جنینی به مرحله رشد کافی خود رسید، روح او آفریده میشود؟
در بین فلاسفه قبل از اسلام، #افلاطون به موجودیت روح قبل از بدن، بلکه به ازلیت و قدم روح، قائل است؛ اما #ارسطو به حدوث روح همزمان با حدوث بدن جنین، معتقد است؛
در دوره اسلامی نیز، #سهروردی، موافق با دیدگاه ارسطو، قائل به حدوث روح است؛ اما #قطبالدین_شیرازی، موافق با نظریه افلاطون، معتقد به ازلیت و قدم روح است.
در این میان اما، #صدرالمتألهین نظریه بدیعی دارد و به گونهای انظار دیگران را در نظریه خود جمع کرده است؛ نظریه او، به #جسمانیة_الحدوث و #روحانیة_البقاء بودن نفس معروف است.
بیان اجمالی نظریه: روح انسان، #مراتب و مراحلی دارد؛ و این مراتب گوناگون، احکام مختلفی دارند که میتوان اقوال مختلف مربوط به حدوث و قدم نفس را با هم جمع کرد؛
1️⃣ مرتبه عقلانی در قوس نزول
روح انسانی یک مرتبه عالی با تجرد عقلانی دارد؛ در این مرتبه، روح قبل از بدن بهصورت ازلی موجود بوده است؛ و این مرحله همان مرتبهای است که میتوان بر اساس آن، دیدگاه #افلاطون و پیروانش را پذیرفت؛
2️⃣ مرتبه مثالی روح در قوس نزول
هبوط نفس از مرتبه عقلانی به مرتبه مادی یک مرتبه اتفاق نمیافتد بلکه بین این دو مرتبه عالی و دانی، یک مرتبة واسطه، قرار دارد که همان وجود مثالی روح است؛ در این مرتبه واسطه، روح عقلانی (که فاقد هر گونه صورت بود)، اینک در شکل و شمایل انسانهایی با صورتهای متفاوت، ظاهر میشود؛ و #ارواح_مثالی با قیافههای گوناگون صنفی و شخصی شکل میگیرند؛
شاید این مرحله، همان است که در آیه (11 سوره اعراف) بدان اشاره شده است آنجا که گفته شده "لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُم" (ما ارواح شما را آفریدیم و سپس شما را با صورتهای گوناگون صورتبندی کردیم)؛
در همین مرحله واسطه است که روابط نَسَبی افراد انسانی مثل پدر بودن و فرزند بودن و سایر نسبتهای خویشاوندی تعیّن یافته؛ و روابط خاصی بین افراد تحقق مییابند، روابطی که در مرتبه دنیایی نیز بعدا به صورت نازلتری نیز ظاهر میشوند و اجتماعات گوناگون انسانی در دنیا بر اساس آنها شکل میگیرند؛
روایت معروف «الْأَرْوَاحُ جُنُودٌ مُجَنَّدَةٌ فَمَا تَعَارَفَ مِنْهَا ائْتَلَفَ وَ مَا تَنَاكَرَ مِنْهَا اخْتَلَف»، به آن اشاره دارد؛ معنایش این است که ارواح انسانی (در دوره مثالی) گروههای گوناگون دارند؛ لذا افرادی که در آنجا با هم در یک گروه، آشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم الفت مییابند؛ و افرادی که در آنجا ناآشنایند، (در دوره دنیایی) نیز با هم ناآشنا بوده و نسبت به هم متخالف و بیگانهاند.
3️⃣مرتبه استعداد مادی در قوس نزول
مرتبه دیگری از روح با بدن مادی او گره خورده است؛ چون روح از مقام عقلانیش به عالم مثالی و از عالم مثالی به عالم مادی هبوط میکند، و در عالم مادی، ابتدا به صورت #استعدادی_مادی در نطفه و علقه و مضغه؛ حادث و ظاهر میشود؛ این «استعداد مادی» نازلترین مرتبه وجود روح انسانی در قوس نزولی است.
مرحله عالی عقلانی روح و هبوط و نزولش بهصورت یک استعداد مادی و موجودی بالقوه (که پستترین مرتبه موجودیت مادی است) همان دو مرحلهای است که در آیه (4 سوره تین) بدان اشاره شده است؛
"لقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ في أَحْسَنِ تَقْويم ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِين"
#حجتالاسلام_حسین_عشاقی
#زندگی_پیشاز_زندگی
بخش یکم (ادامه دارد....)
@sooyesama
@oshaghierfan